برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| ==[[اسماعیلیان نزاری]]==
| | #تغییر_مسیر [[نزاریه]] |
| پس از [[مرگ]] [[مستنصر]] و بر تخت نشستن [[احمد المستعلی باللّه]]، نزار که [[نص امامت]] داشت به اسکندریه گریخت و در آنجا اهالی اسکندریه با او [[بیعت]] کردند <ref>زبدة التواریخ،ص ۱۱۴.</ref>.
| |
| | |
| در سال ۴۸۸ نزار به امر مستعلی به [[قتل]] رسید و یا چنان که برخی از مصادر نزاری گزراش نمودهاند به الموت رفت و در سال ۴۹۰ در آنجا درگذشت <ref>تاریخ الدعوة الاسماعیلیة، ص۴۵۲ـ ۴۵۳.</ref>. [[تأسیس دولت]] نزاری در الموت با [[شخصیت]] [[حسن صباح]] گره خورده است.
| |
| | |
| پیش از تأسیس دولت نزاری [[نهضت]] [[اسماعیلی]] [[ضد]] سلجوقی به [[رهبری]] [[عبدالملک بن عطاش]] در قلعههای واقع در کوههای البرز شکل گرفته بود. حسن صباح که از داعیان اسماعیلی و پس از عبدالملک بن عطاش، شیخ الجبل ثانی خوانده میشد پس از اطلاع از [[نزاع]] نزار و مستعلی به [[دفاع]] از [[امامت]] نزار برخاست. با رهبریهای اولیه [[حسن صباح]]، [[اسماعیلیان نزاری]] توانستند [[دعوت]] خود را مستقل از [[حکومت فاطمی]] [[مصر]] بنیانگذاری کنند و در نواحی مختلف [[ایران]]، [[عراق]] و [[شام]] بسط دهند. قلعههای کوهستانی الموت، [[مرکز حکومت]] نزاریان شد و [[امامان]] نزاری تا [[انقراض]] [[دولت]] نزاری به دست مغولان در ۶۵۴هـ.ق در این قلعهها به سر میبردند.
| |
| | |
| نزاریان در [[اصول عقاید]]، کمتر ادامه دهنده [[تفکر]] [[اسماعیلیان]] فاطمی بودند، به گونهای که غیر اسماعیلیان دعوت آنان را دعوت جدید در مقابل دعوت قدیم [[فاطمیان]] دانستند <ref>الملل والنحل، ج۱، ص۱۹۲ و۱۹۵.</ref>.
| |
| | |
| نزاریان ایران [[زبان فارسی]] را در آثار و تألیفات [[دینی]] خود به کار میبردند و کمتر علاقه ای به تفکر در زمینههای [[جهانشناسی]] و [[تاریخ]] ادواری نشان میدادند.
| |
| | |
| [[ریاست]] عالی دعوت نزاری در ایران به دست حسن صباح بود و پس از [[مرگ]] نزار تا مدتی نام [[امام]] نزاری مخفی بود و گویا نزاریان به دوره ستر دیگری وارد شده بودند که امام از چشم پیروانش پنهان بود. حسن صباح و دو تن از [[جانشینان]] وی، به عنوان [[حجت]] امام مستور تلقی میشدند و عالیترین [[مرجع]] دعوت [[نزاریه]] بودهاند.
| |
| | |
| چهارمین [[رئیس]] الموت، حسن دوم فرزند [[محمد بن بزرگ امید]] در ۵۵۷هـ. ق به ریاست دعوت ودولت نزاری رسید. وی در ۱۷رمضان سال ۵۵۹هـ. ق به عنوان [[داعی]] و حجت امام مستور خطبهای ایراد کرد و در آن خطبه از جانب [[امام زمان]] بار [[تکلیف]] [[شریعت]] را برداشت و اعلام کرد که [[قیامت]] فرا رسیده است <ref>تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۸۱، زبدة التواریخ،ص۲۰۱، جامع التواریخ، ص۱۶۴</ref>. وی وقوع قیامت و فرا رسیدن [[آخرالزمان]] را که دوره پایانی تاریخ [[مقدس]] اسماعیلیان بود اعلام کرد و همان طور که اسماعیلیان متقدم بیان کرده بودند در این دوره [[شریعت اسلام]] [[نسخ]] میشد. حسن دوم که اصطلاح علی ذکره [[السلام]] به نامش اضافه گردید <ref>تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۸۵.</ref> تلویحاً خود را [[امام زمان]] از اخلاف [[نزار بن مستنصر]] وانمود کرد <ref>زبدة التواریخ، ص۱۹۹، جامع التواریخ، ص۱۶۵، الدعوة الاسماعیلیة الجدیدة، ص۸۹.</ref>. وی در ۵۶۱هـ.ق درگذشت <ref>تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۸۶، زبدة التواریخ،ص ۲۰۸.</ref> و پسرش [[نورالدین محمد]] [[جانشین]] او شد. وی نیز سیاستهای [[پدر]] را دنبال کرد و بر رسیدن دوره [[قیامت]] تأکید داشت او رسماً [[مدعی امامت]] خود و پدرانش از [[نسل]] نزار فاطمی بود <ref>زبدة التواریخ، ص۲۰۸، جامع التواریخ، ص۱۷۰، تاریخ و عقاید اسماعیلیه،ص ۴۴۷.</ref>.
| |
| | |
| اعلام دوره قیامت توسط حسن دوم و فرزندش محمد بر [[مرجعیت]] تعلیمی [[امام]] حاضر که [[حسن صباح]] [[تعلیم]] داده بود تأکید بیشتری داشت. امام در این دوره معنای [[باطنی]] [[احکام دینی]] را روشن مینمود و [[رستگاری]] نزاریان وابسته به [[شناخت]] [[حقیقت]] [[واقعی]] و [[روحانی]] امام نزاری بود. این تحولات در [[عقیده]] نزاریان، این [[فرقه]] را به مذهبی باطنی و پیچیده تبدیل نمود که فاصله زیادی با [[اسماعیلیان]] فاطمی [[مصر]] داشت.
| |
| | |
| پس از [[مرگ]] محمد دوم در ۶۰۷هـ.ق پسرش حسن سوم ملقب به جلالالدین به [[امامت]] و [[ریاست]] نزاریان رسید، وی به محض رسیدن به [[حکومت]]، عقیده قیامت را طرد و [[انکار]] نمود و از پیروانش خواست بار دیگر از [[تعالیم اسلام]] [[پیروی]] کنند. جلال الدین حسن دستور ساختن [[مساجد]] را صادر کرد وبه حسن نومسلمان اشتهار یافت. وی [[ارتباط]] [[جامعه]] نزاری را با [[جوامع]] [[سنی]] [[مسلمان]] برقرار نمود ودر دوران او [[دولت]] نزاری توسط [[سلاطین]] [[جهان اسلام]] به رسمیت شناخته شد <ref>تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۸۸، زبدة التواریخ، ص۲۱۵، جامع التواریخ، ص۱۷۴.</ref>. جلال الدین در ۶۱۸ هـ. ق درگذشت و پسرش [[علاء]] الدین محمد سوم جانشین او شد.
| |
| | |
| در دوران علاءالدین، عقیده قیامت حسن دوم و سنتگرایی حسن سوم برای جامعه نزاری توجیه شد، با این بیان که هر یک از [[امامان]] مطابق با مقتضای [[روزگار]] خویش عمل کردهاند این توضیحات به نام عقیده ستر پرداخته شد. عقیده ستر تعبیر تازهای از عقیده قیامت عرضه داشت که بر این مبنا قیامت لزوماً آخرین رویداد [[تاریخ]] [[بشر]] نیست، بلکه حالت گذرایی از [[حیات]] است که پرده [[تقیه]] برداشته میشود و [[حقیقت]] بر همه آشکار میگردد <ref>روضة التسلیم، ص۱۴۹، الدعوة الاسماعیلیة الجدیده،ص ۹۸.</ref>.
| |
| | |
| از این پس اصطلاح دوره ستر معنای متفاوت با قبل یافت. در دورههای پیشین دوره ستر به دورههایی از [[تاریخ]] گفته میشد که [[امام]] از انظار پیروانش پنهان است، ولی اکنون به معنای پنهان بودن ذات [[روحانی]] و [[حقیقی]] امام به کار برده شد، بنابراین ممکن است علیرغم حضور [[جسمانی]] امام، دورانی دوره ستر باشد.
| |
| | |
| [[امامت]] علاءالدین محمد با [[قتل]] وی در ۶۵۳ به پایان رسید و پس از او [[رکنالدین خورشاه]] [[جانشین]] او شد خورشاه یک سال بعد یعنی [[شوال]] ۶۵۴هـ.ق در جریان [[حمله]] مغولان، [[تسلیم]] [[هولاکوخان]] شد و بدین ترتیب [[دولت]] نزاری در [[ایران]] منقرض گشت <ref>تاریخ جهانگشای، ج۳،ص ۹۹، زبدة التواریخ، ص۲۲۸.</ref>.
| |
| | |
| امامت نزاریان با قتل رکن الدین خورشاه در ۶۵۵ به فرزندش [[شمسالدین محمد]] که از سوی [[پدر]] [[نص امامت]] داشت منتقل شد.وی به وسیله عده ای از بزرگان نزاری به [[آذربایجان]] برده شد و در آنجا در حالت [[اختفا]] میزیست <ref>تاریخ الدعوة الاسماعیلیة، ص۲۹۱.</ref> پس از شمسالدین محمد بار دیگر بر سر [[جانشینی]] امام [[اختلاف]] پدید آمد و نزاریان به دو دسته محمدشاهی ([[مؤمن]] شاهی) و قاسم شاهی تقسیم شدند <ref>تاریخ الدعوة الاسماعیلیة، ص۲۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ریشه این [[شقاق]] و کیفیت آن تقریباً نامعلوم است، ولی سرسلسله [[امامان]] در هر دو [[فرقه]] ادامه یافت، تا اینکه [[سلسله]] امامان مؤمن شاهی در سال ۱۲۱۰هـ.ق منقطع شد و مؤمن شاهیان [[هند]] هنوز در [[انتظار ظهور]] امام مستور از اعقاب [[امیر محمد باقر]] [[آخرین امام]] خود هستند <ref>تاریخ الدعوة الاسماعیلیة، ص۲۹۵.</ref>. ولی سلسله امامان قاسم شاهی ادامه یافت امامان قاسم شاهی مدتی در محلات، کرمان و اراک به سر میبردند. در دوران قاجار [[امام حسن]] علی شاه از سوی فتحعلی شاه ملقب به [[آقاخان]] شد <ref>تاریخ الدعوة الاسماعیلیة، ص۳۳۵.</ref>. آقاخان پس از مدتی به هند رفت و [[شهر]] بمبئی را مقر خود قرار داد و در آنجا [[تشکیلات]] وسیعی برای [[رهبری]] خوجههای نزاری و [[پیروان]] دیگرش در خارج از [[هندوستان]] به وجود آورد. از این [[تاریخ]] دوران جدیدی در [[حیات]] [[اسماعیلیان]] قاسم شاهی پدید آمد. امروزه [[جماعت]] نزاریان قاسم شاهی به نام [[آقاخانیه]] مشهورند و در سرتاسر [[جهان]] حضور دارند (آقاخانیه).<ref>[[سید حسن طالقانی|طالقانی، سید حسن]]، [[اسماعیلیه (مقاله)|مقاله «اسماعیلیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۴۴.</ref>
| |