ویژگی پیامبر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
##در [[معجزه]] این [[پرسش]] مطرح است که آیا تحدّی در برابر همه افراد، در همه زمان‌هاست یا خصوص افراد هم‌عصر [[پیامبر]]؛ یعنی وقتی گفته می‌شود [[معجزه]] آن امری است که [[مردم]] از انجام مثل آن ناتوان‌اند، آیا مراد آن است که انجام مثل در همه دوره‌ها محال است یا تنها در همان زمان یا در میان همان [[امت]] خاص یا فقط از سوی [[منکران]]. این [[پرسش]] در مورد [[کرامات]] مقرون به تحدّی نیز قابل طرح است. شاید از گزارش [[هشام بن حکم]] بتوان پاسخی برای این [[پرسش]] در خصوص [[کرامات]] یافت و آن را به [[معجزات]] نیز تعمیم داد. در گزارش فوق، قرار دادن [[دست]] در [[آتش]]، امری [[خارق عادت]] است که [[حضرت]] به آن تحدّی کرده، اما می‌دانیم چنین امری برای همگان ناممکن نیست. کسانی هستند و شاید همان زمان هم بوده باشند که امکان رفتن به درون شعله‌های [[آتش]] را دارند. بنابراین، آن‌گونه که از این گزارش استفاده می‌شود، از دیدگاه هشام، تحدّی، همه زمان‌ها و همه مکان‌ها را در برنمی‌گیرد و بلکه چه‌بسا همه افراد یک عصر را هم شامل نشود. مهم آن است که آنان که تحدّی در برابرشان صورت می‌گیرد، از انجام آن [[ناتوان]] باشند.
##در [[معجزه]] این [[پرسش]] مطرح است که آیا تحدّی در برابر همه افراد، در همه زمان‌هاست یا خصوص افراد هم‌عصر [[پیامبر]]؛ یعنی وقتی گفته می‌شود [[معجزه]] آن امری است که [[مردم]] از انجام مثل آن ناتوان‌اند، آیا مراد آن است که انجام مثل در همه دوره‌ها محال است یا تنها در همان زمان یا در میان همان [[امت]] خاص یا فقط از سوی [[منکران]]. این [[پرسش]] در مورد [[کرامات]] مقرون به تحدّی نیز قابل طرح است. شاید از گزارش [[هشام بن حکم]] بتوان پاسخی برای این [[پرسش]] در خصوص [[کرامات]] یافت و آن را به [[معجزات]] نیز تعمیم داد. در گزارش فوق، قرار دادن [[دست]] در [[آتش]]، امری [[خارق عادت]] است که [[حضرت]] به آن تحدّی کرده، اما می‌دانیم چنین امری برای همگان ناممکن نیست. کسانی هستند و شاید همان زمان هم بوده باشند که امکان رفتن به درون شعله‌های [[آتش]] را دارند. بنابراین، آن‌گونه که از این گزارش استفاده می‌شود، از دیدگاه هشام، تحدّی، همه زمان‌ها و همه مکان‌ها را در برنمی‌گیرد و بلکه چه‌بسا همه افراد یک عصر را هم شامل نشود. مهم آن است که آنان که تحدّی در برابرشان صورت می‌گیرد، از انجام آن [[ناتوان]] باشند.
#'''دسته سوم:''' برخی از آن‌چه [[خارق عادت]] نامیده می‌شود در [[حقیقت]] فعلی واقعی نیست، بلکه [[فریب]] است. [[سحر]] از این دسته شمرده می‌شود؛ لذا ساحر نمی‌تواند [[انسانی]] را به حمار یا عصایی را به مار تبدیل کند <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۳.</ref>.
#'''دسته سوم:''' برخی از آن‌چه [[خارق عادت]] نامیده می‌شود در [[حقیقت]] فعلی واقعی نیست، بلکه [[فریب]] است. [[سحر]] از این دسته شمرده می‌شود؛ لذا ساحر نمی‌تواند [[انسانی]] را به حمار یا عصایی را به مار تبدیل کند <ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۶۳.</ref>.
*بنابراین، از دیدگاه [[هشام بن حکم]] آن‌چه [[خارق عادت]] نامیده می‌شود، در یک تقسیم کلی به دو دسته قابل تقسیم است: واقعی و غیر واقعی. واقعی هم خود به دو دسته [[معجزه]] و [[کرامت]] تقسیم می‌شود. بنابراین، از دیدگاه [[هشام بن حکم]]، [[سحر]] که مصداق [[خارق عادت]] غیر واقعی است، با [[معجزه]] و [[کرامت]] تفاوت ماهوی دارد. پس ساحر اساساً عملی [[خارق عادت]] انجام نمی‌دهد، بلکه کار او افسون‌گری است. اموری نیز که واقعاً خارق عادت‌اند، دو نوع‌اند: گاه تنها در توان [[پیامبر]] است و توسط او انجام می‌شود ([[معجزه]]) و گاه توسط غیر [[پیامبر]] هم انجام می‌شود ([[کرامت]]). بنابراین، در [[کلام]] [[هشام بن حکم]] در مورد خارق عادات، هیچ‌گونه تناقض و ناسازگاری وجود ندارد و چنین توهمی [[باطل]] است<ref>علی سامی النشار در کتاب نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۲، ص۲۵۶، این دو سخن هشام را که: راه رفتن بر آب برای غیر نبی جایز است و اظهار معجزه بر غیر نبی جایز نیست متناقض یا ناتمام خوانده است. نیز نک: عبدالله نعمه، هشام بن حکم، ص۲۱۹؛ سیداحمد صفایی، هشام بن حکم مدافع حریم ولایت، ص۴۸.</ref>. مگر آنکه از تعبیر [[معجزه]] در [[کلام]] او که انجام آن را بر غیر [[پیامبران]] ممتنع دانسته است، معنای لغوی آن [[اراده]] شده باشد و هر امر خارق عادتی را شامل شود که در این صورت با جواز [[راه رفتن]] بر آب برای غیر [[پیامبر]]، سازگار نخواهد بود. اما چنین احتمالی بعید به نظر می‌رسد و جمع [[کلام]] او با توجه به مطالب پیش گفته، فرق نهادن میان [[کرامت]] و [[معجزه]] است.
 
بنابراین، از دیدگاه [[هشام بن حکم]] آن‌چه [[خارق عادت]] نامیده می‌شود، در یک تقسیم کلی به دو دسته قابل تقسیم است: واقعی و غیر واقعی. واقعی هم خود به دو دسته [[معجزه]] و [[کرامت]] تقسیم می‌شود. بنابراین، از دیدگاه [[هشام بن حکم]]، [[سحر]] که مصداق [[خارق عادت]] غیر واقعی است، با [[معجزه]] و [[کرامت]] تفاوت ماهوی دارد. پس ساحر اساساً عملی [[خارق عادت]] انجام نمی‌دهد، بلکه کار او افسون‌گری است. اموری نیز که واقعاً خارق عادت‌اند، دو نوع‌اند: گاه تنها در توان [[پیامبر]] است و توسط او انجام می‌شود ([[معجزه]]) و گاه توسط غیر [[پیامبر]] هم انجام می‌شود ([[کرامت]]). بنابراین، در [[کلام]] [[هشام بن حکم]] در مورد خارق عادات، هیچ‌گونه تناقض و ناسازگاری وجود ندارد و چنین توهمی [[باطل]] است<ref>علی سامی النشار در کتاب نشأة الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج۲، ص۲۵۶، این دو سخن هشام را که: راه رفتن بر آب برای غیر نبی جایز است و اظهار معجزه بر غیر نبی جایز نیست متناقض یا ناتمام خوانده است. نیز نک: عبدالله نعمه، هشام بن حکم، ص۲۱۹؛ سیداحمد صفایی، هشام بن حکم مدافع حریم ولایت، ص۴۸.</ref>. مگر آنکه از تعبیر [[معجزه]] در [[کلام]] او که انجام آن را بر غیر [[پیامبران]] ممتنع دانسته است، معنای لغوی آن [[اراده]] شده باشد و هر امر خارق عادتی را شامل شود که در این صورت با جواز [[راه رفتن]] بر آب برای غیر [[پیامبر]]، سازگار نخواهد بود. اما چنین احتمالی بعید به نظر می‌رسد و جمع [[کلام]] او با توجه به مطالب پیش گفته، فرق نهادن میان [[کرامت]] و [[معجزه]] است.


حاصل سخن [[هشام بن حکم]] در تعریف [[پیامبر]] و شرایط [[پیامبری]] چنین است: [[پیامبر]] [[انسانی]] است که از سوی [[خداوند]] برانگیخته می‌شود و از [[راه وحی]] با او در [[ارتباط]] است و با انجام [[معجزه]] این ادعا را به [[اثبات]] می‌رساند<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۱۹۱-۱۹۴.</ref>.
حاصل سخن [[هشام بن حکم]] در تعریف [[پیامبر]] و شرایط [[پیامبری]] چنین است: [[پیامبر]] [[انسانی]] است که از سوی [[خداوند]] برانگیخته می‌شود و از [[راه وحی]] با او در [[ارتباط]] است و با انجام [[معجزه]] این ادعا را به [[اثبات]] می‌رساند<ref>[[علی رضا اسعدی|اسعدی، علی رضا]]، [[هشام بن حکم (کتاب)|هشام بن حکم]]، ص۱۹۱-۱۹۴.</ref>.
۱۱۳٬۲۵۵

ویرایش