بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در [[تفسیر نمونه]] در مورد روایات چنین مینویسد: در [[تفسیر برهان]] ۳۷ روایت و در [[تفسیر نور الثقلین]] ۳۰ روایت در ذیل [[آیات]] فوق نقل شده که قسمتی از آن مشترک و قسمتی از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شاید در مجموع از ۴۰ روایت نیز [[متجاوز]] باشند. به هرحال، اگر روایات را درست گروهبندی و تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی نماییم، خواهیم دید که نمیتوان روی آنها به عنوان یک [[روایت]] معتبر تا چه رسد به عنوان یک [[روایت متواتر]] تکیه کرد. بسیاری از این [[روایات]] از [[زراره]] و تعدادی از [[صالح بن سهل]] و تعدادی از [[ابوبصیر]] و تعدادی از [[جابر]] و تعدادی از [[عبدالله سنان]] میباشد. روشن است که هر گاه شخص واحد روایات متعددی به یک مضمون نقل کند همه در [[حکم]] یک روایت محسوب میشود. با توجه به این موضوع تعداد روایات فوق از آن عدد کثیری که در ابتدا به نظر میرسد تنزل مینماید و از ۱۰ الی ۲۰ روایت [[تجاوز]] نمیکند. از نظر مضمون و دلالت نیز، مفاهیم آنها کاملاً با هم مختلف است. بعضی موافق [[تفسیر]] اول و برخی موافق تفسیر دوم است و تعدادی نیز، با هیچ کدام سازگار نیست، مثلاً روایاتی را که زراره نقل کرده است و ذیل شماره ۳ و ۴ و ۸ و ۱۱ و ۲۸ و ۲۹ در [[تفسیر برهان]] ذیل [[آیات]] مورد بحث نقل شده موافق تفسیر اول است و آنچه در روایات [[عبدالله بن سنان]] که ذیل شماره ۷ و ۱۲ در همان تفسیر برهان ذکر شده اشاره به تفسیر دوم میکند. برخی از این روایات مبهم و پارهای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبلیک مفهوم نیست مانند روایت ۱۸ و ۲۳ که از [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله کلبی]] در همان تفسیر نقل شده است. در پارهای از روایات مزبور تنها اشاره به [[ارواح]] [[بنی آدم]] شده (مانند روایت [[مفضل]] که تحت شماره ۲۰ ذکر شده است). به علاوه روایات فوق بعضی دارای [[سند]] معتبر و بعضی فاقد سند میباشند. بنابرین و با توجه به [[متعارض]] بودن روایات فوق نمیتوانیم روی آنها به عنوان یک [[مدرک]] معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که بزرگان [[علماء]] در این قبیل موارد میگویند [[علم]] و [[فهم]] این روایات را باید به صاحبان آنها واگذاریم و از هر گونه [[قضاوت]] پیرامون آنها خودداری کنیم. در این صورت ما میمانیم و متن آیاتی که در [[قرآن]] آمده است و همانگونه که گفتیم [[تفسیر]] دوم با [[آیات]] سازگارتر است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰.</ref>. با توجه به آنچه گذشت دیدگاه دوم با متن [[آیه]] سازگارتر و موافق با برخی از [[روایات]] است و بزرگان از [[مفسران]] با آن موافق هستند.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | در [[تفسیر نمونه]] در مورد روایات چنین مینویسد: در [[تفسیر برهان]] ۳۷ روایت و در [[تفسیر نور الثقلین]] ۳۰ روایت در ذیل [[آیات]] فوق نقل شده که قسمتی از آن مشترک و قسمتی از آن متفاوت است و با توجه به تفاوت آنها شاید در مجموع از ۴۰ روایت نیز [[متجاوز]] باشند. به هرحال، اگر روایات را درست گروهبندی و تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی نماییم، خواهیم دید که نمیتوان روی آنها به عنوان یک [[روایت]] معتبر تا چه رسد به عنوان یک [[روایت متواتر]] تکیه کرد. بسیاری از این [[روایات]] از [[زراره]] و تعدادی از [[صالح بن سهل]] و تعدادی از [[ابوبصیر]] و تعدادی از [[جابر]] و تعدادی از [[عبدالله سنان]] میباشد. روشن است که هر گاه شخص واحد روایات متعددی به یک مضمون نقل کند همه در [[حکم]] یک روایت محسوب میشود. با توجه به این موضوع تعداد روایات فوق از آن عدد کثیری که در ابتدا به نظر میرسد تنزل مینماید و از ۱۰ الی ۲۰ روایت [[تجاوز]] نمیکند. از نظر مضمون و دلالت نیز، مفاهیم آنها کاملاً با هم مختلف است. بعضی موافق [[تفسیر]] اول و برخی موافق تفسیر دوم است و تعدادی نیز، با هیچ کدام سازگار نیست، مثلاً روایاتی را که زراره نقل کرده است و ذیل شماره ۳ و ۴ و ۸ و ۱۱ و ۲۸ و ۲۹ در [[تفسیر برهان]] ذیل [[آیات]] مورد بحث نقل شده موافق تفسیر اول است و آنچه در روایات [[عبدالله بن سنان]] که ذیل شماره ۷ و ۱۲ در همان تفسیر برهان ذکر شده اشاره به تفسیر دوم میکند. برخی از این روایات مبهم و پارهای از آنها تعبیراتی دارد که جز به صورت کنایه و به اصطلاح در شکل سمبلیک مفهوم نیست مانند روایت ۱۸ و ۲۳ که از [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله کلبی]] در همان تفسیر نقل شده است. در پارهای از روایات مزبور تنها اشاره به [[ارواح]] [[بنی آدم]] شده (مانند روایت [[مفضل]] که تحت شماره ۲۰ ذکر شده است). به علاوه روایات فوق بعضی دارای [[سند]] معتبر و بعضی فاقد سند میباشند. بنابرین و با توجه به [[متعارض]] بودن روایات فوق نمیتوانیم روی آنها به عنوان یک [[مدرک]] معتبر تکیه کنیم و یا لااقل همانگونه که بزرگان [[علماء]] در این قبیل موارد میگویند [[علم]] و [[فهم]] این روایات را باید به صاحبان آنها واگذاریم و از هر گونه [[قضاوت]] پیرامون آنها خودداری کنیم. در این صورت ما میمانیم و متن آیاتی که در [[قرآن]] آمده است و همانگونه که گفتیم [[تفسیر]] دوم با [[آیات]] سازگارتر است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۰.</ref>. با توجه به آنچه گذشت دیدگاه دوم با متن [[آیه]] سازگارتر و موافق با برخی از [[روایات]] است و بزرگان از [[مفسران]] با آن موافق هستند.<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | ||
==شأن نزول== | |||
{{اصلی|شأن نزول آیه میثاق}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۷: | ||
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | #[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه میثاق (مقاله)|مقاله «آیه میثاق»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
{{آیات امامت}} | |||
== پانویس == | == پانویس == |