بحث:آیا آیه ۱۰۵ سوره توبه علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
استدلال او به اين آيه را مىتوان اينگونه خلاصه كرد : | |||
1. چون رؤيت در اين آيه، به خدا هم نسـبت داده شـده اسـت، كنايـه از لازمـۀ رؤيـت، يعنى ادراك و علم است؛ | |||
2. اعملوا اطلاق دارد و شامل همۀ اعمال مىشود؛ | |||
3. عمل مصدر است و مصدر اگر اضـافه شـد، اطـلاق دارد. پـس «عملكـم» حـاكى از مطلق كارهاست؛ | |||
4. ضمير «واو» در اعملوا و كم در عملكم به همۀ مردم اشاره دارد؛ يعنى ای مكلفان! هر كاری كه انجام دهيد، خدا و پيامبر اكرم و ائمه بدان علم دارند؛ | |||
5. به ضرورت عقل تمام مؤمنان به تمام اعمال بندگان علم ندارند؛ بنابراين الف و لام در «المؤمنون» برای جنس نيست، بلكه برای عهد است و قدر متيقن از معهـود ائمـه هستند. | |||
6. سين در "فسيری" برای استقبال نيست، زيرا به خدا نيز اسناد داده شده است؛ | |||
7. لازمۀ علم به فعل شخص، علـم بـه خـود او و علـم بـه متعلقـات فعـل او نيـز هسـت و اينگونه امور همه از جزئيات و موضوعات .اند | |||
بر طبق اين آيه، پيامبر اكرم و ائمه به همـۀ اعمـال و در نتيجـه بـه خـود آنهـا و متعلقات افعال آنها علم دارند. علامه فانى همچنين بين علم به افعال با علم به حالات تفاوت نمىگذارد و معتقد است اگر ائمه از دعای انسانى بيمار به درگاه خدا آگاهند، به اصـل بيماری او نيز عالم اند. وی حتى از اين آيه علم ائمه به حيوانات و نباتات و امور ديگـر را نيز استفاده مىكند (حسينى اصفهانى، 1397 :37.-40) | |||
ص136و137 | |||
==سید نورالدین شریعتمدار جزایری== | ==سید نورالدین شریعتمدار جزایری== | ||
در مقاله: امام حسین و علم به شهادت | در مقاله: امام حسین و علم به شهادت |
نسخهٔ ۲۸ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۳
استدلال او به اين آيه را مىتوان اينگونه خلاصه كرد :
1. چون رؤيت در اين آيه، به خدا هم نسـبت داده شـده اسـت، كنايـه از لازمـۀ رؤيـت، يعنى ادراك و علم است؛
2. اعملوا اطلاق دارد و شامل همۀ اعمال مىشود؛
3. عمل مصدر است و مصدر اگر اضـافه شـد، اطـلاق دارد. پـس «عملكـم» حـاكى از مطلق كارهاست؛
4. ضمير «واو» در اعملوا و كم در عملكم به همۀ مردم اشاره دارد؛ يعنى ای مكلفان! هر كاری كه انجام دهيد، خدا و پيامبر اكرم و ائمه بدان علم دارند؛
5. به ضرورت عقل تمام مؤمنان به تمام اعمال بندگان علم ندارند؛ بنابراين الف و لام در «المؤمنون» برای جنس نيست، بلكه برای عهد است و قدر متيقن از معهـود ائمـه هستند.
6. سين در "فسيری" برای استقبال نيست، زيرا به خدا نيز اسناد داده شده است؛
7. لازمۀ علم به فعل شخص، علـم بـه خـود او و علـم بـه متعلقـات فعـل او نيـز هسـت و اينگونه امور همه از جزئيات و موضوعات .اند
بر طبق اين آيه، پيامبر اكرم و ائمه به همـۀ اعمـال و در نتيجـه بـه خـود آنهـا و متعلقات افعال آنها علم دارند. علامه فانى همچنين بين علم به افعال با علم به حالات تفاوت نمىگذارد و معتقد است اگر ائمه از دعای انسانى بيمار به درگاه خدا آگاهند، به اصـل بيماری او نيز عالم اند. وی حتى از اين آيه علم ائمه به حيوانات و نباتات و امور ديگـر را نيز استفاده مىكند (حسينى اصفهانى، 1397 :37.-40)
ص136و137
سید نورالدین شریعتمدار جزایری
در مقاله: امام حسین و علم به شهادت
در این آیة به خدا رؤیت و دیدن نسبت داده شده که مقصود دیدن به چشم نیست،زیرا خداوند چشم ندارد بلکه مقصود علم و ادراک مینماید، پس مقصود این است کهخداوند و پیامبر و مؤمنان اعمال شما را میدانند.
مقصود از مؤمنان، امامان معصوم هستند، زیرا تمام مؤمنان اراده نشدهاند بلکهگروه خاصی اراده شده است و آن گروه خاص امامان هستند زیرا آنان سزاوار این مقامهستند، نه غیر آنان. از راهی دیگر نیز این علم و ادراک برای امامان ثابت میشود، و آنجانشین بودن امام برای پیامبر است و چون آیه به روشنی این علم را برای پیامبر ثابتمیکند پس برای خلیفه و جانشین پیامبر نیز ثابت میشود. علم پیامبر و امام نیز چونانعلم خدا حضوری است، زیرا تمام این علوم یعنی علم خدا و پیامبر و مؤمنان در یکجمله و به یک سیاق آمده است. این که علم خدا حضوری است و به چیزی وابسته نیست،اما روشن است برای اثبات دلالت آیه بر علم حضوری پیامبر و امام باید به چند موضوعاشاره کنیم:
اوّل: حرف «سین» در جملة «سیری الله» حرف استقبال نیست، زیرا معنا ندارد کهبگوییم خداوند در آینده خواهد دانست بلکه آگاهی خدا در حال حاضر است، پس حرف«سین» برای تأکید است، نه استقبال.
دوم: علم خدا حضوری است نه حصولی و بر چیزی توقف ندارد، زیرا علم او عینذات اوست.
سوم: عمل انسان فرع وجود انسان است و خدایی که به اعمال بندگان آگاهی دارد،به خود آنان نیز آگاه است و کسی که عمل را میبیند، عامل آن را نیز میبیند.
چهارم: رؤیت که به خدا نسبت داده شده، دیدن به چشم نیست، زیرا خداوند جسمنیست و چشم ندارد تا بوسیلة آن ببیند، پس رؤیت به معنای علم و آگاهی است.
پنجم: در این آیه وحدت سیاق میان علم خدا و علم پیامبر و مؤمنان، سه موضوعرا میرساند:
ـ موضوع اوّل این که علم پیامبر و امام بر گذشتن زمان و بر چیزی متوقف نیست.
ـ موضوع دوّم علم آنان حضوری است، نه حصولی، زیرا توقف بر شرطی ندارد.
ـ موضوع سوم خدا و پیامبر و مؤمنان آگاهند، به اعمال و عمل کنندگان و آن چهعمل وابسته به آن است، پس تمام جهان هستی که به گونهای دربارة عمل انسان است،مورد آگاهی و اطلاع خدا و پیامبر و امام است.
ص10
سید حبیب بخارایی زاده
در پایان نامه: علم غیب امامان از نگاه عقل كتاب و سنت
این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه عدهای از مؤمنان، اعمال انسانها را میبینند. همانطور که رسول اکرم(ص) میبیند؛ هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت؛ یعنی هم تمامی اعمال را میبینند و چیزی از آنها فوت نمیشود و هم از نیات و ضمایر اشخاص آگاهند و عمل منافقانه را از عمل با اخلاص تمیز میدهند؛ و به عبارت دیگر حقایق اعمال انسانها را مشاهده مینمایند؛ و این عبارت اخرای همان «شهید» و «شاهد» در آیات سابق میباشد و لذا شامل جمیع مؤمنان نبوده بلکه اختصاص به عدهای معدود دارد که به تعبیر آیه شریفه سوره بقره «شهداء علی الناس» هستند. در برخی از روایات وارد در ذیل این آیة شریفه به همین مطلب تصریح شده که: «انهم شهود الله فی ارضه».
مرحوم علامه طباطبایی در اینباره مینویسند:
«آری، جمله «و ستردّون الی عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون» دلالت میکند بر اینکه:
اولاً: جمله «فسیری الله عملکم...» ناظر به قبل از بعث و قیامت و مربوط به دنیاست.
چون میفرماید: «سپس بر میگردید به عالم غیب و شهادت» پس معلوم میشود این دیدن قبل از برگشتن به عالم قیامت، و مربوط به دنیاست.
و ثانیاً: منافقین تنها در روز قیامت به حقیقت اعمال خود واقف میشوند. و اما قبل از آن، تنها و تنها ظاهر اعمال را میبینند؛ و ما در مباحث گذشته در این کتاب مکرر به این معنی اشاره کردهایم.
وقتی علم منافقین به حقایق اعمالشان را منحصر کرده به روز قیامت، آن هم به خبر دادن خدا به ایشان، و از سوی دیگر فرموده که خدا و رسول و مؤمنین قبل از روز قیامت و در همین دنیا اعمال ایشان را میبینند، و در این دیدن خودش را با پیغمبرش و عده دیگری(مؤمنین) ذکر کرده، چنین میفهمیم که منظور از آن، دیدن حقیقت اعمال منافقین است. و قهراً منظور از این مؤمنین، آن افراد انگشتشماری از مؤمنین هستند که شاهد اعمالند، نه عموم مؤمنین؛ آن افرادی که آیه شریفه «و کذلک جعلناکم امة وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً» بدانها اشاره میکند و ما در تفسیر آن در جلد اول این کتاب بحث کردیم. بنابراین معنای آیه چنین میشود: «ای محمد! بگو هر کاری که میخواهید، چه خوب و چه بد، بکنید، که به زودی خدای سبحان حقیقت عمل شما را میبیند و رسول او و مؤمنین (شهدای اعمال) نیز میبینند. آن وقت پس از آن که به عالم غیب و شهود بازگشتید، حقیقت عمل شما را به شما نشان میدهد. و به عبارت دیگر: آنچه از خیر و یا شر انجام دهید حقیقتش در دنیا برای خدای عالِم غیب و شهادت و همچنین برای رسول او و مؤمنین، مشهود است؛ پس وقتی به قیامت آمدید، برای خودتان هم مشهود خواهد گشت.»$
حال باید دید مراد از «المؤمنون» این عده انگشتشماری که شاهدان بر اعمالند چه کسانی هستند؟ روایات فراوانی در تفسیر آیه شریفه وارد شده که مراد از «مؤمنون» را ائمه هدی(ع) میداند. این روایات دو دستهاند: برخی کیفیت رؤیت اعمال را مشخص نکردهاند و بهطور مطلق ائمه(ع) را «شهود» دانسته و یا فقط «المؤمنون» را تفسیر و تطبیق بر ائمه هدی(ع) کردهاند. اما دسته دیگر کیفیت رؤیت اعمال را، به عرض آنها بر پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) دانسته است، آن هم با اختلاف روایات: هر روز و شب، هر روز، هر دوشنبه و پنجشنبه و یا هر پنجشنبه و ... . روشن است که اطلاع یافتن بر اعمال اگر به صورت عرض اعمال باشد، آن هم در روزهای مشخص، قاعدةً بعد از انجام عمل خواهد بود و فقط «علم بعد العمل» را بیان میدارد اما به «علم حین العمل» کاری ندارد. بنابراین، از این جهت، این دسته از روایات نمیتوانند یکی از ویژگیهای مورد بحث علمِ ائمه(ع) یعنی فعلیت آن را اثبات نمایند. اما با دقت معلوم میشود که این روایات دو مدلول مستقل از یکدیگر دارند:
1- تطبیق «المؤمنون» بر ائمه هدی(ع)
2- تفسیر «رؤیت» در آیه شریفه نسبت به رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) و تعیین نحوه آن (عرض اعمال). درست است که خود این روایات از آن جهت که نحوه خاصی از رؤیت اعمال را (عرض اعمال) بیان داشتهاند، مفید برای این جهت بحث نیستند. اما از آن جهت که مؤمنون را ائمه هدی(ع) دانستهاند با ضمیمه شدن به آیه شریفه که مطلق رؤیت را بیان میدارد (نه رؤیت به طریقه عرض اعمال را) مفید خواهد بود و به عبارت دیگر همان رؤیتی را که به خداوند نسبت داده، به رسول او و مؤمنون هم نسبت داده است.
توضیح اینکه: براساس روایات فراوان، ائمه(ع) انحاء مختلفی از علم دارند که هیچ کدام با دیگری تنافی نداشته و همه با هم قابل جمعند،
همانند علم حضوری بالفعل به همه اشیاء، علم حضوری بالفعل به اعمال انسانها، علمی که از عرض اعمال حاصل میشود، علمی که از ناحیه نزول فرشته است، علمی که هر شب جمعه افاضه میشود و... لذا هیچ مانعی ندارد که آیه شریفه: «فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون» اطلاق خود همه انحاء علمِ به اعمال را که شامل «علم حین العمل» هم میشود را در برگیرد و دسته دوم از روایات، فقط قسم خاصی از علوم ائمه(ع) را بیان کند. حال ممکن است گفته شود: این روایات، مقید اطلاق آیه شریفه خواهند بود و نتیجه آن خواهد شد که این آیه هم، فقط این نحوه از علم را در مورد پیامبر اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) بیان میدارد. همچنان که در هر مطلق و مقیدی چنین است. جواب آن است که این مطلق و مقید مثبتین هستند و در مطلق و مقید مثبتین –آن چنان که در علم اصول مقرّر گشته- فقط در یک صورت، مطلق، حمل بر مقید میشود، آن هم در صورت احراز وحدتِ حکم، اما در صورت عدم احراز وحدت حکم و یا احراز تعدد حکم، تقییدی صورت نخواهد گرفت. و اینجا همانطور که اشاره شد از قسم سوم است یعنی احراز تعدد حکم، چه اینکه با ادله نقلی فراوان، انحاء مختلفی از علم برای امامان معصوم(ع) ثابت گشته است. بنابراین نحوه واحدی از علم نداریم که ناچار از حمل مطلق بر مقید شویم. با این توضیح معلوم شد که هر دو دسته از روایات وارد در ذیل آیه شریفه در این بحث مفیدند. چون آنچه در این بحث لازم است تعیین مصداق «المؤمنون» در آیه شریفه است که در هر دو دسته از روایات وجود دارد. و اما روایات: در کتاب شریف بصائر الدرجات جزء نهم، بابهای چهارم، پنجم و ششم روایات زیادی درباره عرض اعمال نقل شده که در چهارده عدد آن «المؤمنون» بر ائمه هدی(ع) تطبیق شده است. در بحارالانوار بیش از سی روایت از کتب مختلف در این مورد نقل گردیده است. برخی از این روایات در کتابهای کافی، فقیه، تهذیب، استبصار و در بیشتر تفاسیر روایی نقل شده و مورد اعتماد قرار گرفتهاند.
ص138الی140
سید محمد علی قاضی طباطبایی
در مقاله: مقدمه ای بر کتاب علم امام
در کتاب علم امام مجموعه مقالات
ائمه(ع) به اعمال و افعال ما علم دارند و یا میبینند، چنانچه قرآن مجید بر این امر ناطق است. و برای فهم مردم، به آنها فرمودهاند که در هر شهری عمودی از نور است به واسطه آن ما واقف و مطّلع بر اعمال شما میشویم؛ و در بعضی روایات فرمودهاند که خیال نکنید آن عمود از آهن است؛ و در بعضی فرمودهاند: عمود عبارت از مَلَک است. در اینجا خوب است درباره آیه شریفه از سوره توبه تأمل نموده و آنچه گفته شد که ائمه(ع) به اعمال ماها مطّلع هستند از روی علم یا با دید چشم، دلیل آورده باشیم و معلوم باشد که این اعتقاد ما از نقطه نظر تأمل در قرآن کریم و احادیث اهلبیت عصمت(ع) است. خداوند احديت -جلّت عظمته- در قرآن مجید میفرماید: «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ».@التوبة(9): 105.@ در این آیه شریفه، خداوند امر میکند به پیغمبر خود صلی الله علیه و آله که به مکلّفین بگوید: عمل کنید به آنچه خداوند به شماها امر کرده و اجتناب کنید از معاصی، عمل کردن کسی که بر عملش جزا و پاداش داده خواهد شد. زیرا خداوند عمل شما را میبیند و اینکه حرف «سین» که برای استقبال است، داخل کلمه «یَری» شده، برای این است که مادام [که] چیزی هنوز حادث نشده، به آن دید علاقه نمیگیرد؛ مثل این است که فرموده: هر چیزی که شما عمل کرده باشید، خداوند آن را میبیند. این معنا بنابراین است که مراد از کلمه «یَری» معنی دیدن و رؤیت باشد، چنانچه ظاهر کلمه «یَری» حقیقت در آن است. و ممکن است «یَری» به معنی علم باشد، چنانچه زیاد در این معنی استعمال میشود؛ یعنی خدا علم و معرفت دارد به اعمال شما و شاید به این جهت است که کلمه مزبوره را به مفعول واحد متعدّی کرده است؛ یعنی خداوند عالم است به اعمال شما و معرفت دارد به آنها و پاداش میدهد به شما [برای] آن اعمال. و رسولش نیز عالِم است و شهادت میدهد برای نفع شما در پیشگاه خداوند تعالی و مؤمنین نیز عالِم هستند بر اعمال شما.
ص513
در بحث بماند
در پایان نامه علم غیب پیامبر و ائمه
اين آيه نشان ميدهد كه در اين دنيا همان طوريکه خداوند عالم به غيب و شهادت است و اعمال شما را مي¬بيند همچنين براي رسول اکرم صليالله عليه و آله و مؤمنين نيز مشهود است و از اعمال شما خبر دارند و در قيامت براي خودتان هم مشهود خواهد گشت. (محمد حسين، طباطبائي، الميزان في تفسيرالقرآن، ج 9، ص379.)
به جهت تقارن «المؤمنون» با رسول خدا صليالله عليه و آله و تلازم آن حضرت با عصمت بالملازمه ثابت مي¬شود که آنان مؤمنان خاص هستند و کساني هستند که تالي تلو رسول خدا صليالله عليه و آله باشند. بنابراين مراد از "مؤمنون" غير از ائمه معصومين عليهمالسلام کسي ديگر نخواهد بود چون آنان مقارن رسول خدا و معصوم هستند. لذا همانطوري که خداوند هميشه بر اعمال بشر احاطه دارد و اختصاص به زمان خاص نيست رسول خدا صليالله عليه و آله و امامان معصوم عليهمالسلام نيز براي هميشه و بدون قيد بر اعمال بشر احاطه دارند. پس منظور از مؤمنان در اين آيه کساني هستند که به فرمان خداوند از اسرار غيب آگاه¬اند يعني ائمه معصومين که جانشينان پيامبر هستند و احاديث گواه بر اين مطلب مي¬باشند.
ص39