افترا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳٬۱۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۲۶: خط ۲۶:
===[[افترا به فرشته]]===
===[[افترا به فرشته]]===


===[[افترا]] به انبیاى الهى===
===[[افترا به پیامبر]]===
دادن نسبت‌هاى ناروا و [[اتهام]] زدن یکى از ابزار مقابله [[مشرکان]] با انبیاى الهى بود، به‌گونه‌اى که هیچ پیامبرى را [[خداوند]] [[مبعوث]] نکرد، جز اینکه به او نسبت [[جادو]] یا [[جنون]] مى‌دادند: {{متن قرآن|كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ}}<ref>«بدین‌گونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است» سوره ذاریات، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«به سوی فرعون و هامان و قارون و آنان گفتند جادوگری بسیار دروغگوست» سوره غافر، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«سرکردگان قوم فرعون گفتند: این (مرد) جادوگری داناست!» سوره اعراف، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و می‌گفتند: هر نشانه‌ای برای ما بیاوری که ما را با آن جادو کنی ما به تو ایمان نمی‌آوریم» سوره اعراف، آیه ۱۳۲.</ref>، {{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ}}<ref>«آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران می‌گویند: بی‌گمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«و چون حقّ از نزد ما به سوی آنان آمد گفتند: بی‌گمان این جادویی آشکار است» سوره یونس، آیه ۷۶.</ref>
یا آنان را شاعرى دیوانه قلمداد مى‌کردند: {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ }}<ref>«و می‌گفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟» سوره صافات، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ}}<ref>«بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم» سوره طور، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَمْ بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ}}<ref>«پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند در عذاب و گمراهی ژرفند» سوره سبأ، آیه ۸.</ref>


گاهى آنان را منتسب به بى‌خردى و دروغگویى مى‌کردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: بی‌گمان ما تو را در نابخردی می‌بینیم و ما تو را از دروغگویان می‌دانیم» سوره اعراف، آیه ۶۶.</ref>، {{متن قرآن|أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}}<ref>«آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکنده‌اند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتن‌خواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.</ref>
و زمانى آنان را انسان‌هاى مسحور شده خطاب مى‌کردند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ}}<ref>«گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی» سوره شعراء، آیه ۱۵۳.</ref>، {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}<ref>«هنگامی که به (سخن) تو گوش می‌سپارند ما به آنچه آنان بدان گوش می‌دهند داناتریم و (نیز) هنگامی که با هم رازگویی می‌کنند، آنگاه که ستمگران می‌گویند: شما جز از مردی جادو شده پیروی نمی‌کنید» سوره اسراء، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا}}<ref>«و به راستی به موسی نه نشانه آشکار دادیم؛ از بنی اسرائیل بپرس هنگامی را که وی نزد آنان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده می‌دانم؛» سوره اسراء، آیه ۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا}}<ref>«یا چرا گنجی به سوی او (از آسمان) نمی‌افکنند یا باغی ندارد که از (بار و بر) آن بخورد؟» سوره فرقان، آیه ۸.</ref>
یا نسبت [[کهانت]] به آنان مى‌دادند {{متن قرآن|فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ}}<ref>«بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه» سوره طور، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«و نه گفتار پیشگوست؛ اندک پند می‌پذیرید» سوره حاقه، آیه ۴۲.</ref>
یا [[اهل]] ابطال مى‌شمردند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثلی زده‌ایم و اگر برای آنان نشانه‌ای بیاوری کافران خواهند گفت: شما تباه‌اندیشانی بیش نیستید» سوره روم، آیه ۵۸.</ref> {{متن قرآن| مُبْطِلُونَ}} تعبیر جامعى است که همه نسبت‌هاى نارواى [[مشرکان]] اعم از نسبت [[دروغ]]، [[سحر]]، [[جنون]] وغیره را شامل است. <ref>نمونه، ج ۱۶، ص۴۸۸. </ref>
گاه نیز مى‌گفتند: [[پیامبران]] با [[سحر]] خود مى‌خواهند [[مردم]] را از سرزمینشان بیرون کنند: {{متن قرآن|قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«(فرعون) به سرکردگان پیرامون خویش گفت: بی‌گمان این (مرد) جادوگری داناست» سوره شعراء، آیه ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref>«بر آن است که شما را با جادوی خویش از سرزمینتان بیرون براند پس چه نظر می‌دهید؟» سوره شعراء، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«سرکردگان قوم فرعون گفتند: این (مرد) جادوگری داناست!» سوره اعراف، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref>«(که) می‌خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور می‌دهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى}}<ref>«گفتند: بی‌گمان این دو جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون برانند و آیین برتر شما را (از میان) ببرند» سوره طه، آیه ۶۳.</ref>
یا مى‌گفتند: پیامبران با ادعاى [[نبوت]] قصد [[تسلط]] بر مردم را دارند: {{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی می‌فرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیده‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>
همچنین [[یهود]]، سنت‌هاى ناروایى به موسى{{ع}} از جمله، [[قتل]] [[هارون]]، داشتن [[مرض]] پیسى و [[ارتباط]] نامشروغ دادند که [[خداوند]] آن [[حضرت]] را از این نسبت‌ها مبرّا دانست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref>.<ref>جامع‌البيان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۳،۶۵؛ مجمع‌البيان، ج ۸، ص۵۸۳؛ تفسير قرطبى، ج ۱۴، ص۱۶۱. </ref>
یهود افتراى دیگرى را نسبت به [[سلیمان]] روا مى‌داشتند که وى را ساحر و حکومتش را برخاسته از [[سحر]] مى‌دانستند، در نتیجه [[معتقد]] به [[کفر]] او بودند. <ref>مجمع‌البيان، ج ۱، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷. </ref> [[قرآن]] این [[اتهام]] را از او نفى کرده و [[شیاطین]] عصر وى را [[کافر]] شمرده است: {{متن قرآن|وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یهودیان) از آنچه شیطان‌ها در فرمانروایی سلیمان (به گوش این و آن) می‌خواندند (که سلیمان جادوگر است)؛ پیروی کردند. و سلیمان کفر نورزید ولی شیطان‌ها کافر شدند که به مردم جادو می‌آموختند و نیز آنچه را بر دو فرشته هاروت و ماروت در (سرزمین) بابل فرو فرستاده شده بود در حالی که این دو به هیچ‌کس آموزشی نمی‌دادند مگر که می‌گفتند: ما تنها (ابزار) آزمونیم پس (با بکارگیری جادو) کافر مشو! اما (مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>
افزون بر اتهامات فوق، [[یهود]] و [[نصارا]] براى [[حق]] جلوه دادن [[دین]] خود به برخى از انبیاى الهى از جمله [[ابراهیم]]، [[اسماعیل]]، [[اسحاق]]، [[یعقوب]] و [[اسباط]]{{ع}} نسبت [[دروغ]] دیگرى داده و آنان را یهودى یا نصرانى و همکیش خود مى‌شمردند: {{متن قرآن|أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}}<ref>«یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۰.</ref> نسبت نارواى دیگرى که [[مشرکان]] بسیار آن را درباره [[پیامبر اسلام]] به‌کار مى‌بردند، [[اتهام]] از پیش خود ساختن [[قرآن]] و انتساب آن به [[خداوند]] بود که گاهى در حضور آن [[حضرت]] او را در آوردن وحى افترازننده خطاب مى‌کردند: {{متن قرآن| قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ}}<ref>«تو تنها دروغبافی» سوره نحل، آیه ۱۰۱.</ref>
یا در غیاب وى، او را به [[جعل]] قرآن متهم مى‌ساختند: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ}}<ref>«یا می‌گویند (خود) آن را فرا بافته است» سوره طور، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ}}<ref>«یا می‌گویند: او آن را بربافته است؛ بگو اگر آن را بربافته باشم گناه من به گردن خود من است و من از گناهی که شما می‌کنید بیزارم» سوره هود، آیه ۳۵.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ}}<ref>«بلکه می‌گویند که آن را خود بربافته است؛ نه بلکه آن (قرآن) از پروردگار تو، راستین است تا گروهی را که پیش از تو بیم‌دهنده‌ای برای آنان نیامده بود بیم دهی، باشد که رهیاب گردند» سوره سجده، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«یا می‌گویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست می‌گویید سوره‌ای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را می‌توانید فرا خوانید» سوره یونس، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است» سوره احقاف، آیه ۸.</ref>
و گاهى [[قرآن]] را خواب‌هایى پریشان مى‌دانستند که [[پیامبر]] از جانب خود آن را بافته است: {{متن قرآن|بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ }}<ref>«(آنان نه تنها ایمان نیاوردند) بلکه گفتند: خواب‌هایی پریشان است» سوره انبیاء، آیه ۵.</ref>
و گاه آن را داستان‌هاى پیشینیان معرفى مى‌کردند: {{متن قرآن| يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و چون آیات ما بر آنان خوانده می‌شد می‌گفتند: شنیدیم و اگر می‌خواستیم مانند آن می‌گفتیم؛ این (آیات) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انفال، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود که پروردگارتان چه فرو فرستاده است؟ می‌گویند: (آنها) افسانه‌های پیشینیان است» سوره نحل، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به ما و پدرانمان پیش از این نیز این وعده را داده‌اند؛ این (سخنان) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره مؤمنون، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِيَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که رونویس کرده است آنگاه پگاه و دیرگاه عصر بر او خوانده می‌شود» سوره فرقان، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«به ما و پدرانمان پیش از این نیز این وعده را داده‌اند، این (سخنان) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره نمل، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَهُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و آن (دیگری) که به پدر و مادرش می‌گوید: اف بر شما! آیا به من وعده می‌دهید که (از گور) بیرون آورده می‌شوم در حالی که نسل‌ها (ی بسیار) پیش از من گذشته‌اند؟» سوره احقاف، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند می‌گوید: افسانه‌های پیشینیان است» سوره قلم، آیه ۱۵.</ref>
آنان گاهى مى‌گفتند: [[قرآن]] را بشرى از [[عجم]] به او مى‌آموزد و [[محمّد]] آن را به زبان عربى [[فصیح]] درمى‌آورد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و خوب می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او آموزش می‌دهد؛ (چنین نیست، زیرا) زبان آن کس که (قرآن را) به او می‌بندند غیر عربی است و این (قرآن به) زبان عربی روشنی است» سوره نحل، آیه ۱۰۳.</ref> [[مفسران]] این شخص عجمى را «بلعام» که نصرانى و [[اهل]] [[روم]] بود یا «یعیش» یا «عایش» یا «[[عابس]]» که غلامى رومى بود <ref>الكشاف، ج ۲، ص۶۳۵؛ تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص۱۱۷؛ نمونه، ج ۱۱، ص۴۰۸. </ref> یا «[[یسار]]» یا «[[جبر]]» که دو [[غلام]] نصرانى و داراى کتابى به زبان خودشان بودند دانسته‌اند. بعضى نیز احتمال داده‌اند مراد [[سلمان]] فارسى باشد. <ref>الكشاف، ج ۲، ص۶۳۵؛ تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص۱۱۷؛ نمونه، ج ۱۱، ص۴۰۸. </ref>
گاهى مى‌گفتند: [[قرآن]] دروغى است که [[محمّد]] به کمک قومى دیگر آن را ساخته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا}}<ref>«و کافران گفتند: این (قرآن) جز دروغی نیست که (پیامبر) خود بر ساخته است و گروهی دیگر او را در آن یاری رسانده‌اند پس به راستی ستم و دروغی (بزرگ) را (پیش) آوردند» سوره فرقان، آیه ۴.</ref> طبق [[عقیده]] [[مشرکان]]، مراد از قومى که [[پیامبر]] را کمک مى‌کردند «[[عداس]]»، «یسار» و «جبر» از [[اهل کتاب]] یا [[ابوفکیهه]] رومى بودند. <ref>الكشاف، ج۳، ص۲۶۳؛ مجمع‌البيان، ج۷، ص۲۵۳. </ref>
[[یهودیان]] نیز گاه به [[پیامبر اسلام]] [[افترا]] مى‌زدند؛ از جمله اینکه مشرکان را [[هدایت]] یافته‌تر از آن [[حضرت]] معرفى مى‌کردند: {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا}}<ref>«درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟!» سوره نساء، آیه ۵۱.</ref> <ref> مجمع‌البيان، ج ۳، ص۹۲. </ref> معناى این سخن آن است که پیامبر گمراه‌تر از مشرکان است. [[منافقان]] نیز اتهامات فراوانى نسبت به پیامبر اسلام داشتند؛ از جمله آن حضرت را متهم مى‌کردند که جز [[فریب]] به آنان وعده‌اى نداده است {{متن قرآن|وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا}}<ref>«و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده نداده‌اند؛» سوره احزاب، آیه ۱۲.</ref>
یا نسبت [[خیانت]] به آن حضرت مى‌دادند که [[خداوند]] پیامبرش را از خیانت به دیگران مبرّاء مى‌شمارد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ }}<ref>«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.</ref> به نظر برخى [[آیه]] در مورد [[اتهام]] گروهى از [[منافقان]] در [[جنگ بدر]] نازل شد که [[پیامبر]] صلى‌الله‌علیه‌و‌آله را به [[سرقت]] قطیفه (پارچه) قرمزى که مفقود شده بود متهم کردند <ref>جامع‌البيان، مج ۳، ج ۴، ص۲۰۷؛ مجمع‌البيان، ج ۲، ص۸۷۲؛ روح‌المعانى، مج ۳، ج ۴، ص۱۷۰. </ref> و برخى گفته‌اند: [[آیه]] درباره تیراندازان [[اُحُد]] فرود آمد که سنگر خود را رها کرده و گفتند: مى‌ترسیم پیامبر، چنان‌که [[غنایم]] را در جنگ بدر قسمت نکرد در اینجا نیز قسمت نکند. <ref>مجمع‌البيان، ج ۲، ص۸۷۲؛ روح‌المعانى، مج ۳، ج ۴، ص۱۷۰. </ref>
در برخى موارد پیامبر را به عدم رعایت [[عدالت]] در تقسیم [[صدقات]] متهم مى‌کردند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ }}<ref>«و برخی از ایشان درباره زکات‌ها بر تو خرده می‌گیرند» سوره توبه، آیه ۵۸.</ref>.<ref>نمونه، ج ۷، ص۴۵۵؛ المنير، ج ۱۰، ص۲۵۴. </ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[افترا (مقاله)|مقاله «افترا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>
===[[افترا]] به [[یوسف]]{{ع}}===
===[[افترا]] به [[یوسف]]{{ع}}===
[[همسر]] [[عزیز مصر]] آنگاه که به خواسته‌اش، یعنى کام گرفتن از یوسف نرسید و با ورود ناگهانى عزیز مصر نزدیک بود خیانتش آشکار گردد به یوسف{{ع}} افترا زده و او را به [[خیانت]] به وى متهم کرد و از عزیز مصر[[زندان]] یا کیفرى دردناک را براى یوسف تقاضا کرد: {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>؛ همچنین آن هنگام که وى به [[حکومت مصر]] رسیده بود و قصد داشت با نقشه‌اى برادرش [[بنیامین]] را نزد خود نگاه دارد و بدین منظور جام [[پادشاه]] را در بار وى نهادند دیگر برادرانش او و برادرش بنیامین را به دزدى متهم کردند؛ لکن یوسف این سخن را در [[دل]] خود پنهان داشت و گفت: موقعیت شما بدتر از اوست و [[خدا]] به آنچه مى‌گویید آگاه‌تر است: {{متن قرآن|قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ}}<ref>«گفتند: اگر (بنیامین) دزدی می‌کند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است؛ یوسف آن (سرزنش) را در درون خود پنهان داشت و برای آنان آشکار نکرد (و در دل) گفت: جایگاه شما از او بدتر است و خداوند به آنچه وصف می‌کنید آگاه‌تر است» سوره یوسف، آیه ۷۷.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[افترا (مقاله)|مقاله «افترا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>
[[همسر]] [[عزیز مصر]] آنگاه که به خواسته‌اش، یعنى کام گرفتن از یوسف نرسید و با ورود ناگهانى عزیز مصر نزدیک بود خیانتش آشکار گردد به یوسف{{ع}} افترا زده و او را به [[خیانت]] به وى متهم کرد و از عزیز مصر[[زندان]] یا کیفرى دردناک را براى یوسف تقاضا کرد: {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>؛ همچنین آن هنگام که وى به [[حکومت مصر]] رسیده بود و قصد داشت با نقشه‌اى برادرش [[بنیامین]] را نزد خود نگاه دارد و بدین منظور جام [[پادشاه]] را در بار وى نهادند دیگر برادرانش او و برادرش بنیامین را به دزدى متهم کردند؛ لکن یوسف این سخن را در [[دل]] خود پنهان داشت و گفت: موقعیت شما بدتر از اوست و [[خدا]] به آنچه مى‌گویید آگاه‌تر است: {{متن قرآن|قَالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ}}<ref>«گفتند: اگر (بنیامین) دزدی می‌کند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است؛ یوسف آن (سرزنش) را در درون خود پنهان داشت و برای آنان آشکار نکرد (و در دل) گفت: جایگاه شما از او بدتر است و خداوند به آنچه وصف می‌کنید آگاه‌تر است» سوره یوسف، آیه ۷۷.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[افترا (مقاله)|مقاله «افترا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>
۷۳٬۳۴۳

ویرایش