←جستارهای وابسته
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۱: | ||
[[ابی حمزه]] از امام باقر{{ع}} درباره [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ * نَذِيرًا لِلْبَشَرِ}}<ref>«که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست * بیمدهندهای است برای آدمیان» سوره مدثر، آیه ۳۵-۳۶.</ref> فرمود: یعنی فاطمه{{س}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۸۲.</ref> | [[ابی حمزه]] از امام باقر{{ع}} درباره [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ * نَذِيرًا لِلْبَشَرِ}}<ref>«که آن (دوزخ) یکی از بزرگ (نشانه) هاست * بیمدهندهای است برای آدمیان» سوره مدثر، آیه ۳۵-۳۶.</ref> فرمود: یعنی فاطمه{{س}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۲۳.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۲۸۲.</ref> | ||
==همتایی [[قرآن]] و [[فاطمه]]{{س}}== | |||
[[رسول گرامی اسلام]] در روایتی میفرماید: {{متن حدیث|هَؤُلَاءِ وَ فَاطِمَةُ وَ هِيَ الزُّهَرَةُ عِتْرَتِي وَ أَهْلُ بَيْتِي هُمْ مَعَ الْقُرْآنِ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>شواهد التنزیل، عبیدالله بن احمد، ج۲۴، ص۷۴.</ref>؛ «آنان (علی، حسن و حسین{{عم}}) و فاطمه{{س}} که [[زهره]] [[عترت]] و [[اهل بیت]] من است با قرآنند و قرآن با آنان است و هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه در [[حوض کوثر]] بر من وارد شوند». | |||
[[خداوند]] قرآن را [[نور]] [[مبین]] ([[نساء]]: ۱۷۶) تعبیر کرده و در جایی فرموده: | |||
{{متن قرآن|فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«پس به خداوند و پیامبرش و نوری که فرو فرستادهایم ایمان آورید و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره تغابن، آیه ۸.</ref>. | |||
فاطمه{{س}} نیز نوری است که در [[معیت]] [[پیامبر]] و به تبع نور وجود او و از صلب او به [[جهان]] تنزل یافته و [[روایات]] فراوانی به [[خلقت]] نوری فاطمه{{س}} اشاره دارد. نور وجود فاطمه{{س}} همانند نور [[قرآن کریم]] در معیت نور وجود پیامبر نازل گردیده و این نمونه [[زیبایی]] از همتایی قرآن و فاطمه{{س}} است. | |||
قرآن [[حبل الله]] است. چنانچه در کریمه [[قرآنی]] آمده: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>. مراد از حبل الله در این [[آیه]]، قرآن کریم است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۳، ص۵۷۲.</ref>. | |||
[[اهل بیت پیامبر]] نیز حبل اللهاند؛ [[رسول خدا]] در [[حدیث ثقلین]] فرمودند: {{متن حدیث|هُمَا حَبْلُ اللَّهِ مَمْدُودٌ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۰۲.</ref>؛ «[[قرآن و عترت]] [[ریسمان الهی]] هستند که میان شما و خداوند کشیده شدهاند». | |||
همچنین قرآن [[کتاب تدوین]] و [[انسان کامل]]، [[کتاب تکوین]] [[الهی]] است که در واقع از یک [[حقیقت]] واحد نشأت گرفتهاند. انسان کامل صورت عینی قرآن و قرآن کریم صورت کتبی انسان کامل است. آنان دو کفه یک ترازو هستند. | |||
قرآن [[صحیفه]] نورانیه صورت اعظم است؛ چنانچه [[انسان کامل]] هم صورت [[اسم اعظم]] است. «[[قرآن]] [[حجت خداوند]] است که این [[حجت الهی]] در [[قیامت]] برای همگان به طور کامل عیان خواهد شد»<ref>اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۲، ص۵۹۷.</ref>. [[فاطمه]]{{س}} نیز [[حجت]] بر [[ائمه هدی]] است. | |||
قرآن قول فصل<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ}} «که آن (قرآن) گفتاری جدّی و قاطع است» سوره طارق، آیه ۱۳.</ref> و [[حضرت فاطمه]]{{س}} نیز [[فصل الخطاب]] است. | |||
قرآن [[هدی]]<ref>{{متن قرآن|شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ...}} «(روزهای روزه گرفتن در) ماه رمضان است که قرآن را در آن فرو فرستادهاند؛ به رهنمودی برای مردم و برهانهایی (روشن) از راهنمایی و جدا کردن حقّ از باطل.».. سوره بقره، آیه ۱۸۵.</ref> و فاطمه{{س}} نیز [[هدایت کننده]] [[انسان]] است. | |||
قرآن، [[رشد]]<ref>{{متن قرآن|ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ * بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ}} «صاد، سوگند به قرآن بیانگر (که تو از پیامبرانی) * امّا کافران در غرور و ناسازگاریاند» سوره ص، آیه ۱-۲.</ref>، [[حق]]<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>، [[کریم]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ}} «که این قرآنی ارجمند است» سوره واقعه، آیه ۷۷.</ref>، [[شفاء]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ}} «ای مردم! برای شما پندی از سوی پروردگارتان و شفایی برای دلها و رهنمود و بخشایشی برای مؤمنان آمده است» سوره یونس، آیه ۵۷.</ref>، [[رحمت]]<ref>{{متن قرآن|وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا}} «و از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و بخشایش است فرو میفرستیم و بر ستمکاران جز زیان نمیافزاید» سوره اسراء، آیه ۸۲.</ref>، [[برهان]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا}} «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستادهایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.</ref>، [[عزیز]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ}} «به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند» سوره فصلت، آیه ۴۱.</ref>، [[حکیم]]<ref>{{متن قرآن|وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ}} «سوگند به قرآن حکیم» سوره یس، آیه ۲.</ref>، [[مطهر]]<ref>{{متن قرآن|رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُطَهَّرَةً}} «(یعنی) پیامبری از سوی خداوند که برگهایی پاک را بخواند» سوره بینه، آیه ۲.</ref>، ذکر<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}} «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref>، مصدِّق<ref>{{متن قرآن|نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}} «(این) کتاب را که کتابهای آسمانی پیش از خود را راست میشمارد، به حق بر تو (به تدریج) فرو فرستاد و تورات و انجیل را (یکجا) فرو فرستاد» سوره آل عمران، آیه ۳.</ref>، [[عظیم]]<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ}} «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.</ref> و بیان<ref>{{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}} «این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> است و [[فاطمه]]{{س}} نیز در [[نصوص]] و مجامع [[روایی]] و [[دعاهای مأثور]]، مانند [[جامعه کبیره]]: [[رشد]]، [[حق]]، [[کریم]]، [[شفا]]، [[رحمت]]، [[برهان]]، عزیز، حکیم، مطهر، ذکر، [[مصدق]]، عظیم، بیان و... است. | |||
دیگر اینکه هر دو شافع و مشفعاند؛ هر دو در [[قیامت]] [[شفاعت]] میکنند و شفاعتشان پذیرفته میشود<ref>اصول کافی، محمد بن اسحاق الکلینی الرازی، ج۲، ص۵۹۸.</ref>. | |||
در نهایت هم [[قرآن]] و هم [[ائمه اطهار]] [[دعوت]] کننده به سوی یک چیزند و آن اینکه: {{متن قرآن|ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ...}}<ref>«(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.</ref>. | |||
[[ائمه اطهار]] نیز در شیوه [[تبلیغی]] خود، همچون [[قرآن]] از شیوه [[حکمت]]، [[موعظه]] [[حسنه]] و... بهره میگرفتهاند. [[علامه مجلسی]] در این باره مینویسد: {{متن حدیث|الْإِمَامُ... وَ يَدْعُو إِلَى سَبِيلِ رَبِّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ}}<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۳.</ref>؛ | |||
[[فاطمه]]{{س}} از باب اینکه قرآن در [[حقیقت]] وجود و کنه و [[اسماء]] هستیاش راه یافت، [[ظهور]] قرآن و در نتیجه ظهور [[علم الهی]] است<ref>انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملی، ص۱۳۶.</ref>. | |||
فاطمه{{س}} عالِم به قرآن و حامل آن است. چون [[انسان کامل]] است؛ [[بتول]] است و به قول [[علامه حسن زاده آملی]]، بتول توان تلقی، [[تحمل]] و تحقق قول ثقیل (قرآن) را داراست<ref>انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملی، ص۱۲۳.</ref>. | |||
[[فاطمه زهرا]]{{س}} حقیقتی [[قرآنی]] دارد. حقیقتی [[جاودانه]]، همیشگی ولا یتغیر [[تغییر]] ناپذیر. البته [[حق]] را با ادعای مدعیان نمیتوان [[شناخت]]، بلکه باید معیارهای [[حق و باطل]] را شناخت و بر اساس آن، انسانهای [[حقمدار]] را [[شناسایی]] کرد. فاطمه{{س}} عین حق و حقیقت است و معیارها در او به طور کامل وجود دارد و این برعکس انسانهایی است که با حق و حقیقت همخوانی ندارند و تنها [[شخصیت]] آنان برجسته میشود. در این باره شخصی که گذشته [[طلحه]] و [[زبیر]] را میدانست، نزد [[حضرت امیر]] آمد و عرض کرد: | |||
{{متن حدیث|أ یمکن أن یجتمع الزبیر و طلحه و عایشة علی باطل؟ فقال: إنک لملبوس علیک، إن الحق و الباطل یعرفان بأقدار الرجل؟ إعرف الحق تعرف أهله}}<ref>بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۲۲، ص۱۰۵؛ فیض القدیر، زینالدین محمد بن تاج العارفین مناوی، ج۱، ص۲۷۲.</ref>؛ آیا ممکن است زبیر و طلحه و [[عایشه]] بر امر [[باطل]] [[همرأی]] و هم [[عقیده]] شوند؟ [[امیرالمؤمنین]] در پاسخ فرمودند: همانا تو مردی هستی که به [[اشتباه]] [[گمان]] میکنی حق و باطل طبق شخصیت و [[منزلت]] [[مردم]] تشخیص داده میشود؛ حق را بشناس تا [[اهل]] آن را بشناسی. همچنین [[باطل]] را بشناس تا [[اهل]] آن را تشخیص بدهی». | |||
[[امیر مؤمنان]] در سخنی آموزنده در همین راستا میفرماید: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ}}<ref>نهج البلاغه، الإمام علی بن ابی طالب{{ع}}، خطبه ۲۰۱.</ref>؛ «ای [[مردم]]! در [[راه هدایت]]، به جهت کمی اهل آن [[وحشت]] مکنید». | |||
[[پیامبر اکرم]] در مورد [[حضرت امیر]] هم میفرماید: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}}<ref>بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۲۳؛ مستدرک حاکم، محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۴؛ کنزالعمال، علاءالدین متقی هندی، ج۱۱، ص۶۰۳.</ref>؛ علی{{ع}} همراه [[قرآن]] و قرآن هم همراه علی{{ع}} است.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی]]، ج۱، ص ۳۷۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |