|
|
خط ۱۹۹: |
خط ۱۹۹: |
|
| |
|
| == اقسام حج == | | == اقسام حج == |
| حج بر سه قسم است :(1) تمتع، قِران و اِفراد. تمتع حجى است که حجگزار در ماههاى حج ( شوال، ذیقعده و ذیحجه ) ابتدا اعمال عمره را انجام داده، پس از خروج از احرام دوباره براى حج محرم مىشود (2) و از این رو به آن تمتع گفتهاند که تمتع ( بهره بردن ) از بسیارى محرمات احرام از جمله زنان، میان عمره و حج حلال مىشود. از آنجا که ارتباط میان این عمره و حج تمتع به گونهاى است که به منزله یک عمل محسوب مىشوند، گویا این بهرهبردارى در حج تمتع واقع شده است .(3) به نظر بسیارى از فقیهان آیه 196 بقره / 2 بر مشروعیت این حج دلالت دارد :(4) « فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ ». در روایات متعددى از پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام (5) نیز حج تمتع جایز شمرده شده است. در مقابل، از عمر و عثمان نقل شده است که از حج تمتع نهى کرده و آن را حرام شمردهاند ؛(6) ولى این نهى و تحریم برخلاف نص صریح قرآن کریم و سنت پیامبر صلىاللهعلیهوآله (7) و صحابه است ،(8) بر این اساس، بسیارى از مسلمانان از جمله فرزند عمر با این رأى مخالفت کرده، تمتع در حج را جایز شمردهاند .(9) فقیهان پیرو مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز حج تمتع را جایز شمردهاند .(10) بر اساس آیه 196 بقره / 2: « ذلِکَ لِمَن لَم یَکُن اَهلُهُ حاضِرِى المَسجِدِ الحَرامِ » و برخى روایات ،(11) این حج وظیفه غیر مکیان است. رأى فقیهان شیعه (12) و برخى از فقهاى اهل سنت (13) نیز همین است؛ ولى بیشتر فقهاى اهل سنت انجام دادن حج تمتع را براى اهل مکه جایز دانستهاند .(14) رأى فقهاى شیعه و اهل سنت درباره مراد از « حاضِرىِ المَسجِد الحَرامِ » در آیه مذکور متفاوت است؛ نظر برخى از فقیهان شیعه آن است که آنها کسانىاند که میان آنان و مسجدالحرام * از 4 جانب 12 میل ( هر میل یک سوم فرسخ )(15) یا کمتر از آن باشد ؛(16) ولى مشهور فقهاى امامیه برآناند که مراد کسانىاند که فاصله آنان با مسجدالحرام 48 میل و کمتر از آن باشد .(17) در برابر، فقهاى اهل سنت آراى متفاوتى بیان کرده و گفتهاند: اینان تنها ساکنان محدوده حرم (18) یا اهل مکه یا کسانىاند که از محل سکونت آنان تا مکه نماز شکسته نمىشود، یا کسانى که در فاصله میان مواقیت احرام تا مکه ساکناند (19) یا ساکنان مکه و ذى طوى یا کسانى که از محل سکونت آنان تا مکه یک روز یا دو شب راه است .(20) حج قِران، حجى است که حجگزار ابتدا حج و سپس عمره را انجام مىدهد و هنگام احرام حج، قربانى را به همراه خود مىآورد ؛(21) ولى فقهاى اهل سنت برآناند که حج قران آن است که حجگزار حج و عمره را با یک نیت و احرام انجام داده، محرمات احرام میان آن دو بر وى حلال نمىگردد .(22) به نظر برخى از آنان آیه « واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ » ( بقره / 2، 196 ) که حج و عمره را قرین هم ذکر کرده اشاره به این نوع از حج دارد ؛(23) ولى عدهاى دیگر دلالت آیه را بر این حج نفى کرده و گفتهاند: جمع و قرین قرار دادن این دو در آیه، دلیلى بر وجوب جمع آنها در عمل نیست .(24) فقهاى اهل سنت جمع میان حج و عمره را با یک احرام جایز دانستهاند ؛(25) اما فقهاى شیعه این عمل را جایز ندانسته و در صورت انجام دادن آن گفتهاند که تنها حج منعقد مىگردد .(26) دلیل برخى از فقهاى شیعه آیه مذکور است که مسلمانان را به کامل کردن هریک از حج و عمره فرمان داده و معناى کامل کردن حج این است که حجگزار ابتدا اعمال آن را انجام داده، از احرام خارج گردد و سپس به عمل دیگرى بپردازد .(27) به روایاتى از پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام نیز در این باره استناد شده است .(28) به نظر فقیهان شیعه، حج قران وظیفه ساکنان و مجاوران مکه ـ در محدوده یاد شده ـ است .(29) دلیل این امر آیه 196 بقره / 2 است که حج تمتع را وظیفه غیر مجاوران شمرده است .(30) در اینباره به روایات نیز استناد شده است ؛(31) ولى بسیارى از فقهاى اهل سنت برآناند که انجام هریک از سه نوع حج براى مجاوران مکه جایز است .(32) حج افراد، آن است که ابتدا حجگزار براى حج محرم شده، پس از خروج از احرام، عمره را به جا مىآورد .(33) البته برخى انجام عمره پس از حج را مشروط به عدم انجام آن پیش از حج و نیز داشتن استطاعت آن دانستهاند .(34) برخى از فقهاى اهل سنت گفتهاند: اِفراد آن است که حجگزار ابتدا قبل از ماههاى حج، عمره را انجام دهد و سپس در ماههاى حج، تنها حج را به جاى آورد (35) یا ابتدا حج را به جا آورده، عمره را در غیر ماههاى حج انجام دهد .(36) به نظر برخى آیه « ولِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً » ( آل عمران / 3، 97 ) به این نوع از حج اشاره دارد ؛(37) ولى این رأى صحیح به نظر نمىرسد، زیرا آیه مذکور بر اصل وجوب حج بر مسلمانان دلالت دارد و از نوع حج سخنى به میان نیاورده است. به نظر علماى امامیه این نوع از حج وظیفه اهل مکه و مجاوران آن است .(38) دلیل این امر آیه 196 بقره / 2 و برخى روایات است ؛(39) ولى اهل سنت انجام این حج را نیز براى همه افراد جایز شمردهاند .(40) این سه نوع حج هرچند در اصل اعمال با هم اشتراک دارند، تفاوتهاى متعددى با یکدیگر دارند ؛(41) همچنین در اینکه کدام یک از حجهاى یاد شده افضل و داراى پاداش بیشترى است علماى اسلامى آراى متفاوتى دارند؛ به نظر علماى امامیه (42) و برخى از فقیهان اهل سنت (43) تمتع برتر از قران و افراد است. دلیل این امر به نظر برخى آن است که قرآن به صراحت از حج تمتع یاد کرده است: «... فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ » ( بقره / 2، 196 )، در حالى که دیگر انواع حج به صراحت در قرآن نیامدهاند (44) و نیز به روایتى از پیامبر اکرم استناد شده است که پس از محرم شدن براى حج و نزول وحى بر آن حضرت فرمود: اگر قربانى * به همراه نیاورده بودم ابتدا عمره و سپس حج مىگزاردم .(45) افزون بر این، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به صراحت بر برتر بودن حج تمتع تصریح شده است ؛(46) از جمله امام صادق فرمود: اگر 1000 حج به جا آورم همه آنها را به گونه تمتع به جا مىآورم .(47) در روایتى راز مأمور شدن مکلفان به تمتع و برترى آن، آسانگیرى خداوند بر حجگزاران و حفظ آنان از گناه با طولانى نشدن مدت احرام *، و انجام دادن طواف مستحب در بین اعمال حج دانسته شده است .(48) برخى حج قران را داراى فضیلت بیشتر دانستهاند، زیرا قرآن در آیه « واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ » از حج قران یاد کرده و نیز بدان جهت که پیامبر صلىاللهعلیهوآله حج قران انجام داد (49) و برخى نیز حج افراد را افضل شمردهاند. برخى نیز هر سه حج را داراى فضیلت یکسان دانستهاند (50) و برخى گفتهاند: اگر حجگزار قربانى به همراه آورده قران و گرنه تمتع بهتر است، زیرا پیامبر چون قربانى به همراه آورده بود حج قران به جا آورد .(51) | | حج بر سه قسم است :<ref> المبسوط، طوسى، ج 1، ص 306؛ الوسيله، ص 157.</ref> تمتع، قِران و اِفراد. تمتع حجى است که حجگزار در ماههاى حج ( شوال، ذیقعده و ذیحجه ) ابتدا اعمال عمره را انجام داده، پس از خروج از احرام دوباره براى حج محرم مىشود <ref> كشف الرموز، ج 1، ص 336؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 267.</ref> و از این رو به آن تمتع گفتهاند که تمتع ( بهره بردن ) از بسیارى محرمات احرام از جمله زنان، میان عمره و حج حلال مىشود. از آنجا که ارتباط میان این عمره و حج تمتع به گونهاى است که به منزله یک عمل محسوب مىشوند، گویا این بهرهبردارى در حج تمتع واقع شده است .<ref> الروضة البهيه، ج 2، ص 204.</ref> به نظر بسیارى از فقیهان آیه 196 بقره / 2 بر مشروعیت این حج دلالت دارد : « فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ ».<ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ الحدائق، ج 14، ص 320؛ مستند الشيعه، ج 11، ص 215.</ref> در روایات متعددى از پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام <ref> الكافى، ج 4، ص 291؛ تهذيب، ج 5، ص 24؛ مسند احمد، ج 1، ص 57.</ref> نیز حج تمتع جایز شمرده شده است. در مقابل، از عمر و عثمان نقل شده است که از حج تمتع نهى کرده و آن را حرام شمردهاند ؛<ref> مسند احمد، ج 1، ص 52؛ المجموع، ج 7، ص 151.</ref> ولى این نهى و تحریم برخلاف نص صریح قرآن کریم و سنت پیامبر صلىاللهعلیهوآله <ref> صحيح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن النسائى، ج 5، ص 151.</ref> و صحابه است ،<ref> صحيح مسلم، ج 4، ص 45؛ مسند احمد، ج 3، ص 363؛ سنن الترمذى، ج 2، ص 158 ـ 159.</ref> بر این اساس، بسیارى از مسلمانان از جمله فرزند عمر با این رأى مخالفت کرده، تمتع در حج را جایز شمردهاند .<ref> وسائل الشيعه، ج 1، ص 19؛ سنن الترمذى، ج 2، ص 159.</ref> فقیهان پیرو مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز حج تمتع را جایز شمردهاند .<ref> المجموع، ج 7، ص 151؛ المغنى، ج 3، ص 237؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 266.</ref> بر اساس آیه 196 بقره / 2: « ذلِکَ لِمَن لَم یَکُن اَهلُهُ حاضِرِى المَسجِدِ الحَرامِ » و برخى روایات ،<ref> الكافى، ج 4، ص 299؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 239.</ref> این حج وظیفه غیر مکیان است. رأى فقیهان شیعه <ref> السرائر، ج 1، ص 519؛ المعتبر، ج 2، ص 783.</ref> و برخى از فقهاى اهل سنت <ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 169؛ المجموع، ج 7، ص 169.</ref> نیز همین است؛ ولى بیشتر فقهاى اهل سنت انجام دادن حج تمتع را براى اهل مکه جایز دانستهاند .<ref> الخلاف، ج 2، ص 272؛ المجموع، ج 7، ص 169.</ref> رأى فقهاى شیعه و اهل سنت درباره مراد از « حاضِرىِ المَسجِد الحَرامِ » در آیه مذکور متفاوت است؛ نظر برخى از فقیهان شیعه آن است که آنها کسانىاند که میان آنان و مسجدالحرام * از 4 جانب 12 میل ( هر میل یک سوم فرسخ )<ref> الاوزان والمقادير، ص 131؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 417.</ref> یا کمتر از آن باشد ؛<ref> السرائر، ج 1، ص 520؛ ذخيرهالمعاد، ج 1، ص 550.</ref> ولى مشهور فقهاى امامیه برآناند که مراد کسانىاند که فاصله آنان با مسجدالحرام 48 میل و کمتر از آن باشد .<ref> الحدائق، ج 14، ص 322؛ مستند الشيعه، ج 11، ص 216؛ العروة الوثقى، ج 4، ص 441.</ref> در برابر، فقهاى اهل سنت آراى متفاوتى بیان کرده و گفتهاند: اینان تنها ساکنان محدوده حرم <ref> المغنى، ج 3، ص 502 ، 242؛ المحلى، ج 7، ص 146.</ref> یا اهل مکه یا کسانىاند که از محل سکونت آنان تا مکه نماز شکسته نمىشود، یا کسانى که در فاصله میان مواقیت احرام تا مکه ساکناند <ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 169؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 169.</ref> یا ساکنان مکه و ذى طوى یا کسانى که از محل سکونت آنان تا مکه یک روز یا دو شب راه است .<ref> المحلى، ج 7، ص 146.</ref> حج قِران، حجى است که حجگزار ابتدا حج و سپس عمره را انجام مىدهد و هنگام احرام حج، قربانى را به همراه خود مىآورد ؛<ref> مختلف الشيعه، ج 4، ص 24؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659.</ref> ولى فقهاى اهل سنت برآناند که حج قران آن است که حجگزار حج و عمره را با یک نیت و احرام انجام داده، محرمات احرام میان آن دو بر وى حلال نمىگردد .<ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 25؛ الروضة البهيه، ج 2، ص 205.</ref> به نظر برخى از آنان آیه « واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ » ( بقره / 2، 196 ) که حج و عمره را قرین هم ذکر کرده اشاره به این نوع از حج دارد ؛<ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ البحرالرائق، ج 2، ص 626.</ref> ولى عدهاى دیگر دلالت آیه را بر این حج نفى کرده و گفتهاند: جمع و قرین قرار دادن این دو در آیه، دلیلى بر وجوب جمع آنها در عمل نیست .<ref> المجموع، ج 7، ص 153.</ref> فقهاى اهل سنت جمع میان حج و عمره را با یک احرام جایز دانستهاند ؛<ref> تذكرة الفقهاء، ج 8، ص 69؛ البحر الرائق، ج 2، ص 625؛ الدرالمختار، ج 2، ص 583.</ref> اما فقهاى شیعه این عمل را جایز ندانسته و در صورت انجام دادن آن گفتهاند که تنها حج منعقد مىگردد .<ref> الخلاف، ج 2، ص 332؛ تحرير الاحكام، ج 1، ص 558.</ref> دلیل برخى از فقهاى شیعه آیه مذکور است که مسلمانان را به کامل کردن هریک از حج و عمره فرمان داده و معناى کامل کردن حج این است که حجگزار ابتدا اعمال آن را انجام داده، از احرام خارج گردد و سپس به عمل دیگرى بپردازد .<ref> الخلاف، ج 2، ص 333؛ تذكرهالفقهاء، ج 8، ص 69.</ref> به روایاتى از پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام نیز در این باره استناد شده است .<ref> الخلاف، ج 2، ص 332؛ ذخيرهالمعاد، ج 1، ص 556 ـ 557.</ref> به نظر فقیهان شیعه، حج قران وظیفه ساکنان و مجاوران مکه ـ در محدوده یاد شده ـ است .<ref> الخلاف، ج 2، ص 272؛ تحرير الاحكام، ج 1، ص 557؛ غنية النزوع، ص 152.</ref> دلیل این امر آیه 196 بقره / 2 است که حج تمتع را وظیفه غیر مجاوران شمرده است .<ref> غنية النزوع، ص 152؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 24.</ref> در اینباره به روایات نیز استناد شده است ؛<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 24.</ref> ولى بسیارى از فقهاى اهل سنت برآناند که انجام هریک از سه نوع حج براى مجاوران مکه جایز است .<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 170؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 169؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 267.</ref>حج افراد، آن است که ابتدا حجگزار براى حج محرم شده، پس از خروج از احرام، عمره را به جا مىآورد .<ref> المعتبر، ج 2، ص 785؛ المغنى، ج 3، ص 247.</ref> البته برخى انجام عمره پس از حج را مشروط به عدم انجام آن پیش از حج و نیز داشتن استطاعت آن دانستهاند .<ref> كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 17 ـ 18.</ref> برخى از فقهاى اهل سنت گفتهاند: اِفراد آن است که حجگزار ابتدا قبل از ماههاى حج، عمره را انجام دهد و سپس در ماههاى حج، تنها حج را به جاى آورد <ref> حواشى الشروانى، ج 4، ص 146؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 514.</ref> یا ابتدا حج را به جا آورده، عمره را در غیر ماههاى حج انجام دهد .<ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 25؛ روضة الطالبين، ج 2، ص 321.</ref> به نظر برخى آیه « ولِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَیتِ مَنِ استَطاعَ اِلَیهِ سَبیلاً » ( آل عمران / 3، 97 ) به این نوع از حج اشاره دارد ؛<ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ البحرالرائق، ج 2، ص 626.</ref> ولى این رأى صحیح به نظر نمىرسد، زیرا آیه مذکور بر اصل وجوب حج بر مسلمانان دلالت دارد و از نوع حج سخنى به میان نیاورده است. به نظر علماى امامیه این نوع از حج وظیفه اهل مکه و مجاوران آن است .<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 171.</ref> دلیل این امر آیه 196 بقره / 2 و برخى روایات است ؛<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 9.</ref> ولى اهل سنت انجام این حج را نیز براى همه افراد جایز شمردهاند .<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169 ـ 170؛ المجموع، ج 7، ص 153؛ المغنى، ج 3، ص 232.</ref> این سه نوع حج هرچند در اصل اعمال با هم اشتراک دارند، تفاوتهاى متعددى با یکدیگر دارند ؛<ref> الروضة البهيه، ج 2، ص 204 ـ 208؛ جواهرالكلام، ج 18، ص 75.</ref> همچنین در اینکه کدام یک از حجهاى یاد شده افضل و داراى پاداش بیشترى است علماى اسلامى آراى متفاوتى دارند؛ به نظر علماى امامیه <ref> الخلاف، ج 2، ص 266؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 172.</ref> و برخى از فقیهان اهل سنت <ref> المجموع، ج 7، ص 150؛ المغنى، ج 3، ص 233.</ref> تمتع برتر از قران و افراد است. دلیل این امر به نظر برخى آن است که قرآن به صراحت از حج تمتع یاد کرده است: «... فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ اِلَى الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِنَ الهَدىِ » ( بقره / 2، 196 )، در حالى که دیگر انواع حج به صراحت در قرآن نیامدهاند <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 172.</ref> و نیز به روایتى از پیامبر اکرم استناد شده است که پس از محرم شدن براى حج و نزول وحى بر آن حضرت فرمود: اگر قربانى * به همراه نیاورده بودم ابتدا عمره و سپس حج مىگزاردم .<ref> الخلاف، ج 2، ص 267 - 268؛ فتح العزيز، ج 7، ص 106 - 107.</ref> افزون بر این، در روایات اهل بیت علیهمالسلام به صراحت بر برتر بودن حج تمتع تصریح شده است ؛<ref> تهذيب، ج 5، ص 29؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 251.</ref> از جمله امام صادق فرمود: اگر 1000 حج به جا آورم همه آنها را به گونه تمتع به جا مىآورم .<ref> الكافى، ج 4، ص 292؛ تهذيب، ج 5، ص 29.</ref> در روایتى راز مأمور شدن مکلفان به تمتع و برترى آن، آسانگیرى خداوند بر حجگزاران و حفظ آنان از گناه با طولانى نشدن مدت احرام *، و انجام دادن طواف مستحب در بین اعمال حج دانسته شده است .<ref> علل الشرايع، ج 1، ص 274؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 232.</ref> برخى حج قران را داراى فضیلت بیشتر دانستهاند، زیرا قرآن در آیه « واَتِمُّوا الحَجَّ والعُمرَةَ لِلّهِ » از حج قران یاد کرده و نیز بدان جهت که پیامبر صلىاللهعلیهوآله حج قران انجام داد <ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 174 ـ 175.</ref> و برخى نیز حج افراد را افضل شمردهاند. برخى نیز هر سه حج را داراى فضیلت یکسان دانستهاند<ref> المجموع، ج 7، ص 152.</ref> و برخى گفتهاند: اگر حجگزار قربانى به همراه آورده قران و گرنه تمتع بهتر است، زیرا پیامبر چون قربانى به همراه آورده بود حج قران به جا آورد .<ref> ا لمغنى، ج 3، ص 232 ـ 233.</ref> |
| 1. <ref> المبسوط، طوسى، ج 1، ص 306؛ الوسيله، ص 157.</ref>
| |
| 2.<ref> كشف الرموز، ج 1، ص 336؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 267.</ref>
| |
| 3.<ref> الروضة البهيه، ج 2، ص 204.</ref>
| |
| 4. <ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ الحدائق، ج 14، ص 320؛ مستند الشيعه، ج 11، ص 215.</ref>
| |
| 5. <ref> الكافى، ج 4، ص 291؛ تهذيب، ج 5، ص 24؛ مسند احمد، ج 1، ص 57.</ref>
| |
| 6.<ref> مسند احمد، ج 1، ص 52؛ المجموع، ج 7، ص 151.</ref>
| |
| 7. <ref> صحيح مسلم، ج 4، ص 49؛ سنن النسائى، ج 5، ص 151.</ref>
| |
| 8.<ref> صحيح مسلم، ج 4، ص 45؛ مسند احمد، ج 3، ص 363؛ سنن الترمذى، ج 2، ص 158 ـ 159.</ref>
| |
| 9.<ref> وسائل الشيعه، ج 1، ص 19؛ سنن الترمذى، ج 2، ص 159.</ref>
| |
| 10. <ref> المجموع، ج 7، ص 151؛ المغنى، ج 3، ص 237؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 266.</ref>
| |
| 11. <ref> الكافى، ج 4، ص 299؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 239.</ref>
| |
| 12.<ref> السرائر، ج 1، ص 519؛ المعتبر، ج 2، ص 783.</ref>
| |
| 13.<ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 169؛ المجموع، ج 7، ص 169.</ref>
| |
| 14.<ref> الخلاف، ج 2، ص 272؛ المجموع، ج 7، ص 169.</ref>
| |
| 15. <ref> الاوزان والمقادير، ص 131؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 417.</ref>
| |
| 16. <ref> السرائر، ج 1، ص 520؛ ذخيرهالمعاد، ج 1، ص 550.</ref>
| |
| 17. <ref> الحدائق، ج 14، ص 322؛ مستند الشيعه، ج 11، ص 216؛ العروة الوثقى، ج 4، ص 441.</ref>
| |
| 18. <ref> المغنى، ج 3، ص 502 ، 242؛ المحلى، ج 7، ص 146.</ref>
| |
| 19. <ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 169؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 169.</ref>
| |
| 20. <ref> المحلى، ج 7، ص 146.</ref>
| |
| 21. <ref> مختلف الشيعه، ج 4، ص 24؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659.</ref>
| |
| 22.<ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 25؛ الروضة البهيه، ج 2، ص 205.</ref>
| |
| 23.<ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ البحرالرائق، ج 2، ص 626.</ref>
| |
| 24.<ref> المجموع، ج 7، ص 153.</ref>
| |
| 25.<ref> تذكرة الفقهاء، ج 8، ص 69؛ البحر الرائق، ج 2، ص 625؛ الدرالمختار، ج 2، ص 583.</ref>
| |
| 26.<ref> الخلاف، ج 2، ص 332؛ تحرير الاحكام، ج 1، ص 558.</ref>
| |
| 27.<ref> الخلاف، ج 2، ص 333؛ تذكرهالفقهاء، ج 8، ص 69.</ref>
| |
| 28. <ref> الخلاف، ج 2، ص 332؛ ذخيرهالمعاد، ج 1، ص 556 ـ 557.</ref>
| |
| 29. <ref> الخلاف، ج 2، ص 272؛ تحرير الاحكام، ج 1، ص 557؛ غنية النزوع، ص 152.</ref>
| |
| 30. <ref> غنية النزوع، ص 152؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 24.</ref>
| |
| 31.<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 24.</ref>
| |
| 32. <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 170؛ بدائع الصنائع، ج 2، ص 169؛ بداية المجتهد، ج 1، ص 267.</ref>
| |
| 33.<ref> المعتبر، ج 2، ص 785؛ المغنى، ج 3، ص 247.</ref>
| |
| 34. <ref> كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 17 ـ 18.</ref>
| |
| 35. <ref> حواشى الشروانى، ج 4، ص 146؛ مغنى المحتاج، ج 1، ص 514.</ref>
| |
| 36. <ref> المبسوط، سرخسى، ج 4، ص 25؛ روضة الطالبين، ج 2، ص 321.</ref>
| |
| 37. <ref> المجموع، ج 7، ص 153؛ البحرالرائق، ج 2، ص 626.</ref>
| |
| 38. <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 171.</ref>
| |
| 39. <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169؛ كتاب الحج، گلپايگانى، ج 1، ص 9.</ref>
| |
| 40. <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 169 ـ 170؛ المجموع، ج 7، ص 153؛ المغنى، ج 3، ص 232.</ref>
| |
| 41. <ref> الروضة البهيه، ج 2، ص 204 ـ 208؛ جواهرالكلام، ج 18، ص 75.</ref>
| |
| 42. <ref> الخلاف، ج 2، ص 266؛ تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 172.</ref>
| |
| 43. <ref> المجموع، ج 7، ص 150؛ المغنى، ج 3، ص 233.</ref>
| |
| 44.<ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 172.</ref>
| |
| 45. <ref> الخلاف، ج 2، ص 267 - 268؛ فتح العزيز، ج 7، ص 106 - 107.</ref>
| |
| 46. <ref> تهذيب، ج 5، ص 29؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 251.</ref>
| |
| 47. <ref> الكافى، ج 4، ص 292؛ تهذيب، ج 5، ص 29.</ref>
| |
| 48. <ref> علل الشرايع، ج 1، ص 274؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 232.</ref>
| |
| 49. <ref> بدائع الصنائع، ج 2، ص 174 ـ 175.</ref>
| |
| 50. <ref> المجموع، ج 7، ص 152.</ref>
| |
| 51. ا<ref> لمغنى، ج 3، ص 232 ـ 233.</ref>
| |
|
| |
|
| == اعمال و اجزاى حج == | | == اعمال و اجزاى حج == |