(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{خرد}}
#تغییر_مسیر [[مغیرة بن اخنس ثقفی]]
{{امامت}}
==مقدمه==
*'''مُغَیرَة بن اَخْنس ثَقَفِی'''، پدرش از سران [[مشرکان]] و [[منافقان]] بود که بنا بر گواهی همه [[تاریخنویسان]] و [[حدیثدانان]] از مصادیق "[[مُؤلفة القلوب]]"<ref>"مُؤلفة القلوب" کسانی هستند که با دادن بخشی از زکات به آنها سعی در تألیف قلوبشان شده است و درصدد جذب آنها به اسلام برمیآیند تا در اثر تربیت اسلامی بتوانند آنها را اصلاح کنند و یا حداقل شرشان دفع شود.</ref> است. [[اسلام]] او به هنگام [[فتح مکه]] و بهصورت ظاهر بوده و هرگز در [[دل]]، به [[دین اسلام]] [[ایمان]] نیاورد. در [[عین]] حال، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بخشی از [[غنایم]] را به او بخشید تا او را در [[ایمان آوردن]] [[تشویق]] کند. [[مغیره]] در دوران [[خلیفه سوم]] از معتمدان و [[نزدیکان]] [[عثمان]] بود. چون تخلفهای [[خلیفه]] از [[حقوق]] و [[حدود الهی]] افزون شد، تذکر و [[اقدام]] [[امام]]{{ع}}، بنابر [[وظیفه شرعی]]، به وی فزونی یافت و عرصه را بر [[خلیفه]] تنگ کرد. [[خلیفه]] او را به همراه [[زید بن ثابت انصاری]] نزد [[امام]] فرستاد تا [[امام]] را نسبت به [[خلیفه]] نرم گردانند. [[امام]] ضمن اعلام این که [[دل]] خوش ندارد تا در برابر [[خلیفه]] قرار بگیرد، اما در برابر [[حقوق]] و [[حدود الهی]] نیز نمیتواند [[سکوت]] [[اختیار]] کند و جز سخن [[حق]] بر زبان براند. در این هنگام [[مغیره]] با لحنی تند با [[امام]] لب به سخن گشود و [[امام]] نیز با [[عتاب]] به او فرمود: ای [[فرزند]] آن [[لعنت]] شده اجاقکور و درخت بیریشه و شاخه، تو مرا [[کفایت]] کنی؟! به [[خدا]] [[سوگند]]، کسی که تو یاورش باشی، هرگز روی [[پیروزی]] نبیند و آنکه تو دستش را گیری، هرگز به پا نخیزد. از ما دور شو، [[خدا]] خیر را از تو دور گرداند؛ هرچه خواهی بکوش که به جایی نخواهی رسید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۵</ref>. [[مغیره]]، سرانجام هنگام اوجگیری [[شورش]] علیه [[خلیفه]] همراه با او کشته شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 736.</ref>.