جز
جایگزینی متن - 'اخلاق الاهی، ج۱' به 'اخلاق الاهی، ج۱'
جز (جایگزینی متن - 'بهره' به 'بهره') |
جز (جایگزینی متن - 'اخلاق الاهی، ج۱' به 'اخلاق الاهی، ج۱') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
===[[حکمت]] در لغت=== | ===[[حکمت]] در لغت=== | ||
* [[حکمت]] در لغت از ریشه [[حکم]] و [[حکم]] به معنی بازداشتن است<ref>احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۹۱؛ سعید الخوری شرتونی، اقرب الموارد؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>؛ ولی باز داشتنی که در راستای [[صلاح]] و جلوگیری از [[فساد]] باشد<ref>راغب اصفهانی، مفردات.</ref>. هنگامی که میگویی درباره او چنین [[حکم]] کردم، به این معنی است که او را از خلاف آن کار بازداشتهای<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>. | * [[حکمت]] در لغت از ریشه [[حکم]] و [[حکم]] به معنی بازداشتن است<ref>احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة، ج۲، ص۹۱؛ سعید الخوری شرتونی، اقرب الموارد؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>؛ ولی باز داشتنی که در راستای [[صلاح]] و جلوگیری از [[فساد]] باشد<ref>راغب اصفهانی، مفردات.</ref>. هنگامی که میگویی درباره او چنین [[حکم]] کردم، به این معنی است که او را از خلاف آن کار بازداشتهای<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>. | ||
* [[حاکم]] را از آن جهت [[حاکم]] میگویند که [[ستمکاران]] را از [[ستم]] باز میدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب.</ref>. دهنه مرکب را حکمه میگویند؛ چون حیوان را رام میکند و از [[سرکشی]] بازمیدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>. [[حکمت]] به معنی [[دانش]] و [[معرفت]] است که صاحبش را از کارهای سفیهانه و جاهلانه باز میدارد<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر؛ احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | * [[حاکم]] را از آن جهت [[حاکم]] میگویند که [[ستمکاران]] را از [[ستم]] باز میدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب.</ref>. دهنه مرکب را حکمه میگویند؛ چون حیوان را رام میکند و از [[سرکشی]] بازمیدارد<ref>ابنمنظور، لسان العرب؛ احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر.</ref>. [[حکمت]] به معنی [[دانش]] و [[معرفت]] است که صاحبش را از کارهای سفیهانه و جاهلانه باز میدارد<ref>احمد بن علی فیومی، المصباح المنیر؛ احمد ابن فارس، معجم مقائیس اللغة.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>. | ||
===[[حکمت]] در اصطلاح=== | ===[[حکمت]] در اصطلاح=== | ||
*[[حکمت]] در اصطلاحات مختلفی به کار گرفته شده است. تلاش میکنیم مهمترین اصطلاحات واژه [[حکمت]] را بررسی کنیم. | *[[حکمت]] در اصطلاحات مختلفی به کار گرفته شده است. تلاش میکنیم مهمترین اصطلاحات واژه [[حکمت]] را بررسی کنیم. | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
*و افزوده است که: "بر این مبنا [[حکمت]] یکی از [[علوم]] نظری غیر آلی است<ref>جرجانی، تعریفات، ص۳۰.</ref>. | *و افزوده است که: "بر این مبنا [[حکمت]] یکی از [[علوم]] نظری غیر آلی است<ref>جرجانی، تعریفات، ص۳۰.</ref>. | ||
*از این سخن استفاده میشود که منظور از [[حکمت]] در این اصطلاح، همان دانشی است که امروزه [[فلسفه]] نام دارد. اطلاق واژه [[حکمت]] بر این [[دانش]] خاص بیارتباط با اطلاق آن بر مجموعه دانشهای مدون بشری نیست؛ چرا که پیش از پیدایش این اصطلاح، همه [[دانش]] با عنوان [[حکمت]] شناخته میشد و [[حکمت]] را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکردند. | *از این سخن استفاده میشود که منظور از [[حکمت]] در این اصطلاح، همان دانشی است که امروزه [[فلسفه]] نام دارد. اطلاق واژه [[حکمت]] بر این [[دانش]] خاص بیارتباط با اطلاق آن بر مجموعه دانشهای مدون بشری نیست؛ چرا که پیش از پیدایش این اصطلاح، همه [[دانش]] با عنوان [[حکمت]] شناخته میشد و [[حکمت]] را به دو قسم نظری و عملی تقسیم میکردند. | ||
*[[حکمت نظری]] عبارت از [[معرفت]] موجوداتی است که تحقق آنها در [[اختیار انسان]] نیست و سه شاخه ریاضیات، طبیعیات و [[فلسفه]] (الاهیات) را شامل میشود. [[حکمت عملی]] عبارت از [[معرفت]] موجوداتی است که با [[اراده]] و [[اختیار]] [[بشر]] به وجود میآیند. منظور از این دسته موجودات، [[اعمال]] و صفتهای [[انسانی]] است. مجموعه دانشهایی که عهدهدار شناسایی و تعریف این قبیل موجودات است، شامل سه شاخه [[اخلاق]]، [[تدبیر]] منزل و [[سیاست]] مدن میشود<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، پاورقی، ص۱۱۶.</ref>؛ بنابراین، به نظر میرسد [[فلسفه]] را از آن جهت [[حکمت]] گفتهاند که در نظر ایشان مهمترین شاخه [[حکمت]] در اصطلاح گذشته بوده است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[حکمت نظری]] عبارت از [[معرفت]] موجوداتی است که تحقق آنها در [[اختیار انسان]] نیست و سه شاخه ریاضیات، طبیعیات و [[فلسفه]] (الاهیات) را شامل میشود. [[حکمت عملی]] عبارت از [[معرفت]] موجوداتی است که با [[اراده]] و [[اختیار]] [[بشر]] به وجود میآیند. منظور از این دسته موجودات، [[اعمال]] و صفتهای [[انسانی]] است. مجموعه دانشهایی که عهدهدار شناسایی و تعریف این قبیل موجودات است، شامل سه شاخه [[اخلاق]]، [[تدبیر]] منزل و [[سیاست]] مدن میشود<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، پاورقی، ص۱۱۶.</ref>؛ بنابراین، به نظر میرسد [[فلسفه]] را از آن جهت [[حکمت]] گفتهاند که در نظر ایشان مهمترین شاخه [[حکمت]] در اصطلاح گذشته بوده است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>. | ||
====[[حکمت]] در اصطلاح [[اخلاق]]==== | ====[[حکمت]] در اصطلاح [[اخلاق]]==== | ||
*[[حکمت]] در اصطلاح [[اخلاق]] عبارت است: حالتی که از [[اعتدال]] [[قوه عاقله]] در نفس پیدا میشود و [[فضیلت]] نفس ناطقه [[انسانی]] به شمار است<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۰.</ref>؛ [[حکمت]] [[حد وسط]] [[جربزه]] و [[بلاهت]] است. | *[[حکمت]] در اصطلاح [[اخلاق]] عبارت است: حالتی که از [[اعتدال]] [[قوه عاقله]] در نفس پیدا میشود و [[فضیلت]] نفس ناطقه [[انسانی]] به شمار است<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۰.</ref>؛ [[حکمت]] [[حد وسط]] [[جربزه]] و [[بلاهت]] است. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
#[[شناخت]] [[اخلاق]] و سجایای نفس و سیاستهای [[خانوادگی]] و [[مدنی]]؛ | #[[شناخت]] [[اخلاق]] و سجایای نفس و سیاستهای [[خانوادگی]] و [[مدنی]]؛ | ||
#خلقی [[نفسانی]] | #خلقی [[نفسانی]] | ||
*[[حکمت عملی]] به معنی اول، اصطلاح معقول و قسیم [[حکمت نظری]] است و افراطش نیز مانند اصلش [[فضیلت]] است و [[ارزشمند]]، به معنی دوم، اصطلاح [[اخلاقی]] و خلقی مخصوص است که افراطش نیز همانند تفریطش [[رذیلت]] است <ref>محمد حیدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. به زودی خواهیم دانست که در کاربرد [[دینی]] به افعالی که از [[حکمت نظری]] ناشی میشود نیز [[حکمت]] عملیه گفته میشود؛ بنابراین اصطلاح [[حکمت عملی]] در سه معنی کاربرد دارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[حکمت عملی]] به معنی اول، اصطلاح معقول و قسیم [[حکمت نظری]] است و افراطش نیز مانند اصلش [[فضیلت]] است و [[ارزشمند]]، به معنی دوم، اصطلاح [[اخلاقی]] و خلقی مخصوص است که افراطش نیز همانند تفریطش [[رذیلت]] است <ref>محمد حیدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. به زودی خواهیم دانست که در کاربرد [[دینی]] به افعالی که از [[حکمت نظری]] ناشی میشود نیز [[حکمت]] عملیه گفته میشود؛ بنابراین اصطلاح [[حکمت عملی]] در سه معنی کاربرد دارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۳-۲۸۴.</ref>. | ||
====[[حکمت]] در کاربرد [[دینی]]==== | ====[[حکمت]] در کاربرد [[دینی]]==== | ||
*کلمه [[حکمت]] به طور فراوان در [[قرآن]] و [[روایات]] به کار رفته است. از منظر [[قرآن کریم]]، [[حکمت]] [[خیر]] فراوانی است که [[خداوند متعال]] به [[بندگان]] برگزیدهاش عطا میکند {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. | *کلمه [[حکمت]] به طور فراوان در [[قرآن]] و [[روایات]] به کار رفته است. از منظر [[قرآن کریم]]، [[حکمت]] [[خیر]] فراوانی است که [[خداوند متعال]] به [[بندگان]] برگزیدهاش عطا میکند {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*آن [[حضرت]] طبق روایتی دیگری فرموده است: "[[حکمت]]، [[اطاعت خدا]] و [[شناخت امام]] است"<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۴، ص۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. | *آن [[حضرت]] طبق روایتی دیگری فرموده است: "[[حکمت]]، [[اطاعت خدا]] و [[شناخت امام]] است"<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۴، ص۸۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. | ||
*و طبق [[روایت]] دیگری فرموده است: "[[حکمت]]، عبارت است از [[شناخت]] و کسب [[آگاهی]] از [[دین]]، هر یکی از شما [[آگاه]] شود، حیکم است"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِكْمَةُ اَلْمَعْرِفَةُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ}}؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۸۶.</ref>. | *و طبق [[روایت]] دیگری فرموده است: "[[حکمت]]، عبارت است از [[شناخت]] و کسب [[آگاهی]] از [[دین]]، هر یکی از شما [[آگاه]] شود، حیکم است"<ref>{{متن حدیث|اَلْحِكْمَةُ اَلْمَعْرِفَةُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِي اَلدِّينِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ}}؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۸۶.</ref>. | ||
*[[ابوبصیر]] [[روایت]] کرده است: از [[امام صادق]] درباره [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>، پرسیدم. فرمود: [[لقمان]] را با [[امام زمان]] خودش آشنا کرده بودند<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. موضوع بحث ما در این مقال همین معنی [[حکمت]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[ابوبصیر]] [[روایت]] کرده است: از [[امام صادق]] درباره [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>، پرسیدم. فرمود: [[لقمان]] را با [[امام زمان]] خودش آشنا کرده بودند<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۶۱.</ref>. موضوع بحث ما در این مقال همین معنی [[حکمت]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۴-۲۸۶.</ref>. | ||
==[[نیاز انسان]] به [[حکمت]]== | ==[[نیاز انسان]] به [[حکمت]]== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: "[[حکمت]]، گم شده [[مؤمن]] است آن را از هرکس بشنود، میگیرد و اهمیت نمیدهد از چه ظرفی خارج شود"<ref>{{متن حدیث|الحكمة ضالة المؤمن ياخذها ممن سمعها و لا يبالي في اي وعاء خرجت}}؛ محمودی، نهج السعادة، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | *[[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: "[[حکمت]]، گم شده [[مؤمن]] است آن را از هرکس بشنود، میگیرد و اهمیت نمیدهد از چه ظرفی خارج شود"<ref>{{متن حدیث|الحكمة ضالة المؤمن ياخذها ممن سمعها و لا يبالي في اي وعاء خرجت}}؛ محمودی، نهج السعادة، ج۷، ص۳۴۳.</ref>. | ||
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: "[[حکمت]] را بگیرید اگر چه از [[مشرکان]] باشد"<ref>{{متن حدیث|خُذُوا اَلْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۹۷.</ref>. | *[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: "[[حکمت]] را بگیرید اگر چه از [[مشرکان]] باشد"<ref>{{متن حدیث|خُذُوا اَلْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲، ص۹۷.</ref>. | ||
*[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[خداوند]] به هیچ یک از بندگانش نعمتی سرتر، بزرگ تر، بالاتر، سترگتر و زیباتر از [[حکمت]] نداده است"<ref>{{متن حدیث|مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ نِعْمَةً أَنْعَمَ وَ أَعْظَمَ وَ أَرْفَعَ وَ أَجْزَلَ وَ أَبْهَى مِنَ اَلْحِكْمَةِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۱۶.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "[[خداوند]] به هیچ یک از بندگانش نعمتی سرتر، بزرگ تر، بالاتر، سترگتر و زیباتر از [[حکمت]] نداده است"<ref>{{متن حدیث|مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ نِعْمَةً أَنْعَمَ وَ أَعْظَمَ وَ أَرْفَعَ وَ أَجْزَلَ وَ أَبْهَى مِنَ اَلْحِكْمَةِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۱۶.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۶-۲۸۸.</ref>. | ||
==فراگیری [[حکمت]]== | ==فراگیری [[حکمت]]== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
*بالاتر اینکه حتی اگر کسی به [[مقام]] [[حکمت]] برسد، راه ماندگاری در آن [[مقام]] و جلوگیری از سقوط و حرکت قهقرایی نیز مراعات [[طاعت]] و تقواست. | *بالاتر اینکه حتی اگر کسی به [[مقام]] [[حکمت]] برسد، راه ماندگاری در آن [[مقام]] و جلوگیری از سقوط و حرکت قهقرایی نیز مراعات [[طاعت]] و تقواست. | ||
*از جناب [[لقمان]] [[روایت]] شده است: "[[حکمت]] بدون [[طاعت]] مثل [[جسد]] بدون [[جان]] ([[خون]]) با [[زمین]] بدون آب است. [[جسد]] بدون [[جان]] ([[خون]]) و [[زمین]] بدون آب راست نیاید و چنین است [[حکمت]] بدون [[طاعت]]"<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ اَلْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طَاعَةٍ مَثَلُ اَلْجَسَدِ بِلاَ نَفْسٍ أَوْ مَثَلُ اَلصَّعِيدِ بِلاَ مَاءٍ وَ لاَ صَلاَحَ لِلْجَسَدِ بِغَيْرِ نَفْسٍ وَ لاَ لِلصَّعِيدِ بِغَيْرِ مَاءٍ وَ لاَ لِلْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طَاعَةٍ}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۲۱۴.</ref>. | *از جناب [[لقمان]] [[روایت]] شده است: "[[حکمت]] بدون [[طاعت]] مثل [[جسد]] بدون [[جان]] ([[خون]]) با [[زمین]] بدون آب است. [[جسد]] بدون [[جان]] ([[خون]]) و [[زمین]] بدون آب راست نیاید و چنین است [[حکمت]] بدون [[طاعت]]"<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ اَلْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طَاعَةٍ مَثَلُ اَلْجَسَدِ بِلاَ نَفْسٍ أَوْ مَثَلُ اَلصَّعِيدِ بِلاَ مَاءٍ وَ لاَ صَلاَحَ لِلْجَسَدِ بِغَيْرِ نَفْسٍ وَ لاَ لِلصَّعِيدِ بِغَيْرِ مَاءٍ وَ لاَ لِلْحِكْمَةِ بِغَيْرِ طَاعَةٍ}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۲۱۴.</ref>. | ||
*بر مبنای این [[تعالیم]] است که [[دانشمندان]] [[اخلاق]] نیز [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] درون را به عنوان پیش نیاز [[حکمت]] یاد کردهاند. [[مسکویه]] عالم شهیر در [[کلام]] حکیمانهای که در صدر [[حکم]] الاسلاميين [[نقل]] کرده، نوشته است: ای طالب [[حکمت]]، قلبت را برای ورودش [[پاک]] کن، مغزت را برای دریافتش خالی کن و برای مطالعه آن، تمام همتت را جمع کن.... اگر از حاملان حکمتی قلبت را برای آن خالی کن و برای مطالعه آن [[همت]]، عالی دار. [[حکمت]] پاکتر از آن است که با [[آلودگی]] جمع شود و منزهتر از آن است که با [[پلیدی]] مخلوط شود. ما دیدهایم کسی که میخواهد در زمینش درخت بکارد، نخست گیاهان [[اجنبی]] را از ریشه بر میکند کند، پس نهالهای [[برگزیده]] میآورد و در آن مینشاند. چنین است کسی که طالب [[حکمت]] و [[مشتاق]] نگهداری آن است. برای او نیز [[شایسته]] است که نخست دلش را از ناپاکیها، هواها و [[شهوات]] کشنده چون [[کینه]]، [[حسد]]، [[خشم]] و [[برتری]] جویی بشوید؛ پس از آن به [[حکمت]] روی آورد و هرچه میتواند به دست آورد<ref>مسکویه، الحکمة الخالده، ص۲۸۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *بر مبنای این [[تعالیم]] است که [[دانشمندان]] [[اخلاق]] نیز [[تهذیب نفس]] و [[طهارت]] درون را به عنوان پیش نیاز [[حکمت]] یاد کردهاند. [[مسکویه]] عالم شهیر در [[کلام]] حکیمانهای که در صدر [[حکم]] الاسلاميين [[نقل]] کرده، نوشته است: ای طالب [[حکمت]]، قلبت را برای ورودش [[پاک]] کن، مغزت را برای دریافتش خالی کن و برای مطالعه آن، تمام همتت را جمع کن.... اگر از حاملان حکمتی قلبت را برای آن خالی کن و برای مطالعه آن [[همت]]، عالی دار. [[حکمت]] پاکتر از آن است که با [[آلودگی]] جمع شود و منزهتر از آن است که با [[پلیدی]] مخلوط شود. ما دیدهایم کسی که میخواهد در زمینش درخت بکارد، نخست گیاهان [[اجنبی]] را از ریشه بر میکند کند، پس نهالهای [[برگزیده]] میآورد و در آن مینشاند. چنین است کسی که طالب [[حکمت]] و [[مشتاق]] نگهداری آن است. برای او نیز [[شایسته]] است که نخست دلش را از ناپاکیها، هواها و [[شهوات]] کشنده چون [[کینه]]، [[حسد]]، [[خشم]] و [[برتری]] جویی بشوید؛ پس از آن به [[حکمت]] روی آورد و هرچه میتواند به دست آورد<ref>مسکویه، الحکمة الخالده، ص۲۸۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۸۸-۲۹۱.</ref>. | ||
==[[جایگاه]] [[حکمت]] در بین [[فضیلتهای اخلاقی]]== | ==[[جایگاه]] [[حکمت]] در بین [[فضیلتهای اخلاقی]]== | ||
*[[حکمت]] در همه [[فضیلتها]] به منزله چشم در [[بدن انسان]] است. [[انسان]] [[نابینا]] حتی در [[روشنایی]] نمیتواند کارهای خویش را انجام دهد؛ چراکه چشمش [[قدرت]] استفاده از [[نور]] را ندارد. کسی که از [[حکمت]] [[محروم]] است، حتی اگر از سایر [[فضیلتها]] برخوردار باشد، هرگز به [[حقیقت]] [[دست]] نمییابد؛ چراکه مرز بین [[فضیلت]] و [[رذیلت]] را نمیبیند. سخاوتمند غیر [[حکیم]]، سخاوتش را با [[تبذیر]] و داد و [[دهش]] بیجا تباه میکند، نابه جا میبخشد، در حالی که صاحبان [[حق]] را فراموش میکند. [[سخنوری]] که [[حکیم]] نباشد، با [[پرگویی]] [[توانایی]] خود را هدر میدهد. [[علم]] بدون [[حکمت]] به [[عجب]] [[آلوده]] میشود. [[بردباری]] بدون [[حکمت]] با [[خواری]] و [[ذلت]] به هم میآمیزد، [[سکوت]] غیر حکیمانه از [[ناتوانی]] سر بر میآورد و [[مدارا]] از غیر [[حکیم]] به ورطه [[ضعف]] و [[ناتوانی]] میغلطد. | *[[حکمت]] در همه [[فضیلتها]] به منزله چشم در [[بدن انسان]] است. [[انسان]] [[نابینا]] حتی در [[روشنایی]] نمیتواند کارهای خویش را انجام دهد؛ چراکه چشمش [[قدرت]] استفاده از [[نور]] را ندارد. کسی که از [[حکمت]] [[محروم]] است، حتی اگر از سایر [[فضیلتها]] برخوردار باشد، هرگز به [[حقیقت]] [[دست]] نمییابد؛ چراکه مرز بین [[فضیلت]] و [[رذیلت]] را نمیبیند. سخاوتمند غیر [[حکیم]]، سخاوتش را با [[تبذیر]] و داد و [[دهش]] بیجا تباه میکند، نابه جا میبخشد، در حالی که صاحبان [[حق]] را فراموش میکند. [[سخنوری]] که [[حکیم]] نباشد، با [[پرگویی]] [[توانایی]] خود را هدر میدهد. [[علم]] بدون [[حکمت]] به [[عجب]] [[آلوده]] میشود. [[بردباری]] بدون [[حکمت]] با [[خواری]] و [[ذلت]] به هم میآمیزد، [[سکوت]] غیر حکیمانه از [[ناتوانی]] سر بر میآورد و [[مدارا]] از غیر [[حکیم]] به ورطه [[ضعف]] و [[ناتوانی]] میغلطد. | ||
*[[امام حسن عسکری]]{{ع}} میفرماید: "سفیهی که راه [[حق]] میرود [[نور]] [[حق]] خویش را با [[سفاهت]] خویش خاموش میکند" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلْمُحِقَّ اَلسَّفِيهَ يَكَادُ أَنْ يُطْفِئَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفَهِهِ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۴۸۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[امام حسن عسکری]]{{ع}} میفرماید: "سفیهی که راه [[حق]] میرود [[نور]] [[حق]] خویش را با [[سفاهت]] خویش خاموش میکند" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اَلْمُحِقَّ اَلسَّفِيهَ يَكَادُ أَنْ يُطْفِئَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفَهِهِ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۴۸۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۹۱-۲۹۲.</ref>. | ||
==[[آثار حکمت]]== | ==[[آثار حکمت]]== | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
#'''[[تعقل]]:''' به این معنی که در بحث و جست وجو از هر حقیقتی به اندازۀ [[شایسته]] دقت کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref>. [[تعقل]] [[حد وسط]] بين [[غرق]] شدن در یک موضوع و کم دقتی است<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۷.</ref>. | #'''[[تعقل]]:''' به این معنی که در بحث و جست وجو از هر حقیقتی به اندازۀ [[شایسته]] دقت کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref>. [[تعقل]] [[حد وسط]] بين [[غرق]] شدن در یک موضوع و کم دقتی است<ref>احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۴۷.</ref>. | ||
#'''صفای دهن:''' آن است که نفس بتواند بدون هیچ تشویش و اضطرابی، به نتیجه مطلوب دست پیدا کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref>. | #'''صفای دهن:''' آن است که نفس بتواند بدون هیچ تشویش و اضطرابی، به نتیجه مطلوب دست پیدا کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref>. | ||
#'''[[سهولت تعلم]]:''' آن است که نفس چنان آماده [[فکر]] باشد که بدون دخالت [[وسوسه]] و خاطرههای متفرقه به مطلوب خود توجه کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | #'''[[سهولت تعلم]]:''' آن است که نفس چنان آماده [[فکر]] باشد که بدون دخالت [[وسوسه]] و خاطرههای متفرقه به مطلوب خود توجه کند<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۱۱۲.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۹۲-۲۹۳.</ref>. | ||
==موانع [[حکمت]]== | ==موانع [[حکمت]]== | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
#'''[[تقلید]]:''' یکی از موانع [[حکمت]]، [[تقلید]] است. منظور از [[تقلید]] در این گفتار این است که [[انسان]] قول دیگری که را بدون [[دلیل]] و [[شاهد]] بپذیرد<ref>ر.ک: فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۰.</ref>. [[سیره]] و روش [[انسانها]] در [[زندگی اجتماعی]] این است که در مواردی [[انسان]] خود نمیتواند [[احاطه علمی]] پیدا کند، از کسانی که در آن زمینه [[آگاهی]] دارند، [[پیروی]] کند. این [[پیروی]] به اصطلاح از قبیل [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم است و از نظر [[عقل]] [[پسندیده]]. [[عقل]] در عین حال که [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم را میپسندد، [[رجوع]] [[جاهل]] به [[جاهل]] را [[نکوهش]] میکند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۵۷.</ref>. در [[حدیثی]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی ج۱۶، ص۵۳.</ref> که از [[امام صادق]] {ع}} در مورد [[تقلید]] وارد شده، [[حضرت]] در عین حال که [[مرجئه]] را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[رهبران]] نادادن خود سرنش میکند، [[شیعه]] را نیز به خاطر کوتاهی در [[پیروی از پیشوایان معصوم]] خود [[نکوهش]] کرده است <ref>بدرالدین بن احمد حسینی عاملی، حاشیه بر اصول کافی، ص۶۲.</ref>. | #'''[[تقلید]]:''' یکی از موانع [[حکمت]]، [[تقلید]] است. منظور از [[تقلید]] در این گفتار این است که [[انسان]] قول دیگری که را بدون [[دلیل]] و [[شاهد]] بپذیرد<ref>ر.ک: فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۲۰.</ref>. [[سیره]] و روش [[انسانها]] در [[زندگی اجتماعی]] این است که در مواردی [[انسان]] خود نمیتواند [[احاطه علمی]] پیدا کند، از کسانی که در آن زمینه [[آگاهی]] دارند، [[پیروی]] کند. این [[پیروی]] به اصطلاح از قبیل [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم است و از نظر [[عقل]] [[پسندیده]]. [[عقل]] در عین حال که [[رجوع]] [[جاهل]] به عالم را میپسندد، [[رجوع]] [[جاهل]] به [[جاهل]] را [[نکوهش]] میکند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۵۷.</ref>. در [[حدیثی]]<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی ج۱۶، ص۵۳.</ref> که از [[امام صادق]] {ع}} در مورد [[تقلید]] وارد شده، [[حضرت]] در عین حال که [[مرجئه]] را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[رهبران]] نادادن خود سرنش میکند، [[شیعه]] را نیز به خاطر کوتاهی در [[پیروی از پیشوایان معصوم]] خود [[نکوهش]] کرده است <ref>بدرالدین بن احمد حسینی عاملی، حاشیه بر اصول کافی، ص۶۲.</ref>. | ||
*یکی از مهمترین موانع [[پیروی]] [[مشرکان]] از [[پیامبران]] الاهی، این بود که ایشان با [[پیروی]] از [[پدران]] و پیشینیان، راه [[فهم]] و [[درک]] [[آیات]] و حکم الاهی را بر خویش میبستند. | *یکی از مهمترین موانع [[پیروی]] [[مشرکان]] از [[پیامبران]] الاهی، این بود که ایشان با [[پیروی]] از [[پدران]] و پیشینیان، راه [[فهم]] و [[درک]] [[آیات]] و حکم الاهی را بر خویش میبستند. | ||
*[[قرآن کریم]] در موارد زیادی ایشان را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[پدران]] و نیاکان خود [[سرزنش]] نموده است. از جمله میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[قرآن کریم]] در موارد زیادی ایشان را به خاطر [[پیروی]] بیدلیل از [[پدران]] و نیاکان خود [[سرزنش]] نموده است. از جمله میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید میگویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمییافته و راه به جایی نمیبردهاند، (باز از پدرانشان پیروی میکنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۹۵-۲۹۷.</ref>. | ||
===موانع [[قلبی]] [[اخلاقی]] [[حکمت]]=== | ===موانع [[قلبی]] [[اخلاقی]] [[حکمت]]=== | ||
*[[رذیلتهای اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] [[نفس]] از حالت طبیعی میشوند و [[قلب]] [[انسان]] را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] [[حکمت]] است، تاریک و زنگاری میکنند. | *[[رذیلتهای اخلاقی]] به طور کلی موجب [[انحراف]] [[نفس]] از حالت طبیعی میشوند و [[قلب]] [[انسان]] را که به طور [[فطری]] آماده [[پذیرش]] [[نور]] [[حکمت]] است، تاریک و زنگاری میکنند. | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
#'''[[آرزوی دراز]]:''' [[آرزوی دراز]] از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ [[انسان]] را از حقایق دور و با خیالات سرگرم میکند. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>. آرزوی دراز، [[قلب]] راکور، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول میکند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از [[انسان]] میگیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش میکند و چنان او را دچار [[غفلت]] میکند که لغزیدنش در هر ورطهای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود. | #'''[[آرزوی دراز]]:''' [[آرزوی دراز]] از [[شعب]] [[دنیادوستی]] است؛ [[انسان]] را از حقایق دور و با خیالات سرگرم میکند. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref>. آرزوی دراز، [[قلب]] راکور، [[نور]] [[تفکر]] را خاموش و نیروی عاقله را سرگرم و مشغول میکند؛ چنانکه گویی اصلا [[عقلی]] در وجود [[آدمی]] نیست. نیروی [[یادآوری]] و [[تذکر]] را از [[انسان]] میگیرد به طوری که [[موقعیت]] خویش را فراموش میکند و چنان او را دچار [[غفلت]] میکند که لغزیدنش در هر ورطهای، دور از [[انتظار]] نخواهد بود. | ||
*[[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور میکند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} میفرماید: "[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش میکند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>. | *[[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: کسی که به [[دنیا]] روی آورد و [[آرزوهای دراز]] کند، به همان [[میزان]] که به [[دنیا]] روی آورده، [[خداوند]] قلبش را کور میکند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۶۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} میفرماید: "[[آرزو]] [[عقل]] را سرگرم و یاد را فراموش میکند"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ}}؛ نهج البلاغه، شریف رضی، خطبه ۸۶.</ref>. | ||
*[[آرزو]] [[انسان]] را به سوی [[غفلت]] میراند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵۲.</ref>. این همه آفت از آن روست که [[علم]] و [[حکمت]] در [[جهان]] [[حقیقت]] به دست میآید و [[انسان]] آرز و پرور در [[عالم]] [[خیال]] با آرزوهای خویش سرگرم است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *[[آرزو]] [[انسان]] را به سوی [[غفلت]] میراند<ref>حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۵۲.</ref>. این همه آفت از آن روست که [[علم]] و [[حکمت]] در [[جهان]] [[حقیقت]] به دست میآید و [[انسان]] آرز و پرور در [[عالم]] [[خیال]] با آرزوهای خویش سرگرم است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۲۹۷-۳۰۱.</ref>. | ||
===موانع [[رفتاری]] [[حکمت]]=== | ===موانع [[رفتاری]] [[حکمت]]=== | ||
*انسانهای غیر مهذب از [[حکمت]] بهرهای نمیبرند. بروز رفتارهایی که [[شرع]] [[مقدس]]، ما را از آن بازداشته، همانطور که [[نشانه]] [[ناپاکی]] نفس از [[رذیلتهای اخلاقی]] است، در تعامل با نفس موب [[استحکام]] ریشهای [[ناپاکی]] در [[جان آدمی]] نیز میشود. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>. | *انسانهای غیر مهذب از [[حکمت]] بهرهای نمیبرند. بروز رفتارهایی که [[شرع]] [[مقدس]]، ما را از آن بازداشته، همانطور که [[نشانه]] [[ناپاکی]] نفس از [[رذیلتهای اخلاقی]] است، در تعامل با نفس موب [[استحکام]] ریشهای [[ناپاکی]] در [[جان آدمی]] نیز میشود. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
#'''[[پرخوری]]:''' [[پرخوری]] یکی از رفتارهای ناشایست و در عین حال شایع است. به همین [[دلیل]] در [[اخلاق اسلامی]] مورد توجه ویژه قرار گرفته و آثار [[سوء]] آن به تفصیل [[یادآوری]] شده است. از مهمترین پیامدهای. [[رسول]] [[پرخوری]]، بسته شدن مجاری [[فهم]] و [[درک]] [[انسان]] و [[خاموشی]] چراغ [[حکمت]] در وجود [[آدمی]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[پرخوری]] نکنید که [[نور]] [[معرفت]] در قلوبتان خاموش میشود"<ref>{{متن حدیث|لاَ تَشْبَعُوا فَيُطْفَأَ نُورُ اَلْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ}}؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۴۵۷؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۱۸؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۵۰.</ref>. و میفرماید: "پرخوری نکنید که [[نور]] [[حکمت]] در سینههاتان خاموش میشود"<ref>{{متن حدیث|لا تشبعوا فيطفأ نور الحكمة من صدوركم}}؛ متقی هندی، کنزالعمال ج۱۵، ص۸۷۵.</ref>. | #'''[[پرخوری]]:''' [[پرخوری]] یکی از رفتارهای ناشایست و در عین حال شایع است. به همین [[دلیل]] در [[اخلاق اسلامی]] مورد توجه ویژه قرار گرفته و آثار [[سوء]] آن به تفصیل [[یادآوری]] شده است. از مهمترین پیامدهای. [[رسول]] [[پرخوری]]، بسته شدن مجاری [[فهم]] و [[درک]] [[انسان]] و [[خاموشی]] چراغ [[حکمت]] در وجود [[آدمی]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[پرخوری]] نکنید که [[نور]] [[معرفت]] در قلوبتان خاموش میشود"<ref>{{متن حدیث|لاَ تَشْبَعُوا فَيُطْفَأَ نُورُ اَلْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ}}؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۴۵۷؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۶، ص۲۱۸؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۵۰.</ref>. و میفرماید: "پرخوری نکنید که [[نور]] [[حکمت]] در سینههاتان خاموش میشود"<ref>{{متن حدیث|لا تشبعوا فيطفأ نور الحكمة من صدوركم}}؛ متقی هندی، کنزالعمال ج۱۵، ص۸۷۵.</ref>. | ||
#'''[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]]:''' "[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]] از عوامل و اسباب [[دنیا دوستی]] است.[[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: کسی که با [[ثروتمندان]] [[همنشینی]] کند، [[خداوند]] [[محبت]] و [[شوق]] به [[دنیا]] را در قلبش میافزاید و هر کس با [[فقیران]] [[همنشینی]] کند، [[شکر]] و [[رضایت]] را بهره میبرد <ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۲۳.</ref>. | #'''[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]]:''' "[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]] از عوامل و اسباب [[دنیا دوستی]] است.[[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: کسی که با [[ثروتمندان]] [[همنشینی]] کند، [[خداوند]] [[محبت]] و [[شوق]] به [[دنیا]] را در قلبش میافزاید و هر کس با [[فقیران]] [[همنشینی]] کند، [[شکر]] و [[رضایت]] را بهره میبرد <ref>شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۲۳.</ref>. | ||
*به همین [[دلیل]] [[همنشینی]] با [[اغنیا]]، از عوامل [[مرگ]] [[قلب]] شمرده شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۶۴۱؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]] [[قلب]] را میمیراند"<ref>{{متن حدیث|الجلوس مع الاغنیا یمیت القلب}}؛ سید عبدالله جزائری، التفحة السنیة، ص۳۳۱.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق | *به همین [[دلیل]] [[همنشینی]] با [[اغنیا]]، از عوامل [[مرگ]] [[قلب]] شمرده شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۶۴۱؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۵۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: "[[همنشینی]] با [[ثروتمندان]] [[قلب]] را میمیراند"<ref>{{متن حدیث|الجلوس مع الاغنیا یمیت القلب}}؛ سید عبدالله جزائری، التفحة السنیة، ص۳۳۱.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۰۱-۳۰۵.</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |