←مقدمه
جز (جایگزینی متن - 'رده:صحابه' به 'رده:صحابه پیامبر') |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
او به [[کنیه]] مشهور است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و نامش را به [[اختلاف]]، [[زید بن صامت]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۳، ص۵۶۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۷ آن را نظر بیشتر اهل حدیث دانسته است.</ref>، [[عبدالرحمان بن معاویة بن صامت]]<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref>، [[عبید بن معاویة بن صامت]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۷۰؛ سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref>، [[عبید بن زید بن صامت]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>، [[فضیل بن معاذ بن صامت]]<ref>ر.ک: طبرانی، ج۵، ص۲۱۳.</ref>، [[عبید بن معاذ]]<ref>ر.ک: ابن حبان، ج۷، ص۱۲۷.</ref>، [[عتیک بن معاذ]]<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۴.</ref>، [[زید بن نعمان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۱۳۸.</ref>، از تیره بنو زریق [[خزرجی]]<ref>سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref> و در شمار ساکنان [[حجاز]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref> گفتهاند. برخی مادرش را [[خوله]]، دختر [[زید بن نعمان بن خلده]] از | او به [[کنیه]] مشهور است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و نامش را به [[اختلاف]]، [[زید بن صامت]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۳، ص۵۶۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۷ آن را نظر بیشتر اهل حدیث دانسته است.</ref>، [[عبدالرحمان بن معاویة بن صامت]]<ref>ر.ک: ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref>، [[عبید بن معاویة بن صامت]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۷۰؛ سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref>، [[عبید بن زید بن صامت]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>، [[فضیل بن معاذ بن صامت]]<ref>ر.ک: طبرانی، ج۵، ص۲۱۳.</ref>، [[عبید بن معاذ]]<ref>ر.ک: ابن حبان، ج۷، ص۱۲۷.</ref>، [[عتیک بن معاذ]]<ref>ر.ک: ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۴.</ref>، [[زید بن نعمان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۱۳۸.</ref>، از تیره بنو زریق [[خزرجی]]<ref>سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref> و در شمار ساکنان [[حجاز]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref> گفتهاند. برخی مادرش را [[خوله]]، دختر [[زید بن نعمان بن خلده]] از [[بنیزریق]] دانستهاند<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. | ||
او از [[صحابه]] مشهور بود. در احد و نبردهای پس از آن، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵؛ به نقل از ابن سعد.</ref> و نبردهای وی را به نبردهای رسول خدا{{صل}} [[تشبیه]] کردهاند<ref>مشاهده کمشاهد رسول الله، ابن اثیر، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. او پس از [[پیکار]] [[أحد]]، در [[سریه]] [[ابوسلمة بن عبدالاسد]]<ref>واقدی، ج۱، ص۳۴۱.</ref>، [[نبرد]] بنو قریظه<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[غزوه]] [[غابه]] در سال ششم<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۱.</ref> شرکت کرد. وی همچنین از اسب سواران نبرد غابه بود. اسبی به نام جلوه داشت و رسول خدا{{صل}} از وی خواست آن را به کسی بدهد که سوارکارتر باشد. او در پاسخ خود را سوارکارترین [[مردم]] نامید و اسبش را راند، ولی هنوز پنجاه متری نرفته بود که اسب، وی را [[زمین]] زد. او از گفتار آن [[حضرت]] و پاسخ خود در شگفت شد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۱.</ref>. برخی از مردان بنو زریق میگویند: آن حضرت اسب وی را به [[معاذ بن ماعص]] یا [[عائذ بن ماعص]] داد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>. ابوعیاش در واقعه [[حدیبیه]]، از جمله بیست سوار پیشاهنگانی بود که رسول خدا{{صل}} آنان را برای کسب خبر گسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>. [[مسلمانان]] در عسفان با [[مشرکان]] به [[فرماندهی]] [[خالد بن ولید]] روبه رو شدند<ref>درباره زمان درگیری؛ ر.ک: ابن کثیر، ج۴، ص۹۳-۹۶.</ref> و از آنجا [[نماز]] برای [[مسلمانان]] عزیزتر از [[فرزندان]]، [[پدران]] و جانهایشان بود، مشرکان، هنگام نماز را [[بهترین]] [[زمان]] برای [[حمله]] ارزیابی کردند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی » سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> میان دو [[نماز ظهر]] و عصر نازل گردید<ref>طیالسی، ص۱۹۲.</ref> و مسلمانان به [[فرمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} مسلح شدند و نماز [[خوف]] خواندند. ابوعیاش در این [[روایت]]، کیفیت نماز خوف را تشریح کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ شانسی، ص۷۱۳؛ واحدی، ص۱۲۰؛ ابن قدامه، ج۲، ص۲۶۸.</ref>. | او از [[صحابه]] مشهور بود. در احد و نبردهای پس از آن، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵؛ به نقل از ابن سعد.</ref> و نبردهای وی را به نبردهای رسول خدا{{صل}} [[تشبیه]] کردهاند<ref>مشاهده کمشاهد رسول الله، ابن اثیر، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. او پس از [[پیکار]] [[أحد]]، در [[سریه]] [[ابوسلمة بن عبدالاسد]]<ref>واقدی، ج۱، ص۳۴۱.</ref>، [[نبرد]] بنو قریظه<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[غزوه]] [[غابه]] در سال ششم<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۱.</ref> شرکت کرد. وی همچنین از اسب سواران نبرد غابه بود. اسبی به نام جلوه داشت و رسول خدا{{صل}} از وی خواست آن را به کسی بدهد که سوارکارتر باشد. او در پاسخ خود را سوارکارترین [[مردم]] نامید و اسبش را راند، ولی هنوز پنجاه متری نرفته بود که اسب، وی را [[زمین]] زد. او از گفتار آن [[حضرت]] و پاسخ خود در شگفت شد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۱.</ref>. برخی از مردان بنو زریق میگویند: آن حضرت اسب وی را به [[معاذ بن ماعص]] یا [[عائذ بن ماعص]] داد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>. ابوعیاش در واقعه [[حدیبیه]]، از جمله بیست سوار پیشاهنگانی بود که رسول خدا{{صل}} آنان را برای کسب خبر گسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>. [[مسلمانان]] در عسفان با [[مشرکان]] به [[فرماندهی]] [[خالد بن ولید]] روبه رو شدند<ref>درباره زمان درگیری؛ ر.ک: ابن کثیر، ج۴، ص۹۳-۹۶.</ref> و از آنجا [[نماز]] برای [[مسلمانان]] عزیزتر از [[فرزندان]]، [[پدران]] و جانهایشان بود، مشرکان، هنگام نماز را [[بهترین]] [[زمان]] برای [[حمله]] ارزیابی کردند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی » سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> میان دو [[نماز ظهر]] و عصر نازل گردید<ref>طیالسی، ص۱۹۲.</ref> و مسلمانان به [[فرمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} مسلح شدند و نماز [[خوف]] خواندند. ابوعیاش در این [[روایت]]، کیفیت نماز خوف را تشریح کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ شانسی، ص۷۱۳؛ واحدی، ص۱۲۰؛ ابن قدامه، ج۲، ص۲۶۸.</ref>. |