←جستارهای وابسته
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
*'''[[جهاد]]''': [[بشریت]]، در سر تا سر [[تاریخ]] [[حیات]] خود، دائماً با مسأله [[جنگ]] و [[نزاع]] دست به گریبان بوده تا آنجا که گویی جنگ همزاد [[بشر]] است؛ چنانچه گذشته از بدو [[خلقت آدم]] و جنگ [[ابلیس]] با او، پیدایش [[اختلاف]] بین [[هابیل و قابیل]] [[فرزندان آدم]] که منجر به [[قتل]] [[هابیل]] گردید حلقههای نخستین زنجیره جنگ بین [[انسانها]] را تشکیل میدهد. در اسلام، جنگ ذاتاً پدیده مطلوبی نیست؛ بلکه اصل اولیه دعوت انسانها به اسلام و [[خداپرستی]] است. [[سیره رسول خدا]]{{صل}}، [[گواهی]] میدهد که آن [[حضرت]] هرگز برای [[دعوت به اسلام]]، جنگ نکردند و در جنگهایی هم که [[کفار]] و [[دشمنان اسلام]]، [[تحمیل]] میکردند، از همه امکانات برای [[پرهیز]] از [[خونریزی]] سود میجستند. جهاد در چارچوب [[استراتژی]] ارشادی اسلام، در آخرین مرحله قرار دارد؛ اما [[واقعیت]] این بود که [[پیامبر]] برای [[هدایت]] همه انسانهای روی [[زمین]] [[مبعوث]] شدهاند، بنابراین هر کسی که با [[دعوت پیامبر]] [[مخالفت]] میکرد، [[وظیفه پیامبر]] بود که برای گشودن مسیر [[دعوت]]، با وی بجنگد؛ از این رو [[شیعه]] و [[سنی]]، [[جهاد]] را یکی از اصول مسلّم [[اسلام]] میدانند و نیز [[قرآن]] صریحاً به پیامبر و [[مسلمانان]] [[فرمان]] میدهد که با [[کفار]] و [[منافقان]] بجنگند و با [[درشتی]] و [[خشونت]] با آنان [[رفتار]] کنند؛ چنانچه در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. همچنین در [[سوره انفال]]، از مسلمانان میخواهد که برای به [[وحشت]] انداختن [[دشمنان]] آشکار و [[نهان]]، در آماده باش دائمی به سر برده و به تهیه امکانات لازم بپردازند<ref>{{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ}} «و آنچه در توان دارید در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>. بنابراین، بسیاری از [[نبردها]]، [[غزوات]] و سریههای پیامبر با عنوان [[جهاد فی سبیل الله]] انجام میشد.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۸۹.</ref> | *'''[[جهاد]]''': [[بشریت]]، در سر تا سر [[تاریخ]] [[حیات]] خود، دائماً با مسأله [[جنگ]] و [[نزاع]] دست به گریبان بوده تا آنجا که گویی جنگ همزاد [[بشر]] است؛ چنانچه گذشته از بدو [[خلقت آدم]] و جنگ [[ابلیس]] با او، پیدایش [[اختلاف]] بین [[هابیل و قابیل]] [[فرزندان آدم]] که منجر به [[قتل]] [[هابیل]] گردید حلقههای نخستین زنجیره جنگ بین [[انسانها]] را تشکیل میدهد. در اسلام، جنگ ذاتاً پدیده مطلوبی نیست؛ بلکه اصل اولیه دعوت انسانها به اسلام و [[خداپرستی]] است. [[سیره رسول خدا]]{{صل}}، [[گواهی]] میدهد که آن [[حضرت]] هرگز برای [[دعوت به اسلام]]، جنگ نکردند و در جنگهایی هم که [[کفار]] و [[دشمنان اسلام]]، [[تحمیل]] میکردند، از همه امکانات برای [[پرهیز]] از [[خونریزی]] سود میجستند. جهاد در چارچوب [[استراتژی]] ارشادی اسلام، در آخرین مرحله قرار دارد؛ اما [[واقعیت]] این بود که [[پیامبر]] برای [[هدایت]] همه انسانهای روی [[زمین]] [[مبعوث]] شدهاند، بنابراین هر کسی که با [[دعوت پیامبر]] [[مخالفت]] میکرد، [[وظیفه پیامبر]] بود که برای گشودن مسیر [[دعوت]]، با وی بجنگد؛ از این رو [[شیعه]] و [[سنی]]، [[جهاد]] را یکی از اصول مسلّم [[اسلام]] میدانند و نیز [[قرآن]] صریحاً به پیامبر و [[مسلمانان]] [[فرمان]] میدهد که با [[کفار]] و [[منافقان]] بجنگند و با [[درشتی]] و [[خشونت]] با آنان [[رفتار]] کنند؛ چنانچه در قرآن میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>. همچنین در [[سوره انفال]]، از مسلمانان میخواهد که برای به [[وحشت]] انداختن [[دشمنان]] آشکار و [[نهان]]، در آماده باش دائمی به سر برده و به تهیه امکانات لازم بپردازند<ref>{{متن قرآن|وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ}} «و آنچه در توان دارید در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.</ref>. بنابراین، بسیاری از [[نبردها]]، [[غزوات]] و سریههای پیامبر با عنوان [[جهاد فی سبیل الله]] انجام میشد.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۸۹.</ref> | ||
===[[تدبیر]] [[جانشینی]]=== | |||
[[رهبران]] [[اجتماعی]]، به خصوص مبتکران [[نظامهای سیاسی]]، با مشخص کردن [[تکلیف]] جانشینی پس از خود، سعی میکنند از دستاوردهای تلاش و [[پشتکار]] خود و یاورانشان، محافظت نمایند. [[پیامبران الهی]] نیز از این قاعده مستثنی نیستند با این تفاوت که آنان نه تنها به [[حکم عقل]] که با [[فرمان الهی]] موظف به [[تعیین وصی]] و [[جانشین]] برای تداوم [[نهضت]] و رسالتاند؛ همان طور که [[موسی]]{{ع}} برادرش [[هارون]] را به جانشینی خود برگزید، [[پیامبر گرامی اسلام]] نیز به [[امر خداوند]] تکلیف [[رهبری]] [[امت]] را پس از خود، مشخص نموده، در مقاطع مختلف بدان تأکید و اشاره نمودند که میتوان به جلسه دعوت رسمی از [[خویشاوندان]]<ref>تفسیر طبرسی، ج۱۹، ص۷۵.</ref> در سالهای آغازین [[بعثت]]، تا [[واقعه غدیر خم]] را از نمونههای آشکار اهتمام آن [[حضرت]]، بر [[تعیین جانشین]] خود دانست؛ چنانچه [[روایت]] [[خطبه]] ایشان در هنگام بازگشت از آخرین [[حج]]، در مکانی به نام [[غدیر خم]]، نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جمله سندهای [[متواتر]] و مسلم است. [[پیامبر خدا]] در آن [[خطابه]]، [[علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خود و [[امامت امت]] برگزید و از همگان به روشنی و [[صراحت]] اعتراف گرفت<ref>رجوع کنید به: متن کامل و ترجمه حدیث غدیر، در کتاب “منشور ولایت”، ترجمه دکتر علی اکبر صادقی، ص۹۶-۱۰۰.</ref>. | |||
از مجموع مباحث فوق، این نتیجه مهم در [[اندیشه سیاسی]] [[اسلام]] به دست میآید که [[پیامبر]] عظیمالشأن اصول [[سیاست]]، را در [[نظام سیاسی]] با جانمایه و منشأ [[دینی]] و [[اسلامی]] طراحی نمود؛ به شکلی که امتزاج سیاست و [[دین]]، در تمامی حرکات و موضعگیریهای پیامبر، به ویژه در امر [[حکومت]] و [[تدبیر]] [[جامعه]] مشهود است.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۳.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |