فضایل حضرت فاطمه زهرا: تفاوت میان نسخه‌ها

تغییرمسیر به فضایل حضرت فاطمه
(تغییرمسیر به فضایل حضرت فاطمه)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[فضایل حضرت فاطمه]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[حضرت فاطمه زهرا]]''' است. "'''[[فضایل حضرت فاطمه زهرا]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[فضایل حضرت فاطمه زهرا در قرآن]] - [[فضایل حضرت فاطمه زهرا در حدیث]] - [[فضایل حضرت فاطمه زهرا در تاریخ اسلامی]]</div>
 
==[[فضایل]] [[فاطمه]]==
[[حضرت فاطمه]]{{س}} فضایل بی‌شماری دارد که برخی از فضایل او را [[خداوند]] در [[قرآن]] برشمرده و درباره آنها آیاتی را نازل نموده است<ref>مانند کوثر؛ احزاب، آیه تطهیر؛ آل عمران، آیه مباهله؛ شورا، آیه ۲۳. برای اطلاع بیشتر ر.ک: تفسیر کبیر، ج۳۲، ص۱۲۴؛ ج۸، ص۸۵؛ کشاف، ج۴، ص۱۹۷؛ تفسیر البرهان، ج۴، ص۴۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۵۴.</ref>. [[حضرت محمد]]{{صل}} نیز فضایل بسیاری برای حضرت فاطمه{{س}} برشمرده است که دو [[حدیث]] زیر نمونه‌ای از آنهاست.
[[رسول خدا]]{{صل}} به [[سلمان]] فرمود:
سلمان! هر کس دخترم فاطمه‌{{س}} را [[دوست]] بدارد، در [[بهشت]] با من [[همنشین]] است و کسی که او را به [[خشم]] آورد، جایگاهش در [[جهنم]] خواهد بود. سلمان! [[محبت]] فاطمه‌{{س}} در صد جا سودمند است که آسان‌ترین آنها در [[زمان مرگ]]، داخل [[قبر]]، [[روز محشر]]، پل [[صراط]] و حساب [[روز قیامت]] است. کسی که دخترم از او [[خشنود]] باشد، من از او خشنودم و هر که من از او خشنود باشم خداوند از او خشنود است. کسی که دخترم فاطمه{{س}} بر او [[خشمگین]]، باشد من بر او غضبناکم و کسی که [[غضب]] من شامل او شود، [[غضب الهی]] او را می‌گیرد. سلمان! وای بر کسی که بر او و شوهرش [[ستم]] کند! وای بر کسی که به [[فرزندان]] و شیعیانش ستم کند<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۶۸؛ مقتل الحسین، ص۱۰۰.</ref>!
 
روزی رسول خدا{{صل}} همراه علی{{ع}}، فاطمه{{س}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نشسته بود. رسول خدا{{صل}} فرمود:
خدایا! تو می‎دانی اینان [[اهل بیت]] من و گرامی‌ترین [[مردم]] نزد منند! دوستانشان را دوست بدار و دشمنانشان را [[دشمن]]. گویا می‌نگرم دخترم فاطمه{{س}} را که روز قیامت بر مرکبی از [[نور]] سوار است و از طرف راستش هفتاد هزار [[فرشته]] و از طرف چپش نیز هفتاد هزار و از روبه‌رو و پشت سرش هر کدام هفتاد هزار فرشته در حرکتند و [[زنان]] امتم را به بهشت [[راهنمایی]] می‌کنند. هر زنی که در شبانه [[روز]] پنج بار [[نماز]] بخواند و [[ماه رمضان]] را [[روزه]] بگیرد و [[حج]] [[خانه خدا]] را به جا آورد و [[زکات]] اموالش را بپردازد و از شوهرش [[اطاعت]] کند و پس از من پیرو علی{{ع}} باشد، به [[شفاعت]] دخترم [[فاطمه]]{{س}} به [[بهشت]] می‌رود و او [[سرور زنان جهان]] است.
 
از آن [[حضرت]] سؤال شد: یا [[رسول‌الله]]! آیا او [[سرور زنان]] [[زمان]] خود است؟ آن حضرت فرمود:
[[مریم دختر عمران]]، سرور زنان زمان خود بود؛ اما دخترم فاطمه{{س}} سرور زنان جهان از [[روز]] [[آفرینش]] تا [[قیامت]] است. او زمانی که در محرابش می‌ایستد، هفتاد هزار [[فرشته مقرب]] به او [[سلام]] می‌دهند و ندایی که به [[مریم]] دادند به او می‌دهند و می‌گویند: فاطمه! به [[راستی]] [[خدا]] تو را برگزید و [[پاک]] کرد و برگزید بر [[زنان]] جهانیان<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} «خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>. سپس آن حضرت به علی فرمود: «علی! فاطمه پاره تن، [[نور]] دیده و میوه دلم است»<ref>شیخ صدوق، امالی، ص۴۸۶.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۲۰.</ref>.
 
==[[عبادت حضرت فاطمه زهرا]]==
 
==[[فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌]]==
==[[فضایل اخلاقی حضرت فاطمه زهرا‌]]==
زهرای [[اطهر]] دارای [[اخلاقی]] نکو و [[پسندیده]]، ملکاتی [[شریف]] و طبیعتی نجیب بود، از احساسی والا و فهمی سریع و [[ذهنی]] سرشار برخوردار، مروّتی خارج لوصف، فضایلی تحسین‌برانگیز، و دستی سخاوتمند و بسیار [[بخشنده]] داشت. دلی بی‌پروا و [[شجاع]] در سینه‌اش می‌تپید، زیر بار [[زور]] نمی‌رفت، از هر گونه [[عجب]] و [[خودپسندی]] فاصله داشت، [[خودبینی]] و [[غرور]] او را فرانمی‌گرفت، در برابر قلدران [[متکبّر]] سر [[تعظیم]] فرود نمی‌آورد<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.
[[فاطمه]] در کنار [[جمال]] ظاهر و اندام موزون، به [[کمالات معنوی]] نیز آراسته بود و از نهایت [[بزرگواری]] و [[نرم‌خویی]] و وسعت صدر، برخوردار و بانویی [[شکیبا]] و باوقار و سنگین و [[مهربان]] و نستوه بود و [[متانت]] و [[عفّت]] و [[خویشتن‌داری]] را در خود جمع داشت.
زهرا جبینی [[نورانی]] و چهره‌ای گشاده و لبی خندان داشت و تا آن هنگام که [[پدر]] بزرگوارش [[رسول خدا]]{{صل}} در قید [[حیات]] بود، هیچ‌گاه تبسّمی شیرین از لبانش برداشته نشد.
 
بر زبانش جز [[حق]] و [[راستی]] جاری نمی‌شد و هیچ‌کسی را به [[زشتی]] یاد نمی‌کرد، [[دهان]] به [[غیبت]] و [[سخن‌چینی]] [[آلوده]] نمی‌کرد، دلش گنجینه [[اسرار]] و پای بند [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] بود. در [[مشورت]] [[صداقت]] داشت و از [[گناه]] و [[لغزش]] بدخواهان می‌گذشت و عذر آنها را می‌پذیرفت، بسیار اتّفاق می‌افتاد که از لغزش و [[رفتار]] زشتکاران صرف‌نظر می‌فرمود و بدی‌هایشان را با [[بردباری]] و گذشت، پاسخ می‌داد، از [[اعمال ناشایسته]] گریزان و به [[کارهای نیک]] فوق‌العاده رغبت و [[تمایل]] داشت، در گفتارش بسیار [[راستگو]] و در [[نیّت]] و [[وفاداری]] صادقانه بود، در بلندای قلّه عفّت و [[پاکدامنی]] جای داشت، برخوردار از دامنی پیراسته و چشمی [[پاک]] بود و [[هوای نفس]] بر او [[فرمان]] نمی‌راند زیرا از تبار [[پیامبری]] بود که [[خداوند]] در شأنشان [[آیه تطهیر]] نازل کرد و آنان را از [[پلیدی‌ها]] دور، و پیراسته گرداند. به جهت پاکدامنی و خویشتن‌داری هرگاه قصد داشت با فردی سخن بگوید و یا در جمع مردان [[خطابه]] ایراد کند، پرده‌ای میان او و آنان حائل بود، [[عفّت]] و خویشتن‌داری‌اش به اندازه‌ای شگفت‌آور بود که حتی در [[اندیشه]] پوشیدگی اندام خود پس از [[مرگ]] نیز بود، و می‌گفت: چه‌کار [[زشتی]] است بر جنازه [[زنان]] پوششی می‌افکنند که اندام او را به [[درستی]] نمی‌پوشاند<ref>اهل البیت، ص۱۳۲- ۱۳۴.</ref>.
 
در [[زندگی]]، فوق‌العاده [[اهل]] [[قناعت]] و بر این [[باور]] بود که [[حرص]] و [[طمع]]، [[دل‌ها]] را جدا و [[کارها]] را نابسامان می‌سازد او، سخن [[پدر]] ارجمندش [[رسول خدا]]{{صل}} را همواره به خاطر داشت که فرمود:
[[فاطمه]] [[جان]]! در [[مشکلات]] [[دنیا]] [[شکیبایی]] کن تا به نعمت‌های جاودان [[الهی]] دست یابی.
 
به [[زندگی ساده]] [[راضی]] بود و در برابر سختی‌های زندگی [[پایداری]] می‌کرد و به روزی اندک [[حلال]]، قناعت می‌ورزید و راضی به نظر می‌رسید. هرگز آزمند [[مال]] دیگران نبود و به آن‌چه که [[حق]] او نبود، [[چشم]] نمی‌دوخت. هیچ‌گاه با خواهش از دیگران، خویش را کوچک و [[خوار]] نمی‌ساخت و سمبل [[بی‌نیازی]] نفس بود زیرا پدر بزرگوارش فرمود: بی‌نیازی [[واقعی]]، بی‌نیازی طبع [[آدمی]] است.
 
آن مخدّره، [[بتول]] [[لقب]] یافت، یعنی بانویی که از دنیا گسسته و به خدای خود پیوسته و از زرق و برق و [[تمایلات]] به دور است، او [[دل]] از خوشی‌ها برکنده و به [[نیرنگ]] و [[فریب]] و آفات این [[جهان]] [[آگاه]] بود و در راستای انجام مسئولیت‌هایش [[شکیبا]] بود و با اینکه از زندگی محنت‌باری [[رنج]] می‌برد، ولی همواره زبان در ذکر و [[سپاس]] خدای خود داشت.
 
زهرا{{س}} در اندیشه [[جهانی]] دیگر بسر می‌برد و فریفته زخارف دنیا نمی‌شد چراکه او خود، می‌دید پدر بزرگوارش از دنیا و [[لذائذ]] و خوشی‌های آن‌رو گردان است. آن بانوی بزرگ بر [[بردباری]] و [[صبر]] بر [[گرفتاری]] و [[شکر]] و سپاس [[خدا]] در [[رفاه]] و [[آسایش]] و راضی بودن به مقدّرات الهی، معروف بود زیرا از پدر بزرگوارش [[روایت]] کرده بود که فرمود:
[[خداوند]]، هر بنده‌ای را که [[دوست]] بدارد به [[بلا]] مبتلایش می‌سازد، اگر شکیبایی کند او را از دیگران متمایز و اگر به رضای [[حق]] [[راضی]] و [[خشنود]] باشد، او را [[بنده]] [[برگزیده]] خویش قرار خواهد داد<ref>اهل البیت، ص۱۳۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۴۳.</ref>.
 
==درجه [[ایمان]] و خداپرستی‌==
[[ارزش]] و اعتبار هر [[انسان]] کاملی به ایمان وی نسبت به [[خدا]] بستگی دارد و [[پرستش]] [[الهی]] نردبان رسیدن به اوج و بلندای [[کمال انسانی]] به‌شمار می‌آید و [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به تناسب [[درجات ایمان]] و پرستش و [[عبادات]] خالصانه خود در [[دنیا]] برای [[خدای سبحان]]، در [[بهشت]] جاودان الهی، در جایگاه‌های [[صدق]] قرار دارند.
 
همان‌گونه که در [[سوره]] [[مبارک]] دهر - ملاحظه کردیم - [[قرآن کریم]] [[گواه]] بر کمال [[اخلاص]] و [[ترس]] و [[بیم]] زهرای مرضیّه از [[خدای متعال]] و ایمان بسیار قویّ او به خدا و [[روز]] جزاست و [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز گواه دیگری بر ایمان آن بانوی دو [[جهان]] است آنجا که فرمود:
{{متن حدیث|إِنَّ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مَلَأَ اللَّهُ قَلْبَهَا وَ جَوَارِحَهَا إِيمَاناً إِلَى مُشَاشِهَا، فَتَفَرَّغَتْ لِطَاعَةِ اللَّهِ}}<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۵۶- ۵۸.</ref>؛
 
[[خداوند]] [[دل]] و جوارح [[بدن]] دخترم را عمیقا سرشار از ایمان ساخته است، و بدین‌سان او همواره در [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] خدا به‌سر می‌برد.
و درباره [[عبادت]] آن [[حضرت]] فرمود:
هرگاه [[فاطمه]] در [[محراب]] عبادت در برابر [[پروردگار]] خود جل جلاله می‌ایستاد، نورش بر فرشته‌های [[آسمان]] پرتوافکن می‌شد همان‌گونه که [[نور]] [[ستارگان]] سبب [[روشنایی]] زمینیان می‌شود، خدای عزوجلّ به فرشتگانش می‌فرماید: ای [[فرشتگان]] به فاطمه مهتر کنیزانم بنگرید که چگونه در پیشگاه من به عبادت ایستاده و اعضا و جوارح‌ بدنش از ترس من به خود می‌لرزد، او از صمیم دل به پرستش و عبادت من رو آورده است، شما را گواه می‌گیرم که پیروانش را از [[آتش دوزخ]] مصون داشته‌ام<ref>امالی صدوق مجلس ۲۴، ص۱۰۰.</ref>. [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} می‌فرماید:
شب جمعه‌ای مادرم فاطمه را دیدم در محراب عبادت خویش ایستاده و تا سپیده‌دم همواره در [[رکوع]] و [[سجود]] بود، می‌شنیدم در [[حق]] [[زنان]] و مردان [[مؤمن]]، بسیار [[دعا]] می‌کند و آنان را نام می‌برد، ولی در حق خود دعایی نمی‌کند، عرض کردم:
[[مادر]]! چرا همان‌گونه که برای دیگران دعا می‌کنی در حق خود دعا نمی‌کنی؟ فرمود:
پسرم! نخست: [[همسایگان]]، سپس اعضای [[خانه]]<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۱- ۸۲.</ref>.
 
[[فاطمه زهرا]]{{س}} ساعات پایانی [[روز جمعه]] را به [[دعا]] اختصاص می‌داد و شب‌های دهه آخر [[ماه مبارک رمضان]] را بیدار می‌ماند و همه اعضای [[خانواده]] خویش را با [[عبادت]] و دعا، به [[شب زنده‌داری]] [[تشویق]] می‌فرمود.
[[حسن بصری]] می‌گوید: میان این [[امّت]]، فردی نیایشگرتر از [[فاطمه]] سراغ ندارد، وی به‌قدری به عبادت می‌ایستاد که پاهای مبارکش متورّم می‌شد<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۴.</ref> و از [[ترس]] [[خدا]] در [[نماز]]، نفسش به‌شماره می‌افتاد<ref>اعلام الدین، ص۲۴۷؛ عدة الداعی، ص۱۵۱.</ref>.
آیا فاطمه{{س}} در تمام مدت [[زندگی]] هیچ‌گاه از [[محراب]] عبادت خارج شد؟
 
آیا زهرای مرضیّه{{س}} در سراسر زندگی همواره در [[سجده]] نبود؟ او با [[نیک]] [[شوهرداری]] و [[تربیت]] [[فرزندان]] خویش، خدا را در خانه عبادت می‌کرد و در انجام [[خدمات عمومی]] نیز در [[اطاعت خدا]] می‌کوشید و او را [[پرستش]] می‌نمود، همان‌گونه که با [[دلجویی]] از فقراء و [[محرومان]] و ترجیح دادن آنها بر خویشتن، خود و اعضای خانواده‌اش به [[عبادت خدا]] می‌پرداختند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۵۱.</ref>.
 
==مهر و [[محبّت]] [[حضرت زهرا]]{{س}}‌==
[[فاطمه زهرا]]{{س}} [[احساس]] مهر و [[محبت]] و علاقه و [[دلسوزی]] را از [[پدر]] بزرگوار خویش دریافت، وی بیش از همه به پدر [[عزیز]] خویش محبّت می‌ورزید، «نسبت به وی [[دوستی]] و محبّت و مهر و وفایی خالصانه داشت و وجود [[مقدس]] او را بر خویشتن ترجیح می‌داد، [[اداره امور]] [[خانه]] پدر را بر عهده داشت. آن‌چه را موجب [[آسایش]] وی می‌شد، انجام می‌داد و در او [[آرامش]] و سکون به وجود می‌آورد، در انجام هر کاری که سبب [[خشنودی]] پدر می‌شد، [[شتاب]] می‌کرد، آب بر [[بدن]] [[مطهّر]] پدر می‌ریخت تا [[حضرت]] بدنش را شستشو دهد، برای پدر بزرگوار خویش [[غذا]] آماده می‌کرد و لباس‌هایش را می‌شست.
 
افزون بر آن، برای حمل مواد غذایی، آب [[آشامیدنی]]، [[سیراب کردن]] زخمی‌ها در میدان [[نبرد]]، با [[زنان]] [[مسلمان]] تشریک مساعی داشت، در [[جنگ احد]] وقتی دید [[خونریزی]] بدن نازنین پدر قطع نمی‌شود، زخم‌های او را مداوا نمود و برای جلوگیری از خونریزی، قطعه حصیری را برگرفت و سوزاند و به خاکستر که تبدیل شد آن را بر زخم بدن پدر نهاد و [[خون]] بند آمد... در ماجرای حفر [[خندق]] قرص نانی [[خدمت]] پدر بزرگوار آورد و تقدیم او نمود [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود:
«[[فاطمه]] [[جان]]! چه برایم آورده‌ای؟» عرضه داشت: «قرص نانی است که برای غذای فرزندانم تهیه کرده بودم ولی آرامش نیافتم و آن را خدمت شما آوردم تناول کنی». رسول خدا{{صل}} فرمود: «دخترم! این قرص نان نخستین خوراکی است که پس از سه [[روز]] وارد دهان پدرت می‌شود»<ref>اهل البیت، ص۱۴۱- ۱۴۲.</ref>.
 
زهرای [[اطهر]]{{س}} توانسته بود خلا [[عاطفی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را که در پی از دست دادن پدر و مادرش در اوان [[زندگی]] و [[همسر]] باوفایش [[خدیجه کبری]] در دشوارترین شرایط دوران [[رسالت الهی]] و [[جهاد]] و [[مبارزه]] در [[راه خدا]] به وجود آمده بود، جبران نماید.
 
[[رفتار]] مادرانه‌ای که از فاطمه زهرا{{س}} در مورد پدر بزرگوارش سرمی‌زد و [[تاریخ]] به نقل فرازی از آن پرداخته، تأکید دارد که [[فاطمه]]{{س}} توانست در این راستا به موفقیّت بزرگی دست یابد و منبع [[عاطفی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را که بی‌تردید در جهت [[تحمّل]] دشواری‌های [[رسالت]] بزرگش، مددکار آن [[حضرت]] بود، یک‌بار دیگر بدو بازگرداند. از همین رهگذر به [[راز]] تکرار این جمله بر زبان [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} پی می‌بریم که می‌فرمود:
{{متن حدیث|فاطمة امّ أبيها}}<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۵۲۰؛ استیعاب، ج۴، ص۳۸۰.</ref>؛
فاطمه، [[مادر]] [[پدر]] خویش است.
 
چرا که [[رفتار]] فاطمه را با پدر بزرگوارش [[رفتاری]] مادرانه می‌بینیم. پدر دست دختر را می‌بوسد و در بازگشت به [[مدینه]]، ابتدا به [[دیدار]] [[زهرا]] می‌رود، همان‌گونه که در تمام سفرها و جنگ‌هایش، آخرین لحظه با زهرا خداحافظی و از نزد او بیرون می‌رفت. رسول خدا{{س}} برای [[سفر]] خود از این منبع زلال، توشه عاطفی برمی‌گرفت، چنان‌که در [[رفتار پیامبر]] [[اکرم]] ملاحظه می‌کنیم آن حضرت در حالات گوناگون [[رنج]] و [[گرفتاری]] و [[گرسنگی]] و ورود میهمان، مکرّر بر زهرای خود وارد می‌شد. فاطمه نیز در مقابل چونان [[مادری]] نسبت به فرزندش، از وجود [[مقدس]] [[پیامبر]] [[مراقبت]] می‌کرد و او را در آغوش می‌گرفت و از رنج و ناراحتی‌اش می‌کاست و به [[خدمتگزاری]] او می‌پرداخت و از وی [[اطاعت]] می‌کرد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۳ ص ۵۳.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009705.jpg|22px]] [[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|'''مادران چهارده معصوم''']]
# [[پرونده:151917.jpg|22px]] [[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)|'''پیشوایان هدایت ج۳''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:فضایل حضرت فاطمه زهرا]]
[[رده:مدخل]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش