←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
فرض دوم و سوم از نظر [[عقل]] [[باطل]] است، زیرا لازمه فرض دوم این است که [[مفضول]] بر [[افضل]] مقدم باشد، و [[تقدیم مفضول بر افضل]] از نظر عقل [[قبیح]] است و [[فعل قبیح]] از [[خداوند]] سر نمیزند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.</ref>. فرض سوم نیز از آن جهت باطل است که مستلزم [[ترجیح بلامرجح]] است و ترجیح بلامرجح از نظر عقل قبیح و بلکه محال است<ref>کشف المراد، ص۴۹۵.</ref> بنابراین، امام باید بر دیگران برتر باشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱ و [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲؛ [[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۰-۹۱؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref>. | فرض دوم و سوم از نظر [[عقل]] [[باطل]] است، زیرا لازمه فرض دوم این است که [[مفضول]] بر [[افضل]] مقدم باشد، و [[تقدیم مفضول بر افضل]] از نظر عقل [[قبیح]] است و [[فعل قبیح]] از [[خداوند]] سر نمیزند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.</ref>. فرض سوم نیز از آن جهت باطل است که مستلزم [[ترجیح بلامرجح]] است و ترجیح بلامرجح از نظر عقل قبیح و بلکه محال است<ref>کشف المراد، ص۴۹۵.</ref> بنابراین، امام باید بر دیگران برتر باشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱ و [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۳۷-۱۴۲؛ [[هادی اکبری ملکآبادی| اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته| یوسفی سوته، رقیه]] ، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۹۰-۹۱؛ [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|انسانشناسی]]، ص ۲۱۵ - ۲۱۶.</ref>. | ||
==اشکالات== | |||
برخی اشکال کردهاند که [[افضلیت]] شرط [[عقلی]] نیست چون شرط [[عقلی]] آن است که [[امامت]] بر آن [[استوار]] است مانند عالم بودن به [[احکام شریعت]] و [[آیین]] [[رهبری]]، هرگاه شرطی از این گونه نباشد باید از طریق [[نقلی]] [[اثبات]] شود<ref> مغنی، الامامه، ج۱، ص ۲۱۶.</ref>. این ایراد وارد نیست چون [[عقل]] همچنان که [[تکلیف مالایطاق]] را [[قبیح]] میشمارد، مقدم داشتن [[مفضول]] بر [[افضل]] را نیز ناروا میداند. | |||
اشکال دیگری که بر [[استدلال]] شده این است که [[قبح]] [[عقلی]] مستلزم [[قبح]] [[شرعی]] نیست، یعنی اگر مقصود از [[قبح]] [[تقدیم مفضول بر افضل]] این است که ارتکاب آن سبب [[استحقاق]] [[مذمت]] و [[کیفر]] نزد [[خداوند]] میشود، [[قبح]] به این معنا ثابت نیست و اگر مقصود این است که این کار با روش عقلا هماهنگی ندارد، این معنا مدعای شما را [[اثبات]] نمیکند، زیرا مسئله [[امامت]] از مسایل [[دینی]] است نه یک امر عادی و [[عقلانی]] صرف<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶.</ref> | |||
این ایراد نیز بیاساس است، چرا که اگر [[عقلای بشر]] در همه جا به [[قبح]] چیزی [[حکم]] بکنند، معلوم میشود چنین حکمی در [[عقل]] و [[فطرت بشر]] ریشه دارد و از [[آداب و رسوم]] قومی و [[اجتماعی]] سرچشمه نمیگیرد. از سوی دیگر، [[حکم عقل]] به [[قبح]] یک فعل به این معناست که فاعل آن مستحق [[مذمت]] و مجازاتی متناسب با فعل ناروای خود است و ماهیت [[عقاب]] [[اخروی]] نیز غیر از این نیست<ref>گوهرمراد، ص ۳۴۳ـ ۳۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۷.</ref> | |||
==ادله عقلی بر افضلیت امام == | ==ادله عقلی بر افضلیت امام == | ||
طیّ [[برهان لطف]] بر [[خداوند]] لازم است تا از همه [[جهت]] اسباب [[رشد]] [[جامعه]] [[مردم]] به [[کمالات]] [[توحیدی]] را فراهم آورد. همچنین بیان گردید که [[سلامت]] از اهمّ امور برای تأمین سلامت [[معنوی]] مردم و رشد صحیح [[دینی]] آنان است و قرارگرفتن حاکمی [[عادل]] در رأس [[نظام]]، لازمه تأمین این سلامت است. در [[نظام دینی]]، [[حاکم]] باید [[افضل افراد]] جامعه در [[علم]] و [[عدالت]] و سایر اوصاف ارزشی و مؤثّر در [[اداره جامعه]] باشد. | طیّ [[برهان لطف]] بر [[خداوند]] لازم است تا از همه [[جهت]] اسباب [[رشد]] [[جامعه]] [[مردم]] به [[کمالات]] [[توحیدی]] را فراهم آورد. همچنین بیان گردید که [[سلامت]] از اهمّ امور برای تأمین سلامت [[معنوی]] مردم و رشد صحیح [[دینی]] آنان است و قرارگرفتن حاکمی [[عادل]] در رأس [[نظام]]، لازمه تأمین این سلامت است. در [[نظام دینی]]، [[حاکم]] باید [[افضل افراد]] جامعه در [[علم]] و [[عدالت]] و سایر اوصاف ارزشی و مؤثّر در [[اداره جامعه]] باشد. |