حبة بن جوین عرنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خطیب بغدادی' به 'خطیب بغدادی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - 'خطیب بغدادی' به 'خطیب بغدادی')
خط ۴۶: خط ۴۶:
==حبّه از دیدگاه [[علمای رجال]]==
==حبّه از دیدگاه [[علمای رجال]]==
*برخی از رجالیون [[اهل سنت]] حبّه را از [[یاران]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} می‌شمارند که درباره منقبت‌های مولایش باورهای [[غلو]] آمیزی داشته است. [[ذهبی]]<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۵۰ (من غلاه الشیعه).</ref> و [[ابن حجر]]<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲. (و کان غالیا فی التشیع).</ref> تصریح کرده‌اند، او در [[شیعه]] از [[غلو]] کنندگان است. [[ابن حبان]] هم با اینکه نام حبّه را در کتاب الثقات خود آورده، او را [[ضعیف]] دانسته است <ref>الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۱۸۲.</ref>. [[ذهبی]] در جای دیگری می‌نویسد: [[یحیی بن معین]] او را [[ضعیف]] شمرده است و [[نسایی]] نیز می‌نویسد: او [[قوی]] نیست<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱.</ref>. [[ابن حجر]] می‌نویسد: ساجی گوید: در [[ضعف]] او این سخنش کافی است که می‌گوید: در [[صفین]] هشتاد بدری با [[علی]]{{ع}} حضور داشتند و [[حدیث]] دیگری از جنس [[حدیث]] اول از او [[نقل]] شده که گفته است: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[امر]] کرد به درهای مشرف به [[مسجد]] بسته شود، [[حمزه بن عبدالمطلب]] را دیدم که زیر قطیفة حمراء و چشمانش گریان بود و به [[پیامبر]]{{صل}} می‌گفت عمویت را [[اخراج]] کردی...! سپس بعد از [[نقل]] [[ماجرای غدیر]] به [[نقل]] از حبّه می‌نویسد: بر [[ضعف]] حبّه همه به غیر از عجلی که او را [[موثق]] می‌داند، [[اتفاق نظر]] دارند <ref>الاصابة، ج۲، ص۱۴۱.</ref>.
*برخی از رجالیون [[اهل سنت]] حبّه را از [[یاران]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} می‌شمارند که درباره منقبت‌های مولایش باورهای [[غلو]] آمیزی داشته است. [[ذهبی]]<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۵۰ (من غلاه الشیعه).</ref> و [[ابن حجر]]<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲. (و کان غالیا فی التشیع).</ref> تصریح کرده‌اند، او در [[شیعه]] از [[غلو]] کنندگان است. [[ابن حبان]] هم با اینکه نام حبّه را در کتاب الثقات خود آورده، او را [[ضعیف]] دانسته است <ref>الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۱۸۲.</ref>. [[ذهبی]] در جای دیگری می‌نویسد: [[یحیی بن معین]] او را [[ضعیف]] شمرده است و [[نسایی]] نیز می‌نویسد: او [[قوی]] نیست<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱.</ref>. [[ابن حجر]] می‌نویسد: ساجی گوید: در [[ضعف]] او این سخنش کافی است که می‌گوید: در [[صفین]] هشتاد بدری با [[علی]]{{ع}} حضور داشتند و [[حدیث]] دیگری از جنس [[حدیث]] اول از او [[نقل]] شده که گفته است: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} [[امر]] کرد به درهای مشرف به [[مسجد]] بسته شود، [[حمزه بن عبدالمطلب]] را دیدم که زیر قطیفة حمراء و چشمانش گریان بود و به [[پیامبر]]{{صل}} می‌گفت عمویت را [[اخراج]] کردی...! سپس بعد از [[نقل]] [[ماجرای غدیر]] به [[نقل]] از حبّه می‌نویسد: بر [[ضعف]] حبّه همه به غیر از عجلی که او را [[موثق]] می‌داند، [[اتفاق نظر]] دارند <ref>الاصابة، ج۲، ص۱۴۱.</ref>.
*[[ابن ابی حاتم]] به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[حبه عرنی]] [[ضعیف]] بوده است<ref>الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ عبارت او درباره حبه چنین است: حبه العرنی لیس بشئ.</ref>. [[خطیب]] [[بغدادی]] هم به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[شعبی]]، [[رشید هجری]]، [[حبه عرنی]] و [[اصبغ بن بنانه]] را دیده و می‌گوید، این سه نفر یکسان نیستند و [[حبه عرنی]] هم [[ثقه]] نیست.
*[[ابن ابی حاتم]] به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[حبه عرنی]] [[ضعیف]] بوده است<ref>الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ عبارت او درباره حبه چنین است: حبه العرنی لیس بشئ.</ref>. [[خطیب بغدادی]] هم به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[شعبی]]، [[رشید هجری]]، [[حبه عرنی]] و [[اصبغ بن بنانه]] را دیده و می‌گوید، این سه نفر یکسان نیستند و [[حبه عرنی]] هم [[ثقه]] نیست.
*[[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]] می‌گوید: [[حبه بن جوین]] غیر [[ثقه]] است و [[عبدالرحمن بن یوسف بن خراش]] گوید: [[حبه بن جوین]] [[ضعیف]] است<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>. در حالی که در کتب [[اهل سنت]] چنین آمده است [[سلمة بن کھیل]] از پدرش چنین [[نقل]] می‌کند: من هر زمان که [[حبة بن جوین]] را می‌دیدم، به یکی از این سه امر مشغول بود: یا [[ذکر خدا]] بر لب داشت؛ به ویژه ذکر {{متن حدیث|سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ }}؛ یا در حال [[خواندن نماز]] بود؛ و یا به بازگویی [[احادیث]] می‌پرداخت<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>.
*[[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]] می‌گوید: [[حبه بن جوین]] غیر [[ثقه]] است و [[عبدالرحمن بن یوسف بن خراش]] گوید: [[حبه بن جوین]] [[ضعیف]] است<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>. در حالی که در کتب [[اهل سنت]] چنین آمده است [[سلمة بن کھیل]] از پدرش چنین [[نقل]] می‌کند: من هر زمان که [[حبة بن جوین]] را می‌دیدم، به یکی از این سه امر مشغول بود: یا [[ذکر خدا]] بر لب داشت؛ به ویژه ذکر {{متن حدیث|سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ }}؛ یا در حال [[خواندن نماز]] بود؛ و یا به بازگویی [[احادیث]] می‌پرداخت<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>.
*برخی علمای [[اهل سنت]] هم به [[تکریم]] حبّه پرداخته، گفته‌اند که او [[انسانی]] با [[صداقت]]، [[راستگو]] و [[موثق]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: حبة بن جوین عرنی، مردی [[راستگو]] است، اگر چه اغلاطی دارد<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. و [[عجلی]] او را [[ثقه]] می‌داند<ref>معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱. (حبه العرنی الکوفی تابعی ثقه).</ref>. [[ابن عدی]] گفته است: در [[روایت]] حبّه به ندرت [[حدیث]] منکری دیده است و با اینکه [[علی]] در [[ضعف]] او [[اجماع]] دارند، ولی روایاتش نوشته می‌شده است<ref>الکامل. ابن عدی جرجانی، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. [[حافظ هیثمی]]<ref>مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۳.</ref>و [[طبرانی]]<ref>کتاب الاوائل، ص۷۸.</ref> حبّه را [[موثق]] و قابل [[اعتماد]] معرفی کرده‌اند و [[خطیب]] [[بغدادی]] [[موثق]] بودن حبّه را از [[صالح بن احمد]]، به [[نقل]] از پدرش؛ در [[تاریخ]] خود آورده است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰.</ref>.
*برخی علمای [[اهل سنت]] هم به [[تکریم]] حبّه پرداخته، گفته‌اند که او [[انسانی]] با [[صداقت]]، [[راستگو]] و [[موثق]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: حبة بن جوین عرنی، مردی [[راستگو]] است، اگر چه اغلاطی دارد<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. و [[عجلی]] او را [[ثقه]] می‌داند<ref>معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱. (حبه العرنی الکوفی تابعی ثقه).</ref>. [[ابن عدی]] گفته است: در [[روایت]] حبّه به ندرت [[حدیث]] منکری دیده است و با اینکه [[علی]] در [[ضعف]] او [[اجماع]] دارند، ولی روایاتش نوشته می‌شده است<ref>الکامل. ابن عدی جرجانی، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. [[حافظ هیثمی]]<ref>مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۳.</ref>و [[طبرانی]]<ref>کتاب الاوائل، ص۷۸.</ref> حبّه را [[موثق]] و قابل [[اعتماد]] معرفی کرده‌اند و [[خطیب بغدادی]] [[موثق]] بودن حبّه را از [[صالح بن احمد]]، به [[نقل]] از پدرش؛ در [[تاریخ]] خود آورده است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰.</ref>.
*از دیدگاه رجالیون [[شیعه]]، حبّه، محدثی والامقام و موجه بوده است. [[ابن داوود]] حلی به [[نقل]] از رجال [[شیخ طوسی]] و [[کشی]]، او را [[ممدوح]] دانسته است؛ هر چند در [[رجال]] کشی موجود، از وی ذکری نیامده است <ref>رجال ابن داوود، ص۹۸؛ مرحوم خویی می‌نویسد: نسخه کشی از ذکر و مدح حبه خالی است؛ یا سهوی اتفاق افتاده و یا در نسخهای با عنوان حبة عرنی موجود بوده است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲(.</ref>. [[سید]] ابن طاوس در کتاب [[فلاح]] السائل پس از [[نقل]] ماجرای حبّه و [[نوف بکالی]]، می‌نویسد: این مسئله بر نزدیکی او به [[امام]]{{ع}} و [[عطوفت]] [[امام]] نسبت به او دلالت دارد<ref>فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] هم ایشان را [[ممدوح]] دانسته است<ref>الوجیزه فی الرجال، ص۵۱؛ و نیز ر.ک: خاتمه المستدرک، میرزا حسین نوری، ج۱۷، ص۲۳۷؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۲۶.</ref>.
*از دیدگاه رجالیون [[شیعه]]، حبّه، محدثی والامقام و موجه بوده است. [[ابن داوود]] حلی به [[نقل]] از رجال [[شیخ طوسی]] و [[کشی]]، او را [[ممدوح]] دانسته است؛ هر چند در [[رجال]] کشی موجود، از وی ذکری نیامده است <ref>رجال ابن داوود، ص۹۸؛ مرحوم خویی می‌نویسد: نسخه کشی از ذکر و مدح حبه خالی است؛ یا سهوی اتفاق افتاده و یا در نسخهای با عنوان حبة عرنی موجود بوده است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲(.</ref>. [[سید]] ابن طاوس در کتاب [[فلاح]] السائل پس از [[نقل]] ماجرای حبّه و [[نوف بکالی]]، می‌نویسد: این مسئله بر نزدیکی او به [[امام]]{{ع}} و [[عطوفت]] [[امام]] نسبت به او دلالت دارد<ref>فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] هم ایشان را [[ممدوح]] دانسته است<ref>الوجیزه فی الرجال، ص۵۱؛ و نیز ر.ک: خاتمه المستدرک، میرزا حسین نوری، ج۱۷، ص۲۳۷؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۲۶.</ref>.
*درباره غالی بودن حبّه و اینکه چرا علمای [[عامه]] حبّه را غالی گفته‌اند، در کتاب‌های [[اهل سنت]] چنین آمده است: از [[حبه بن جوین]] [[نقل]] شده است که: هشتاد نفر از کسانی که در [[غزوه بدر]] با [[علی]]{{ع}} شرکت داشتند، در [[جنگ صفین]] هم بودند. [[ذهبی]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]]، آن را محال دانسته، به همین [[دلیل]] حبّه را از غلاه [[شیعه]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref> و [[ابن حجر]] به [[نقل]] از [[ابن جوزی]] آورده که او به [[دلیل]] [[حدیث]] یاد شده حبّه را [[دروغگو]] پنداشته است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] نیز همین [[روایت]] را عامل [[ضعف]] وی شمرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. [[ثقفی کوفی]] می‌نویسد: [[علمای رجال]] [[اهل سنت]] هم نام او را در کتاب‌های [[رجال]] آورده‌اند ولی به خاطر اینکه او [[فضائل علی]]{{ع}} را [[نقل]] می‌کرده است، طبق روش خود به او نسبت [[غلو]] داده‌اند و [[اخبار]] او را مردود اعلام کرده‌اند<ref>الغارات، ج۲، ص۷۹۵.</ref>. [[سید محسن امین عاملی]] نیز پس از [[نقل]] قول علمای [[اهل سنت]]، می‌نویسد: این [[مرد ]] (حبّه(گناهی جز [[شیعه]] بودن ندارد و برای [[علی]]{{ع}} نیز بلند مقامی نیست که گفته شود هشتاد بدری با او در [[صفین]] بوده‌اند؛ بلکه این [[حدیث]] [[مقام]] و مرتبه کسانی را بالا می‌برد که با [[علی]]{{ع}} در [[صفین]] بوده‌اند؛ زیرا [[علی]]{{ع}} بر [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است و هر کجا [[علی]]{{ع}} باشد، [[حق]] هم با او در گردش خواهد بود و [[علی]]{{ع}} در [[فضائل]] و [[مناقب]] [[فقیر]] نیست تا با بودن [[بدریون]] در [[صفین]] فضیلتش زیاد شود؛ مگر [[غزوه بدر]] با حضور او به [[پیروزی]] نرسید<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۷: {{عربی|و الرجل{{ع}} ذنب له الا تشیعه و علی{{ع}} یرتفع قدره بان یکون معه یوم صفین ثمانون بدریا بل یرتفع قدر من کان معه بکونه معه انی و هو مع الحق و الحق معه یدور معه کیفما دار و لیس فقیرا فی فضله و مناقبه حتی یضاف إلیها کثرة البدریین معه بصفین و هل کانت بدر الا له و به}}.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|مقاله «حبه بن جوین»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۱-۲۷۴.</ref>.
*درباره غالی بودن حبّه و اینکه چرا علمای [[عامه]] حبّه را غالی گفته‌اند، در کتاب‌های [[اهل سنت]] چنین آمده است: از [[حبه بن جوین]] [[نقل]] شده است که: هشتاد نفر از کسانی که در [[غزوه بدر]] با [[علی]]{{ع}} شرکت داشتند، در [[جنگ صفین]] هم بودند. [[ذهبی]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]]، آن را محال دانسته، به همین [[دلیل]] حبّه را از غلاه [[شیعه]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref> و [[ابن حجر]] به [[نقل]] از [[ابن جوزی]] آورده که او به [[دلیل]] [[حدیث]] یاد شده حبّه را [[دروغگو]] پنداشته است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] نیز همین [[روایت]] را عامل [[ضعف]] وی شمرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. [[ثقفی کوفی]] می‌نویسد: [[علمای رجال]] [[اهل سنت]] هم نام او را در کتاب‌های [[رجال]] آورده‌اند ولی به خاطر اینکه او [[فضائل علی]]{{ع}} را [[نقل]] می‌کرده است، طبق روش خود به او نسبت [[غلو]] داده‌اند و [[اخبار]] او را مردود اعلام کرده‌اند<ref>الغارات، ج۲، ص۷۹۵.</ref>. [[سید محسن امین عاملی]] نیز پس از [[نقل]] قول علمای [[اهل سنت]]، می‌نویسد: این [[مرد ]] (حبّه(گناهی جز [[شیعه]] بودن ندارد و برای [[علی]]{{ع}} نیز بلند مقامی نیست که گفته شود هشتاد بدری با او در [[صفین]] بوده‌اند؛ بلکه این [[حدیث]] [[مقام]] و مرتبه کسانی را بالا می‌برد که با [[علی]]{{ع}} در [[صفین]] بوده‌اند؛ زیرا [[علی]]{{ع}} بر [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است و هر کجا [[علی]]{{ع}} باشد، [[حق]] هم با او در گردش خواهد بود و [[علی]]{{ع}} در [[فضائل]] و [[مناقب]] [[فقیر]] نیست تا با بودن [[بدریون]] در [[صفین]] فضیلتش زیاد شود؛ مگر [[غزوه بدر]] با حضور او به [[پیروزی]] نرسید<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۷: {{عربی|و الرجل{{ع}} ذنب له الا تشیعه و علی{{ع}} یرتفع قدره بان یکون معه یوم صفین ثمانون بدریا بل یرتفع قدر من کان معه بکونه معه انی و هو مع الحق و الحق معه یدور معه کیفما دار و لیس فقیرا فی فضله و مناقبه حتی یضاف إلیها کثرة البدریین معه بصفین و هل کانت بدر الا له و به}}.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|مقاله «حبه بن جوین»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۱-۲۷۴.</ref>.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


==حبّه و [[جنگ نهروان]]==
==حبّه و [[جنگ نهروان]]==
*[[ذهبی]] می‌نویسد: حبّه از [[شیعیان علی]]{{ع}} بود که همراه او در [[نهروان]] حضور<ref>المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، ج۶، ص۱۸۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲.</ref> داشت. [[خطیب]] [[بغدادی]] می‌نویسد: حبّه همراه با [[علی]]{{ع}} در [[جنگ نهروان]] شرکت کرد. سپس به [[نقل]] از [[حبه عرنی]] می‌نویسد: هنگامی که از [[جنگ نهروان]] فارغ شدیم، مردی گفت: "به [[خدا]] قسم! بعد از امروز هیچ حروری<ref>فرقه‌ای از خوارج منسوب به حروراء.(فرهنگ لاروس، خلیل جر (ترجمه: طبیبیان(، ج۱، ص۸۲۴(.</ref> زاده نخواهد شد"؛ [[علی]]{{ع}} فرمود: "[[صبر]] کن و چنین حرفی نزن! به آن کسی که دانه را شکافت، و [[انسان]] را آفرید، ایشان در صلب مردان و رحم [[زنان]] هستند و زایل نمی‌شوند تا اینکه طایفه‌ای از ایشان در [[بین النهرین]] [[خروج]] کنند و مردی از [[اولاد]] من بر ایشان [[خروج]] می‌کند و آنان را نابود می‌کند؛ پس از آن هرگز برنمی گردند"<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۶۹.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|مقاله «حبه بن جوین»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۸۶-۲۸۷.</ref>.
*[[ذهبی]] می‌نویسد: حبّه از [[شیعیان علی]]{{ع}} بود که همراه او در [[نهروان]] حضور<ref>المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، ج۶، ص۱۸۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۲.</ref> داشت. [[خطیب بغدادی]] می‌نویسد: حبّه همراه با [[علی]]{{ع}} در [[جنگ نهروان]] شرکت کرد. سپس به [[نقل]] از [[حبه عرنی]] می‌نویسد: هنگامی که از [[جنگ نهروان]] فارغ شدیم، مردی گفت: "به [[خدا]] قسم! بعد از امروز هیچ حروری<ref>فرقه‌ای از خوارج منسوب به حروراء.(فرهنگ لاروس، خلیل جر (ترجمه: طبیبیان(، ج۱، ص۸۲۴(.</ref> زاده نخواهد شد"؛ [[علی]]{{ع}} فرمود: "[[صبر]] کن و چنین حرفی نزن! به آن کسی که دانه را شکافت، و [[انسان]] را آفرید، ایشان در صلب مردان و رحم [[زنان]] هستند و زایل نمی‌شوند تا اینکه طایفه‌ای از ایشان در [[بین النهرین]] [[خروج]] کنند و مردی از [[اولاد]] من بر ایشان [[خروج]] می‌کند و آنان را نابود می‌کند؛ پس از آن هرگز برنمی گردند"<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۶۹.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|مقاله «حبه بن جوین»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۸۶-۲۸۷.</ref>.


==حبّه و [[نقل]] [[مناجات امام علی]]{{ع}}==
==حبّه و [[نقل]] [[مناجات امام علی]]{{ع}}==
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش