استرحام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۳۶: خط ۳۶:
از همین روست که می‌بینیم [[پیشوایان حق]] در سخت‌ترین اوضاع و احوال نیز [[ضعف]] نشان ندادند و هرگز خود را زبون نساختند و جز از [[حضرت حق]] ترحم نطلبیدند؛ و به [[پیروان]] خود آموختند که چنین باشند. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}<ref>«عزت مؤمن در بی‌نیازی [جستن] او از مردمان است». جامع الاخبار، ص۱۰۰؛ و از امام جواد{{ع}} چنین روایت شده است: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ غَنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}. مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۳۰؛ عباس بن محمد رضا القمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیة، تقدیم و تعلیق محمد کاظم الخراسانی (الشانه‌چی)، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ص۲۲۱.</ref>.
از همین روست که می‌بینیم [[پیشوایان حق]] در سخت‌ترین اوضاع و احوال نیز [[ضعف]] نشان ندادند و هرگز خود را زبون نساختند و جز از [[حضرت حق]] ترحم نطلبیدند؛ و به [[پیروان]] خود آموختند که چنین باشند. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ اسْتِغْنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}<ref>«عزت مؤمن در بی‌نیازی [جستن] او از مردمان است». جامع الاخبار، ص۱۰۰؛ و از امام جواد{{ع}} چنین روایت شده است: {{متن حدیث|عِزُّ الْمُؤْمِنِ‏ غَنَاؤُهُ‏ عَنِ‏ النَّاسِ‏}}. مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۳۰؛ عباس بن محمد رضا القمی، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیة، تقدیم و تعلیق محمد کاظم الخراسانی (الشانه‌چی)، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ص۲۲۱.</ref>.


این سخن بدان معنا نیست که [[انسان‌ها]] از یکدیگر بی‌نیازند و کسی را به کسی حاجتی نیست<ref>از امام صادق{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّهُ‏ لَا بُدَّ لَكُمْ‏ مِنَ‏ النَّاسِ‏ إِنَّ‏ أَحَداً لَا يَسْتَغْنِي عَنِ النَّاسِ حَيَاتَهُ وَ النَّاسُ لَا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ}}. (بی‌گمان کسی نیست که تا زنده است از مردم بی‌نیاز باشد و ناچار مردم باید با یکدیگر همکاری و همیاری داشته باشند). الکافی، ج۲، ص۶۳۵.</ref>، بلکه بدین معناست که در [[روابط]] و مناسبات [[اجتماعی]] و در [[خواسته‌ها]] و رفع نیازها، [[عزت انسان]] [[حفظ]] شود و تن به [[استرحام]] ندهد، چنان که پیام‌آور [[عزت]] و [[کرامت]]، [[رسول]] [[ختمی مرتبت]] فرمود: {{متن حدیث|أطْلُبوا الحَوَائِجَ بِعِزَّةِ الأَنْفُسِ}}<ref>«خواسته‌های خود را با حفظ عزّت نفس بخواهید». مختصر تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۱۷۷؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۶۸؛ نهج السعادة، ج۸، ص۲۷۶؛ و از امیر مؤمنان علی{{ع}} بدین صورت نقل شده است: {{متن حدیث|اُطْلُبُوا الْحَاجَاتِ‏ بِعِزَّةِ الْأَنْفُسِ‏}}. شرح ابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۷.</ref>.
این سخن بدان معنا نیست که [[انسان‌ها]] از یکدیگر بی‌نیازند و کسی را به کسی حاجتی نیست<ref>از امام صادق{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّهُ‏ لَا بُدَّ لَكُمْ‏ مِنَ‏ النَّاسِ‏ إِنَّ‏ أَحَداً لَا يَسْتَغْنِي عَنِ النَّاسِ حَيَاتَهُ وَ النَّاسُ لَا بُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ}}. (بی‌گمان کسی نیست که تا زنده است از مردم بی‌نیاز باشد و ناچار مردم باید با یکدیگر همکاری و همیاری داشته باشند). الکافی، ج۲، ص۶۳۵.</ref>، بلکه بدین معناست که در [[روابط]] و مناسبات [[اجتماعی]] و در [[خواسته‌ها]] و رفع نیازها، [[عزت انسان]] [[حفظ]] شود و تن به استرحام ندهد، چنان که پیام‌آور [[عزت]] و [[کرامت]]، [[رسول]] [[ختمی مرتبت]] فرمود: {{متن حدیث|أطْلُبوا الحَوَائِجَ بِعِزَّةِ الأَنْفُسِ}}<ref>«خواسته‌های خود را با حفظ عزّت نفس بخواهید». مختصر تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۱۷۷؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۶۸؛ نهج السعادة، ج۸، ص۲۷۶؛ و از امیر مؤمنان علی{{ع}} بدین صورت نقل شده است: {{متن حدیث|اُطْلُبُوا الْحَاجَاتِ‏ بِعِزَّةِ الْأَنْفُسِ‏}}. شرح ابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۷.</ref>.


[[نفی]] استرحام به معنای [[قطع رابطه]] با [[مردم]] و بریدن از [[جامعه]] و نفی [[ارتباط]] و [[معاشرت]] و دادوستد نیست، که لازمه [[زندگی اجتماعی]] [[روابط]] متقابل و تعامل و دادوستد است، ولی آن چه در این میان نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد و یا زیر پا گذاشته شود، [[حفظ حرمت]] و [[شرافت]]، و کرامت و عزت است. در آموزه‌های [[پیشوایان حق]] به این امر توجه داده شده است که دو [[احساس]] متقابل - به اعتبارهای مختلف - با هم جمع شود: «[[نیاز به مردم]]» و «[[بی‌نیازی از مردم]]». یعنی در روابط و مناسبات [[اجتماعی]] هم تعامل صورت گیرد و هم عزت زیر پا گذاشته نشود. از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرمود: {{متن حدیث|لِيَجْتَمِعْ‏ فِي‏ قَلْبِكَ‏ الِافْتِقَارُ إِلَى‏ النَّاسِ‏ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يَكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ}}<ref>«باید در قلبت [دو احساس] نیازمندی به مردمان و بی‌نیازی از آنان را [با هم] گردآوری؛ نیازمندی است به آنان در خوش‌گویی و گشاده‌رویی است [جلوه‌گر] باشد، و بی‌نیازی‌ات از آنان در پاکی آبرو و بقای عزتت باشد». الکافی، ج۲، ص۱۴۹؛ تحف العقول، ص۱۴۰؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۱۳.</ref>.
[[نفی]] استرحام به معنای [[قطع رابطه]] با [[مردم]] و بریدن از [[جامعه]] و نفی [[ارتباط]] و [[معاشرت]] و دادوستد نیست، که لازمه [[زندگی اجتماعی]] [[روابط]] متقابل و تعامل و دادوستد است، ولی آن چه در این میان نباید مورد [[غفلت]] قرار گیرد و یا زیر پا گذاشته شود، [[حفظ حرمت]] و [[شرافت]]، و کرامت و عزت است. در آموزه‌های [[پیشوایان حق]] به این امر توجه داده شده است که دو [[احساس]] متقابل - به اعتبارهای مختلف - با هم جمع شود: «[[نیاز به مردم]]» و «[[بی‌نیازی از مردم]]». یعنی در روابط و مناسبات [[اجتماعی]] هم تعامل صورت گیرد و هم عزت زیر پا گذاشته نشود. از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرمود: {{متن حدیث|لِيَجْتَمِعْ‏ فِي‏ قَلْبِكَ‏ الِافْتِقَارُ إِلَى‏ النَّاسِ‏ وَ الِاسْتِغْنَاءُ عَنْهُمْ فَيَكُونَ افْتِقَارُكَ إِلَيْهِمْ فِي لِينِ كَلَامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَ وَ يَكُونَ اسْتِغْنَاؤُكَ عَنْهُمْ فِي نَزَاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقَاءِ عِزِّكَ}}<ref>«باید در قلبت [دو احساس] نیازمندی به مردمان و بی‌نیازی از آنان را [با هم] گردآوری؛ نیازمندی است به آنان در خوش‌گویی و گشاده‌رویی است [جلوه‌گر] باشد، و بی‌نیازی‌ات از آنان در پاکی آبرو و بقای عزتت باشد». الکافی، ج۲، ص۱۴۹؛ تحف العقول، ص۱۴۰؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۱۳.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
[[پیشوایان دین]] می‌آموزند که در [[حسن سیرت]] با [[مردمان]] چون [[نیازمند]] به آنان [[رفتار]] شود و در [[حفظ عزت]] چون [[بی‌نیاز]] از آنان؛ و آنجا که پای عزت و کرامت در میان است، [[انسان]] [[روحیه]] [[بی‌نیازی]] از مردمان را در خود تقویت کند و کمترین خواسته و نیازش را نیز خود برطرف سازد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دراین‌باره چنین سفارش فرمود: {{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ‏ النَّاسِ‏ وَ لَوْ بِشَوْصِ‏ السِّوَاكِ‏}}<ref>«از مردمان بی‌نیازی جویید هرچند با ترک خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۰۸.</ref>.
[[پیشوایان دین]] می‌آموزند که در [[حسن سیرت]] با [[مردمان]] چون [[نیازمند]] به آنان [[رفتار]] شود و در [[حفظ عزت]] چون [[بی‌نیاز]] از آنان؛ و آنجا که پای عزت و کرامت در میان است، [[انسان]] [[روحیه]] [[بی‌نیازی]] از مردمان را در خود تقویت کند و کمترین خواسته و نیازش را نیز خود برطرف سازد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دراین‌باره چنین سفارش فرمود: {{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ‏ النَّاسِ‏ وَ لَوْ بِشَوْصِ‏ السِّوَاكِ‏}}<ref>«از مردمان بی‌نیازی جویید هرچند با ترک خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱؛ وسائل الشیعة، ج۶، ص۳۰۸.</ref>.


بنابراین آنجا که نیاز جستن و درخواست نمودن به قیمت زیر پا گذاشتن حیثیت و [[شرافت انسانی]] و شکسته شدن [[عزّت]] [[ایمانی]] است، [[بی‌نیازی]] نمودن سزاوار [[شخصیت]] [[انسانی]] و ایمانی است. [[علی]]{{ع}} [[برترین]] نمونه [[مدرسه نبوی]] در مقایسه‌ای لطیف فرموده است: {{متن حدیث|سَاعَةُ ذُلٍّ لَا تَفِي‏ بِعِزِّ الدَّهْرِ}}<ref>«ساعتی با ذلت زیستن و زبون بودن با عزّت روزگار برابری نمی‌کند». غررالحکم، ج۱، ص۳۹۴.</ref>.  آن نمونه‌های والای [[زندگی]] متعالی به هیچ قیمتی [[استرحام]] و ذلّت‌پذیری را مجاز نمی‌شمردند، چنان که [[زین‌العابدین]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَا أُحِبُّ‏ أَنَ‏ لِي‏ بِذُلِ‏ نَفْسِي‏ حُمْرَ النَّعَمِ‏}}<ref>«دوست ندارم با ذلت نفس خویش به بهترین نعمت‌ها (شتران سرخ‌مو) دست یابم». الکافی، ج۲، ص۱۰۹؛ الخصال، ج۱، ص۲۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۱۰.</ref>.
بنابراین آنجا که نیاز جستن و درخواست نمودن به قیمت زیر پا گذاشتن حیثیت و [[شرافت انسانی]] و شکسته شدن [[عزّت]] [[ایمانی]] است، [[بی‌نیازی]] نمودن سزاوار [[شخصیت]] [[انسانی]] و ایمانی است. [[علی]]{{ع}} [[برترین]] نمونه [[مدرسه نبوی]] در مقایسه‌ای لطیف فرموده است: {{متن حدیث|سَاعَةُ ذُلٍّ لَا تَفِي‏ بِعِزِّ الدَّهْرِ}}<ref>«ساعتی با ذلت زیستن و زبون بودن با عزّت روزگار برابری نمی‌کند». غررالحکم، ج۱، ص۳۹۴.</ref>.  آن نمونه‌های والای [[زندگی]] متعالی به هیچ قیمتی استرحام و ذلّت‌پذیری را مجاز نمی‌شمردند، چنان که [[زین‌العابدین]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَا أُحِبُّ‏ أَنَ‏ لِي‏ بِذُلِ‏ نَفْسِي‏ حُمْرَ النَّعَمِ‏}}<ref>«دوست ندارم با ذلت نفس خویش به بهترین نعمت‌ها (شتران سرخ‌مو) دست یابم». الکافی، ج۲، ص۱۰۹؛ الخصال، ج۱، ص۲۳؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۱۰.</ref>.


[[پیشوایان حق]] با [[قول و فعل]] خود آموختند که گوهر [[کرامت]] و [[شرافت]] از هر هیچ گران‌قدرتر است و حیثیت و [[عزت انسان]] [[ارزش]] والایی است که بدون آن زندگی انسانی میسر نیست و اگر [[آدمی]] به استرحام کشیده شود و [[عزت]] وجودی خود را زایل سازد، پذیرای همه کجی‌ها و ناراستی‌ها می‌شود؛ و آن چه که [[انسان]] را استرحام به دست می‌آورد، در برابر آن چه از گوهر شرافت و عزت خویش از دست می‌دهد قابل [[قیاس]] نیست. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|بِئْسَ‏ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ‏ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ‏}}<ref>«بد بنده‌ای است آنکه او را تمایلی باشد که سبب خواری‌اش گردد». الکافی، ج۲، ص۳۲۰؛ سفینة البحار، ج۲، ص۹۳.</ref>.
[[پیشوایان حق]] با [[قول و فعل]] خود آموختند که گوهر [[کرامت]] و [[شرافت]] از هر هیچ گران‌قدرتر است و حیثیت و [[عزت انسان]] [[ارزش]] والایی است که بدون آن زندگی انسانی میسر نیست و اگر [[آدمی]] به استرحام کشیده شود و [[عزت]] وجودی خود را زایل سازد، پذیرای همه کجی‌ها و ناراستی‌ها می‌شود؛ و آن چه که [[انسان]] را استرحام به دست می‌آورد، در برابر آن چه از گوهر شرافت و عزت خویش از دست می‌دهد قابل [[قیاس]] نیست. از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|بِئْسَ‏ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ‏ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ‏}}<ref>«بد بنده‌ای است آنکه او را تمایلی باشد که سبب خواری‌اش گردد». الکافی، ج۲، ص۳۲۰؛ سفینة البحار، ج۲، ص۹۳.</ref>.
خط ۵۰: خط ۵۰:
چرا [[آدمی]] پیش دیگران دست دراز کند و [[شرافت انسانی]] خود را زیر پا بگذارد؟ آیا سزاوار نیست که آدمی به کم بسازد ولی دست پیش دیگری دراز نکند و گوهر [[انسانی]] خود را به [[بهایی]] اندک نفروشد؟ [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|التَّقَلُّلُ‏ وَ لَا التَّوَسُّلُ}}<ref>«به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن». نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>.
چرا [[آدمی]] پیش دیگران دست دراز کند و [[شرافت انسانی]] خود را زیر پا بگذارد؟ آیا سزاوار نیست که آدمی به کم بسازد ولی دست پیش دیگری دراز نکند و گوهر [[انسانی]] خود را به [[بهایی]] اندک نفروشد؟ [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|التَّقَلُّلُ‏ وَ لَا التَّوَسُّلُ}}<ref>«به اندک ساختن و به این و آن نپرداختن». نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>.


با این [[روحیه]] است که [[انسان]] از تن دادن به [[پستی]] [[آزاد]] می‌شود و به کار خویش اهتمام می‌ورزد. مردمانی که سنگینی منت و [[نیازمندی]] به [[بیگانه]] را کمرشکن و کشنده نمی‌دانند، بوی [[آزادی]] و [[استقلال]] را نیز استشمام نخواهند کرد. تن دادن به [[سختی‌ها]] بر انسان [[آزاده]] [[سهل]] است و تن دادن به پستی‌ها عین [[مرگ]] است. آزاده مرگ را بر پستی [[استرحام]] ترجیح می‌دهد. چنان که پیشوای آزادگان [[علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ}}<ref>«مردن و خواری نبردن». تحف العقول، ص۱۴۳؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۱۵۱-۱۵۴.</ref>
با این [[روحیه]] است که [[انسان]] از تن دادن به [[پستی]] [[آزاد]] می‌شود و به کار خویش اهتمام می‌ورزد. مردمانی که سنگینی منت و [[نیازمندی]] به [[بیگانه]] را کمرشکن و کشنده نمی‌دانند، بوی [[آزادی]] و [[استقلال]] را نیز استشمام نخواهند کرد. تن دادن به [[سختی‌ها]] بر انسان [[آزاده]] [[سهل]] است و تن دادن به پستی‌ها عین [[مرگ]] است. آزاده مرگ را بر پستی استرحام ترجیح می‌دهد. چنان که پیشوای آزادگان [[علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ}}<ref>«مردن و خواری نبردن». تحف العقول، ص۱۴۳؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۶.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۱۵۱-۱۵۴.</ref>


==منابع==
==منابع==
۷۳٬۲۶۸

ویرایش