←جستارهای وابسته
(←مقدمه) |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
از آنجا که موافقت یا [[مخالفت]] در [[انسان]] امری [[قلبی]] است، در نتیجه ذومراتب است. بدین ترتیب، [[ایمان]] و [[اسلام]] مصطلح در [[قرآن]] - یعنی ابراز قبول کلمه [[توحید]] و [[التزام عملی]] به انجام [[دستورات]] آن - ذومراتب است و این گونه نیست که به مجرد [[مشاهده]] این واژه در قرآن، آن را حمل بر همه [[مسلمانان]] (اعم از [[مؤمن]] یا [[منافق]]) بنماییم. برای روشن شدن این مطلب دقیق [[قرآنی]]، ناچاریم به اختصار اشارهای به مراتب اسلام و [[ایمان در قرآن]] داشته باشیم. هرچند که اصل اولی در واژه اسلام و مسلم، [[هماهنگی]] کامل و عدم منافرت در ظاهر و باطن است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۳.</ref> | از آنجا که موافقت یا [[مخالفت]] در [[انسان]] امری [[قلبی]] است، در نتیجه ذومراتب است. بدین ترتیب، [[ایمان]] و [[اسلام]] مصطلح در [[قرآن]] - یعنی ابراز قبول کلمه [[توحید]] و [[التزام عملی]] به انجام [[دستورات]] آن - ذومراتب است و این گونه نیست که به مجرد [[مشاهده]] این واژه در قرآن، آن را حمل بر همه [[مسلمانان]] (اعم از [[مؤمن]] یا [[منافق]]) بنماییم. برای روشن شدن این مطلب دقیق [[قرآنی]]، ناچاریم به اختصار اشارهای به مراتب اسلام و [[ایمان در قرآن]] داشته باشیم. هرچند که اصل اولی در واژه اسلام و مسلم، [[هماهنگی]] کامل و عدم منافرت در ظاهر و باطن است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۳.</ref> | ||
* [[سلام]] به معنای [[برائت]] کامل از [[عیوب]] است<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة (ط. دارالعلم للملایین، ۱۴۰۴ه.ق.)، ج۵، ص۱۹۵۱.</ref>. اگر سلام نسبت به امری مادی به کار رود، یعنی برائت از عیوب مادی، مانند آنکه [[خداوند]] درباره گاو [[بنیاسرائیل]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا}}<ref>«گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند» سوره بقره، آیه ۷۱.</ref>. سلام درامور [[معنوی]] نیز به معنای منزه بودن از آلودگیهای معنوی است: {{متن قرآن|إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۹.</ref>. بر همین اساس، هنگامی که این واژه درباره [[انسان]] به کار میرود، مراد برائت از عیوب مادی و معنوی است؛ زیرا متعلَّق سلام، تاب هر دو معنا را دارد و خداوند درباره بسیاری از [[انبیای الهی]]{{عم}} این واژه را در [[قرآن]] به کار برده است؛ مثلاً از زبان [[حضرت عیسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا}}<ref>«و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد» سوره مریم، آیه ۳۳.</ref>. همچنین خطاب به [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است؛ آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref>. و فرمود: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ}}<ref>«در میان جهانیان بر نوح درود باد!» سوره صافات، آیه ۷۹.</ref>، {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«درود بر ابراهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۹.</ref>. | |||
*اصلیترین مصداق سلام، ذات باری [[متعال]] است که منزه از همه نواقص و آلودگیهاست: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref><ref>مفردات ألفاظ القرآن (مل، دارالقلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۳ه.ق.)، ص۴۲۱.</ref>. چون واژه [[سلام]] لازم است و مفعول نمیگیرد، مفهومش حصول [[وفاق]] و رفع خلاف وخصومت در نفس ذات شیء است؛ خواه نسبت به خود یا غیر سنجیده شود. | |||
* سلام نسبت به ذات شیء، یعنی [[اعتدال]]، [[نظم]] و دور بودن از هرگونه [[نقص]]، [[عیب]] و آفت در ذات آن؛ این به معنای [[سلامت]] و [[صحت]] در خود شیء و اجزای آن میباشد. در نتیجه، بساطت و [[غنا]] و لاحدی لازمه [[مقام]] سلام ذات است. سلام نسبت به غیر، یعنی [[یگانگی]] و یکرنگی و [[برائت]] از منافرت و [[خصومت]] در برابر غیر<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۸۹.</ref>. | |||
* [[اسلام]] و [[تسلیم]] از همین ماده میباشند و عبارتند از آنکه شخص در فضایی وارد شود که کوچکترین خلاف و منافرتی با محیط نداشته باشد؛ چنانکه [[خداوند]] در [[هماهنگی]] [[نظام تکوینی]] و [[تشریعی]] موجودات با کلمه [[توحید]]، به این معنا اشاره مینماید: {{متن قرآن|أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«آیا جز دین خداوند را باز میجویند با آنکه آنان که در آسمانها و زمینند خواهناخواه گردن نهاده فرمان اویند و به سوی او بازگردانده میشوند» سوره آل عمران، آیه ۸۳.</ref>. و یا از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و فرمان یافتهام که فرمانپذیر پروردگار جهانیان باشم» سوره غافر، آیه ۶۶.</ref>. و یا به [[مسلمانان]] امر به تسلیم در برابر [[رسول اکرم]]{{صل}} مینماید: {{متن قرآن|صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. بنابراین، اسلام عبارت از [[انقیاد]] واطاعت کامل از کسی یا برنامهای است؛ همان طور که [[مسلمان]] در لغت به کسی اطلاق میشود که از هرگونه [[مخالفت]] و [[امتناع]] از [[اوامر الهی]] به دور است<ref>معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۰.</ref>. | |||
*«[[السلام]]» مصدر است؛ مانند الکلام و عبارت است از توافق کامل و رفع هرگونه خلاف در ظاهر و [[باطن]] با امری<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۵، ص۱۹۲.</ref>. این معنا در [[آیات]] مختلف [[قرآن]] مطرح شده: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ}}<ref>«درود بر شما به شکیبی که ورزیدهاید که فرجام آن سرای، نیکوست!» سوره رعد، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را میگیرند؛ (و به آنان) میگویند: درود بر شما! برای کارهایی که میکردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى}}<ref>«بگو: سپاس خداوند را و درود بر آن بندگان وی که برگزیده است» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ}}<ref>«درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه در آن درآیید» سوره زمر، آیه ۷۳.</ref>. در این آیات، [[سلام]] به ترتیب منوط است به [[صبر]]، عمل، [[اصطفاء]] و تطیّب که نتیجه آن ورود به [[بهشت]] است. این امر با تحقق [[اعتدال]]، [[دوری از نقص]] و [[عیب]]، به جای آوردن [[حق]] [[خلوص]] و [[صفا]]، [[طهارت]] و [[نظم]] کامل حاصل میگردد: {{متن قرآن|يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ}}<ref>«خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند» سوره مائده، آیه ۱۶.</ref>. | |||
*چون [[خداوند]] مصداق کامل این معنی است، سلام را از [[اسمای الهی]] شمردهاند؛ چون هیچ گونه [[ضعف]]، [[حاجت]]، [[فقر]]، [[نقص]] یا محدودیتی در او نیست، در ذاتش اثری از خلاف وجود ندارد، حق مطلق است و از هر ضعفی منزه و مبرا است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ}}<ref>«اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>. اساساً [[خداوند]] در [[غایت]] [[وفاق]]، سلمیّت، [[صلح]]، [[رفق]] وسداد است و در نتیجه، اسم [[سلام]] در او [[مظهر]] صفات [[رحمت]]، [[عطوفت]] و [[کرم]] اوست؛ لذا خداوند حنّان، منّان، [[ودود]]، [[رحمان]] و [[رحیم]] است و رحمتش بر [[غضب]] او [[سبقت]] دارد. [[اولیای الهی]]{{عم}} در مرتبه بعد، مظهر [[سلام الهی]] هستند؛ چون هیچ گونه عدم [[اعتدال]] در [[فکر]]، [[اعتقاد]]، عمل و حتی [[سکوت]] و تقریر آنان وجود ندارد. خداوند از چنین بیوتی در [[دنیا]] و [[آخرت]] تعبیر به دارالسلام مینماید و میفرماید: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ}}<ref>«و خداوند به بهشت فرا میخواند» سوره یونس، آیه ۲۵.</ref>. با توجه به آنکه «دار» از ریشه «دور» اشاره به احاطه کردن دایرهوار امری بر امر دیگر دارد<ref>{{عربی|الدار: أصلٌ واحد يدلُّ على إحداق الشىء بالشىء من حوالَيهِ}}. (معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۱۰).</ref>، دارالسلام یعنی مکانی مادی و یا [[معنوی]] که [[سلامتی]] از آفات و [[گرفتاریها]] آن را احاطه کرده است و ساکن در آن، در [[حفظ]] و [[حراست]] است. در نتیجه، [[دعوت]] به دارالسلام در دنیا، به معنای دعوت به حریمی است که با [[تمسک]] و ورود به آن، [[انسان]] از [[شرّ]] [[شیطان]] و وساوس [[نفس اماره]] در [[امان]] است. خداوند [[ولایت]] و [[تربیت]] چنین افرادی را خود بر عهده میگیرد و میفرماید: {{متن قرآن|لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ}}<ref>«سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.</ref>. [[بدیهی]] است که چنین خانهای [[بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] است که در [[روایات]] به بیت [[ولایت حضرت علی]]{{ع}} و [[امامان]] از فرزندانشان{{عم}} [[تطبیق]] داده شده است. | |||
*«[[سلیم]]» بر وزن فعیل، صفت مشبهه است و دلالت بر ثبوت صفت [[سلم]]، [[صفا]] و یکرنگی در صاحبش مینماید. اگر این لغت درباره خداوند به کار رود، یعنی [[ذات باری تعالی]] از هرگونه [[نقص]] وعیب دوئیت منزّه است و اگر درباره [[انسان]] به کار رود، دلالت بر مفهوم [[وفاق]]، [[اعتدال]] و [[صفای قلب]] و ظاهر و [[باطن]] با یکدیگر مینماید که [[خداوند]] از آن تعبیر به [[صدیقین]] و صاحبان [[قلب سلیم]] مینماید؛ که بیانگر [[سلامت]] [[دل]] از کدورت و اعوجاج [[گناه]] در [[قیامت]] است: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند * جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸-۸۹.</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ * إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ}}<ref>«و از پیروان وی ابراهیم بود * که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد» سوره صافات، آیه ۸۳-۸۴.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۱۵۸.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |