(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
#تغییر_مسیر [[حرملة بن کاهل اسدی]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حرمله در حدیث]] | [[حرمله در کلام اسلامی]] | [[حرمله در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[حرمله (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
حرمله بن کاهل [[اسدی]] [[کوفی]]، آنکه [[کودک]] شیر [[خوار]] [[امام حسین]]{{ع}} را (به نام [[علی اصغر]]، یا [[عبد الله]] رضیع) در آغوش [[امام]] یا روی [[دست]] وی با تیر به [[شهادت]] رساند<ref>بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۴۶.</ref>. سالها پس از [[حادثه عاشورا]]، منهال در [[سفر]] [[حج]]، دیداری با [[امام سجاد]]{{ع}} داشت. [[حضرت]] پرسید: حال حرمله چگونه است؟گفت:در [[کوفه]] است و زنده است. [[امام]] او را [[نفرین]] کرد که: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ الْحَدِيدِ، اللَّهُمَّ أَذِقْهُ حَرَّ النَّارِ}}، (خدایا، سوزش و گرمای آهن و [[آتش]] را به او بچشان). چون به [[کوفه]] برگشت، در [[دیدار]] با “مختار” که [[خروج]] کرده بود، ناگهان دید که حرمله را آوردند و به [[دستور]] مختار، [[دست]] و پایش را بریدند و سپس در [[آتش]] افکندند.
منهال، ماجرای [[دیدار]] خود با [[امام سجّاد]] و [[دعای امام]] را نسبت به حرمله بیان کرد. مختار، از اینکه خواسته و دعای [[حضرت]] به [[دست]] او تحقّق یافته، بسیار خوش حال شد<ref>سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۴۶؛ اثبات الهداه، ج ۵، ص ۲۲۹.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۵۶.</ref>.