←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
زمانی که پسرش «بلال» به خانه آمد متوجه شد و با [[اصرار]] از مادرش مخفیگاه مسلم را جویا شد. [[مادر]] او را قسم داد، تا این [[راز]] را به کسی نگوید. | زمانی که پسرش «بلال» به خانه آمد متوجه شد و با [[اصرار]] از مادرش مخفیگاه مسلم را جویا شد. [[مادر]] او را قسم داد، تا این [[راز]] را به کسی نگوید. | ||
از آن طرف «[[ابن زیاد]]» اعلام کرده بود که هر کس مسلم را پیدا کند و بیاورد، برایش جایزهای به مقدار دیه او یعنی هزار دینار، معین شده است. و «بلال» پسر طوعه، صبح زود به «[[دارالاماره]]» (دارالاماره، [[قصر]] [[حاکم کوفه]] «عبیدالله بن زیاد» بود. اندکی از منابع گفتهاند که: اسید حضرمی (خضرمی)، این خبر را فاش کرده است) رفت و این خبر را به [[عبدالرحمان بن | از آن طرف «[[ابن زیاد]]» اعلام کرده بود که هر کس مسلم را پیدا کند و بیاورد، برایش جایزهای به مقدار دیه او یعنی هزار دینار، معین شده است. و «بلال» پسر طوعه، صبح زود به «[[دارالاماره]]» (دارالاماره، [[قصر]] [[حاکم کوفه]] «عبیدالله بن زیاد» بود. اندکی از منابع گفتهاند که: اسید حضرمی (خضرمی)، این خبر را فاش کرده است) رفت و این خبر را به [[عبدالرحمان بن محمد بن اشعث]] داد که نزد مادرش پنهان شده است و عبدالرحمان توسط پدرش این ماجرا را به «ابن زیاد» رساند و به اینصورت حضرت مسلم بن عقیل دستگیر شده و بعد به [[شهادت]] رسید.<ref>[[محمد امینی گلستانی|گلستانی، محمد امینی]]، [http://noo.rs/eIqBz، پایگاه اطلاعرسانی حوزه].</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |