حمراءالاسد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
جز (جایگزینی متن - 'روبه' به 'روبه')
خط ۲۰: خط ۲۰:
#برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند.<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref> به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد.
#برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند.<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref> به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد.


به هر روی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]] <ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]]{{ع}} سپرد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref>و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸ <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵ <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به [[راه]] خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه <ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref> بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]]{{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای [[حضرت]] تا حمراءالاسد[[ثابت]] بن [[ضحاک]] [[انصاری]] بود.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref> در حمراءالاسد پیامبر{{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، [[روبه]] رو شد و آنها را همانجا به [[خاک]] سپرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> [[شب]] هنگام [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر{{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر{{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه [[راه]] و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر{{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر{{صل}}‌اند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>
به هر روی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]] <ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]]{{ع}} سپرد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref>و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸ <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵ <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به [[راه]] خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه <ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref> بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]]{{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای [[حضرت]] تا حمراءالاسد[[ثابت]] بن [[ضحاک]] [[انصاری]] بود.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref> در حمراءالاسد پیامبر{{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به [[خاک]] سپرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> [[شب]] هنگام [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر{{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود.<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر{{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه [[راه]] و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر{{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر{{صل}}‌اند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>


برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref> از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبه‌رو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] [[حضرت]] به آنها اعلام کنند <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره می‌کند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] می‌ترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان می‌دارد که این وحشت‌ها را [[شیطان]] می‌افکند و از [[مؤمنان]] می‌خواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref> پیامبر{{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند،<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref> این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانسته‌اند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابه‌جایی‌ها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> در [[راه]] بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وی را که عائله‌مند بود، بی‌گرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد [[حضرت]] می‌شوراند، بنابراین به [[دستور پیامبر]]{{صل}} کشته شد.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.
برپایه [[روایت]] [[سدی]]، [[خدا]] در این [[زمان]] هراسی درون آنان انداخت تا از تصمیم خود برگردند که در [[آیه]] {{متن قرآن|سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ}}<ref>«به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱.</ref> به آن اشاره شده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۸۱؛ التبیان، ج ۳، ص ۱۶؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۵۷.</ref> از سوی دیگر، [[قریش]] نیز در پی [[تضعیف]] روحیه مسلمانان برآمده و به ترفندهای [[تبلیغی]] دست زدند و چون گروهی از [[قبیله]] عبدقیس به قصد رفتن به [[مدینه]] با [[سپاه قریش]] روبه‌رو شدند، [[ابوسفیان]] از آنها خواست تا خبر حرکت [[لشکر]] خویش را به سوی [[پیامبر]]{{صل}} برای نابودی دیگر [[یاران]] [[حضرت]] به آنها اعلام کنند <ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹ - ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و آنان در حمراء الاسد این خبر را به [[رسول خدا]]{{صل}} رساندند و ایشان نیز جمله "[[خدا]] برای ما کافی است" را تکرار کردند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۳؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> این پاسخ بیانگر [[ایمان راسخ]] حضرت به [[امداد الهی]] بود. تاکتیک ایشان و [[ایستادگی]] و [[وفاداری]] یارانشان [[سپاهیان]] [[قریش]] را از [[تصمیم]] خود بازداشت و به سوی [[مکه]] بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> در ادامه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ}}<ref>«پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref> اشاره می‌کند، با آنکه برخی [[سپاه]] را از [[قدرت]] [[قریش]] می‌ترساندند، هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی [[خرسندی]] خدا بودند و با [[نعمت]] و [[بخشش خدا]] بازگشتند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۲۰ - ۱۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۴.</ref> و خدا در آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref> بیان می‌دارد که این وحشت‌ها را [[شیطان]] می‌افکند و از [[مؤمنان]] می‌خواهد تنها از او بترسند و از [[دوستان شیطان]] ([[کافران]]) نهراسند.<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۲۲؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۹۰.</ref> پیامبر{{صل}} که از [[دوشنبه]] تا چهارشنبه در [[حمراءالاسد]] مانده بودند،<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> به مدینه بازگشتند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۰؛ السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲، ۱۰۴.</ref> این [[لشکرکشی]] را ۵ [[روز]]، دانسته‌اند <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref> که با [[محاسبه]] سه روز اقامت، دو روز به جابه‌جایی‌ها اختصاص یافته است. در این [[زمان]]، [[سعد بن عباده]] تأمین تدارکات [[سپاه]] را به عهده داشت و ۳۰ شتر و شماری گوسفند با خود آورده بود که در این چند روز [[ذبح]] شدند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref> در [[راه]] بازگشت به [[مدینه]] [[لشکر اسلام]] یکی از [[مشرکان]] [[مکه]] را ـ [[ابوعزه جمحی]] ـ دستگیر کرد که در [[جنگ بدر]] [[اسیر]] شده بود و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} وی را که عائله‌مند بود، بی‌گرفتن فدیه [[آزاد]] کرد، به شرط اینکه دیگر مشرکان را [[یاری]] نکند؛ اما به [[اصرار]] [[قریش]] در [[جنگ احد]] دیگران را ضد [[حضرت]] می‌شوراند، بنابراین به [[دستور پیامبر]]{{صل}} کشته شد.<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۴؛ الکامل، ج ۲، ص ۱۶۵؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش