←تلاش برای گسترش اسلام
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
[[حارث بن ابی شمر]]، حاکم غسانی [[شام]] که از طرف قیصر روم بر [[دمشق]] و نواحی آن [[حکومت]] میکرد و [[محل]] استقرارش در جولان بود از دیگر پادشاهانی است که به [[اسلام]] [[دعوت]] شد و [[شجاع]] بن [[وهب]] [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را به وی رساند؛ اما [[حارث]] از تعابیر به کار رفته درنامه، به شدت عصبانی شد و گفت با سپاهی به سوی او خواهد آمد؛ حتی اگر در [[یمن]] باشد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۴۴.</ref>. | [[حارث بن ابی شمر]]، حاکم غسانی [[شام]] که از طرف قیصر روم بر [[دمشق]] و نواحی آن [[حکومت]] میکرد و [[محل]] استقرارش در جولان بود از دیگر پادشاهانی است که به [[اسلام]] [[دعوت]] شد و [[شجاع]] بن [[وهب]] [[نامه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را به وی رساند؛ اما [[حارث]] از تعابیر به کار رفته درنامه، به شدت عصبانی شد و گفت با سپاهی به سوی او خواهد آمد؛ حتی اگر در [[یمن]] باشد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۴۴.</ref>. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} توسط سلیط بن | [[پیامبر]]{{صل}} توسط [[سلیط بن عمرو]] به [[هوزة بن علی حنفی]] که بر یمامه [[حکومت]] میکرد، نامهای فرستاد و از او خواست تا با [[قبول اسلام]]، آنچه را تحت [[سلطه]] دارد [[حفظ]] کند؛ ولی او در مقابل ضمن نامهای نوشت که: [[عرب]] [[احترام]] فراوانی به من میگذارد، بهتر است مرا نیز در کار خود [[شریک]] گردانی تا از تو [[پیروی]] کنم<ref>الکامل، ج۲، ص۸۳؛ طبقات کبری، ج۱، ص۲۶۲.</ref>. | ||
از دیگر کسانی که مخاطب رسول خدا{{صل}} قرار گرفتند، [[منذر بن ساوی]] [[حاکم]] [[بحرین]] بود که در جواب رسول خدا{{صل}} نوشت: من نامه شما را برای [[مردم]] بحرین خواندم، برخی از آنها اسلام را [[دوست]] داشته و آن را پذیرفتند و برخی آن را قبول نکردند. در [[سرزمین]] من [[یهودیان]] و [[مجوسیان]] هستند؛ اگر [[دستوری]] درباره آنها دارید، بفرمایید<ref>رجوع کنید به تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج۱، ص۵۵۶-۵۶۱.</ref>. | از دیگر کسانی که مخاطب رسول خدا{{صل}} قرار گرفتند، [[منذر بن ساوی]] [[حاکم]] [[بحرین]] بود که در جواب رسول خدا{{صل}} نوشت: من نامه شما را برای [[مردم]] بحرین خواندم، برخی از آنها اسلام را [[دوست]] داشته و آن را پذیرفتند و برخی آن را قبول نکردند. در [[سرزمین]] من [[یهودیان]] و [[مجوسیان]] هستند؛ اگر [[دستوری]] درباره آنها دارید، بفرمایید<ref>رجوع کنید به تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج۱، ص۵۵۶-۵۶۱.</ref>. | ||