ام ایمن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
خط ۳۱: خط ۳۱:


==ام ایمن و [[ازدواج فاطمه]] زهرا{{س}}==
==ام ایمن و [[ازدواج فاطمه]] زهرا{{س}}==
هنگام خواستگاری از زهرا{{س}} ام ایمن به [[عقیل]] و [[علی]]{{ع}} گفت: اجازه دهید من صحبت کنم که حرف [[زنان]] مؤثرتر است و هنگام [[عروسی]]، ام ایمن [[علی]]{{ع}} را نزد [[پیامبر]]{{صل}} حاضر کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۶۰.</ref>. [[انس بن مالک]] گوید: "وقتی [[علی]]{{ع}} [[زره]] خود را فروخت چهارصد و هشتاد [[درهم]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آورد. [[حضرت]] سه مشت از آنرا به ام ایمن داد تا [[عطر]] و متاع مورد نیاز [[زنان]] را برای زهرای [[مرضیه]]{{س}} تهیه کند<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۶۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۹؛ المحلی، ابن حزم، ج۹، ص۴۹۰؛ سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج۴۰، ص۱۱؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۹، ص۲۰۶.</ref>. وقتی [[نبی اکرم]]{{صل}} [[مراسم]] [[عروسی]] [[فاطمه]]{{س}} را برگزار کرد، فرمود: "دست نگهدارید تا من بیایم". پس به ام ایمن فرمود: "ظرف آبی بیاور"؛ سپس آنرا متبرک نمود و فرمود: "عروس و داماد را بیاورید و قدری از آب ظرف را به آنان خورانید و قدری هم بر سر و صورت و سینه آنها پاشید. سپس دست به [[دعا]] برداشت و فرمود: {{متن حدیث|اللهم إنهما منی و أنا منها فکما أذهبت عنی الرجس و طهرتنی تطهیرا فطهرهما}}؛ خدایا اینها از منند و من از اینها هستم، پس همان‌گونه که هر [[پلیدی]] را از من دور گردانیدی و مرا [[پاک]] قرار دادی اینها را نیز [[پاک]] و [[پاکیزه]] قرار ده"<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۲۱۵.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۸.</ref>.
هنگام خواستگاری از زهرا{{س}} ام ایمن به [[عقیل]] و [[علی]]{{ع}} گفت: اجازه دهید من صحبت کنم که حرف [[زنان]] مؤثرتر است و هنگام [[عروسی]]، ام ایمن [[علی]]{{ع}} را نزد [[پیامبر]]{{صل}} حاضر کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۶۰.</ref>. [[انس بن مالک]] گوید: "وقتی [[علی]]{{ع}} [[زره]] خود را فروخت چهارصد و هشتاد [[درهم]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آورد. [[حضرت]] سه مشت از آن را به ام ایمن داد تا [[عطر]] و متاع مورد نیاز [[زنان]] را برای زهرای [[مرضیه]]{{س}} تهیه کند<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۵۳؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۶۹؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۹؛ المحلی، ابن حزم، ج۹، ص۴۹۰؛ سبل الهدی والرشاد، صالحی شامی، ج۴۰، ص۱۱؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۹، ص۲۰۶.</ref>. وقتی [[نبی اکرم]]{{صل}} [[مراسم]] [[عروسی]] [[فاطمه]]{{س}} را برگزار کرد، فرمود: "دست نگهدارید تا من بیایم". پس به ام ایمن فرمود: "ظرف آبی بیاور"؛ سپس آن را متبرک نمود و فرمود: "عروس و داماد را بیاورید و قدری از آب ظرف را به آنان خورانید و قدری هم بر سر و صورت و سینه آنها پاشید. سپس دست به [[دعا]] برداشت و فرمود: {{متن حدیث|اللهم إنهما منی و أنا منها فکما أذهبت عنی الرجس و طهرتنی تطهیرا فطهرهما}}؛ خدایا اینها از منند و من از اینها هستم، پس همان‌گونه که هر [[پلیدی]] را از من دور گردانیدی و مرا [[پاک]] قرار دادی اینها را نیز [[پاک]] و [[پاکیزه]] قرار ده"<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۲۱۵.</ref><ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۹۸.</ref>.


==ام ایمن و [[سرپرستی]] [[فرزندان پیامبر]]{{صل}}==
==ام ایمن و [[سرپرستی]] [[فرزندان پیامبر]]{{صل}}==
خط ۵۲: خط ۵۲:
از مجموع نقل‌های [[تاریخی]] چنین فهمیده می‌شود که ام ایمن نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[منزلت]] ویژه‌ای داشته است و هرگاه [[پیامبر]] نگاهش به وی می‌افتاد، می‌فرمود: {{متن حدیث|هذه بقیة اهل بیتی}}؛ این بانو باز مانده [[خاندان]] من است، و یا می‌فرمود: {{متن حدیث|ام ایمن امی بعد امی}}؛ بعد از مادرم ام ایمن [[مادر]] من است؛ لذا او را "یا امه" ([[مادر]] [[جان]]) صدا می‌زد. این [[احترام]] به اندازه‌ای بود که همواره به دیدن او می‌رفت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۵؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۶۳؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۴؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۴؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و گاهی هم با او برخوردی ملاطفت‌آمیز و آمیخته با [[مزاح]] داشت. از جمله روزی ام ایمن به محضر [[حضرت]] آمد و درخواست مرکب سواری نمود. [[حضرت]] به او فرمود: "تو را بر بچه شتر سوار خواهم کرد". او گفت: "یا [[رسول الله]]{{صل}}! بچه شتر که نمی‌تواند مرا [[تحمل]] کند!" [[حضرت]] فرمود: "جز به بچه شتر سوارت نمی‌کنم!". وقتی [[حضرت]] او را نگران و افسرده دید، فرمود: "مگر نه این است که هر شتری در هر [[سنی]] که باشد بچه شتر دیگری است؟!"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۴؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض، ج۲، ص۱۸۸؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۴۱.</ref>.
از مجموع نقل‌های [[تاریخی]] چنین فهمیده می‌شود که ام ایمن نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[منزلت]] ویژه‌ای داشته است و هرگاه [[پیامبر]] نگاهش به وی می‌افتاد، می‌فرمود: {{متن حدیث|هذه بقیة اهل بیتی}}؛ این بانو باز مانده [[خاندان]] من است، و یا می‌فرمود: {{متن حدیث|ام ایمن امی بعد امی}}؛ بعد از مادرم ام ایمن [[مادر]] من است؛ لذا او را "یا امه" ([[مادر]] [[جان]]) صدا می‌زد. این [[احترام]] به اندازه‌ای بود که همواره به دیدن او می‌رفت<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۵؛ المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۶۳؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۴؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۴؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۲۱.</ref> و گاهی هم با او برخوردی ملاطفت‌آمیز و آمیخته با [[مزاح]] داشت. از جمله روزی ام ایمن به محضر [[حضرت]] آمد و درخواست مرکب سواری نمود. [[حضرت]] به او فرمود: "تو را بر بچه شتر سوار خواهم کرد". او گفت: "یا [[رسول الله]]{{صل}}! بچه شتر که نمی‌تواند مرا [[تحمل]] کند!" [[حضرت]] فرمود: "جز به بچه شتر سوارت نمی‌کنم!". وقتی [[حضرت]] او را نگران و افسرده دید، فرمود: "مگر نه این است که هر شتری در هر [[سنی]] که باشد بچه شتر دیگری است؟!"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۲۴؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۲، ص۲۲۵؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، قاضی عیاض، ج۲، ص۱۸۸؛ المنتظم، ابن جوزی، ج۴، ص۳۴۱.</ref>.


البته این [[محبت]] و [[دوستی]] یک طرفه نبود و ام ایمن نیز به [[حضرت]] علاقه وافری داشت که آنرا در دیدارهای متعدد و با دادن هدایای گوناگون ابراز می‌کرد. گاهی برای [[حضرت]] حریره‌ای به سبک [[مردم]] [[حبشه]] می‌پخت و برای ایشان می‌برد<ref>کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۴۴۵؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۹۴.</ref> و زمانی مرغی بریان برای [[حضرت]] آماده کرد<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۳۱؛ المعیار و الموازنة، ابوجعفر اسکافی، ص۲۲۴.</ref> و گاهی با فرستادن شیر و کره و خرما برای [[پیامبر]]{{صل}} اظهار [[محبت]] می‌کرد<ref>کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۱۲۵؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۶۶۹.</ref>.<ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۰۲.</ref>
البته این [[محبت]] و [[دوستی]] یک طرفه نبود و ام ایمن نیز به [[حضرت]] علاقه وافری داشت که آن را در دیدارهای متعدد و با دادن هدایای گوناگون ابراز می‌کرد. گاهی برای [[حضرت]] حریره‌ای به سبک [[مردم]] [[حبشه]] می‌پخت و برای ایشان می‌برد<ref>کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۴۴۵؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۹۴.</ref> و زمانی مرغی بریان برای [[حضرت]] آماده کرد<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۳۱؛ المعیار و الموازنة، ابوجعفر اسکافی، ص۲۲۴.</ref> و گاهی با فرستادن شیر و کره و خرما برای [[پیامبر]]{{صل}} اظهار [[محبت]] می‌کرد<ref>کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۱۲۵؛ الأمالی، شیخ طوسی، ص۶۶۹.</ref>.<ref>[[علی گروسی|گروسی، علی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۴۰۲.</ref>


==ام ایمن و [[بشارت]] یافتن به [[بهشت]]==
==ام ایمن و [[بشارت]] یافتن به [[بهشت]]==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش