|
|
خط ۱۵: |
خط ۱۵: |
|
| |
|
| ==محتوای سوره== | | ==محتوای سوره== |
| محور اصلی بحث در این سوره شخص [[پیامبر]]{{صل}} و موضعگیری مشرکان در برابر وی و [[قرآن]] است؛ همچنین بحث درباره قرآن، [[رسالت]] و [[رسولان]]، به ویژه امتیازی که در [[رسالت پیامبر]]{{صل}} وجود داشت و [[معجزه]] آن [[حضرت]]، مانند سایر [[پیامبران]]{{عم}} مادی محض نبود و [[هلاکت]] جمعی مکذّبان را در پی نداشت. در این سوره بارها تسبیح، [[حمد]] و [[شکر]] خداوند تکرار شده است،<ref>فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۲۰۸.</ref> به هر روی این [[سوره]] در نخستین [[آیه]] به ماجرای [[معراج]] [[پیامبر]]{{صل}} اشاره دارد. (معراج) سپس در [[آیات]] ۲ ـ ۸ درباره [[نبوت]] [[حضرت موسی]] و [[دعوت]] [[بنیاسرائیل]] به [[توحید]] و عوامل [[انحطاط]] و [[پیشرفت]] آنان سخن میگوید و [[فساد]] و [[استکبار]] را سبب [[ذلّت]] آنان معرفی میکند و در آیات ۹ ـ ۲۱ ضمن بر شمردن برخی [[آیات الهی]] به [[هدایتگری]] [[قرآن]] و [[حسابرسی]] از [[اعمال نیک]] و بد [[انسان]] در [[قیامت]] و [[آزادی]] وی در [[گزینش]] [[راه]] [[خیر و شرّ]] و بازگشت نتایج [[اعمال انسان]] به خود او تصریح میکند.
| |
|
| |
| در آیات ۲۲ ـ ۳۹ [[مردم]] را به توحید، [[نیکی به پدر و مادر]] و [[فروتنی]] در برابر آنان، [[صله رحم]]، کمک به تهیدستان و بینوایان و [[درماندگان]]، [[میانه روی]] در [[انفاق]]، [[وفای به عهد]] دعوت میکند و از [[تبذیر]] و [[اسراف]]، کشتن فرزند به سبب [[فقر]]، [[آدم]] کشی، [[زنا]]، [[کم فروشی]]، [[خوردن مال یتیم]]، [[پیروی]] از غیر [[علم]] ([[گمان]]) و [[تکبّر]] و [[غرور]] [[نهی]] میکند و این [[احکام]] و [[آداب]] را از حکمتهایی معرّفی میکند که [[خداوند]] به پیامبرش [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref>.
| |
|
| |
| در آیات ۴۰ ـ ۵۵ ضمن [[پاسخگویی]] به پارهای از اوهام و اندیشههای خرافیِ [[مشرکان]] [[جاهلی]]، نظیر [[فرشتگان]] را [[دختران]] [[خدا]] دانستن، [[شریک]] برای خدا قرار دادن، بعید شمردن قیامت و [[زندگی]] پس از [[مرگ]] و مسحور (سحرشده) دانستن پیامبر{{صل}} بر این نکته تأکید میکند که در قرآن همه لوازم [[هدایت]] آمده؛ ولی [[عناد]] و [[لجاجت]] آنها سبب شد تا بر [[نفرت]] و دوریشان از [[حق]] بیفزاید و خداوند به سبب لجاجت و تعصبشان در برابر آیات الهی بر دلهای آنان مهرزده و بر گوشهایشان سنگینی قرار داده است.
| |
|
| |
| در آیات ۵۶ ـ ۶۵ ضمن [[اقامه دلیل]] بر توحید [[پروردگار]] و اینکه آلهه مشرکان به رساندن سود به آنها و دفع زیان از آنها [[قادر]] نیستند و این تنها خداست که سود و زیان در دست اوست، به [[مشرکان]] هشدار میدهد که سرانجامِ این [[جهان]] فنا و نابودی است و آنان باید از [[لجاجت]] در برابر [[حق دست]] بردارند، زیرا [[معجزات]] و [[دلایل]] کافی بر [[صدق]] [[پیامبر]]{{صل}} وجود دارد و معجزات پیشنهادی آنان چیزی جز [[بهانه جویی]] نیست و بر فرض که با آنها موافقت شود پس از [[مشاهده]] آنها باز [[ایمان]] نخواهند آورد، چنان که امتهای گذشته چون [[قوم ثمود]] به پیامبرانشان معجزاتی پیشنهاد دادند و با تحقق آنها ایمان نیاوردند و طبق [[سنّت الهی]] مستحق [[کیفر]] شدند.
| |
|
| |
| در [[آیات]] ۶۶ ـ ۷۲ با پیگیری مباحث پیشین در زمینه [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] این [[حقیقت]] را یادآور میشود که [[انسان]] به هنگام برخورد با [[مشکلات]] به یاد [[خداوند]] میافتد و هر چیزی جز او را از یاد میبرد؛ امّا وقتی از آنها [[رهایی]] یافت از [[خدا]] [[اعراض]] کرده، او را فراموش میکند. سپس به انسان هشدار میدهد که از [[مجازات]] [[الهی]] در [[امان]] نباشد و در ادامه، [[نعمتهای الهی]] را به انسان یادآور میشود که او را گرامی داشت و بر همه آفریدهها [[برتری]] داد و [[جهان هستی]] را در [[خدمت]] وی مسخّر گردانید، تا با [[عقل]] خود بیندیشد و او را بر بسیاری از [[آفریدگان]] برتری داد، پس آنکه در این [[دنیا]] به [[راه راست]] [[هدایت]] شود در [[قیامت]] [[نامه عمل]] او به دست راستش داده میشود و کسی که [[گمراه]] شود و چشمش از دیدن [[حق]] [[نابینا]] گردد در قیامت گمراهتر و نابیناتر است.
| |
|
| |
| در آیات ۷۳ ـ ۸۲ [[نیرنگ]] مشرکان را نسبت به پیامبر{{صل}} برای [[منحرف]] ساختن آن [[حضرت]] یاد آور میشود و خطاب به وی میفرماید: اگر ما تو را به وسیله نیروی [[عصمت]] [[ثابت قدم]] نمیداشتیم نزدیک بود به آنها اندکی [[گرایش]] پیدا کنی، و نیز تلاش مشرکان را برای بیرون کردن آن بزرگوار از [[مکه]] مطرح میکند، آنگاه به آن [[حضرت]] [[فرمان]] میدهد تا [[قرآن]] را بخواند و به ادای [[نماز]] [[قیام]] کند و پاسی از شب را به [[تهجّد]] و [[نافله]] برخیزد، تا به [[مقام محمود]] برسد و از [[خدا]] بخواهد که [[راه]] ورود و خروج را در برابرش هموار سازد، آنگاه میافزاید که ما قرآن را نازل کردیم تا برای [[مؤمنان]] [[شفا]] و [[رحمت]] باشد.
| |
|
| |
| در [[آیات]] ۸۳ ـ ۱۰۰ بهبعضی دیگر از ویژگیهای [[انسان]] اشاره میکند و میگوید: هنگامی که به انسان [[نعمت]] میبخشیم [[مغرور]] میشود و به [[پروردگار]] خویش پشت میکند و هنگامی که نعمتی از او گرفته میشود [[مأیوس]] میشود. سپس به [[پرسش]] [[کافران]] درباره [[روح]] اشاره میکند و نعمت [[وحی]] بر [[پیامبر]]{{صل}} را یادآور میگردد و خطاب به آن حضرت میگوید: به [[مشرکان]] بگو: اگر همه [[جن]] و [[انس]] جمع شوند تا همانند قرآن را بیاورند توان چنین کاری را ندارند، هرچند یکدیگر را در این کار [[یاری]] دهند. سپس برخی از کارهای نامعقولی که مشرکان از پیامبر{{صل}} به عنوان [[معجزه]] درخواست میکردند و نیز بهانهجوییها و فرجام شومشان را [[یادآوری]] میکند و به بهانهگیریهای کسانی که [[زندگی]] پس از [[مرگ]] را بعید میشمردند با بیانی روشن پاسخ میدهد.
| |
|
| |
| درآیات ۱۰۱ ـ ۱۱۱ ماجرای حضرتموسی{{ع}} و [[فرعون]] را یاد آوری میکند که چگونه فرعون و همفکران وی با وجود دیدن انواع [[معجزات]] ملموس و [[مادّی]] باز هم بهانهگیری کردند و راه [[انکار حق]] را در پیش گرفتند و سرانجام دچار [[هلاکت]] شدند. سپس [[حقانیت قرآن]] و [[حکمت]] [[نزول]] تدریجی آن را بیان میکند و به مشرکان میگوید: [[ایمان]] بیاورید یا نیاورید حقانیت قرآن چنان [[مبرهن]] و آشکار است که صاحبان [[علم]] و [[دانش]] آنگاه که آیات نورانیش بر ایشان [[تلاوت]] میشود در برابر [[عظمت]] آن بیاختیار به [[سجده]] میافتند و سرانجام، [[سوره اسراء]] که با [[تسبیح]] پروردگار آغاز شده بود با [[حمد]] و [[تکبیر]] پایان میپذیرد. [[علامه طباطبایی]] این نکته را از لطایف این [[سوره]] میداند.<ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۲۲۷.</ref>
| |
|
| |
| [[آیه]] ۸۸ این سوره از [[آیات]] تحدّی است که [[خداوند]] در آن [[مخالفان]] [[وحیانی]] بودن [[قرآن]] را به آوردن همانند آن فراخوانده <ref> التمهید، ج ۴، ص ۲۳.</ref> و آیه ۱۰۹ آن از [[آیات سجده]]، و [[مستحب]] است [[قاری]] هنگام [[تلاوت]] آن [[سجده]] کند.<ref>الخلاف، ج۱، ص۴۲۷؛ کلمهالتقوی، ج۱، ص ۴۵۱؛ جواهر الکلام، ج ۱۰، ص ۱۱۱.</ref> از آخرین آیه آن در [[روایات]] با عنوان "[[آیة]] العزّ" یاد شده است<ref>مسند احمد، ج ۳، ص ۴۳۹؛ مجمع الزوائد، ج ۷، ص ۵۲؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۲۳۱.</ref>.<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده، سید عبدالرسول]]، [[سوره اسراء (مقاله)|مقاله «سوره اسراء»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[فضیلت]] تلاوت== | | ==[[فضیلت]] تلاوت== |