علم شأنى معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییر هدف تغییرمسیر از علم شأنی معصوم به علم شأنی)
برچسب: تغییر هدف تغییرمسیر
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{علم معصوم}}
#تغییر_مسیر [[علم شأنی]]
{{خرد}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[علم معصوم]]''' است. "'''[[علم شأنى معصوم]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[علم شأنى معصوم در قرآن]] | [[علم شأنى معصوم در حدیث]] | [[علم شأنى معصوم در کلام اسلامی]] | [[علم شأنى معصوم در فلسفه اسلامی]] | [[علم شأنى معصوم در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
*تمامی اوصاف [[امام]]{{ع}} و کمالات وی در مقام فعليت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی [[امام]]، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست؛ به این معنی که اگر خداوند به [[امام]]{{ع}} علم آموخت، می‌داند و اگر نياموخت و یاد نداد، نمی‌داند. این حرف ناشی از جهالت پاره‌ای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کرده‌اند؛ زیرا این حرف اگر خدا به [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} یاد داد، می‌داند و اگر یاد نداد، نمی‌داند نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است. در مرحله شأنیت، اگر خدا به شخصی و به موجودی چیزی یاد داد و علم داد، می‌داند و اگر نداد، نمی‌داند، چنانچه تمامی اوصاف از قوای ظاهری و باطنی ماها در مقام فعلیّت است. اگر شما از کسی سؤال کنید که آیا خدا به شما قوه بینایی داده است یا نه؟ در جواب خواهید شنید: بلی، خدا به من قوه باصره و بینایی داده و با آن می‌بینم. هرگز در جواب نخواهد گفت: اگر خدا قوه باصره و بینایی به من داده باشد، خواهم دید و اگر نداده باشد، نخواهم دید، زیرا خدا آن قوه را به او داده است و فعلاً آن قوه در او موجود است، هر چند از اندازه و کمّیّت دیدن او، ما اطلاع نداشته باشیم، ولی قطع داریم که خدا قوه دیدن را به او داده و در مقام فعلیّت است و لذا در جواب اظهار خواهد کرد: قوه بینایی را به من داده و می‌بینم. و همچنین است اگر شما سؤالی از سایر اوصاف و قوای شخصی کرده باشید، از مرحله فعلیت آنها جواب خواهید شنید، نه از مرحله شأنیت آنها، مانند علم و قدرت و حیات و قوه باصره و سامعه و قوه ذائقه و شامه و لامسه و دیگر از قوای انسانی که تماماً در مرحله فعلیت است و در مقام سؤال از آنها، جواب از آن مرحله داده می‌شود، نه از مرحله شأنیت آنها، زیرا مرحله شأنیت نسبت به تمامی موجودات، چنانچه گفته شد، یکسان است. اگر خداوند به آنها آن صفت و قوه را داده باشد، می‌دانند و می‌بینند و می‌شنوند و اگر نداده باشد، نمی‌دانند و نمی‌بینند و نمی‌شنوند؛ و همین‌طور است تا آخر آن اوصاف و قوای انسانی، اگر یک به یک شمرده شود. حالا این مطلب که واضح گشت، اگر نسبت به علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} در مقام شأنيت بگذاریم و بگوییم: اگر خداوند به آن بزرگواران آموخته و فهمانیده، می‌دانند و اگر نیاموخته و نفهمانیده، نمی‌دانند، باید از ماها هم در صفت علم پایین‌تر باشند، زیرا علم ما نسبت به ما در مرحله فعلیت است، ولو مقدارش هر قدر باشد، اما علم [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} نسبت به آنها در مقام شأنیّت باشد و بگوییم: اگر ما شک کرده باشیم که آیا [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} به فلان حکم شرعی و یا موضوع خارجی علم دارد یا نه، باید در جواب بگوییم: علم ندارد. اصل، عدم علم اوست، به جهت اینکه اگر خداوند علم آن چیز را به او آموخته باشد، می‌داند و اگر نیاموخته باشد، نمی‌داند و در مقام شک، اصل، عدم علم است. پس [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} در صفت علم از ماها هم باید کمتر باشند، زیرا علم ما در مرحله فعلیت است و علم آنها در مرحله شأنیت، بنا به آن توهمی که در حق پیغمبر و امام شده است. منظور ما در اینجا تنها اشاره به این مطلب نادرست بود که از بعضی افواه شنیده شده است و ناشی از جهالت و نبودن مراتب علمی و عدم آشنایی به معارف دینی است. و اما آنچه در علم اصول فقه، در باب عام و خاص، بعضی گفته‌اند که اصل، عدم [[علم امام]]{{ع}} است، آن مطلب دیگر است. راجع به [[علم امام]]{{ع}} از اسباب ظاهری است که مکلف است به آن عمل نماید و از مدّعی در مقام دعوا شاهد بخواهد و بر حسب عادت از امور عادی و از آمدن و رفتن کسی مثلاً سوال کند و مربوط به علم [[امامت]] نیست و این موضوع را اِبنُ عَمِّنا العَلّامَةُ الكَبيرُ المُجتَهِدُ الفقيه، آقا ميرزا [[محمّد تقى قاضی طباطبائی]] در حواشی خود بر کتاب قوانین، در مبحث عام و خاص به بهترین وجهی تحقیق فرموده و در هوامش قوانین به خط مرحوم [[شیخ عبدالرحیم]] چاپ شده است<ref>حواشی آن بزرگوار در هوامش قوانین، به سال ۱۳۰۳ق، در تبریز، به خط مرحوم عبدالرحیم چاپ شده و آنچه راجع به مطلب مزبور نگارش داده، در صفحه۲۲۷ مذکور است و نسخه خطّی از حاشیه آن مرحوم در کتابخانه ما موجود است.</ref>. پس با صراحت بیان باید گفت: [[پیغمبر]]{{صل}} و [[امام]]{{عم}} عالم هستند به علم فعلی؛ و علم آنها را شأنی دانستن، چنانچه توضیح داده شد، جهل و نادانی است. اما از جهت کمّیت و مقدار و از جهت کیفیّت و حصولی و یا حضوری بودن علم، آن مطلب دیگر است، و مشروط است به حصول علم و از واجبات مشروطه است؛ گرچه نسبت به خواصّ، از قبیل اول است، چنانچه اشاره شد و نیز تحقیق خواهیم کرد.<ref>[[سید محمد علی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبایی، سید محمد علی]]، [[علم امام ۱ (کتاب)|علم امام]]، ص ۴۹۵.</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==
* [[فرق بین علم فعلی و شأنی معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[علم غیب شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری به چه معناست؟ (پرسش)]]
==جستارهای وابسته==
 
 
=='''[[:رده:آثار علم معصوم|منبع‌شناسی جامع علم معصوم]]'''==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم معصوم|کتاب‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم معصوم|مقاله‌شناسی علم معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==منابع==
* [[سید محمد علی قاضی طباطبایی|قاضی طباطبایی، سید محمد علی]]، [[مقدمه‌ای بر کتاب علم امام (کتاب)|'''مقدمه‌ای بر کتاب علم امام''']]؛
 
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
{{علم معصوم افقی}}
[[رده:مدخل‌های اصلی دانشنامه]]
[[رده:علم شأنى معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۲

تغییرمسیر به: