جز
جایگزینی متن - 'عصمت از گناه' به 'عصمت از گناه'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'عصمت از گناه' به 'عصمت از گناه') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز در یکی از دعاهای معروفشان که با مضامین و طرق مختلف [[نقل]] شده است، از [[خدا]] میخواهد که [[زمین]] را از [[حجت]] خود بر [[مردم]] خالی نگذارد<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ}}. ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. این روایت با چهار سند متفاوت از کمیل بن زیاد نیز نقل شده است. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۴. شیخ صدوق مینویسد: {{عربی|و لهذا الحديث طرق كثيرة}}. شواهد و قراین یاد شده از اعتبار این روایت نشان دارد؛ افزون بر آنکه مضمون آن به طرق صحیح در دیگر روایات نیز بیان شده است.</ref>. در [[حقیقت]]، دعای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[تأیید]] همان تبیینی است که از اقتضای مفهوم [[حجت الله]] شد؛ بدین بیان که [[زمین]] هیچگاه از [[حجت]] خالی نیست و [[سلسله]] [[امامت]]، ادامه [[سلسله]] [[نبوت]] است. این همان سخنی است که [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی معتبر خطاب به [[علی]] بن [[اسباط]] فرمود: “ای [[علی]]! [[خداوند]] همانگونه که به [[مقام نبوت]] [بر [[مردم]]] [[احتجاج]] میکند، به [[مقام امامت]] نیز [[احتجاج]] میکند”<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِي الْإِمَامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِي النُّبُوَّةِ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۴. این روایت با سند دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۸.</ref>. در این باره، [[امام صادق]]{{ع}} نیز در روایتی صحیح فرمودند: “اگر روی [[زمین]] جز دو نفر باقی نماند، یکی از آن دو نفر، [[امام]] است”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹. نظیر این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰.</ref>. ایشان در بیانی صریحتر میفرمایند: “اگر [[مردم]] تنها دو نفر باشند، یکی از آن دو [[امام]] است و فرمودند: آخرین کسی که از [[دنیا]] میرود، [[امام]] است تا کسی حجتی بر [[خداوند]] نداشته باشد تا بگوید که [[خداوند]] او را بدون آنکه حجتی از جانب خود بر او بگمارد، رها کرده است”<ref>{{متن حدیث|لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰. این روایت با سند دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} نیز فرمودند: “حجت [[خدا]] بر [[مردم]] [[استوار]] (تمام) نمیشود، مگر به وسیله امامی که برای [[مردم]] شناخته گردد”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۳۹.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۶۴.</ref>. | [[امیر المؤمنین]]{{ع}} نیز در یکی از دعاهای معروفشان که با مضامین و طرق مختلف [[نقل]] شده است، از [[خدا]] میخواهد که [[زمین]] را از [[حجت]] خود بر [[مردم]] خالی نگذارد<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ}}. ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. این روایت با چهار سند متفاوت از کمیل بن زیاد نیز نقل شده است. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۹۳-۲۹۴. شیخ صدوق مینویسد: {{عربی|و لهذا الحديث طرق كثيرة}}. شواهد و قراین یاد شده از اعتبار این روایت نشان دارد؛ افزون بر آنکه مضمون آن به طرق صحیح در دیگر روایات نیز بیان شده است.</ref>. در [[حقیقت]]، دعای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[تأیید]] همان تبیینی است که از اقتضای مفهوم [[حجت الله]] شد؛ بدین بیان که [[زمین]] هیچگاه از [[حجت]] خالی نیست و [[سلسله]] [[امامت]]، ادامه [[سلسله]] [[نبوت]] است. این همان سخنی است که [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی معتبر خطاب به [[علی]] بن [[اسباط]] فرمود: “ای [[علی]]! [[خداوند]] همانگونه که به [[مقام نبوت]] [بر [[مردم]]] [[احتجاج]] میکند، به [[مقام امامت]] نیز [[احتجاج]] میکند”<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِي الْإِمَامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِي النُّبُوَّةِ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۹۴. این روایت با سند دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۳۸.</ref>. در این باره، [[امام صادق]]{{ع}} نیز در روایتی صحیح فرمودند: “اگر روی [[زمین]] جز دو نفر باقی نماند، یکی از آن دو نفر، [[امام]] است”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹. نظیر این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰.</ref>. ایشان در بیانی صریحتر میفرمایند: “اگر [[مردم]] تنها دو نفر باشند، یکی از آن دو [[امام]] است و فرمودند: آخرین کسی که از [[دنیا]] میرود، [[امام]] است تا کسی حجتی بر [[خداوند]] نداشته باشد تا بگوید که [[خداوند]] او را بدون آنکه حجتی از جانب خود بر او بگمارد، رها کرده است”<ref>{{متن حدیث|لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَ وَ قَالَ إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ}}. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰. این روایت با سند دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۹۶.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} نیز فرمودند: “حجت [[خدا]] بر [[مردم]] [[استوار]] (تمام) نمیشود، مگر به وسیله امامی که برای [[مردم]] شناخته گردد”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۳۹.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۶۴.</ref>. | ||
==[[عصمت]]== | ==[[عصمت]]== | ||
[[حجت الله]] باید [[معصوم]] باشد. گفتنی است که هم میتوان با تحلیل [[عقلی]] نسبت به مفهوم [[حجت الله]]، به چنین نتیجهای [[دست]] یافت و هم آنکه در [[روایات]] اشاراتی به این [[حقیقت]] وجود دارد. در ضمن، [[عصمت]] را میتوان در دو حوزه [[عصمت از اشتباه]] و [[عصمت | [[حجت الله]] باید [[معصوم]] باشد. گفتنی است که هم میتوان با تحلیل [[عقلی]] نسبت به مفهوم [[حجت الله]]، به چنین نتیجهای [[دست]] یافت و هم آنکه در [[روایات]] اشاراتی به این [[حقیقت]] وجود دارد. در ضمن، [[عصمت]] را میتوان در دو حوزه [[عصمت از اشتباه]] و [[عصمت از گناه]] بررسی کرد: | ||
*'''[[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]]''': بر اساس تحلیل [[عقلی]]، میتوان گفت [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]]، [[نماینده]] و [[جانشین]] او میان آفریدگانش است. با وجود او [[حجت]] بر [[بندگان]] تمام میشود؛ از اینرو، [[سخن]] او سخن [[خدا]] و فرمانهای او [[اوامر]] [[خداوند]] است. اگر چنین است، لازم میآید که سخنان و [[اوامر]] او از منبع [[فیض الهی]] سرچشمه گرفته باشد تا مشوب به [[خطا]] و غبار آلود به گرد [[اشتباه]] نگردد؛ زیرا در غیر این صورت، [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] تمام نمیشود؛ از اینرو، [[عبد الله]] بن [[سلیمان]] عامری در روایتی صحیح<ref>گفتنی است، تمام راویان این روایت ثقهاند. عبدالله بن سلیمان عامری نیز شخصیتی است که اگرچه برخی منابع او را راوی مجهولی معرفی کردهاند، مرحوم خویی بر اساس برخی نسخههای کتاب خود، وی را ثقه دانسته است. ر.ک: سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۰۲. افزون بر آن، مضمون این روایات در روایاتی که پیشتر گذشت نیز وجود دارد که موجب افزایش اعتبار آن میشود.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: “هیچ زمانی بر [[زمین]] نگذشته مگر آنکه برای [[خداوند]] حجتی در آن بوده است که [[حلال و حرام]] را شناسانده و [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] میکند”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. [[امام باقر]] یا [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[روایت]] دیگری فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>؛ “همانا [[خداوند]] [[زمین]] را بدون عالم رها نمیکند و اگر چنین نباشد، [[حق]] از [[باطل]] شناخته نمیشود”. از مقایسه این [[روایت]] با روایاتی که در سطور پیشین راجع به [[حجت الله]] بیان گردید، به خوبی روشن میشود که عالم در این [[روایت]] همان [[حجت الله]] است. بر اساس این [[روایت]]، [[دلیل]] فرستادن عالم، که منطبق بر [[حجت الله]] است، روشن ساختن [[حق]] از [[باطل]] است. بنابراین، [[اشتباه]] او در شناساندن [[حق]] از [[باطل]]، موجب [[نقض غرض]] از فرستادن او میشود. تحلیل مزبور، همراه با روایاتی که در [[تأیید]] آن بیان شد، [[عصمت]] [[حجت الله]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] در [[تبیین دین]] را ثابت میکند؛ بدین معنا که [[دین خدا]] را عمداً کم و زیاد نمیکند؛ ضمن آنکه در [[تبیین]] آن نیز دچار [[اشتباه]] نمیشود. | *'''[[عصمت از اشتباه]] در [[تبیین دین]]''': بر اساس تحلیل [[عقلی]]، میتوان گفت [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]]، [[نماینده]] و [[جانشین]] او میان آفریدگانش است. با وجود او [[حجت]] بر [[بندگان]] تمام میشود؛ از اینرو، [[سخن]] او سخن [[خدا]] و فرمانهای او [[اوامر]] [[خداوند]] است. اگر چنین است، لازم میآید که سخنان و [[اوامر]] او از منبع [[فیض الهی]] سرچشمه گرفته باشد تا مشوب به [[خطا]] و غبار آلود به گرد [[اشتباه]] نگردد؛ زیرا در غیر این صورت، [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] تمام نمیشود؛ از اینرو، [[عبد الله]] بن [[سلیمان]] عامری در روایتی صحیح<ref>گفتنی است، تمام راویان این روایت ثقهاند. عبدالله بن سلیمان عامری نیز شخصیتی است که اگرچه برخی منابع او را راوی مجهولی معرفی کردهاند، مرحوم خویی بر اساس برخی نسخههای کتاب خود، وی را ثقه دانسته است. ر.ک: سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۰، ص۲۰۲. افزون بر آن، مضمون این روایات در روایاتی که پیشتر گذشت نیز وجود دارد که موجب افزایش اعتبار آن میشود.</ref> از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند: “هیچ زمانی بر [[زمین]] نگذشته مگر آنکه برای [[خداوند]] حجتی در آن بوده است که [[حلال و حرام]] را شناسانده و [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] میکند”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. [[امام باقر]] یا [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[روایت]] دیگری فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ بِغَيْرِ عَالِمٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَمْ يُعْرَفِ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>؛ “همانا [[خداوند]] [[زمین]] را بدون عالم رها نمیکند و اگر چنین نباشد، [[حق]] از [[باطل]] شناخته نمیشود”. از مقایسه این [[روایت]] با روایاتی که در سطور پیشین راجع به [[حجت الله]] بیان گردید، به خوبی روشن میشود که عالم در این [[روایت]] همان [[حجت الله]] است. بر اساس این [[روایت]]، [[دلیل]] فرستادن عالم، که منطبق بر [[حجت الله]] است، روشن ساختن [[حق]] از [[باطل]] است. بنابراین، [[اشتباه]] او در شناساندن [[حق]] از [[باطل]]، موجب [[نقض غرض]] از فرستادن او میشود. تحلیل مزبور، همراه با روایاتی که در [[تأیید]] آن بیان شد، [[عصمت]] [[حجت الله]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] در [[تبیین دین]] را ثابت میکند؛ بدین معنا که [[دین خدا]] را عمداً کم و زیاد نمیکند؛ ضمن آنکه در [[تبیین]] آن نیز دچار [[اشتباه]] نمیشود. | ||
*'''[[عصمت | *'''[[عصمت از گناه]]''': در برخی دیگر از [[روایات]]، به گونهای سخن به میان آمده است که [[عصمت]] [[حجت الله]] از [[گناه]] نیز ثابت میشود؛ برای نمونه، [[ابو بصیر]] در روایتی معتبر از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.</ref>. با توجه به آنچه که پیشتر راجع به مفهوم [[حجت الله]] گفته شد، به خوبی روشن میشود که مقصود از [[امام]] در این [[روایت]] نیز همان [[حجت خدا]] بر [[بندگان]] است. به نظر میرسد، در این [[روایت]]، [[وصف]] “عادل” نشان از این [[حقیقت]] دارد که اگر [[امام]] غیر [[عادل]] باشد، [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نخواهد شد. گفتنی است، مفهوم [[عدل]] در برابر [[ظلم]] است و [[ظلم]] دایرهای گسترده دارد که شامل تمام [[گناهان]] میشود<ref>در این باره، ر.ک: مصطفوی، حسن، التحقیق، ج۷، ص۱۷۱.</ref>. مفهوم [[عادل]] نیز [[ارتباط]] وثیقی با مفهوم [[معصوم]] دارد؛ تا آنجا که برخی [[متکلمان]] [[عصمت]] را به [[عدالت]] [[تفسیر]] کردهاند<ref>«مراد از امام معصوم نیست، مگر عالم عادلی که عدالتش مأمون باشد از برطرف شدن.»... ملا عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۴۷۵.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در برخی بیانات خود، [[مقام]] [[حجت]] اللهی را قرین ویژگی [[عصمت]] قرار دادهاند. ایشان در روایتی صحیح فرمودند: “خداوند ما را [[پاکیزه]] و [[معصوم]] کرد... و ما را حجتهای خود روی [[زمین]] قرار داد”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۳. این روایت با سند دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۴۰.</ref>. [[روایت]] اخیر به خوبی [[عصمت]] [[حجت الله]] از [[گناهان]] را به روش [[نقلی]] ثابت میکند و حتی شاید بتوان در تحلیل آن چنین گفت که وجه [[حجت]] قرار دادن برخی از [[بندگان]]، [[عصمت]] ایشان بوده است. به دیگر سخن، از آنجا که در این [[روایت]]، [[عصمت از گناهان]] مقدم بر [[مقام]] [[حجت]] اللهی [[امامان]] بیان شده است، به نظر میرسد چنین چینشی بیانگر این مدعا باشد که ایشان چون معصوماند، [[حجت الله]] بر روی زمیناند. [[عبد العزیز بن مسلم]] روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} [[نقل]] میکند که این [[روایت]] در بیشتر منابع کهن [[حدیثی]] [[شیعه]] آمده است. وی [[نقل]] میکند که همراه با [[امام رضا]]{{ع}} در [[مرو]] بودیم. روزی وارد [[مسجد]] شدم و دیدم که [[مردم]] جمع شدهاند و راجع به مسئله [[امامت]] بحث میکنند. نزد [[امام رضا]]{{ع}} رفتم و ایشان را در جریان گذاشتم. [[امام]]{{ع}} با تأکید بر اینکه [[منزلت]] و [[جایگاه امام]] چنان رفیع است که هرگز به [[عقول]] [[مردم]] خطور نمیکند، فرمودند: “... [[امام]] از [[گناهان]] [[پاک]] و از [[عیوب]] مبرا و مخصوص به [[علم]] است... او [[معصوم]]، [[تأیید]] شده، [[توفیق]] داده شده و محکم شده است و از [[اشتباهات]] و [[گمراهیها]] و [[لغزشها]] در [[امان]] است و [[خداوند]] او را به این امور مختص ساخته تا [[حجت]] او بر [[بندگان]] باشد”<ref>{{متن حدیث|... الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ... فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ...}}. این روایت به طرق گوناگون در کتابهای مختلف روایی نقل شده است که موجب افزایش اعتبار آن میشود. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۶۷۵؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۷۵؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۹۶؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۲۱۸.</ref>. در این [[روایت]] نیز به خوبی رابطه میان [[عصمت]] و [[مقام]] [[حجت]] اللهی [[تبیین]] شده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۶۶-۲۶۸.</ref>. | ||
==[[مرجعیت دینی]] با [[علم ویژه]]== | ==[[مرجعیت دینی]] با [[علم ویژه]]== |