گستره عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۵۰۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژوئن ۲۰۲۲
خط ۲۷: خط ۲۷:
==[[عصمت]] از [[عیوب]]==
==[[عصمت]] از [[عیوب]]==
علاوه بر اینکه [[حکمت الهی]] مقتضی مبرا بودن [[پیامبر]] از عبوب است<ref>ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۵۵.</ref> نسبت به [[امام]] نیز این [[حکم]] جاری است زیرا ماهیت و [[حقیقت]] [[منصب]] پیشوای [[الهی]] برای [[هدایت]] [[انسان]] چنین اقتضائاتی را دارد. به [[بیان]] دیگر پذیرفتن [[عصمت انبیاء]] در امر [[هدایت]] [[بشر]] مستلزم قبول [[عصمت]] و [[پاکی]] [[جانشین]] آنها از هر گونه [[عیب]] و نقصی است که [[مانع]] از انجام ماموریت مهم [[الهی]] در امر [[هدایت]] می‌‌گردد. [[امام]] باید از هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] و [[بیماری]] در [[بدن انسان]] چه مادرزادی باشد و چه بعد از ولادت پدید آمده باشد و هر گونه صفت [[ناپسند]] مانند [[بخل]] و [[کینه]] و هر گونه [[عیب]] از نظر [[نسب]] و بلکه اشتغال به حرفه‌ها وکارهای نفرت انگیز مبرا باشد؛ زیرا اتصاف به این گونه نقائص با [[مقام امامت]] و فرمانروائی [[الهی]] سازگار نیست و [[مردم]] را از [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری از امام]] بازمی دارد و عدم این گونه اوصاف از مصادیق [[لطف]] شمرده می‌‌شود<ref>تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، النص، ص ۴۳۱. {{عربی|الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد}}، ص ۳۱۳. و ر.ک: گوهر مراد، ص ۴۶۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[بیان]] [[نشانه‌های امام]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۸۵. مجلسی در بیان روایت می‌‌گوید: {{عربی|حسن المنشإ أن يظهر منه آثار الفضل و الكمال من حد الصبا إلى آخر العمر و أما طهارة الولادة فظاهر أن المراد به أن لا يطعن في نسبه}}. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۶۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۳-۱۱۸</ref>.
علاوه بر اینکه [[حکمت الهی]] مقتضی مبرا بودن [[پیامبر]] از عبوب است<ref>ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۵۵.</ref> نسبت به [[امام]] نیز این [[حکم]] جاری است زیرا ماهیت و [[حقیقت]] [[منصب]] پیشوای [[الهی]] برای [[هدایت]] [[انسان]] چنین اقتضائاتی را دارد. به [[بیان]] دیگر پذیرفتن [[عصمت انبیاء]] در امر [[هدایت]] [[بشر]] مستلزم قبول [[عصمت]] و [[پاکی]] [[جانشین]] آنها از هر گونه [[عیب]] و نقصی است که [[مانع]] از انجام ماموریت مهم [[الهی]] در امر [[هدایت]] می‌‌گردد. [[امام]] باید از هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] و [[بیماری]] در [[بدن انسان]] چه مادرزادی باشد و چه بعد از ولادت پدید آمده باشد و هر گونه صفت [[ناپسند]] مانند [[بخل]] و [[کینه]] و هر گونه [[عیب]] از نظر [[نسب]] و بلکه اشتغال به حرفه‌ها وکارهای نفرت انگیز مبرا باشد؛ زیرا اتصاف به این گونه نقائص با [[مقام امامت]] و فرمانروائی [[الهی]] سازگار نیست و [[مردم]] را از [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری از امام]] بازمی دارد و عدم این گونه اوصاف از مصادیق [[لطف]] شمرده می‌‌شود<ref>تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، النص، ص ۴۳۱. {{عربی|الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد}}، ص ۳۱۳. و ر.ک: گوهر مراد، ص ۴۶۸.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در [[بیان]] [[نشانه‌های امام]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۸۵. مجلسی در بیان روایت می‌‌گوید: {{عربی|حسن المنشإ أن يظهر منه آثار الفضل و الكمال من حد الصبا إلى آخر العمر و أما طهارة الولادة فظاهر أن المراد به أن لا يطعن في نسبه}}. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۶۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۳-۱۱۸</ref>.
==[[شبهات]] [[عصمت امام]]==
===اعتراف [[امامان]] به [[خطا]] و [[لغزش]]===
*در [[روایات]] منقول از [[امامان]] می‌‌بینیم که خود را غیر مبرا از [[خطا]] و اشتباه معرفی کرده‌اند. مانند [[سخنان امیرالمؤمنین]] در [[نامه]] ۳۱ [[نهج البلاغه]] که فقراتی از آن دلالت بر عدم [[عصمت]] و بشر عادی بودن [[امامان]] دارد: در این [[وصیت]] [[نامه]] کلماتی به کار رفته که با [[مقام]] [[عصمت امام]] [[حسن]]{{ع}} مخاطب [[نامه]] سازگار نیست مانند: {{متن حدیث|عَبْدُ الدُّنْيَا}} و {{متن حدیث|تَاجِرِ الْغُرُورِ}}؛ و حتی عباراتی است که با [[مقام عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز [[سازگاری]] ندارد<ref>ابن ابی الحدید می‌‌گوید: {{عربی| و قوله{{ع}}}} {{متن حدیث|أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي}} {{عربی|هذا يدل على بطلان قول من قال إنه لا يجوز أن ينقص في رأيه و أن الإمام معصوم عن أمثال ذلك و كذلك قوله للحسن}} {{متن حدیث|أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْيَا}} {{عربی| يدل على أن الإمام لا يجب أن يعصم عن غلبات الهوى و لا عن فتن الدنيا}}. ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۶۶.</ref>.
*در دعاهایی مانند [[دعای کمیل]] از لسان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} کلماتی مانند: {{متن حدیث|ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي}} و در دعای [[ابوحمزه ثمالی]] از لسان [[امام سجاد]]{{ع}} نیز الفاظی مانند: {{متن حدیث|أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِي الْعُظْمَى أَنَا الَّذِي عَلَى سَيِّدِهِ اجْتَرَى أَنَا الَّذِي عَصَيْتُ جَبَّارَ السَّمَاءِ}}، به کار رفته که حکایت از مبرا نبودن از [[خطا]] و نداشتن ملکه [[عصمت]] دارد.
*پاسخ: درمورد [[وصیت]] [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} باید گفت: این [[وصیت]] یک سفارش و دستورالعمل کلی است و [[امام]]{{ع}} به عنوان یک [[پدر]] خطاب به [[امام حسن]]{{ع}} به عنوان یک [[فرزند]] سفارشاتی را [[بیان]] کرده‌اند؛ لذا می‌‌فرمایند: {{متن حدیث|مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ}} و نمی‌فرمایند "من [[علی بن ابی طالب]]" و مخاطب گرچه [[امام حسن]]{{ع}} است، لکن به عنوان [[فرزند]] "إلی المولود" یعنی نمونه‌ای از [[فرزندان]] نه خصوص [[فرزند]] خودشان، [[وصیت]] را نگاشته‌اند و همان طور که از عبارات این [[وصیت]] فهمیده می‌‌شود، رابطه [[پدر]] و [[فرزند]] است نه رابطه [[امام]] و [[جانشین]] [[امام]]<ref>ر.ک: شرح نهج البلاغة خوئی (منهاج البراعة) و شروحی که برنامه ۳۱ نهج البلاغه نوشته شده است مانند به سوی مدینه فاضله.</ref>.
*اما درباره آنچه در [[ادعیه]] آمده است، باید گفت: [[اولیای خدا]] با [[درک]] بالایی که از [[عظمت]] [[مقام]] ربوبی و عجز [[انسان]] داشتند، همیشه به [[عبودیت]] خود و [[ربوبیت خداوند]] توجه داشته و لذا حتی [[عبادات]] و [[طاعات]] خود را هم قابل ارایه به [[خداوند]] نمی‌دانسته و خود را در برابر او مقصر می‌‌دیدند. بنابراین اعتراف به کوتاهی در [[انجام وظیفه]] به معنای رایج در بین افراد عادی نیست بلکه از [[باب ]]{{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}} است<ref>علامه مجلسی تفصیلاً به این سوال پاسخ داده است ر.ک: بحار، ج ۲۵، ص ۲۰۹.</ref>. یعنی به تناسب [[جایگاه]] و [[مقام]] افراد انتظارات متفاوت است و ممکن است انجام کاری در یک مرتبه [[پسندیده]] باشد در حالی که همان کار برای افرادی در مرتبه و [[مقام]] بالاتر، مورد پسند نباشد.
===ناسازگاری [[عصمت]] با خانمیت===
*برخی با ارائه [[تفسیر]] خاصی از خانمیت، [[عصمت امامان]] را با [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[تعارض]] می‌‌دانند و قول به [[عصمت امام]] را نافی [[خاتمیت]] دانسته و می‌‌گویند: [[ختم نبوت]] به معنای بی نیازی از [[تفسیر]] [[معصومانه]] [[دین]] است بنابراین [[ضرورت وجود امام]] [[معصوم]] نفی کننده [[ختم نبوت]] است.
*پاسخ: اولاً چنین تفسیری از [[خاتمیت]] هیچ مبنا و اساس قابل قبولی ندارد زیرا همان گونه که بحث [[خاتمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} خواندیم<ref>ر.ک: کتاب معارف و عقائد ۲۴، ص ۲۴۱ و، ص ۲۴۸.</ref> [[ختم نبوت]] به این معناست که بعد از [[رسول خدا]] [[دین]] و [[شریعت]] و [[پیامبری]] نخواهد آمد نه این که [[مردم]] [[نیاز]] به [[دین]] و [[راهنما]] برای [[تبیین]] و [[تفسیر]] صحیح از [[دین]] نداشته باشند. و این معنا از [[خاتمیت]] نه تنها با [[وجود امام]] [[معصوم]] تنافی ندارد بلکه [[امام]] [[معصوم]] مکمل معنای [[خاتمیت]] است یعنی: [[ختم رسالت]] به وسیله استمرار [[هدایت الهی]] توسط [[امامان]] و [[جانشینان]] [[رسول خدا]] تحقق می‌‌یابد.
*ثانیاً [[ادله]] فراوان [[عقلی]] و [[نقلی]] بر اثبات این گونه صفات برای [[هادیان الهی]] اقامه شده است.
===اصالت [[نظریه ]] [[عصمت امامان]]===
*بعضی از نویسندگان معاصر با تکیه بر دیدگاه یک مستشرق غربی مدعی شده که مفهوم [[عصمت امامان]] هیچ سابقه‌ای نداشته و [[هشام بن حکم]] [[متکلم]] [[شیعی]] این نظریه را در قرن دوم مطرح کرده است<ref>ر.ک: مکتب در فرآیند تکامل.</ref>.
*پاسخ: اولاً [[عصمت امام]] دارای مستندات و [[ادله]] فراوانی است و با توجه به مطرح بودن [[عصمت امام]] در صدر اول و در [[کلام]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{صل}} چگونه می‌‌توان ادعا کرد که مؤسس [[نظریه ]] [[عصمت امامان]] [[هشام بن حکم]] [[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}} است و تا قبل از او خبری از [[عصمت]] نبوده؟
*ثانیاً: [[انتظار]] این است که ادعای "عدم اصالت [[عصمت]]" همراه با مستند از منابع اصل [[اسلامی]] مطرح شود اما تنها [[دلیل]] این حرف یک مستشرق غربی است که سخن او هم درباره اصل مفهوم [[عصمت]] است نه [[عصمت امامان]] در حالی که در [[کلام اسلامی]] [[عصمت پیامبران]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و استناد آن به [[قرآن کریم]] فی الجمله [[مورد اتفاق]] [[شیعه]] و [[سنی]] است.
*ثالثاً: برخی از [[اسلام]] پژوهان غربی نظریه [[عصمت]] را مربوط به قبل از [[امام صادق]]{{ع}} می‌‌دانند و برآنند که هشام، [[عصمت امام]] و مفهوم آن را از [[امام صادق]]{{ع}} آموخته است.
*رابعاً هشام از نظریه [[عصمت]] در مباحثات [[کلامی]] بهره جسته و در [[استدلال]] از آن استفاده کرده است و این با تأسیس نظریه تفاوت دارد<ref>ر.ک: پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۶ و ۴۷۳.</ref>.
===عدم [[عصمت]] [[خلیفه اول]]===
*[[اهل سنت]] قبول و پذیرش [[امامت]] [[خلیفه اول]] بدون شرط کردن [[عصمت]] را [[دلیل]] بر این می‌‌دانند که در [[امام]] [[عصمت]] شرط نیست<ref>ر.ک: الأربعین فی أصول الدین الفصل الثانی فی أنه لا یجب أن یکون الامام معصوما، ج ۲، ص ۲۶۳ و شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۵۱.</ref>.
*پاسخ: اولاً برای مطالعه و بررسی مباحث [[امامت]] مقتضای تحقیق و [[انصاف]] مراجعه به [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[نبی گرامی اسلام]]{{صل}} است و بدون هر گونه پیش [[داوری]] باید از منابع معتبر ملاک و معیار استخراج کرده آنگاه ببینیم آنچه بعد از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} واقع شد آیا با [[موازین]] هماهنگ بوده یا نه؟ زیرا آنچه انجام شده خود اول الکلام و محل بحث است و نمی‌تواند [[میزان]] و ملاک قرار گیرد.
*ثانیاً: با [[اعتقاد]] به [[لزوم اطاعت]] مطلق از [[حاکم]] حتی اگر به [[قهر]] و [[غلبه]] و بدون داشتن شرایط بر اریکه [[قدرت]] مسلط شده<ref>ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین، ص ۱۵۱.</ref>، آیا می‌‌توان از [[عصمت]] سخن گفت؟<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۳-۱۱۸</ref>.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل‌ وابسته}}
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش