ابی بن خلف: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به ابی بن خلف جمحی قریشی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
#تغییر_مسیر [[ابی بن خلف جمحی قریشی]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابی بن خلف در قرآن]] | [[ابی بن خلف در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
اُبی ‌بن خلف و برادرش [[امیه بن خلف|امیه]]، از [[اشراف قریش]] در [[جاهلیت]] بودند که در [[دشمنی]] با [[پیامبر]]{{صل}} و [[مسلمانان]]، گوی [[سبقت]] از دیگران می‌ربودند. او از دلیران [[عرب]] بود؛ چنان‌که [[عمرو بن عاص]] در مشاجره‌ای با [[عمارة ‌بن ولید بن مغیره]] می‌گوید: من از همه بزرگان بهره‌ای برده‌ام، از اُبی [[دلیری]] را.<ref>الاغانی، ج‌۱۸، ص‌۱۲۹.</ref> آن‌چه در زندگانی اُبی دیده می‌شود، سراسر تکبُّر و [[سرکشی]] است. [[امام علی]]{{ع}} در [[احتجاج]] با دانش‌مندی [[یهودی]]، اُبی را از فرعون‌هایی می‌شمارد که پیامبر{{صل}} به‌سوی آنان برانگیخته شده است.<ref>الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۵۱۱.</ref> به روایتی، سبب پیدایش پیمانِ جوان‌مردان ([[حلف‌الفضول]]) که [[رسول خدا]] حتی پس از [[اسلام]] بدان [[مباهات]] می‌کرد،<ref>الاغانی، ج۱۷، ص‌۲۸۹.</ref> [[ستم]] اُبی در [[معامله]] با [[قیس‌ بن‌ شیبه]] یا [[لمیس‌ بن‌ سعد]] بود. [[شعر]] لمیس نیز بر آن [[گواه]] است.<ref>الاغانی، ج۱۷، ص‌۲۸۸‌ـ‌۲۹۹.</ref> هم‌چنین آورده‌اند: وقتی امیه یکی از بردگانش را [[شکنجه]] می‌کرد، اُبی می‌گفت: عذابش را افزون ‌کن.<ref>اسدالغابه، ج‌۶، ص‌۲۴۱.</ref>
 
[[کینه]] ورزی و دشمنی اُبی با [[رسول‌خدا]]{{صل}} از ابتدای [[بعثت]] آشکار است. وی و گروهی از سران [[شرک]] به [[دیدار]] [[ابوطالب]] شتافته، خواستار باز‌ ایستادن رسول‌خدا از [[دعوت به توحید]] شدند.<ref>غررالتبیان، ص‌۴۴۶; مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۲۵‌ـ‌۷۲۶.</ref> وی هم‌چنین دیگران را از [[گرایش]] به اسلام باز می‌داشت. آورده‌اند که "[[عقبة ابن ‌ابی ‌معیط]]" دوستِ صمیمی اُبی که مراوده اندکی نیز با رسول خدا داشت،<ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج‌۱۹، ص‌۱۲; السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۶۱.</ref> [[حضرت]] را به ضیافتی [[دعوت]] کرد؛ امّا پیامبر [[دست]] به طعام نبُرد تا [[عقبه]] [[شهادتین]] بر [[زبان]] جاری سازد و او نیز چنان کرد. وقتی اُبَی از این‌ روی‌ داد [[آگاه]] شد، بر عقبه سخت [[عتاب]] کرد و عذر نپذیرفت جز آن‌که بر چهره پیامبر{{صل}} آب دهان اَفکَنَد.<ref> اسباب‌النزول، ص‌۲۷۹; السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۶۱; الدرالمنثور، ج۶، ص‌۲۵۱ و ۲۵۳.</ref> برخی گفته‌اند: او به این کار موفق نشد؛<ref>الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۲۵۱.</ref> امّا عده‌ای بر این باورند که عقبه برای جلب [[رضایت]] اُبی، خواستِ او را برآورد و به سزای [[ارتداد]] خویش، در [[نبرد]] [[بدر]] به [[فرمان پیامبر]] سر از کف بداد.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۶۱; الدرالمنثور، ج‌۶، ص‌۲۵۱.</ref>
 
پس از [[نزول]] [[آیات]] اوّل [[سوره روم]] که از [[پیروزی]] [[روم]] بر [[ایران]] خبر می‌داد، اُبی از سرستیز با [[ابوبکر]]، بر عدم تحقّق [[وعده الهی]] شرط بست؛ امّا با تحقّق آن، ابوبکر، صد شتر ماده به چنگ آورد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۴; المیزان، ج۱۶، ص۱۶۳.</ref> [[دشمنی]] اُبی با [[رسول‌خدا]]{{صل}} بدان پایه بود که او را سرسخت‌ترین و [[آزار]] دهنده‌ترین [[دشمنان]] [[رسول خدا]] دانسته‌اند؛<ref>انساب الاشراف، ج‌۱۰، ص‌۲۵۱; البدء والتاریخ، ج‌۳، ص‌۱۵۵.</ref> چنان‌که هرگاه در [[مکّه]] به [[پیامبر]] می‌رسید، می‌گفت: اسبم را [[نیک]] پرورش می‌دهم تا سوار بر آن تو را بکشم.<ref>المنمق، ص‌۴۰۸.</ref> وی در [[توطئه]] [[دارالندوه]] شرکت داشت<ref>مناقب، ج‌۱، ص‌۲۳۳.</ref> و در پی آن در "[[لیلة المبیت]]" کمر به [[قتل پیامبر]] بست <ref>الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۷۶.</ref> چون پیامبر مورد [[پذیرش]] [[مردم مدینه]] قرار گرفت، او و [[ابوسفیان]] ضمن نامه‌ای از آنان خواستند تا از [[حمایت]] پیامبر{{صل}} [[دست]] بردارند.<ref>المحبر، ص‌۲۷۱.</ref>اُبی، [[جان]] و مالش را بر سر دشمنی با رسول خدا نهاد و از‌ جمله اطعام‌کنندگان [[سپاه]] [[شرک]] در [[غزوه بدر]] بود.<ref> مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۳۲; المنمق، ص‌۳۸۹.</ref> او که بر [[کشتن پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد ‌کرده بود،<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۴۸۳; المعارف، ص‌۴۷۲.</ref> وقتی در [[جنگ اُحد]]، [[یاران]] رسول‌خدا را پراکنده دید، فریاد برآورد: ای [[محمد]]! زنده نمانم اگر تو زنده بمانی؛ سپس خشمگینانه به‌سوی پیامبر تاخت و چون برخی [[اصحاب]]، خواستار رویارویی با [[حمله]] او شدند، پیامبر [[فرمان]] داد همه کناری بایستند؛ امّا [[مصعب]] خود را به پیش انداخت و به ضربه ابی، به [[شهادت]] رسید. در این هنگام، [[پیامبر خدا]] عصای نوک تیز [[حارث بن ‌صمه]] را برداشت و بر گردن اُبی فرود آورد. این ضربت [[اعجازگونه]] پیامبر بانگی سخت از او برآورد. یاران اُبی گفتند: اثر این خراش نه جای آن همه فریاد است. اُبی گفت: اگر این ضربت به همه [[اهل]] بازار "ذی‌المجاز" وارد آید، [[تحمل]] نتوانند کرد؛ زیرا سخن او [[حق]] است که گفت: من به خواست [[خدا]]، اُبی را خواهم کشت. وی پس از آن در [[راه]] [[مکّه]] بر اثر همان ضربت به [[هلاکت]] رسید،<ref> المغازی، ج۱، ص‌۲۵۱‌ـ‌۲۵۲; السیرة النبویه، ج‌۳، ص‌۸۴.</ref> و بدین طریق به [[نفرین]] [[پیامبر]]، گرفتار سخت‌ترین [[عذاب الهی]] شد.<ref>مسند احمد، ج‌۱، ص‌۶۸۸.</ref> از [[رسول‌خدا]]{{صل}} [[نقل]] است که سخت‌ترین عذاب‌ها در [[قیامت]]، از آنِ کسی‌است که [[پیامبری]] را کشته باشد یا پیامبری او را بکشد<ref>الحیوان، ج‌۴، ص‌۱۶۱.</ref><ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
 
==ابی بن خلف در [[شان نزول]]==
شمار آیاتی که [[مفسران]]، در ذیل آنها از اُبی یاد ‌کرده‌اند، بسیار است. در این [[آیات]]، اُبَی گاه سبب انحصاری [[نزول آیه]] و گاه یکی از افراد آن است. گاهی نیز از باب [[تطبیق]] و ذکر مصداق، از او سخنی به‌میان آمده است. این آیات عبارت‌اند از:
#{{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> بسیاری از مفسران گفته‌اند: روزی اُبَی و جمعی از [[مشرکان]]، نزد رسول‌خدا{{صل}} آمده، با او [[محاجه]] کردند. در این میان اُبی در‌ حالی ‌که استخوانی پوسیده را با فشار دست خُرد می‌کرد و بر باد می‌داد، به [[تندی]] گفت: آیا [[خداوند]] این استخوان پوسیده را زنده خواهد کرد؟ پیامبر پاسخ گفت: آری، خداوند این استخوان را زنده خواهد کرد؛ چنان‌که تو را هم می‌میراند و زنده می‌کند و به [[آتش جهنم]] در می‌آورد.<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۳۸.</ref> پس از این، آیه ‌پیشین نازل شد. درباره آیات {{متن قرآن|خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«انسان را از نطفه‌ای (ناچیز) آفرید ناگاه همو ستیزه‌جویی است آشکار» سوره نحل، آیه ۴.</ref><ref> تفسیر قرطبی ج‌۱۰، ص‌۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا}}<ref>«و آدمی می‌گوید: آیا چون مردم به زودی زنده (از خاک) بیرونم می‌آورند؟» سوره مریم، آیه ۶۶.</ref><ref> مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۸۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازه‌ای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.</ref><ref> غررالتبیان، ص‌۴۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا}}<ref>«و گفتند: آیا هنگامی که استخوان‌هایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته می‌شویم؟» سوره اسراء، آیه۴۹.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۹۶.</ref> نیز همین [[روایت]] را آورده‌اند.
#{{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا}}<ref>«و روزی که ستم پیشه، دست خویش (به دندان) می‌گزد؛ می‌گوید: ای کاش راهی با پیامبر در پیش می‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا}}<ref>«ای وای! کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم!» سوره فرقان، آیه ۲۸.</ref> گفته‌اند: مراد از {{متن قرآن|فُلَانًا}} اُبی‌ و {{متن قرآن|الظَّالِمُ}} [[عقبة ابن ‌ابی‌ معیط]] است <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۱، ج‌۱۹، ص‌۱۱.</ref> و [[آیه]]، پس از آن‌که [[عقبه]] به تحریک اُبی، [[رسول‌خدا]]{{صل}} را مورد [[اهانت]] قرار داد، نازل شد و [[زبان]] حال و [[ندامت]] او را در [[قیامت]] بیان کرد؛<ref>اسباب‌النزول، ص‌۲۷۹; الدرالمنثور، ج‌۶، ص۲۵۱‌ـ‌۲۵۳; مجمع‌البیان، ج۷، ص۲۶۱.</ref> در نتیجه شاید از باب بیان مصداق گفته‌اند: آیه {{متن قرآن|قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«گفت: ای قوم من! در من هیچ نابخردی نیست بلکه من فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیانم» سوره اعراف، آیه ۶۷.</ref> که از [[دشمنی]] برخی [[دوستان]] در قیامت حکایت می‌کند و آیه ‌{{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور می‌کند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته می‌شود که آنچه را انجام می‌دادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> که حاکی از به‌صورت در افتادن کسی در [[عذاب]] است، درباره او فرود آمده است.<ref>غررالتبیان، ص‌۴۴۶.</ref>
#در [[آغاز بعثت]]، سران [[شرک]] از‌ جمله اُبی، نزد [[ابوطالب]] آمده، خواستار خودداری رسول‌خدا{{صل}} از [[دعوت]] شدند؛<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۷۲۵‌ـ‌۷۲۶.</ref> امّا با [[ناامیدی]] و [[شگفتی]] باز‌گشتند و خویشتن را به پای‌داری بر [[عبادت]] [[بت‌ها]] فراخواندند. در این باره، [[آیات]] {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است» سوره ص، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref> فرود آمد.
#در [[جنگ بدر]]، ۱۲ تن از سران شرک از‌جمله اُبی، تأمین غذای [[سپاه]] را برعهده داشتند <ref> روض الجنان، ج‌۹، ص‌۱۱۳.</ref> که [[خداوند]] با [[نزول]] آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ}}<ref>«بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند» سوره انفال، آیه ۳۶.</ref> ‌این [[بذل و بخشش]] را برای بازداشتن از [[راه خدا]]، مایه [[حسرت]] آنان اعلام کرد. [[قرطبی]]، نزول آیه ‌{{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.</ref> را به [[نقل]] از [[ابن‌عباس]]، در همین باره‌ دانسته است.<ref> تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۴۸.</ref>
#{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد  که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref> بنا به [[نقلی]]، [[آیه]] درباره قتل‌ اُبی به‌دست [[رسول‌خدا]]{{صل}} فرود آمده است؛<ref> المغازی، ج‌۱، ص‌۲۵۰; اسباب النزول، ص‌۱۹۲; جامع البیان، مج‌۶، ج۱۰، ص‌۲۷۲.</ref> هر چند قول مشهور، سبب‌نزول آیه را به روی دادی در [[جنگ بدر]] نسبت می‌دهد.<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۴۴; روض‌الجنان، ج‌۹، ص‌۸۶.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ}}<ref>«ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشنده‌ات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ}}<ref>«اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت،» سوره فجر، آیه ۱۵.</ref> گرچه مراد از انسان در [[آیات]] پیش‌گفته را معنای عام آن دانسته‌اند،<ref> تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۱۶۱ و ۱۷۸ و ج‌۲۰، ص‌۳۵.</ref> [[قرطبی]] بنا به نقلی می‌گوید: آن‌که به پروردگار خویش فریفته شد و رنج [[بیهوده]] کشید، و به نعمت‌های [[الهی]] آزموده شد، اُبی‌بن‌خلف بود.<ref> تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۱۶۱ و ۱۷۸ و ج‌۲۰، ص‌۳۵.</ref> شاید این موارد نیز از باب ذکر مصداق باشد.
۷. به نقلی گفته‌اند: آیات ذیل درباره اُبی نازل شده که از روی [[نادانی]] به [[مجادله]] * با [[وحی]] برخاسته بود: «... و کانَ الاِنسـنُ اَکثَرَ شَیء جَدَلا =... و انسان، بیش از همه چیز در [[ستیز]] و چون و چراست». (کهف / ۱۸، ۵۴)<ref> مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۷۳۷; مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۲۳۱; غررالتبیان، ص‌۴۱۲.</ref> «وَ‌مِنَ النّاسِ مَن یُجـدِلُ فِی‌اللّهِ بِغَیرِ عِلم...= و‌گروهی از [[مردم]] بدون هیچ دانشی، به مجادله درباره خدا برمی‌خیزند‌».... ([[حج]] / ۲۲، ۳ و [[لقمان]] / ۳۱، ۲۰) اگرچه [[روایات]]، ترتیب نزولِ [[سوره حج]] را پس از [[سوره نور]]،<ref> التمهید، ج‌۱، ص‌۱۳۹.</ref> یعنی بعد از [[غزوه]] [[اُحد]] و [[مرگ]] اُبی، می‌دانند، [[المیزان]] با توجه به [[سیاق آیات]] سوره حج، [[نزول]] آن را قبل از [[جنگ بدر]] دانسته است؛<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۳۳۸.</ref> بنابراین می‌تواند درباره اُبی باشد.
۸‌. گفته‌اند: گروهی از سران [[شرک]]، از‌جمله اُبی گرد هم آمده، به تلاوتِ [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} گوش فرا می‌دادند؛ امّا بی‌آن‌که اثری بر دل‌های ایشان بگذارد، هر یک درباره قرآن سخنی به [[باطل]] راندند که [[آیه]] ۲۵ انعام / ۶ پرده از‌این [[راز]] برگرفت: «و‌مِنهُم مَن یَستَمِعُ اِلَیکَ و جَعَلنا عَلی قُلوبِهِم اَکِنَّةً اَن یَفقَهوهُ و فیءاذانِهِم وقرًا...= پاره‌ای از آنان به] سخنان [تو گوش فرا می‌دهند؛ و] لی [بر دل‌هایشان پرده‌ها افکنده‌ایم تا آن را نفهمند، و در گوش‌هایشان سنگینی قرار داده‌ایم‌»....<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۳، ص‌۳۲۶.</ref>
۹. برخی، اُبی را از‌جمله استهزاکنندگان می‌دانند که آیه‌۹۵ [[حجر]] / ۱۵ درباره آنها نازل شده است: «اِنّا کَفَینـکَ المُستَهزِءین = ما [[شرّ]] [[استهزا]] * کنندگان را از تو دفع خواهیم کرد».<ref> مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۹۶.</ref>
۱۰. برخی از [[مفسران]]، اُبی را از مصادیق «اَمّا مَنِ‌استَغنی» در آیه‌۵ [[عبس]] / ۸۰ دانسته‌اند که [[رسول‌خدا]]{{صل}} به [[اسلام]] آنها [[امید]] داشت؛ در نتیجه به گفتوگو با آنان پرداخت و [[آیات]] نخست این [[سوره]] در این باره فرود آمده است.<ref>مجمع‌البیان، ج۱۰، ص‌۶۶۳.</ref>
۱۱. «و‌اِذ یَمکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَروا لِیُثبِتوکَ اَو یَقتُلوکَ اَو یُخرِجوکَ و یَمکُرونَ و یَمکُرُ اللّهُ و اللّهُ خَیرُ المکِرین =] و به یاد آر [هنگامی] را [که [[کافران]] نقشه می‌کشیدند تو را به [[زندان]] افکنند یا به [[قتل]] برسانند یا] از [[مکّه]] [خارج سازند و آنان چاره می‌اندیشیدند و [[خداوند]] هم [[تدبیر]] می‌کرد، و [[خدا]] [[بهترین]] چاره‌جویان و تدبیرکنندگان است». ([[انفال]] / ۸، ۳۰) وقتی سران شرک در [[دارالندوه]] گرد آمدند تا در کار پیامبر{{صل}} چاره‌ای بیندیشند، اُبی یکی از آنان بود که به همراه برادرش اُمیه و [[عاص]] * بنوائل، پیش‌نهاد [[حبس]] [[رسول‌خدا]] را ارائه‌دادند.<ref> الطبقات، ج‌۱، ص‌۱۷۶; مناقب، ج۱، ص‌۲۳۳.</ref> عبارت «لِیُثبِتوکَ» در [[آیه]] به آن اشاره‌دارد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۸۲۶; روض‌الجنان، ج‌۹، ص‌۱۰۱‌ـ‌۱۰۳; جامع‌البیان، مج۶، ج۱۰، ص۳۰۲.</ref>
۱۲. «اِنّا اَنذَرنـکُم عَذابـًا قَریبـًا یَومَ یَنظُرُ المَرءُ ما قَدَّمَت یَداهُ و یَقولُ الکافِرُ یـلَیتَنی کُنتُ تُربا = ما شما را از عذابی نزدیک [[بیم]] دادیم. روزی که‌انسان آن‌چه را از پیش با دست‌های خود فرستاده است، می‌بیند و [[کافر]] می‌گوید: ای کاش [[خاک]] * بودم!» ([[نبأ]] / ۷۸، ۴۰) [[قرطبی]] ضمن بیان چند دیدگاه درباره این آیه، بنابر قولی، مراد از «مرء» (مرد) را اُبی‌بن‌خلف و [[عقبة]] ابن‌ابی‌معیط دانسته‌است.<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۱۲۳.</ref>
۱۳. برخی بر این عقیده‌اند که خطاب، [[عتاب]] و [[تهدید]] [[قرآن]] در دو آیه ذیل، متوجه اُبی است؛<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۲۰، ص‌۱۲۵; مبهمات القرآن، ج۲، ص۷۳۱.</ref> اگرچه اطلاق و عموم لفظ، همه افراد مشابه را دربرمی‌گیرد: «فما یُکذِّبُکَ بَعدُ بِالدّین = پس چه چیز، تو را بعد] از این همه ادلّه روشن [به [[تکذیب]]] [[روز]] [[[جزا]] وا می‌دارد؟» (تین / ۹۵، ۷) «ویلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة = وای بر هر عیب‌جوی مسخره‌کننده‌ای». (همزه / ۱۰۴، ۱) ۱۴. گفته‌اند: روزی اُبی و گروهی از [[مشرکان]] در حال [[طواف]] بر گرد [[کعبه]]، به [[پیامبر]]{{صل}} پیشنهاد کردند که هر یک از دو گروه، [[خدایان]] گروه دیگر را بپرستد که در پاسخ آنان [[سوره کافرون]] نازل شد.<ref> الامالی، ص‌۲۴۶‌ـ‌۲۴۷.</ref>
۱۵. [[سیوطی]]، به [[نقل]] از محمدبن‌اسحاق آورده است: پس از کوشش‌های فراوان [[رسول خدا]] در [[ابلاغ وحی]] و [[دعوت]] [[مردم]] به [[اسلام]]، گروهی، از‌جمله اُبی نزد پیامبر آمده، بهانه‌ای دیگر گرفتند. گویا آنان [[منتظر]] بودند تا [[فرشته]] * ای را به چشم خویش ببینند.<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۲۵۱.</ref> [[آیات]] ۸‌ـ‌۹ انعام / ۶ به این واقعه اشاره دارد: گفتند: چرا فرشته‌ای بر او نازل نمی‌شود؟ [[خداوند]] در پاسخ آنان فرمود: اگر فرشته‌ای نازل می‌کردیم، کار به پایان رسیده بود و مهلتی نمی‌یافتند، و اگر او را فرشته‌ای قرار می‌دادیم، آن] فرشته [را به‌صورت مردی درمی‌آوردیم، و امر را هم‌چنان بر آنان مشتبه می‌ساختیم: «و‌قالوا لَولا اُنزِلَ عَلَیهِ مَلَکٌ و‌لَو‌اَنزَلنا مَلَکـًا لَقُضِیَ الاَمرُ ثُمَّ لایُنظَرون * ولَو‌جَعَلنهُ مَلَکـًا لَجَعَلنـهُ رَجُلاً و لَلَبسنا عَلَیهِم ما‌یَلبِسون».
۱۶. [[خداوند]] در [[آیه]] ۷۶ نحل / ۱۶، [[مَثَل]] برده‌ای گنگ، [[ناتوان]] و [[کم‌خرد]] را آورده که نه سخن کسی را می‌فهمد و نه می‌توان سخنش را فهمید <ref>مفردات، ص‌۱۴۰‌ـ‌۱۴۱، «بکم»; مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref> و سربار دیگران است. از «عطاءبن‌ابی‌رباح» [[نقل]] است که مراد از این [[برده]] گنگ، اُبی‌بن‌خلف است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۵۷۸.</ref>
۱۷. براساس روایتی که [[قرطبی]] و بلنسی نقل کرده‌اند، اُبی، روزی همراه تنی چند از [[مشرکان]]، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، با استناد به [[آفرینش]] تدریجی [[انسان‌ها]]، بر [[سخن پیامبر]] که می‌فرمود خداوند انسان‌ها را یک‌باره برمی‌انگیزد، خُرده گرفت که در پاسخ آنان، آیه‌۲۸ [[لقمان]] / ۳۱ فرود آمد: «ما خَلقُکُم و لا‌بَعثُکُم اِلاّ کَنَفس وحِدَة اِنَّ اللّهَ سَمیعٌ بَصیرٌ =آفرینش و [[برانگیختن]]] و [[زندگی]] دوباره [همه شما] در [[قیامت]] [همانند یک فرد بیش نیست. خداوند شنوا و [[بینا]] است». <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص‌۵۲; مبهمات‌القرآن، ج۲، ص۳۳۱.</ref>
۱۸. «یـاَیُّهَا النَّبیُّ اتَّقِ اللّهَ و لاتُطِعِ الکـفُرینَ و المُنـفِقینَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلیمـًا حَکیما = ای [[پیامبر]]! [[تقوای الهی]] پیشه کن و از [[کافران]] و [[منافقان]] [[فرمان]] مبر که خداوند، عالم و [[حکیم]] است». ([[احزاب]] / ۳۳، ۱) بلنسی به نقل از [[ابن‌جریج]]، مراد از کافران را در آیه، اُبی دانسته است؛<ref> مبهمات القرآن، ج‌۲، ص‌۳۳۷.</ref> امّا [[طبرسی]]، آیه را مربوط به زمانی پس از واقعه [[اُحد]] می‌داند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۵۲۶.</ref> که گویا این سخن صحیح‌تر است<ref>[[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
* [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[تقی صادقی|صادقی، تقی]]، [[ابی بن خلف (مقاله)|مقاله «ابی بن خلف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۲''']]
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
[[رده:ابی بن خلف]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۲۰