چه اصراری است که امامان معصوم در دوازده تن منحصر شوند تا لازم آید خداوند قوانین طبیعت را به خاطر امام دوازدهم تعطیل کند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«یکی از اصول اصیل [[شیعه]] [[امامیه]]، اصل [[امامت]] می‏‌باشد، [[امامت]] استمرار [[نبوت]] است، که تحقّق [[اهداف الهی]] در [[سعادت انسان]] و رسانیدن او به کمال مطلوب و مراتب [[قرب]] و رضای الهی، بدون آن ممکن نیست. [[امام]]، فرد کامل [[انسانیت]]، و رابط میان عالم مادی و عالم ربوبی است. و بنابر [[روایات اسلامی]]، چنانچه [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] نباشد، نوع [[انسان]] منقرض خواهد شد.
::::::«یکی از اصول اصیل [[شیعه]] [[امامیه]]، اصل [[امامت]] می‏‌باشد، [[امامت]] استمرار [[نبوت]] است، که تحقّق [[اهداف الهی]] در [[سعادت انسان]] و رسانیدن او به کمال مطلوب و مراتب [[قرب]] و رضای الهی، بدون آن ممکن نیست. [[امام]]، فرد کامل [[انسانیت]]، و رابط میان عالم مادی و عالم ربوبی است. و بنابر [[روایات اسلامی]]، چنانچه [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] نباشد، نوع [[انسان]] منقرض خواهد شد.
::::::[[امام سجاد]] {{ع}} می‏‌‏فرماید: ما پیشوای [[مسلمین]]، و [[حجت]] بر اهل عالم، و [[سادات]] [[مؤمنین]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم. ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‏‌‏آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد، به واسطه ماست که [[باران]] [[رحمت]] خداوندی و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‏‌شود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، اهلش را فرو می‏‌‏برد. سپس فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفرید تاکنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت]] [[خدا]]، چه ظاهر و مشهور، چه [[غایب]] و مستور، خالی نبوده است، و تا [[روز قیامت]] نیز از [[حجّت]] خالی نخواهد بود، و اگر چنین نبود [[خدا]] [[پرستش]] و [[عبادت]] نمی‏‌‏شد ...<ref> ینابیع المودّة، قندوزی، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref> باتوجّه به این مقدّمه کوتاه، به بیان مسئله‏‌ای که ناشی از [[اراده]] و [[مشیت]] الهی است می‏‌پردازیم و آن اینکه: چرا تعداد [[امامان]] از [[دوازده نفر]] بیشتر نیست؟ باید دانست که مسئله [[امامت]]، لحظه‌‏ای به زمان واگذار نشد. بدین معنی که هرگاه امامی از [[دنیا]] رفت، یا به [[شهادت]] رسید، امامی دیگر جای او را گرفت. زیرا واگذاشتن [[امامت]] به زمان، در آینده موجب خواهد شد [[امامت]] در هاله‏‌ای از ابهام قرار گیرد و [[برنامه الهی]] اسلامی را در معرض خطر جدّی قرار دهد، و از سوی دیگر موجب تشویش اذهان و سرگردانی [[مردم]] و [[گمراهی]] و پراکندگی آنان و [[ظهور]] [[اباطیل]] نابجای فراوان به نام [[دین]] و [[اسلام]] و به حساب راه صواب و [[حق]] و [[حقیقت]] می‏‌گردد. همچنین فرصت به دست طمع‌‏ورزان هواپرست و [[مدّعیان دروغین]] [[امامت]] خواهد افتاد تا به [[گمراهی]] [[مردم]] و بازی با [[دین]] و [[احکام]] آن و [[ظهور]] بدعت‌های ناروا و [[تباهی]] [[حق]] بپردازند، تا آنجا که راه وصول به آن به صورت امری محال و ناممکن درآید. از طرفی هرگاه [[حاکمان]] احساس کنند کسی هست که آنان را به پیشگیری، ملایمت‏ و دوری از سختگیری و فشار ملزم سازد، و از سوی دیگر [[قدرت]] کافی را برای نابودی منبع خطر آن، به صورت نهایی در [[اختیار]] دارند، بدان مبادرت خواهند کرد، و تمامی منابع خطر را از سر راه خود برخواهند داشت و تندبادهای حقه و [[کینه]]، وزیدن خواهد گرفت، و تمامی دستاوردهای [[جهاد]] [[پیامبران]] و اوصیای الهی و همه [[بندگان]] بااخلاصی که در راه [[خداوند]] کوشیده‏‌اند، را چنان ریشه‏‌کن نمایند، که گویی اصلا چنین چیزی نبوده است.
 
::::::برای این منظور و باتوجّه به مطالبی که گفته شد، و براساس مقتضیات و به لحاظ هماهنگی با ضروریاتی که این عینیت و سایر اعتبارات تربیتی موجب می‏‌‏شود، [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} در روایاتی، تعداد و اسامی [[امامان]] بعد از خود را دقیقا بیان نموده، که اولین آنها [[امام علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[امام مهدی]] {{ع}} است. باری، اقتضای [[حکمت الهی]] است که [[عمر]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} آنقدر دراز شود که فرصت را برای انجام حرکت اصلاحی [[جهان]] شمول [[اسلام]] آماده کند. حتی با این تعیین دقیق و آن نصّ صریح هم، صحنه اجتماع [[اسلام]] از ادّعاهای دروغین مدّعیان [[امامت]] در [[امان]] نماند. این [[مقام]] برای [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}}، [[محمّد]] بن حنفیه، [[اسماعیل]] [[فرزند]] [[امام صادق]] {{ع}} و دیگران ادعا شده است. اما از اهمیت و تأثیر چندانی برخوردار نبوده‏‌اند. بنابراین منحصر کردن تعداد [[امامان]] {{عم}} به [[دوازده نفر]]، کاملا ضروری بوده است؛ تا به نیازی که در عینیت [[جامعه]] هست، مطابقت کند. اگر برهه‏‌ای را که [[امامان]] ما {{عم}} در سه قرن اول پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} در آن به سر بردند، به طور دقیق [[مطالعه]] کنیم، درخواهیم یافت که: امّت اسلامی در این مدّت توانست تمامی جوانب [[تشریع]] و اهداف مختلف آن را در سطح عمومی فراگیرد و بر زمینه‏‌های گوناگون زندگی اشراف یابد. آری، اگر [[غیبت امام]] [[غایب]] {{ع}} در کار نباشد، فرصت عمل و حفظ دستاوردهایی که ثمره [[جهاد]] و [[تلاش]] [[پیامبران]] و [[مخلصان]] [[فداکار]] در طول [[تاریخ]] است، کم‏کم از دست‏ خواهد رفت، تا جایی که به صفر برسد<ref> جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟ علّامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه سپهری، ص ۳۵.</ref>
[[امام سجاد]] {{ع}} می‏‌‏فرماید: ما پیشوای [[مسلمین]]، و [[حجت]] بر اهل عالم، و [[سادات]] [[مؤمنین]] و [[رهبر]] [[نیکان]] و [[صاحب]] [[اختیار]] [[مسلمین]] هستیم. ما [[امان]] اهل [[زمین]] هستیم، چنانکه [[ستارگان]] [[امان]] اهل آسمانند، به واسطه ماست که [[آسمان]] بر [[زمین]] فرود نمی‏‌‏آید مگر وقتی که [[خدا]] بخواهد، به واسطه ماست که [[باران]] [[رحمت]] خداوندی و [[برکات]] [[زمین]] خارج می‏‌شود، اگر ما روی [[زمین]] نبودیم، اهلش را فرو می‏‌‏برد. سپس فرمود: از روزی که [[خدا]] [[آدم]] را آفرید تاکنون هیچگاه [[زمین]] از [[حجت]] [[خدا]]، چه ظاهر و مشهور، چه [[غایب]] و مستور، خالی نبوده است، و تا [[روز قیامت]] نیز از [[حجّت]] خالی نخواهد بود، و اگر چنین نبود [[خدا]] [[پرستش]] و [[عبادت]] نمی‏‌‏شد ...<ref> ینابیع المودّة، قندوزی، ج ۳، ص ۱۴۷.</ref> باتوجّه به این مقدّمه کوتاه، به بیان مسئله‏‌ای که ناشی از [[اراده]] و [[مشیت]] الهی است می‏‌پردازیم و آن اینکه: چرا تعداد [[امامان]] از [[دوازده نفر]] بیشتر نیست؟ باید دانست که مسئله [[امامت]]، لحظه‌‏ای به زمان واگذار نشد. بدین معنی که هرگاه امامی از [[دنیا]] رفت، یا به [[شهادت]] رسید، امامی دیگر جای او را گرفت. زیرا واگذاشتن [[امامت]] به زمان، در آینده موجب خواهد شد [[امامت]] در هاله‏‌ای از ابهام قرار گیرد و [[برنامه الهی]] اسلامی را در معرض خطر جدّی قرار دهد، و از سوی دیگر موجب تشویش اذهان و سرگردانی [[مردم]] و [[گمراهی]] و پراکندگی آنان و [[ظهور]] [[اباطیل]] نابجای فراوان به نام [[دین]] و [[اسلام]] و به حساب راه صواب و [[حق]] و [[حقیقت]] می‏‌گردد. همچنین فرصت به دست طمع‌‏ورزان هواپرست و [[مدّعیان دروغین]] [[امامت]] خواهد افتاد تا به [[گمراهی]] [[مردم]] و بازی با [[دین]] و [[احکام]] آن و [[ظهور]] بدعت‌های ناروا و [[تباهی]] [[حق]] بپردازند، تا آنجا که راه وصول به آن به صورت امری محال و ناممکن درآید. از طرفی هرگاه [[حاکمان]] احساس کنند کسی هست که آنان را به پیشگیری، ملایمت‏ و دوری از سختگیری و فشار ملزم سازد، و از سوی دیگر [[قدرت]] کافی را برای نابودی منبع خطر آن، به صورت نهایی در [[اختیار]] دارند، بدان مبادرت خواهند کرد، و تمامی منابع خطر را از سر راه خود برخواهند داشت و تندبادهای حقه و [[کینه]]، وزیدن خواهد گرفت، و تمامی دستاوردهای [[جهاد]] [[پیامبران]] و اوصیای الهی و همه [[بندگان]] بااخلاصی که در راه [[خداوند]] کوشیده‏‌اند، را چنان ریشه‏‌کن نمایند، که گویی اصلا چنین چیزی نبوده است.
 
برای این منظور و باتوجّه به مطالبی که گفته شد، و براساس مقتضیات و به لحاظ هماهنگی با ضروریاتی که این عینیت و سایر اعتبارات تربیتی موجب می‏‌‏شود، [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} در روایاتی، تعداد و اسامی [[امامان]] بعد از خود را دقیقا بیان نموده، که اولین آنها [[امام علی]] {{ع}} و آخرین آنها [[امام مهدی]] {{ع}} است. باری، اقتضای [[حکمت الهی]] است که [[عمر]] [[امام دوازدهم]] {{ع}} آنقدر دراز شود که فرصت را برای انجام حرکت اصلاحی [[جهان]] شمول [[اسلام]] آماده کند. حتی با این تعیین دقیق و آن نصّ صریح هم، صحنه اجتماع [[اسلام]] از ادّعاهای دروغین مدّعیان [[امامت]] در [[امان]] نماند. این [[مقام]] برای [[زید بن علی بن الحسین]] {{ع}}، [[محمّد]] بن حنفیه، [[اسماعیل]] [[فرزند]] [[امام صادق]] {{ع}} و دیگران ادعا شده است. اما از اهمیت و تأثیر چندانی برخوردار نبوده‏‌اند. بنابراین منحصر کردن تعداد [[امامان]] {{عم}} به [[دوازده نفر]]، کاملا ضروری بوده است؛ تا به نیازی که در عینیت [[جامعه]] هست، مطابقت کند. اگر برهه‏‌ای را که [[امامان]] ما {{عم}} در سه قرن اول پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} در آن به سر بردند، به طور دقیق [[مطالعه]] کنیم، درخواهیم یافت که: امّت اسلامی در این مدّت توانست تمامی جوانب [[تشریع]] و اهداف مختلف آن را در سطح عمومی فراگیرد و بر زمینه‏‌های گوناگون زندگی اشراف یابد. آری، اگر [[غیبت امام]] [[غایب]] {{ع}} در کار نباشد، فرصت عمل و حفظ دستاوردهایی که ثمره [[جهاد]] و [[تلاش]] [[پیامبران]] و [[مخلصان]] [[فداکار]] در طول [[تاریخ]] است، کم‏کم از دست‏ خواهد رفت، تا جایی که به صفر برسد<ref> جزیره خضرا، افسانه یا واقعیت؟ علّامه جعفر مرتضی عاملی، ترجمه سپهری، ص ۳۵.</ref>
::::::امّا در جواب اینکه چرا برای حفظ [[امام دوازدهم]] {{ع}} [[قوانین]] طبیعت را تعطیل کرده است، باید گفت که این اوّلین مرتبه نیست که [[خداوند متعال]] برای نگهداری از فردی که حکمتش اقتضا می‏‌‏کند، قانون طبیعت را تعطیل می‏‌‏نماید. در آن هنگام که [[ابراهیم]] {{ع}} را در [[آتش]] افکندند، تنها راه جلوگیری از نابودیش، تعطیل این قانون بود. پس به [[آتش]] گفته شد که بر [[ابراهیم]] خنک و [[سلامت]] شو! و این‏چنین شد. دریا برای [[موسی]] {{ع}} شکافته شد. کار بر [[رومیان]] مشتبه شد و پنداشتند که [[عیسی]] {{ع}} را دستگیر کرده‏‌اند، در حالی‏که دستگیر نکرده بودند. [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]] {{صل}} از خانه خود که در محاصره انبوه قریشیان بود و آنان ساعت‌ها در کمین او بودند تا بر وی بتازند، بیرون رفت و کسی او را ندید، زیرا [[خداوند]] می‏‌خواست تا پیامبرش را از چشمه‌ای آنان پوشیده دارد. لذا هرگاه پاسداری از زندگانی یکی از حجّت‏‌های خداوندی، برای ادامه کارش و پایان بردن نقش سازنده‌‏اش ضروری باشد، [[الطاف]] [[خداوند]] دخالت کرده و برای حفظ او، یکی از [[قوانین طبیعی]] را به حالت تعطیل در می‏‌‏آورد. و برعکس، اگر مدّت [[مأموریت]] او سرآمده باشد، و [[وظیفه الهی]] تعیین‏ شده‏‌اش را به انجام رسانده باشد، هماهنگ با [[قوانین طبیعی]] حیات با [[مرگ]] روبرو می‏‌‏شود، یا به [[شهادت]] می‏‌‏رسد. جای بسی شگفتی است که گروهی، همه این مطالب را در جای خود که پیرامون تعطیل شدن قانونی از [[قوانین]] طبیعت است، پذیرفته‌‏اند، امّا هنگامی که با [[عقیده شیعه]]، در مورد [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} روبرو می‏‌شوند، انگشت [[حیرت]] به دهان می‏‌‏گیرند و این گونه [[عقاید]] را غیرعاقلانه و غیرمنطقی می‏‌‏دانند؟»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۶-۸۹.</ref>.
::::::امّا در جواب اینکه چرا برای حفظ [[امام دوازدهم]] {{ع}} [[قوانین]] طبیعت را تعطیل کرده است، باید گفت که این اوّلین مرتبه نیست که [[خداوند متعال]] برای نگهداری از فردی که حکمتش اقتضا می‏‌‏کند، قانون طبیعت را تعطیل می‏‌‏نماید. در آن هنگام که [[ابراهیم]] {{ع}} را در [[آتش]] افکندند، تنها راه جلوگیری از نابودیش، تعطیل این قانون بود. پس به [[آتش]] گفته شد که بر [[ابراهیم]] خنک و [[سلامت]] شو! و این‏چنین شد. دریا برای [[موسی]] {{ع}} شکافته شد. کار بر [[رومیان]] مشتبه شد و پنداشتند که [[عیسی]] {{ع}} را دستگیر کرده‏‌اند، در حالی‏که دستگیر نکرده بودند. [[پیامبر خاتم|حضرت محمّد]] {{صل}} از خانه خود که در محاصره انبوه قریشیان بود و آنان ساعت‌ها در کمین او بودند تا بر وی بتازند، بیرون رفت و کسی او را ندید، زیرا [[خداوند]] می‏‌خواست تا پیامبرش را از چشمه‌ای آنان پوشیده دارد. لذا هرگاه پاسداری از زندگانی یکی از حجّت‏‌های خداوندی، برای ادامه کارش و پایان بردن نقش سازنده‌‏اش ضروری باشد، [[الطاف]] [[خداوند]] دخالت کرده و برای حفظ او، یکی از [[قوانین طبیعی]] را به حالت تعطیل در می‏‌‏آورد. و برعکس، اگر مدّت [[مأموریت]] او سرآمده باشد، و [[وظیفه الهی]] تعیین‏ شده‏‌اش را به انجام رسانده باشد، هماهنگ با [[قوانین طبیعی]] حیات با [[مرگ]] روبرو می‏‌‏شود، یا به [[شهادت]] می‏‌‏رسد. جای بسی شگفتی است که گروهی، همه این مطالب را در جای خود که پیرامون تعطیل شدن قانونی از [[قوانین]] طبیعت است، پذیرفته‌‏اند، امّا هنگامی که با [[عقیده شیعه]]، در مورد [[طول عمر]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} روبرو می‏‌شوند، انگشت [[حیرت]] به دهان می‏‌‏گیرند و این گونه [[عقاید]] را غیرعاقلانه و غیرمنطقی می‏‌‏دانند؟»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۸۶-۸۹.</ref>.


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش