بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
#{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>، شما ([[مسلمانان]] [[حقیقی]]) [[نیکوترین]] امتی هستید که بر آن [[قیام]] کردند که (برای [[اصلاح]] [[بشر]]) [[مردم]] را به [[نیکوکاری]] وادار کنند و از [[بدکاری]] بازدارند و [[ایمان به خدا]] آورند. | #{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>، شما ([[مسلمانان]] [[حقیقی]]) [[نیکوترین]] امتی هستید که بر آن [[قیام]] کردند که (برای [[اصلاح]] [[بشر]]) [[مردم]] را به [[نیکوکاری]] وادار کنند و از [[بدکاری]] بازدارند و [[ایمان به خدا]] آورند. | ||
#{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، ما شما مسلمانان را به اسلام [[هدایت]] کردیم و به [[اخلاق نیکو]] آراستیم تا [[گواه]] [[مردم]] باشید تا دیگر [[ملتها]] از شما [[نیکی]] و [[درستی]] را بیاموزند. | #{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، ما شما مسلمانان را به اسلام [[هدایت]] کردیم و به [[اخلاق نیکو]] آراستیم تا [[گواه]] [[مردم]] باشید تا دیگر [[ملتها]] از شما [[نیکی]] و [[درستی]] را بیاموزند. | ||
#{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر | #{{متن قرآن|مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]، ج۱، ص۷۵-۷۹.</ref> | ||
===[[نکوهش]] صحابه=== | ===[[نکوهش]] صحابه=== | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
#همچنین آیه {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>، به [[صراحت]] برخی اطرافیان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از [[اعراب]] و اهالی [[مدینه]] را [[منافق]] معرفی میکند. | #همچنین آیه {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>، به [[صراحت]] برخی اطرافیان [[پیامبر اسلام]]{{صل}} از [[اعراب]] و اهالی [[مدینه]] را [[منافق]] معرفی میکند. | ||
بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همۀ صحابه یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد [[نکوهش]] آیات الهی قرار گرفتهاند و ملاک این ستایش یا نکوهش، عمل کردن یا ترک شروطی است که در [[آیات قرآن کریم]] [[ذکر]] شده اند<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر | بنابراین طبق [[آیات الهی]] حال همۀ صحابه یکسان نبوده و برخی مورد [[ستایش]] و برخی دیگر مورد [[نکوهش]] آیات الهی قرار گرفتهاند و ملاک این ستایش یا نکوهش، عمل کردن یا ترک شروطی است که در [[آیات قرآن کریم]] [[ذکر]] شده اند<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]، ج۱، ص۸۲-۹۸.</ref>. | ||
==صحابه در [[روایات]]== | ==صحابه در [[روایات]]== | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
#ثابت کردن "[[عدالت]] همه صحابه" به وسیله احادیثِ خود صحابه باتوجه به بطلان "دور" در [[منطق]] امری محال است؛ زیرا موجب تناقض میشود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این روایات، [[ثابت]] نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که عدالت آنان ثابت، نیست، دور است و دور، [[باطل]] و محال است. | #ثابت کردن "[[عدالت]] همه صحابه" به وسیله احادیثِ خود صحابه باتوجه به بطلان "دور" در [[منطق]] امری محال است؛ زیرا موجب تناقض میشود؛ یعنی "عدالت همه صحابه" پیش از پذیرش این روایات، [[ثابت]] نیست و [[اثبات]] عدالت همه صحابه به وسیله همان صحابه که عدالت آنان ثابت، نیست، دور است و دور، [[باطل]] و محال است. | ||
#هیچ یک از این روایات، بر "عدالت همه صحابه" [[دلالت]] ندارد بلکه این روایات بر دشنام ندادن به اصحاب دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی، نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و [[حضرت]] از دشنام دادن جلوگیری کردند. | #هیچ یک از این روایات، بر "عدالت همه صحابه" [[دلالت]] ندارد بلکه این روایات بر دشنام ندادن به اصحاب دلالت دارد و علت [[دستور پیامبر]] بر [[پرهیز]] از دشنام گویی، نیز این بوده است که برخی اصحاب به یکدیگر دشنام میدادند و [[حضرت]] از دشنام دادن جلوگیری کردند. | ||
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نفرمود به آنها دشنام ندهید، چون اصحاب من [[عادل]] هستند؛ بلکه پرهیز دادن از دشنام گویی تنها [[دستوری]] [[اخلاقی]] و [[فقهی]] است؛ بنابراین دلالت بر عادل بودن فردی ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر | # [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نفرمود به آنها دشنام ندهید، چون اصحاب من [[عادل]] هستند؛ بلکه پرهیز دادن از دشنام گویی تنها [[دستوری]] [[اخلاقی]] و [[فقهی]] است؛ بنابراین دلالت بر عادل بودن فردی ندارد<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]، ج۱، ص۱۰۳ ـ ۱۱۵.</ref>. | ||
بنابراین و با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] [[اهل سنت]] روشن میشود به هیچ [[وجه]] نمیتوان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع صحابه کرد. | بنابراین و با وجود [[آیات]] و [[روایات معارض]] با [[ادله]] [[اهل سنت]] روشن میشود به هیچ [[وجه]] نمیتوان [[حکم]] به [[عدالت]] جمیع صحابه کرد. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
# [[ابن مسعود]] [[روایت]] میکند [[روزی]] [[رسول خدا]]{{صل}} در خطبهاش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{عربی|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>. | # [[ابن مسعود]] [[روایت]] میکند [[روزی]] [[رسول خدا]]{{صل}} در خطبهاش پس از [[ستایش خداوند]] فرمود: "برخی شما [[منافق]] هستید، پس من نام هر کسی را گفتم، بلند شود. سپس [[پیامبر]] نام سی و سه تن را گفت و به آنان فرمود: شما از [[خدا]] بترسید"<ref>{{عربی|ان منکم منافقین فمن سمیت فلیقم. ثم قال: یا قم فلان، قم یافلان، حتی سمی ستة و ثلاثین رجلا قال ان فیکم أو منکم فاتقوالله}}؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۱، ص۱۱۲، کتاب الایمان، باب فی نیة المؤمن و المنافق و عملهما.</ref>. | ||
#رسول خدا{{صل}} در [[حجة الوداع]] پس از [[سخنرانی]] مفصلی فرمود: "به شما هشدار میدهم که مبادا پس از من [[مرتد]] و [[کافر]] شوید در حالی که همدیگر را به [[قتل]] میرسانید. [[آگاه]] باشید که من [[شاهد]] و [[گواه]] بر [[رفتار]] شما هستم و شما از آن [[ناآگاه]] هستید"<ref>{{عربی|أَلَا لَأَعْرِفَنَّکُمْ تَرْتَدُّونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ أَلَا إِنِّی قَدْ شَهِدْتُ وَ غِبْتُمْ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۹۳؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۷، ص۲۹۵؛ الفتن، ابن ماجه، ح۳۹۳۱.</ref>. | #رسول خدا{{صل}} در [[حجة الوداع]] پس از [[سخنرانی]] مفصلی فرمود: "به شما هشدار میدهم که مبادا پس از من [[مرتد]] و [[کافر]] شوید در حالی که همدیگر را به [[قتل]] میرسانید. [[آگاه]] باشید که من [[شاهد]] و [[گواه]] بر [[رفتار]] شما هستم و شما از آن [[ناآگاه]] هستید"<ref>{{عربی|أَلَا لَأَعْرِفَنَّکُمْ تَرْتَدُّونَ بَعْدِی کُفَّاراً یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ أَلَا إِنِّی قَدْ شَهِدْتُ وَ غِبْتُمْ}}؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۹۳؛ مجمع الزوائد، هیثمی، ج۷، ص۲۹۵؛ الفتن، ابن ماجه، ح۳۹۳۱.</ref>. | ||
این [[روایات]] نشانگر آن است که همه صحابه در برابر [[گفتار]]، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت]] همه صحابه وجود ندارد<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر | این [[روایات]] نشانگر آن است که همه صحابه در برابر [[گفتار]]، رفتار و [[سنت نبوی]] [[تسلیم]] نبودند. پس دلیلی بر [[عدالت]] همه صحابه وجود ندارد<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]، ج۱، ص۹۸-۱۰۳.</ref>. | ||
==[[نظریه]] [[عدالت صحابه]]== | ==[[نظریه]] [[عدالت صحابه]]== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
[[احترام]] به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[وظیفه]] همه [[مسلمانان]] است و هیچ [[مسلمانی]] [[حق]] [[ناسزاگویی]] به آنها را ندارد. آنها در [[زمان]] زندگانی [[حضرت]] به او [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را از وی فرا گرفتند و چون در کنار او [[جهاد]] کردند، محترم هستند و در [[جهان اسلام]] هیچ مسلمانی نیست که درباره [[صحابه پیامبر اکرم]]{{صل}} [[بدگویی]] یا اظهار [[بیمهری]] کند و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند، نسبتی کاملا بیپایه است. | [[احترام]] به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[وظیفه]] همه [[مسلمانان]] است و هیچ [[مسلمانی]] [[حق]] [[ناسزاگویی]] به آنها را ندارد. آنها در [[زمان]] زندگانی [[حضرت]] به او [[ایمان]] آورده و [[اسلام]] را از وی فرا گرفتند و چون در کنار او [[جهاد]] کردند، محترم هستند و در [[جهان اسلام]] هیچ مسلمانی نیست که درباره [[صحابه پیامبر اکرم]]{{صل}} [[بدگویی]] یا اظهار [[بیمهری]] کند و اگر چنین نسبتی به گروهی از مسلمانان بدهند، نسبتی کاملا بیپایه است. | ||
دیدن پیامبر امری [[افتخار]] آفرین است، [[ولی]] باعث [[پاک]] بودن هیچ [[انسانی]] از [[گناه]] نمیشود و نمیتوان همه صحابه را [[عادل]] و [[پرهیزگار]] و پیراسته از [[گناه]] دانست؛ زیرا به [[شهادت]] [[قرآن]]، آنان در [[عین]] داشتن [[افتخار]] "[[صحابی]] بودن"، از حیث [[ایمان]] و [[نفاق]] و [[اطاعت]] و [[سرکشی]] در برابر [[خدا]] و رسولش به دستههای گوناگونی تقسیم شدهاند؛ از این رو، نمیتوان همگان را عادل و پرهیزگار دانست<ref>ر.ک: دایرة المعارف صحابه پیامبر | دیدن پیامبر امری [[افتخار]] آفرین است، [[ولی]] باعث [[پاک]] بودن هیچ [[انسانی]] از [[گناه]] نمیشود و نمیتوان همه صحابه را [[عادل]] و [[پرهیزگار]] و پیراسته از [[گناه]] دانست؛ زیرا به [[شهادت]] [[قرآن]]، آنان در [[عین]] داشتن [[افتخار]] "[[صحابی]] بودن"، از حیث [[ایمان]] و [[نفاق]] و [[اطاعت]] و [[سرکشی]] در برابر [[خدا]] و رسولش به دستههای گوناگونی تقسیم شدهاند؛ از این رو، نمیتوان همگان را عادل و پرهیزگار دانست<ref>ر.ک: [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱''']]، ج۱، ص۷۴-۷۵.</ref>. | ||
[[علامه]] [[شرف]] الدین مینویسد: "هر چند که [[صحابه رسول الله]]{{صل}} بودن دارای [[شرافت]] و [[حسن]] است لکن به خودی خود سبب [[عدالت]] نمیشود و [[حکم]] آنها سه قسم است: [[عدول]] و [[بغات]]<ref>"مرتکب بغی، باغی جمع: بغات خوانده شده است. در منابع، در مقابل اصطلاح «اهل بغی»، «اهل عدل» به کار رفته (برای مثال به این منبع رجوع کنید که گویای مفهوم تاریخی بغی است. هر چند معنای اصلی واژه بغی، گونهای طلب است، اما در فرهنگها با توجه به معنای اصلی و کاربردها، معانی گوناگونی چون تعدی، تجاوز از حد، ظلم، حسد و کذب نیز برای آن ذکر شده است"؛ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بغی»، ج۱۲، ص۴۹۶۱.</ref> و [[مجهول الحال]] و این گزاره ای بر [[واقعیت]] صحابه است"<ref>{{عربی|إن من وقف علی رأینا فی الصحابة علم انه اوسط الآراء إذ لم نفرط فیه تفریط الغلاة الذین کفروهم جمیعاً، ولا افرطنا افراط الجمهور الذین وثقوهم اجمعین، فإن الکاملیة ومن کان فی الغلو علی شاکلتهم، قالوا: بکفر الصحابة کافة، وقال أهل السنة: بعدالة کل فرد سمع النبی صلی الله علیه وآله وسلّم أورآه من المسلمین مطلقاً، واحتجوا بحدیث کل من دب أو درج منهم اجمعین اکتعین ابصعین، أما نحن فإن الصحبة بمجردها وان کانت عندنا فضیلة جلیلة؛ لکنها ـ بما هی ومن حیث هی ـ غیر عاصمة، فالصحابة کغیرهم من الرجال فیهم العدول، وهم عظماؤهم وعلماؤهم، وأولیاء هؤلاء وفیهم البغاة؛ وفیهم أهل الجرائم من المنافقین، وفیهم مجهول الحال، فنحن نحتج بعدولهم ونتولاهم فی الدنیا والآخرة، اما البغاة علی الوصی، وأخی النبی، وسائر أهل الجرائم والعظائم کابن هند، وابن النابغة، وابن الزرقاء وابن عقبة، وابن ارطاة، وامثالهم فلا کرامة لهم، ولا وزن لحدیثهم، ومجهول الحال نتوقف فیه حتی نتبین أمره، هذا رأینا فی حملة الحدیث من الصحابة وغیرهم، والکتاب والسنة بینتنا علی هذا الرأی}}؛ أجوبة مسائل جار الله؛ ص۱۶.</ref>. | [[علامه]] [[شرف]] الدین مینویسد: "هر چند که [[صحابه رسول الله]]{{صل}} بودن دارای [[شرافت]] و [[حسن]] است لکن به خودی خود سبب [[عدالت]] نمیشود و [[حکم]] آنها سه قسم است: [[عدول]] و [[بغات]]<ref>"مرتکب بغی، باغی جمع: بغات خوانده شده است. در منابع، در مقابل اصطلاح «اهل بغی»، «اهل عدل» به کار رفته (برای مثال به این منبع رجوع کنید که گویای مفهوم تاریخی بغی است. هر چند معنای اصلی واژه بغی، گونهای طلب است، اما در فرهنگها با توجه به معنای اصلی و کاربردها، معانی گوناگونی چون تعدی، تجاوز از حد، ظلم، حسد و کذب نیز برای آن ذکر شده است"؛ دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بغی»، ج۱۲، ص۴۹۶۱.</ref> و [[مجهول الحال]] و این گزاره ای بر [[واقعیت]] صحابه است"<ref>{{عربی|إن من وقف علی رأینا فی الصحابة علم انه اوسط الآراء إذ لم نفرط فیه تفریط الغلاة الذین کفروهم جمیعاً، ولا افرطنا افراط الجمهور الذین وثقوهم اجمعین، فإن الکاملیة ومن کان فی الغلو علی شاکلتهم، قالوا: بکفر الصحابة کافة، وقال أهل السنة: بعدالة کل فرد سمع النبی صلی الله علیه وآله وسلّم أورآه من المسلمین مطلقاً، واحتجوا بحدیث کل من دب أو درج منهم اجمعین اکتعین ابصعین، أما نحن فإن الصحبة بمجردها وان کانت عندنا فضیلة جلیلة؛ لکنها ـ بما هی ومن حیث هی ـ غیر عاصمة، فالصحابة کغیرهم من الرجال فیهم العدول، وهم عظماؤهم وعلماؤهم، وأولیاء هؤلاء وفیهم البغاة؛ وفیهم أهل الجرائم من المنافقین، وفیهم مجهول الحال، فنحن نحتج بعدولهم ونتولاهم فی الدنیا والآخرة، اما البغاة علی الوصی، وأخی النبی، وسائر أهل الجرائم والعظائم کابن هند، وابن النابغة، وابن الزرقاء وابن عقبة، وابن ارطاة، وامثالهم فلا کرامة لهم، ولا وزن لحدیثهم، ومجهول الحال نتوقف فیه حتی نتبین أمره، هذا رأینا فی حملة الحدیث من الصحابة وغیرهم، والکتاب والسنة بینتنا علی هذا الرأی}}؛ أجوبة مسائل جار الله؛ ص۱۶.</ref>. |