جز
جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی'
جز (جایگزینی متن - 'تجلی' به 'تجلی') |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*این جمله از [[غزالی]] است: "بدیعتر از آنچه هست، امکان ندارد"<ref>{{عربی| لیس فی الامکان ابداع مما کان }}</ref>. البته برخی [[فلاسفه]] این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفتهاند که از آنها [[اعتراض]] به آنچه هست، برداشت میشود؛ اما غالباً اینها به زبان [[شعر]] است، نه به زبان [[فلسفه]]، در اشعار [[ابوالعلی معری]] و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمیتواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال [[نظام هستی]] را نظام احسن و [[نظام]] اجمل نداند. عدم [[باور]] به نظام احسن اساساً با [[عرفان]] تناقص دارد. | *این جمله از [[غزالی]] است: "بدیعتر از آنچه هست، امکان ندارد"<ref>{{عربی| لیس فی الامکان ابداع مما کان }}</ref>. البته برخی [[فلاسفه]] این مطلب را قبول نداشته، مطالبی گفتهاند که از آنها [[اعتراض]] به آنچه هست، برداشت میشود؛ اما غالباً اینها به زبان [[شعر]] است، نه به زبان [[فلسفه]]، در اشعار [[ابوالعلی معری]] و در اشعار منسوب به خیام از این نوع مطالب وجود دارد. در میان عرفا اصلاً چنین چیزی نمیتواند وجود داشته باشد، یعنی ممکن نیست کسی عارف باشد، در عین حال [[نظام هستی]] را نظام احسن و [[نظام]] اجمل نداند. عدم [[باور]] به نظام احسن اساساً با [[عرفان]] تناقص دارد. | ||
*بنابراین، عرفا این [[نظام]] را زیباترین [[نظام]] و احسن نظامهای ممکن میدانند؛ اما نه از آن راه که [[فلاسفه]] و [[فیلسوفان]] وارد شدهاند؛ چون راه [[فلاسفه]] بیشتر از خود عالم است، یعنی [[فلاسفه]] با نگاه به [[نفس]] [[نظام]] عالم و بعد بر اساس تحلیلهایی که صورت میدهند؛ به این نتیجه میرسند که [[نظام]] موجود، نظام احسن است. البته برخی [[فلاسفه]] از راه "[[برهان]] لمی" هم وارد شدهاند؛ مثلاً در اسفار از این راه به نظام احسن [[استدلال]] کرده است که [[خداوند متعال]] کمال و خیر و [[جمال]] مطلق است، آنچه از او پدید میآید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد. | *بنابراین، عرفا این [[نظام]] را زیباترین [[نظام]] و احسن نظامهای ممکن میدانند؛ اما نه از آن راه که [[فلاسفه]] و [[فیلسوفان]] وارد شدهاند؛ چون راه [[فلاسفه]] بیشتر از خود عالم است، یعنی [[فلاسفه]] با نگاه به [[نفس]] [[نظام]] عالم و بعد بر اساس تحلیلهایی که صورت میدهند؛ به این نتیجه میرسند که [[نظام]] موجود، نظام احسن است. البته برخی [[فلاسفه]] از راه "[[برهان]] لمی" هم وارد شدهاند؛ مثلاً در اسفار از این راه به نظام احسن [[استدلال]] کرده است که [[خداوند متعال]] کمال و خیر و [[جمال]] مطلق است، آنچه از او پدید میآید، امکان ندارد غیر از کمال ممکن باشد. | ||
*اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله [[خلقت]] به [[علت]] و معلول و حتی [[نظام]] تعبیر نمیکنند، بلکه سخن آنها بر محوریت " | *اساس حرف عرفا همین است. آنان در مسئله [[خلقت]] به [[علت]] و معلول و حتی [[نظام]] تعبیر نمیکنند، بلکه سخن آنها بر محوریت "تجلی" است. در نظر عارف، تمام هستی و تمام [[جهان]] یک جلوه [[حق]] است، هستی و [[جهان]] عکس روی خداست. | ||
*عارف، هستی و [[جهان]] را مظهری از [[حسن]] روی [[خدای متعال]] میداند. | *عارف، هستی و [[جهان]] را مظهری از [[حسن]] روی [[خدای متعال]] میداند. | ||
*در مجموع، نظام احسن [[الهی]] از سه راه [[آیات قرآن]]، [[برهان]] ([[فلسفه]]) و [[عرفان]]، قابل اثبات است. در [[آیات قرآن]] هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است<ref>جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲. </ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۸۴-۱۸۵.</ref>. | *در مجموع، نظام احسن [[الهی]] از سه راه [[آیات قرآن]]، [[برهان]] ([[فلسفه]]) و [[عرفان]]، قابل اثبات است. در [[آیات قرآن]] هر دو روش "إنّی" و "لمی" مورد توجه قرار گرفته است<ref>جهت مطالعه انواع راهکارهای یاد شده بنگرید به: محمدی، «حل معمای شرّ در آثار استاد جوادی آملی»، مجله اسرا، ص۱۲۹ - ۱۲۲. </ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۸۴-۱۸۵.</ref>. |