←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[حاج خلیفه]] از این کتاب خبر داده و گفته است: [[ربیع بن انس]] آن را از ابو العالیه [[روایت]] کرده است<ref>حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. [[داوودی]] نیز در ذیل عنوان «[[رفیع بن مهران ابوالعالیة الریاحی]]» با عبارت {{عربی|"له تفسير رواه عنه الربيع بن انس البكري"}} به آن اشاره کرده و گفته است: {{عربی|"خرّج حديثه الجماعة"}}<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۷۳، رقم ۱۷۰.</ref>؛ [[جماعت]] [[محدّثان]] یا خصوص صاحبان [[صحاح ستّۀ]] [[اهل تسنن | [[حاج خلیفه]] از این کتاب خبر داده و گفته است: [[ربیع بن انس]] آن را از ابو العالیه [[روایت]] کرده است<ref>حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۱.</ref>. [[داوودی]] نیز در ذیل عنوان «[[رفیع بن مهران ابوالعالیة الریاحی]]» با عبارت {{عربی|"له تفسير رواه عنه الربيع بن انس البكري"}} به آن اشاره کرده و گفته است: {{عربی|"خرّج حديثه الجماعة"}}<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۷۳، رقم ۱۷۰.</ref>؛ [[جماعت]] [[محدّثان]] یا خصوص صاحبان [[صحاح ستّۀ]] [[اهل تسنن]] [[حدیث]] آن [[تفسیر]] را در کتابهای خود آوردهاند». | ||
برخی این تفسیر را قدیمیترین تفسیر معرفی کردهاند<ref>امتیاز علی عرشی در مقدمهاش بر تفسیر سفیان الثّوری، ص۵.</ref>. ولی نادرستی آن آشکار است زیرا اگر منظور قدیمیترین تفسیر موجود و در دسترس است، که این تفسیر موجود نیست و اگر منظور اعم از موجود و مفقود است، که پیش از آن تفسیرهای فراوان دیگری بوده است که پیش از این تفسیر معرّفی شدند. شاید منظور وی قدیمیترین تفسیر اهل تسنن باشد و تفسیرهایی را که پیش از این، معرفی شدند از [[تفاسیر اهل تسنن]] نمیدانسته و یا از آنها بیخبر بوده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۷۰-۳۷۱.</ref> | برخی این تفسیر را قدیمیترین تفسیر معرفی کردهاند<ref>امتیاز علی عرشی در مقدمهاش بر تفسیر سفیان الثّوری، ص۵.</ref>. ولی نادرستی آن آشکار است زیرا اگر منظور قدیمیترین تفسیر موجود و در دسترس است، که این تفسیر موجود نیست و اگر منظور اعم از موجود و مفقود است، که پیش از آن تفسیرهای فراوان دیگری بوده است که پیش از این تفسیر معرّفی شدند. شاید منظور وی قدیمیترین تفسیر اهل تسنن باشد و تفسیرهایی را که پیش از این، معرفی شدند از [[تفاسیر اهل تسنن]] نمیدانسته و یا از آنها بیخبر بوده است.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۳۷۰-۳۷۱.</ref> |