←دربارهٔ کتاب
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
این تفسیر چاپ شده، پنج جلد است؛ چهار جلد آن تفسیر مقاتل را دربر دارد و جلد پنجم مطالب و فهرستهایی است که محقق آن تهیه کرده است. | این تفسیر چاپ شده، پنج جلد است؛ چهار جلد آن تفسیر مقاتل را دربر دارد و جلد پنجم مطالب و فهرستهایی است که محقق آن تهیه کرده است. | ||
جلد اول مقدمۀ تحقیق در ۱۱ صفحه و نمونههایی از نسخههای خطی تفسیر در ۱۰ ورق و مقدمهای کوتاه از مؤلف در ۵ صفحه و تفسیر ربع اول قرآن از [[سوره حمد]] تا پایان [[ | جلد اول مقدمۀ تحقیق در ۱۱ صفحه و نمونههایی از نسخههای خطی تفسیر در ۱۰ ورق و مقدمهای کوتاه از مؤلف در ۵ صفحه و تفسیر ربع اول قرآن از [[سوره حمد]] تا پایان [[سوره انعام]] را دربر دارد و در ۶۰۱ صفحه به پایان رسیده است. | ||
جلد دوم از [[تفسیر]] [[ | جلد دوم از [[تفسیر]] [[سوره اعراف]] آغاز شده و تا پایان تفسیر [[سوره مریم]] ادامه مییابد و با فهرستهای متعددی که محقق آن برای جلد اول و دوم تهیه کرده، ۷۹۰ صفحه میباشد. | ||
جلد سوم از تفسیر [[سوره طه]] تا تفسیر [[ | جلد سوم از تفسیر [[سوره طه]] تا تفسیر [[سوره جاثیه]] را دربر دارد و با فهرستها ۹۵۷ صفحه است. | ||
در جلد چهارم از [[سوره احقاف]] تا آخر [[قرآن]] در ۹۳۴ صفحه تفسیر شده و با فهرستها ۱۰۶۷ صفحه است. | در جلد چهارم از [[سوره احقاف]] تا آخر [[قرآن]] در ۹۳۴ صفحه تفسیر شده و با فهرستها ۱۰۶۷ صفحه است. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در این تفسیر روایاتی نقل شده است، ولی [[تفسیر روایی]] نیست؛ زیرا آیات را غالباً بدون مستند و در مواردی با استناد به آیات معنا کرده و استناد وی به [[روایات]] اندک است؛ برای مثال: | در این تفسیر روایاتی نقل شده است، ولی [[تفسیر روایی]] نیست؛ زیرا آیات را غالباً بدون مستند و در مواردی با استناد به آیات معنا کرده و استناد وی به [[روایات]] اندک است؛ برای مثال: | ||
در تفسیر [[ | در تفسیر [[سوره حمد]]، ابتدا دو [[روایت]] (یکی از [[مجاهد]] و یکی از [[پیامبر]]{{صل}}) میآورد دالّ بر اینکه «[[فاتحة الکتاب]]» [[مدنی]] است؛ یعنی در [[مدینه]] نازل شده است و پس از آن میگوید: سورۀ [[فاتحة الکتاب]] هفت [[آیه]] (برمبنای [[اهل کوفه]]) و مدنی است و گفته میشود مکی است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۵.</ref>. | ||
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} سخنی ندارد و در تفسیر سایر [[آیات]] چنین گفته است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} یعنی [[شکر]] از آن [[خدا]] است. {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}} یعنی [[جن]] و انس؛ مانند سخن خدا: {{متن قرآن|لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>؛ برای اینکه برای جهانیان بیمدهنده باشد». {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} دو نام رقیق (نرم) بوده و یکی از دیگری رقیقتر است. {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ}} یعنی ترحمکننده و {{متن قرآن|الرَّحِيمِ}} یعنی مهربانیکننده با [[رحمت]]. {{متن قرآن|مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>؛ مانند قول [[خدای سبحان]] {{متن قرآن|أَإِنَّا لَمَدِينُونَ}}<ref>«آیا هنگامی که بمیریم و خاک و استخوانهایی شویم، کیفر خواهیم یافت؟» سوره صافات، آیه ۵۳.</ref> و آن [به خاطر] این است که شاهان [[دنیا]] در دنیا [[فرمانروایی]] میکنند و خدای سبحان خبر داده است که در [[روز قیامت]] جز او کسی [[صاحب اختیار]] نمیباشد و آن قول [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref>؛ [[فرمان]] در آن [[روز]] از آن خدا» است. {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref> یعنی [[یکتا]] میدانیم؛ مانند قول خدای سبحان: «عابدات زنانی که خدا را یکتا میدانند». {{متن قرآن|وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>. بر عبادتت. {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛ یعنی [[دین اسلام]]؛ زیرا غیر دین اسلام مستقیم نیست و در [[قرائت]] [[ابن مسعود]] «ارشدنا» است | در [[تفسیر]] {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} سخنی ندارد و در تفسیر سایر [[آیات]] چنین گفته است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ}} یعنی [[شکر]] از آن [[خدا]] است. {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}} یعنی [[جن]] و انس؛ مانند سخن خدا: {{متن قرآن|لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا}}<ref>«بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.</ref>؛ برای اینکه برای جهانیان بیمدهنده باشد». {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}} دو نام رقیق (نرم) بوده و یکی از دیگری رقیقتر است. {{متن قرآن|الرَّحْمَنِ}} یعنی ترحمکننده و {{متن قرآن|الرَّحِيمِ}} یعنی مهربانیکننده با [[رحمت]]. {{متن قرآن|مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.</ref>؛ مانند قول [[خدای سبحان]] {{متن قرآن|أَإِنَّا لَمَدِينُونَ}}<ref>«آیا هنگامی که بمیریم و خاک و استخوانهایی شویم، کیفر خواهیم یافت؟» سوره صافات، آیه ۵۳.</ref> و آن [به خاطر] این است که شاهان [[دنیا]] در دنیا [[فرمانروایی]] میکنند و خدای سبحان خبر داده است که در [[روز قیامت]] جز او کسی [[صاحب اختیار]] نمیباشد و آن قول [[خدای متعال]]: {{متن قرآن|وَالْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ}}<ref>«و در این روز، کار یکسره با خداوند است» سوره انفطار، آیه ۱۹.</ref>؛ [[فرمان]] در آن [[روز]] از آن خدا» است. {{متن قرآن|إِيَّاكَ نَعْبُدُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref> یعنی [[یکتا]] میدانیم؛ مانند قول خدای سبحان: «عابدات زنانی که خدا را یکتا میدانند». {{متن قرآن|وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}}<ref>«تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.</ref>. بر عبادتت. {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛ یعنی [[دین اسلام]]؛ زیرا غیر دین اسلام مستقیم نیست و در [[قرائت]] [[ابن مسعود]] «ارشدنا» است. یعنی به جای اهدنا «ارشدنا» قرائت کرده است. {{متن قرآن|صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref>؛ یعنی ما را به راه کسانی که به آنان [[نعمت]] دادهای [[هدایت]] کن؛ یعنی پیامبرانی که [[خدا]] نعمت [[نبوت]] را به آنان داده است؛ مانند قول [[خدای سبحان]]: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ}}<ref>«آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجده» سوره مریم، آیه ۵۸.</ref> آنان که خدا به آنان نعمت داده که عبارت از [[پیامبران]] است». {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref>؛ یعنی ما را به [[دین]] غیر یهودیانی که خدا بر آنان [[غضب]] کرده و بوزینگان و خوکها را از آنان قرار داده است؛ هدایت کن. {{متن قرآن|وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> میفرماید و نه دین [[مشرکان]]؛ یعنی [[نصاری]]<ref>بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۶.</ref>. | ||
و پس از این [[تفسیر]]، چهار [[روایت]] نقل کرده است: یک روایت از [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ اینکه | و پس از این [[تفسیر]]، چهار [[روایت]] نقل کرده است: یک روایت از [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ اینکه [[سوره حمد]] بین خدا و بندهاش تقسیم شده است. دوم از [[مقاتل]] در بیان اینکه بعد از قرائت این [[سوره]] باید آمین گفته شود. سوم از [[مجاهد]] در بیان اینکه وقت [[نزول]] سورۀ حمد [[ابلیس]] ناله کرده است، و چهارم از [[امام علی]]{{ع}} در بیان اینکه منظور از {{متن قرآن|سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي}}<ref>«و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.</ref> که در آیۀ دیگر [[قرآن]] آمده [[فاتحة الکتاب]] است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۳۷.</ref>. | ||
بنابراین، در تفسیر این سوره هرچند در آغاز و پایان روایاتی را آورده، ولی در [[تفسیر آیات]] به روایت استناد نکرده است. در پنج مورد به [[آیات]] دیگر استناد کرده و در بیشتر موارد بدون مستند معنا کرده است. | بنابراین، در تفسیر این سوره هرچند در آغاز و پایان روایاتی را آورده، ولی در [[تفسیر آیات]] به روایت استناد نکرده است. در پنج مورد به [[آیات]] دیگر استناد کرده و در بیشتر موارد بدون مستند معنا کرده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
باتوجه به کثرت اینگونه [[روایات]] در این تفسیر، احتمال اینکه نویسنده این تفسیر مقاتل نباشد، بلکه عمده مطالب آن به صورت شفاهی از مقاتل تلقی شده و با ضمیمۀ برخی روایات و مطالب دیگر، تألیف شده باشد، تقویت میشود. در ذیل [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> از [[عبد الله بن ثابت]] نقل شده که از پدرم شنیدم که میگفت: تمام این کتاب را از اول تا آخر در سال ۱۹۰ ه. ق در [[بغداد]] در کنار «سدره» از [[هذیل]] شنیدم و او نیز از [[مقاتل بن سلیمان]] نقل میکرد، و در سال ۲۰۴ ه. ق نیز آن را از اول تا آخر در [[مدینه]] بر هذیل درحالی که ۵۸ ساله بود، قرائت کردم<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. این خبر گویای آن است که همۀ مطالب این کتاب از مقاتل است، ولی در هر صورت استناد این کتاب به مقاتل [[قطعی]] نیست و نمیتوان همۀ مطالب این تفسیر را به طور جزم آرا یا [[روایات تفسیری]] مقاتل دانست. | باتوجه به کثرت اینگونه [[روایات]] در این تفسیر، احتمال اینکه نویسنده این تفسیر مقاتل نباشد، بلکه عمده مطالب آن به صورت شفاهی از مقاتل تلقی شده و با ضمیمۀ برخی روایات و مطالب دیگر، تألیف شده باشد، تقویت میشود. در ذیل [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> از [[عبد الله بن ثابت]] نقل شده که از پدرم شنیدم که میگفت: تمام این کتاب را از اول تا آخر در سال ۱۹۰ ه. ق در [[بغداد]] در کنار «سدره» از [[هذیل]] شنیدم و او نیز از [[مقاتل بن سلیمان]] نقل میکرد، و در سال ۲۰۴ ه. ق نیز آن را از اول تا آخر در [[مدینه]] بر هذیل درحالی که ۵۸ ساله بود، قرائت کردم<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۱۷۹.</ref>. این خبر گویای آن است که همۀ مطالب این کتاب از مقاتل است، ولی در هر صورت استناد این کتاب به مقاتل [[قطعی]] نیست و نمیتوان همۀ مطالب این تفسیر را به طور جزم آرا یا [[روایات تفسیری]] مقاتل دانست. | ||
[[آقا بزرگ تهرانی]] تألیفات مقاتل و از جمله | [[آقا بزرگ تهرانی]] تألیفات مقاتل و از جمله «التفسیر الکبیر» وی را از تألیفات [[شیعه]] به شمار آورده است<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۲۳۴.</ref>، ولی مطالب این تفسیر چاپ شده نشان میدهد که مؤلف آن از [[اهل تسنن]] بوده است؛ زیرا در تفسیر {{متن قرآن|إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا}}<ref>«نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است» سوره انسان، آیه ۵.</ref> پس از معنا کردن «[[ابرار]]» به «شاکران [[مطیع خدا]]» گفته است: مقصود [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]]، [[علی]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر غفاری]] و... هستند<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۵۲۴.</ref>. | ||
[[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> را دربارۀ [[صهیب رومی]] دانسته است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه مباهله]]، متعرض داستان خروج [[پیامبر]]{{صل}} با [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نشده و تنها از [[عمر]] نقل کرده است که به پیامبر{{صل}} عرض کرد: اگر با آنان ملاعنه میکردی، [[دست]] چه کسانی را میگرفتی چه افرادی را با خود میبردی [[حضرت]] فرمود: دست علی، فاطمه، حسن، حسین، [[حفصه]] و [[عایشه]] را میگرفتم<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۲۸۲.</ref>. | [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> را دربارۀ [[صهیب رومی]] دانسته است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه مباهله]]، متعرض داستان خروج [[پیامبر]]{{صل}} با [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نشده و تنها از [[عمر]] نقل کرده است که به پیامبر{{صل}} عرض کرد: اگر با آنان ملاعنه میکردی، [[دست]] چه کسانی را میگرفتی چه افرادی را با خود میبردی [[حضرت]] فرمود: دست علی، فاطمه، حسن، حسین، [[حفصه]] و [[عایشه]] را میگرفتم<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۲۸۲.</ref>. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. را به [[مأمور]] شدن پیامبر برای [[دعوت]] [[یهود]] به [[اسلام]] تفسیر کرده است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۴۹۱.</ref>. | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. را به [[مأمور]] شدن پیامبر برای [[دعوت]] [[یهود]] به [[اسلام]] تفسیر کرده است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۴۹۱.</ref>. | ||
آیه {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ}<ref>« کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهرهمند شدهاید به عنوان واجب بپردازید» سوره نساء، آیه ۲۴.</ref> را در بیان [[مشروع]] بودن [[متعه]] دانسته، ولی گفته است: [[آیه طلاق]] و [[آیۀ مواریث]] آن را [[نسخ]] کرده و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[نزول]] این [[آیه]] بارها از [[متعه]] [[نهی]] کرده است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ۳۶۷.</ref>. | آیه {{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ}}<ref>« کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهرهمند شدهاید به عنوان واجب بپردازید» سوره نساء، آیه ۲۴.</ref> را در بیان [[مشروع]] بودن [[متعه]] دانسته، ولی گفته است: [[آیه طلاق]] و [[آیۀ مواریث]] آن را [[نسخ]] کرده و [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[نزول]] این [[آیه]] بارها از [[متعه]] [[نهی]] کرده است<ref>ر.ک: بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ۳۶۷.</ref>. | ||
تردیدی نیست که این سخنان با دیدگاه [[شیعه]] سازگاری ندارد و چنین سخنانی از فرد [[شیعی]] [[مذهب]] صادر نمیشود؛ پس یا این [[تفسیری]] که چاپ شده، [[تفسیر]] [[خالص]] | تردیدی نیست که این سخنان با دیدگاه [[شیعه]] سازگاری ندارد و چنین سخنانی از فرد [[شیعی]] [[مذهب]] صادر نمیشود؛ پس یا این [[تفسیری]] که چاپ شده، [[تفسیر]] [[خالص]] مقاتل نیست و همه یا بخشی از مطالب آن از غیر مقاتل است و یا شیعه دانستن وی و ذکر کتابهای او در شمار تألیفات شیعه [[اشتباه]] است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۱۹ - ۳۲۳.</ref> | ||
== فهرست کتاب == | == فهرست کتاب == |