احتجاج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۱۸
خط ۲۸: خط ۲۸:
*'''(۲): برهان:'''برهان، قیاسی منطقی است که از مقدّمات یقینی تشکیل شده و غرض از آن اثبات حقّ است<ref>شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۲۲ـ‌۳۲۳.</ref>. احتجاج [[حضرت موسی]] با فرعون، جنبه برهان به خود می‌گیرد. موسی با این برهان که خلق و هدایت و راهبری همه نظام هستی در دست قدرت خداوندی است، حقّ را برای فرعون آشکار می‌سازد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى }}﴾}} <ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref>. استدلال مذکور، بر ربوبیت خداوند، بر موجودات و هدایت تکوینی آن‌ها متّکی است<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۶۷؛ التحریروالتنویر، ج‌۱۶ ص‌۲۳۳؛ تفسیرمراغی، مج‌۶، ج‌۱۶، ص‌۱۱۸.</ref>. خداوند، روش احتجاج برهانی را در آیه‌۱۲۵ سوره نحل<ref>المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۲</ref>. به رسول گرامی سفارش کرده و به وی دستور می‌دهد که در دعوت خویش و استدلال خود از سخنان حقّ<ref>التحریروالتنویر، ج‌۱۴، ص‌۳۲۷؛ المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۱.</ref>. سود جوید و سخن ناروا و باطل را به‌کار نبرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ }}﴾}} <ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>؛ ازاین‌رو، [[رسول خدا]]{{صل}} در احتجاجات خود در مباحث عقلی، هرگز از مقدّمات وهمی و خیالی استمداد نمی‌جست و در بحث‌های کلامی از متشابهات کتاب‌های آسمانی انبیای گذشته یاری نمی‌گرفت و در استدلال‌های منقول از ملل و نحل از محکمات [[وحی]] تجاوز نمی‌کرد<ref>تفسیر موضوعی، ج‌۹، ص‌۱۳۹.</ref>.
*'''(۲): برهان:'''برهان، قیاسی منطقی است که از مقدّمات یقینی تشکیل شده و غرض از آن اثبات حقّ است<ref>شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۲۲ـ‌۳۲۳.</ref>. احتجاج [[حضرت موسی]] با فرعون، جنبه برهان به خود می‌گیرد. موسی با این برهان که خلق و هدایت و راهبری همه نظام هستی در دست قدرت خداوندی است، حقّ را برای فرعون آشکار می‌سازد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى }}﴾}} <ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref>. استدلال مذکور، بر ربوبیت خداوند، بر موجودات و هدایت تکوینی آن‌ها متّکی است<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۶۷؛ التحریروالتنویر، ج‌۱۶ ص‌۲۳۳؛ تفسیرمراغی، مج‌۶، ج‌۱۶، ص‌۱۱۸.</ref>. خداوند، روش احتجاج برهانی را در آیه‌۱۲۵ سوره نحل<ref>المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۲</ref>. به رسول گرامی سفارش کرده و به وی دستور می‌دهد که در دعوت خویش و استدلال خود از سخنان حقّ<ref>التحریروالتنویر، ج‌۱۴، ص‌۳۲۷؛ المیزان، ج‌۱۲ ص‌۳۷۱.</ref>. سود جوید و سخن ناروا و باطل را به‌کار نبرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ }}﴾}} <ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>؛ ازاین‌رو، [[رسول خدا]]{{صل}} در احتجاجات خود در مباحث عقلی، هرگز از مقدّمات وهمی و خیالی استمداد نمی‌جست و در بحث‌های کلامی از متشابهات کتاب‌های آسمانی انبیای گذشته یاری نمی‌گرفت و در استدلال‌های منقول از ملل و نحل از محکمات [[وحی]] تجاوز نمی‌کرد<ref>تفسیر موضوعی، ج‌۹، ص‌۱۳۹.</ref>.
*'''(۳): موعظه (خطابه):'''خطابه قیاسی است که مفید تصدیق ظنی باشد<ref> شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۲۲</ref>. برخی از احتجاجات قولی قرآن به روش موعظه یا خطابه است. در آیه‌۴۶ سوره سبأ برای ترغیب به قیام در راه خدا، به روش مذکور تصریح شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى }}﴾}} <ref> بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه: ۴۶.</ref>. این روش احتجاج نیز مورد سفارش آیه‌۱۲۵ سوره نحل واقع شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ }}﴾}} <ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>
*'''(۳): موعظه (خطابه):'''خطابه قیاسی است که مفید تصدیق ظنی باشد<ref> شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۲۲</ref>. برخی از احتجاجات قولی قرآن به روش موعظه یا خطابه است. در آیه‌۴۶ سوره سبأ برای ترغیب به قیام در راه خدا، به روش مذکور تصریح شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى }}﴾}} <ref> بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید؛ سوره سبأ، آیه: ۴۶.</ref>. این روش احتجاج نیز مورد سفارش آیه‌۱۲۵ سوره نحل واقع شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ }}﴾}} <ref> مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>
*'''(۴): جدل:''' از دیگر احتجاجات قولی قرآن، استفاده از جدل برای اثبات حقّ است. در جدل، از اصولی استفاده می‌شود که طرف مقابل، آن‌ها را قبول دارد و لازم نیست این اصول، مورد قبول طرف حقّ هم باشد<ref>شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۴۳.</ref>؛ چنان‌که در احتجاجات خدای سبحان با یهود و دیگران آمده است: اگر تصوّر شما این است که اولیای خداوند هستید، آرزوی مرگ کنید؛ در‌ حالی‌ که این کار را انجام نمی‌دهید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> بگو: ای یهودیان! اگر می‌پندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید؛ سوره جمعه، آیه: ۶.</ref>.
*'''(۴): جدل:''' از دیگر احتجاجات قولی قرآن، استفاده از جدل برای اثبات حقّ است. در جدل، از اصولی استفاده می‌شود که طرف مقابل، آن‌ها را قبول دارد و لازم نیست این اصول، مورد قبول طرف حقّ هم باشد<ref>شرح المنظومه، ج‌۱، ص‌۳۴۳.</ref>؛ چنان‌که در احتجاجات خدای سبحان با یهود و دیگران آمده است: اگر تصوّر شما این است که اولیای خداوند هستید، آرزوی مرگ کنید؛ در‌ حالی‌ که این کار را انجام نمی‌دهید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> بگو: ای یهودیان! اگر می‌پندارید که از میان مردم، تنها شما دوستان خداوندید اگر راست می‌گویید آرزوی مرگ کنید؛ سوره جمعه، آیه: ۶.</ref>. [[رسول‌ خدا]]{{صل}} در احتجاج خود با نصارای نجران که به دنیا آمدن بدون پدر عیسی را دلیل فرزند خدا بودن وی می‌دانستند، از اصل مورد قبول آن‌ها که مخلوق بودن [[حضرت آدم]] است، استفاده و بدین وسیله، استدلال آن‌ها را باطل کرده است. خداوند در این باره فرموده است: اگر پدر نداشتن سبب می‌شود که انسانی مخلوق خدا نباشد، پس آدم هم نباید مخلوق خداوند باشد؛ چون بدون واسطه پدر و مادر به دنیا آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ }}﴾}} <ref> داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۹.</ref>. بر اساس روایتی<ref>نورالثقلین، ج‌۴، ص‌۳۹۵؛ الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۲۵.</ref>. در آیات‌ ۷۸ـ‌۷۹ سوره یس نیز از همین روش برای اثبات معاد استفاده شده است؛ زیرا با استفاده از اذعان منکران معاد به خلقت اوّلیه از سوی خداوند، به آنان گفته است: همان خداوند قادر است دوباره انسان‌ها را زنده کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۸- ۷۹.</ref>. در‌ آیه‌۱۲۵ سوره نحل پس از دو روش برهان و موعظه حسنه، به جدال احسن سفارش شده است و بر اساس آن در مقام مباحثه با مخالفان باید از طریق جدال احسن مجادله کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}﴾}} <ref> و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>، و انبیا نیز به  مقتضای ادب خویش در احتجاجاتی که قرآن از آن‌ها نقل کرده، از همین روش بهره گرفته و از مطالبی که سبب مراء و لجاجت و درگیری می‌شود، پرهیز می‌کردند<ref> المیزان، ج‌۶، ص‌۲۹۷.</ref>.
*[[رسول‌ خدا]]{{صل}} در احتجاج خود با نصارای نجران که به دنیا آمدن بدون پدر عیسی را دلیل فرزند خدا بودن وی می‌دانستند، از اصل مورد قبول آن‌ها که مخلوق بودن [[حضرت آدم]] است، استفاده و بدین وسیله، استدلال آن‌ها را باطل کرده است. خداوند در این باره فرموده است: اگر پدر نداشتن سبب می‌شود که انسانی مخلوق خدا نباشد، پس آدم هم نباید مخلوق خداوند باشد؛ چون بدون واسطه پدر و مادر به دنیا آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ }}﴾}} <ref> داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۹.</ref>. بر اساس روایتی<ref>نورالثقلین، ج‌۴، ص‌۳۹۵؛ الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۲۵.</ref>. در آیات‌ ۷۸ـ‌۷۹ سوره یس نیز از همین روش برای اثبات معاد استفاده شده است؛ زیرا با استفاده از اذعان منکران معاد به خلقت اوّلیه از سوی خداوند، به آنان گفته است: همان خداوند قادر است دوباره انسان‌ها را زنده کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۸- ۷۹.</ref>. در‌ آیه‌۱۲۵ سوره نحل پس از دو روش برهان و موعظه حسنه، به جدال احسن سفارش شده است و بر اساس آن در مقام مباحثه با مخالفان باید از طریق جدال احسن مجادله کرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}﴾}} <ref> و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز!؛ سوره نحل، آیه: ۱۲۵.</ref>، و انبیا نیز به  مقتضای ادب خویش در احتجاجاتی که قرآن از آن‌ها نقل کرده، از همین روش بهره گرفته و از مطالبی که سبب مراء و لجاجت و درگیری می‌شود، پرهیز می‌کردند<ref> المیزان، ج‌۶، ص‌۲۹۷.</ref>.
'''(۵): تمثیل:''' در بسیاری از احتجاجات قرآن، از مَثَل استفاده شده است؛ زیرا نوع مردم، از محسوسات، بیش‌تر متأثّر می‌شوند تا از برهان و استدلالات دیگر. بر این اساس، قرآن کریم از روش یاد‌شده برای اثبات مطلب و تفهیم به دیگران بیش‌ترین استفاده را برده و مطالب عالی و بلند را به‌ویژه در مسائل توحید با یک مَثَل بیان کرده است؛ برای مثال درباره پرستش بت‌ها و معبودان باطل، می‌فرماید: آن معبودها نمی‌توانند مگسی را بیافرینند و اگر مگسی چیزی را از آن‌ها بگیرد نمی‌توانند آن را از او بازستانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ }}﴾}} <ref> ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمی‌توانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!؛ سوره حج، آیه: ۷۳.</ref> قرآن با استفاده از این مَثَل، پرستش موجودات بی‌علم و اراده و هم‌ردیف قرار دادن آنان با خداوند عالم و قادر را نفی می‌کند<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۰۸.</ref>. در بیان همین مطلب و این‌که عبادت موجودات بی‌اراده و بی‌قدرت، جز اسارت و محدودیت چیزی را عاید انسان نمی‌کند، می‌فرماید: برده مملوکی که بر هیچ چیز توانا نیست، با کسی که امر به عدل می‌کند، آیا این دو مساوی‌اند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}} <ref> و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست ، برابر است؟؛ سوره نحل، آیه: ۷۶.</ref>. برای اثبات قدرت مطلقه خداوند بر جهان هستی و این‌که معبودان ساخته دست بشر هیچ سلطه و قدرتی بر مقدّرات بشر ندارند و این خداوند است که مربّی همه موجودات است و تمام هستی دست نیاز به‌سوی او دراز کرده‌اند، قرآن مَثَلی را ذکر کرده و در آن، به نابرابری انسان نابینا با انسانی که قدرت بینایی دارد و تاریکی را از نور تشخیص می‌دهد، تصریح کرده و فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}} <ref> بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیده‌اید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریک‌هایی تراشیده‌اند که همانند آفرینش او را  آفریده‌اند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟  بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>
'''(۵): تمثیل:''' در بسیاری از احتجاجات قرآن، از مَثَل استفاده شده است؛ زیرا نوع مردم، از محسوسات، بیش‌تر متأثّر می‌شوند تا از برهان و استدلالات دیگر. بر این اساس، قرآن کریم از روش یاد‌شده برای اثبات مطلب و تفهیم به دیگران بیش‌ترین استفاده را برده و مطالب عالی و بلند را به‌ویژه در مسائل توحید با یک مَثَل بیان کرده است؛ برای مثال درباره پرستش بت‌ها و معبودان باطل، می‌فرماید: آن معبودها نمی‌توانند مگسی را بیافرینند و اگر مگسی چیزی را از آن‌ها بگیرد نمی‌توانند آن را از او بازستانند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ }}﴾}} <ref> ای مردم! مثلی زده شده است بدان گوش فرا دارید: بی‌گمان کسانی را که به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند هر چند برای آن فراهم آیند و اگر مگس چیزی از آنان در رباید نمی‌توانند از او باز گیرند، خواهان و خواسته، (هر دو) ناتوانند!؛ سوره حج، آیه: ۷۳.</ref> قرآن با استفاده از این مَثَل، پرستش موجودات بی‌علم و اراده و هم‌ردیف قرار دادن آنان با خداوند عالم و قادر را نفی می‌کند<ref>المیزان، ج‌۱۴، ص‌۴۰۸.</ref>. در بیان همین مطلب و این‌که عبادت موجودات بی‌اراده و بی‌قدرت، جز اسارت و محدودیت چیزی را عاید انسان نمی‌کند، می‌فرماید: برده مملوکی که بر هیچ چیز توانا نیست، با کسی که امر به عدل می‌کند، آیا این دو مساوی‌اند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ يَقْدِرُ عَلَىَ شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّههُّ لاَ يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَن يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}} <ref> و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست ، برابر است؟؛ سوره نحل، آیه: ۷۶.</ref>. برای اثبات قدرت مطلقه خداوند بر جهان هستی و این‌که معبودان ساخته دست بشر هیچ سلطه و قدرتی بر مقدّرات بشر ندارند و این خداوند است که مربّی همه موجودات است و تمام هستی دست نیاز به‌سوی او دراز کرده‌اند، قرآن مَثَلی را ذکر کرده و در آن، به نابرابری انسان نابینا با انسانی که قدرت بینایی دارد و تاریکی را از نور تشخیص می‌دهد، تصریح کرده و فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|  قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ }}﴾}} <ref> بگو: پروردگار آسمان‌ها و زمین کیست؟ بگو: خداوند؛ بگو: آیا در برابر او سرورانی گزیده‌اید که هیچ سود و زیانی برای خویش در اختیار ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است؟ یا تیرگی‌ها با روشنایی برابرند؟ یا برای خداوند شریک‌هایی تراشیده‌اند که همانند آفرینش او را  آفریده‌اند بنابراین (این دو) آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟  بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست؛ سوره رعد، آیه: ۱۶.</ref>
'''(۶): تشبیه:''' یکی از راه‌های اثبات مدّعا در قرآن، تشبیه (تمثیل منطقی) است. در آیه‌۵۹ سوره آل‌ عمران در بیان مخلوق بودن [[حضرت عیسی]]{{ع}} و این‌که متولّد شدن عیسی بدون واسطه پدر نمی‌تواند دلیلی بر مخلوق نبودن وی باشد، او را در نداشتن پدر<ref> المنار، ج۳، ص۳۱۹؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. به [[حضرت آدم]]{{ع}} تشبیه می‌کند<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۰۱.</ref>. که بدون واسطه پدر و مادر، خلق شده است؛ بنابراین همان‌طور که حضرت آدم مخلوق و بنده خدا است، عیسی نیز بنده و آفریده خدا است. این آیه در احتجاج با گروه نصارای نجران نازل شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۱۲ مجمع‌البیان، ج‌۲ ص‌۷۶۲</ref>.
'''(۶): تشبیه:''' یکی از راه‌های اثبات مدّعا در قرآن، تشبیه (تمثیل منطقی) است. در آیه‌۵۹ سوره آل‌ عمران در بیان مخلوق بودن [[حضرت عیسی]]{{ع}} و این‌که متولّد شدن عیسی بدون واسطه پدر نمی‌تواند دلیلی بر مخلوق نبودن وی باشد، او را در نداشتن پدر<ref> المنار، ج۳، ص۳۱۹؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۳.</ref>. به [[حضرت آدم]]{{ع}} تشبیه می‌کند<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۰۱.</ref>. که بدون واسطه پدر و مادر، خلق شده است؛ بنابراین همان‌طور که حضرت آدم مخلوق و بنده خدا است، عیسی نیز بنده و آفریده خدا است. این آیه در احتجاج با گروه نصارای نجران نازل شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۱۲ مجمع‌البیان، ج‌۲ ص‌۷۶۲</ref>.
۲۱۸٬۴۳۸

ویرایش