مقاومت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۲۰: خط ۲۰:


==مبانی و اصول مقاومت اسلامی==
==مبانی و اصول مقاومت اسلامی==
*هر موضوعی با پیش‌فرض‌هایی روبرو است که مبنای [[تعیین]] اهداف، اصول، [[استراتژی]] و روش‌های آن موضوع قرار می‌گیرد. مقاومت به‌عنوان یک موضوع کلیدی در [[قرآن]] نیز دارای مبانی و اصول ثابتی است که تحقق مقاومت و هرگونه [[اقدام]] در وضع [[قوانین]] و [[انتخاب]] روش باید بر اساس آن صورت پذیرد، مهم‌ترین مبانی مقاومت عبارت‌اند از:
هر موضوعی با پیش‌فرض‌هایی روبرو است که مبنای [[تعیین]] اهداف، اصول، [[استراتژی]] و روش‌های آن موضوع قرار می‌گیرد. مقاومت به‌عنوان یک موضوع کلیدی در [[قرآن]] نیز دارای مبانی و اصول ثابتی است که تحقق مقاومت و هرگونه [[اقدام]] در وضع [[قوانین]] و [[انتخاب]] روش باید بر اساس آن صورت پذیرد، مهم‌ترین مبانی مقاومت عبارت‌اند از:
#'''توحیدگرایی''': اساس مقاومت در [[قرآن]] بر [[توحید]] بنا شده است. [[امر]] به مقاومت و [[ایستادگی]] در [[قرآن]] از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دو موضوع بنیادین برمی‌گردد که یکی شناختن [[خدا]] و دیگری [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] در [[جامعه بشری]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. که [[جامعه]] متکثر را به‌سوی "توحید" سوق می‌دهد. [[امام خمینی]] می‌گوید: "ما از این اصل [[اعتقادی]] ([[توحید]])، اصل [[آزادی]] [[بشر]] را می‌آموزیم..."<ref>خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.</ref>. [[آیت‌الله]] [[خامنه‌ای]] مفهوم [[توحید]] [[اجتماعی]] را که مقاومت بر اساس آن شکل می‌گیرد، به‌معنای [[پایبندی]] به [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] [[جهان]] و [[خویشاوندی]] تمام اجزا و عناصر آن، [[برابری]] [[انسان‌ها]] در [[آفرینش]] و مایه‌های [[انسانی]] و در امکان تعالی و [[تکامل]] و [[آزادگی]] همه [[انسان‌ها]] از قید [[اسارت]] و [[عبودیت]] غیر [[خدا]] می‌داند<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی، ص۵۲-۵۳؛ خامنه‌ای، سیدعلی، روح توحید، ص۵-۱۲.</ref>. در [[اسلام]] "خط مشی و برنامه" با "حقیقت" یکسانند. [[قرآن]] با پیوند بین [[الوهیت]] و [[عبودیت]]، مسئله [[عقیده]] را در چهارچوب بنیادین "توحید" و "عدالت" [[تفسیر]] کرد و با ارائه [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] جامعی، تمامی امور را در شبکه هستی به [[خداوند]] واگذار کرد. [[اسلام]] با [[دعوت]] به [[اقرار]] و [[ایمان]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} با معنای [[حقیقی]] آن در تمامی امور، [[حاکمیت]] را به [[خدا]] بازگرداند و تجاوزگرانی که با قائل شدن این [[حق]] برای خویشتن در [[دنیا]] به [[سلطنت]] [[خداوند]] [[تجاوز]] می‌نمایند را طرد کرد<ref>سید قطب، نشانه‌های راه، ترجمه: محمود محمودی، ص۴۱-۵۳.</ref>. براین اساس مقاومت بر [[توحید]] بنا می‌شود و امر به مقاومت، [[امر]] به اقامه [[توحید]] و لوازم آن است؛ اعم از [[تشکیل حکومت]] و [[تعیین]] [[استراتژی]] جهت تحقق [[حاکمیت خدا]] و ایفای [[حقوق انسانی]] بر اساس مبانی است و بر مبنای آن [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[بی‌عدالتی]]، [[دفع تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[ظلم]] و [[دفاع از مظلوم]] شکل می‌گیرد.
#'''توحیدگرایی''': اساس مقاومت در [[قرآن]] بر [[توحید]] بنا شده است. [[امر]] به مقاومت و [[ایستادگی]] در [[قرآن]] از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> به دو موضوع بنیادین برمی‌گردد که یکی شناختن [[خدا]] و دیگری [[برقراری عدالت]] و [[قسط]] در [[جامعه بشری]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. که [[جامعه]] متکثر را به‌سوی "توحید" سوق می‌دهد. [[امام خمینی]] می‌گوید: "ما از این اصل [[اعتقادی]] ([[توحید]])، اصل [[آزادی]] [[بشر]] را می‌آموزیم..."<ref>خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، ج۵، ص۳۸۸.</ref>. [[آیت‌الله]] [[خامنه‌ای]] مفهوم [[توحید]] [[اجتماعی]] را که مقاومت بر اساس آن شکل می‌گیرد، به‌معنای [[پایبندی]] به [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] [[جهان]] و [[خویشاوندی]] تمام اجزا و عناصر آن، [[برابری]] [[انسان‌ها]] در [[آفرینش]] و مایه‌های [[انسانی]] و در امکان تعالی و [[تکامل]] و [[آزادگی]] همه [[انسان‌ها]] از قید [[اسارت]] و [[عبودیت]] غیر [[خدا]] می‌داند<ref>خامنه‌ای، سیدعلی، طرح کلی اندیشه اسلامی، ص۵۲-۵۳؛ خامنه‌ای، سیدعلی، روح توحید، ص۵-۱۲.</ref>. در [[اسلام]] "خط مشی و برنامه" با "حقیقت" یکسانند. [[قرآن]] با پیوند بین [[الوهیت]] و [[عبودیت]]، مسئله [[عقیده]] را در چهارچوب بنیادین "توحید" و "عدالت" [[تفسیر]] کرد و با ارائه [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] جامعی، تمامی امور را در شبکه هستی به [[خداوند]] واگذار کرد. [[اسلام]] با [[دعوت]] به [[اقرار]] و [[ایمان]] به {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} با معنای [[حقیقی]] آن در تمامی امور، [[حاکمیت]] را به [[خدا]] بازگرداند و تجاوزگرانی که با قائل شدن این [[حق]] برای خویشتن در [[دنیا]] به [[سلطنت]] [[خداوند]] [[تجاوز]] می‌نمایند را طرد کرد<ref>سید قطب، نشانه‌های راه، ترجمه: محمود محمودی، ص۴۱-۵۳.</ref>. براین اساس مقاومت بر [[توحید]] بنا می‌شود و امر به مقاومت، [[امر]] به اقامه [[توحید]] و لوازم آن است؛ اعم از [[تشکیل حکومت]] و [[تعیین]] [[استراتژی]] جهت تحقق [[حاکمیت خدا]] و ایفای [[حقوق انسانی]] بر اساس مبانی است و بر مبنای آن [[مبارزه]] با [[شرک]]، [[بی‌عدالتی]]، [[دفع تجاوز]]، [[ستمگری]] و [[ظلم]] و [[دفاع از مظلوم]] شکل می‌گیرد.
#'''[[عدالت]]''': یکی از مهم‌ترین مبانی مقاومت بعد از [[توحید]] "عدالت" است. برخی [[اعتقاد]] و [[باور]] به "خدا" در [[اندیشه]] را [[توحید نظری]] و فردی، و "عدالت اجتماعی" را تجلی [[خدا]] در [[زندگی]] و [[توحید]] [[اجتماعی]] می‌دانند<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. ابن‌عاشور با [[فطری]] دانستن [[عدالت]] می‌نویسد: "خداوند از ایجاد تا [[ختم رسالت]] [[پیامبران]]، [[هدف]] واحدی را دنبال می‌کرد و آن [[حفظ نظام]] این عالم و تأمین [[مصالح]] و احوال [[اهل]] عالم بوده است و آن را تحت آن چه [[عدالت]] و [[استقامت]] نامیده است در [[نفوس]] پیروانش آنها را علاقمند می‌کند و به‌سمت [[عدالت]] و [[استقامت]] می‌کشاند‌"<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام‌، ص۸.</ref>. [[مطهری]] "عدالت" را معیار [[اسلام]] و [[منشأ دین]] و [[قانون]] می‌داند؛ بدین‌معنا که [[عدالت]] به‌مثابه اصلی است که [[دین]] و [[قانون]] براساس آن ایجاد می‌گردد و می‌نویسد: "عدل [[قرآن]]، همدوش [[توحید]]، رکن معاد‌، [[هدف]] [[تشریع]] [[نبوّت]]، [[فلسفه]] [[زعامت]] و [[امامت]]، معیار کمال فرد‌، و مقیاس [[سلامت]] [[اجتماع]] است"<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۱.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: "نادیده‌انگاشتن [[قسط و عدل]]، [[مخالفت]] با [[نظام]] طبیعی و اهتمام به آن، هماهنگی با [[نظام هستی]] است"<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. [[عدالت]] مفهومی مشترک در میان مکتب‌های [[الهی]] و بشری است. ازاین‌رو اگر نظریه [[عدالت]] در درون پارادایم خودش؛ یعنی با [[جهان‌بینی دینی]] تعریف نشود‌، همه چیز به‌هم می‌ریزد<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۳۴۹.</ref>. [[قرآن]] همگان را به [[عدالت]] و [[احسان]] [[امر]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. [[پیامبر]] نیز [[رسالت]] خود را اقامه [[عدالت]] در [[جامعه]] برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. [[آیات]] متعدد بیانگر آن است بین توحید‌، [[عدل]] و [[احسان]] رابطه [[تکوینی]] وجود دارد و این رابطه معنایی به‌خاطر [[جامعیت]] مفهوم "عدالت" است‌<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>. و از سوی دیگر تنظیم‌کننده [[روابط]] و تأمین‌کننده نیازمندی‌های بشری نیز هست. با این بیان "مقاومت" از منظر [[قرآن]]، همچون امور [[تکوینی]]، بر اساس [[عدالت]] یا [[تابعی]] از [[عدالت]] است‌، ازاین‌رو همه فعالیت‌های [[اجتماعی]] و هرگونه [[اقدام]] و [[برنامه‌ریزی]] و وضع [[قوانین]] در حوزه‌های مختلف نیز باید برآمده از [[عدالت]] و تأمین‌کننده نیاز‌ها و ایفای [[حقوق]] طبیعی [[انسان‌ها]] و [[جوامع انسانی]] باشد، در غیر این صورت [[خروج]] از مقاومت تلقی می‌شود.
#'''[[عدالت]]''': یکی از مهم‌ترین مبانی مقاومت بعد از [[توحید]] "عدالت" است. برخی [[اعتقاد]] و [[باور]] به "خدا" در [[اندیشه]] را [[توحید نظری]] و فردی، و "عدالت اجتماعی" را تجلی [[خدا]] در [[زندگی]] و [[توحید]] [[اجتماعی]] می‌دانند<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. ابن‌عاشور با [[فطری]] دانستن [[عدالت]] می‌نویسد: "خداوند از ایجاد تا [[ختم رسالت]] [[پیامبران]]، [[هدف]] واحدی را دنبال می‌کرد و آن [[حفظ نظام]] این عالم و تأمین [[مصالح]] و احوال [[اهل]] عالم بوده است و آن را تحت آن چه [[عدالت]] و [[استقامت]] نامیده است در [[نفوس]] پیروانش آنها را علاقمند می‌کند و به‌سمت [[عدالت]] و [[استقامت]] می‌کشاند‌"<ref>ابن‌عاشور، محمد طاهر، اصول النظام الاجتماعی فی الاسلام‌، ص۸.</ref>. [[مطهری]] "عدالت" را معیار [[اسلام]] و [[منشأ دین]] و [[قانون]] می‌داند؛ بدین‌معنا که [[عدالت]] به‌مثابه اصلی است که [[دین]] و [[قانون]] براساس آن ایجاد می‌گردد و می‌نویسد: "عدل [[قرآن]]، همدوش [[توحید]]، رکن معاد‌، [[هدف]] [[تشریع]] [[نبوّت]]، [[فلسفه]] [[زعامت]] و [[امامت]]، معیار کمال فرد‌، و مقیاس [[سلامت]] [[اجتماع]] است"<ref>مطهری‌، مرتضی‌، مجموعه آثار، ج۱، ص۶۱.</ref>. جوادی‌آملی می‌نویسد: "نادیده‌انگاشتن [[قسط و عدل]]، [[مخالفت]] با [[نظام]] طبیعی و اهتمام به آن، هماهنگی با [[نظام هستی]] است"<ref>جوادی‌آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. [[عدالت]] مفهومی مشترک در میان مکتب‌های [[الهی]] و بشری است. ازاین‌رو اگر نظریه [[عدالت]] در درون پارادایم خودش؛ یعنی با [[جهان‌بینی دینی]] تعریف نشود‌، همه چیز به‌هم می‌ریزد<ref>سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص۳۴۹.</ref>. [[قرآن]] همگان را به [[عدالت]] و [[احسان]] [[امر]] می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان می‌دهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>. [[پیامبر]] نیز [[رسالت]] خود را اقامه [[عدالت]] در [[جامعه]] برمی‌شمارد: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«و فرمان یافته‌ام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>. [[آیات]] متعدد بیانگر آن است بین توحید‌، [[عدل]] و [[احسان]] رابطه [[تکوینی]] وجود دارد و این رابطه معنایی به‌خاطر [[جامعیت]] مفهوم "عدالت" است‌<ref>طیب، سید عبدالحسین، تفسیر أطیب البیان، ج۱۱، ص۴۶۹.</ref>. و از سوی دیگر تنظیم‌کننده [[روابط]] و تأمین‌کننده نیازمندی‌های بشری نیز هست. با این بیان "مقاومت" از منظر [[قرآن]]، همچون امور [[تکوینی]]، بر اساس [[عدالت]] یا [[تابعی]] از [[عدالت]] است‌، ازاین‌رو همه فعالیت‌های [[اجتماعی]] و هرگونه [[اقدام]] و [[برنامه‌ریزی]] و وضع [[قوانین]] در حوزه‌های مختلف نیز باید برآمده از [[عدالت]] و تأمین‌کننده نیاز‌ها و ایفای [[حقوق]] طبیعی [[انسان‌ها]] و [[جوامع انسانی]] باشد، در غیر این صورت [[خروج]] از مقاومت تلقی می‌شود.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش