بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
بسیاری از مفسران گفتهاند: گشادهدستی زیاد اگر موجب ناتوانی شخص از پرداختن به دیگر تکالیف گردد از مصادیق اسراف در انفاق شمردهمیشود.[۳۹] | بسیاری از مفسران گفتهاند: گشادهدستی زیاد اگر موجب ناتوانی شخص از پرداختن به دیگر تکالیف گردد از مصادیق اسراف در انفاق شمردهمیشود.[۳۹] | ||
قرآن در آیه ۲۱۹ بقره/۲ نیز به انفاق مازاد بر نیازمندی سفارش میکند[۴۰]: «و یَسـَلونَکَ ماذَا یُنفِقونَ قُلِ العَفو» در شأن نزول آیه ۱۴۱ انعام/۶ گفتهاند که شماری از مسلمانان بیش از حد انفاق میکردند، بهگونهای که خود در اداره زندگی با مشکل مواجه میشدند و خداوند با نهی«لاتُسرِفوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسرِفین» آنان را از افراط در انفاق برحذر داشتهاست.[۴۱] | قرآن در آیه ۲۱۹ بقره/۲ نیز به انفاق مازاد بر نیازمندی سفارش میکند[۴۰]: «و یَسـَلونَکَ ماذَا یُنفِقونَ قُلِ العَفو» در شأن نزول آیه ۱۴۱ انعام/۶ گفتهاند که شماری از مسلمانان بیش از حد انفاق میکردند، بهگونهای که خود در اداره زندگی با مشکل مواجه میشدند و خداوند با نهی«لاتُسرِفوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ المُسرِفین» آنان را از افراط در انفاق برحذر داشتهاست.[۴۱] | ||
اعتدال در حدود و قصاص و انتقام | ==اعتدال در حدود و قصاص و انتقام== | ||
*کیفر مجرم و انتقام از او باید عادلانه و متناسب با جرم باشد. قرآن کریم در صورت ارتکاب قتل عمد برای ولیّ مقتول، حق قصاص قرار داده و در اجرای حکم برای ولیّ دم افراط و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا }}﴾}}<ref> و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است؛ سوره اسراء، آیه:۳۳.</ref> و چون اعتدال در این مورد لازم است جایز نیست به جز قاتل، شخص دیگری کشته شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴.</ref> یا در برابر یک قتل بیش از یک نفر قصاص شود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱؛ التبیان، ج۶، ص۴۷۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۰۳.</ref>، مگر در صورتی که چند نفر در قتل مشارکت داشته باشند؛ همچنین پرهیز از افراط در این زمینه اقتضا دارد که کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول نباشد<ref>جامعالبیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۶؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۳.</ref>، بدن قاتل پس از کشته شدن مثله نشود<ref>جامع البیان، مج۹، ج۱۵، ص۱۰۵؛ تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>، حکم قصاص پیش از صدور حکم قاضی اجرا نگردد<ref>تفسیر ابنابی حاتم، ج۷، ص۳۲۹؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۸۴.</ref> و پس از گرفتن دیه، قاتل کشته نشود<ref>تفسیر ماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref>. بر اساس آیات ۳۹ـ۴۰ سوره شوری انتقام از ستمگر جایز شمرده شده است. البته لازم است انتقام به مقدار ستم باشد و از افراط پرهیز گردد؛ ولی با وجود جواز انتقام، خداوند متعالی به عفو و گذشت سفارش کرده است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۵۱.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ }}﴾}}<ref> و آنان که چون بدیشان ستم رسد داد (خود) میستانند. و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد ؛ سوره شوری، آیه:۳۹ - ۴۰.</ref> قرآن کریم همچنین مقابله به مثل در صورت تجاوز مشرکان در ماههای حرام را جایز شمرده است، با این حال به رعایت تقوا و خارجنشدن از مسیر اعتدال هشدار داده است<ref>المیزان، ج۲، ص۶۳.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ }}﴾}}<ref> پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید؛ سوره بقره، آیه:۱۹۴.</ref>؛ همچنین خشم و کینه نسبت به گروهی نباید زمینه تجاوز و ستم به آنان شود، هرچند از مشرکان باشند<ref>راهنما، ج۴، ص۲۲۷.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ }}﴾}}<ref> نشکنید و چون از احرام خارج شدید میتوانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref>. | |||
کیفر مجرم و انتقام از او باید عادلانه و متناسب با جرم باشد. قرآن کریم در صورت ارتکاب قتل عمد برای ولیّ مقتول، حق قصاص قرار داده و در اجرای حکم برای ولیّ دم افراط و خروج از اعتدال را جایز ندانسته است: | ==عوامل خروج از اعتدال== | ||
عوامل خروج از اعتدال | #'''جهل:''' بر اساس آیه ۵۵ سوره نمل [[حضرت لوط]]{{ع}} جهالت قوم خود را عامل خروج آنان از اعتدال و گرایش آنان به همجنسبازی معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ }}﴾}}<ref> آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو میآورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی میورزید؛ سوره نمل، آیه:۵۵.</ref>. | ||
#'''تمایلات نفسانی:''' قرآن کریم افراطگرایان را پیرو هوای نفس خویش معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref>، چنانکه هواپرستی را عامل انحراف جنسی شمرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا }}﴾}}<ref> و آنان که از شهوتها پیروی دارند میخواهند که شما به کجروی سترگی بیفتید؛ سوره نساء، آیه:۲۷.</ref>؛ همچنین قرآن از مسیحیان میخواهد که در دین خود غلوّ نکنند و در پی هوا و هوس یهودیان که در دین خود غلوّ کرده و از حدّ اعتدال خارج شدهاند حرکت نکنند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ كَثِيرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref>. | |||
#'''غفلت از یاد خدا:''' در آیه ۲۸ سوره کهف افراط گرایان را غافل از یاد خدا معرفی میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا }}﴾}}<ref> و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن؛ سوره کهف، آیه:۲۸.</ref>. | |||
==بازتاب آیات اعتدال در اخلاق اسلامی== | |||
بر اساس آیه ۵۵ نمل | *توجه ویژه آیات و روایات به موضوع اعتدال گرچه در قالب کلید واژههای دیگری چون "قوام"، "قصد" و "استقامت" صورت گرفته، با این حال زمینهساز پیدایش اصطلاح اعتدال و طرح جدی آن در دانش اخلاق بوده است. دانشمندان اخلاق برای هر خصلت روحی دو حالت افراط و تفریط در نظر گرفته و میانهروی در آن خصلت را اعتدال نامیده<ref>امراض القلوب، ج۱، ص۳۰؛ مدارج السالکین، ج۱، ص۴۰۴؛ اغاثة اللهفان، ج۱، ص۱۶.</ref> و آن را منشأ فضایل چهارگانه در علم اخلاق برشمردهاند. به گفته آنان انسان دارای قوای چهارگانه عقل نظری، عقل عملی، غضب و شهوت است و سعادت و کمال انسان در این است که این قوا را از افراط و تفریط نگه داشته و در زندگی تعادل آنها را حفظ کند. در نتیجه این تعادل، از قوه عاقله "حکمت" پدید میآید و از قوه عامله "عدالت" و از تعادل نیروی غضب، "شجاعت" و از تعادل نیروی شهوت "عفت" و پاکدامنی به دست میآید و اعتدال سه قوه اخیر در صورتی است که مطیع اوامر و نواهی عقل نظری باشند<ref>اسفار، ج۴، ص۱۱۶؛ جامعالسعادات، ج۱، ص۳۷، ۶۸، ۸۴، ۹۳.</ref>. البته برخی عدالت را تعادل و کمال همه قوای چهارگانه و حکمت را کمال عقل عملی دانستهاند<ref>جامع السعادات، ج۱، ص۹۲.</ref>، ازاینرو در صورت گرفتار آمدن به هریک از صفات ناشایست، راه درمان را با تقویت صفت مقابل تا حدّ رسیدن به حالت اعتدال دانستهاند<ref>معارج القدس، ص۷۸، ۸۲ـ۸۳.</ref>. در این میان واجبات شرعی مانند روزه و انفاق، و باورهای دینی مانند توکل و زهد نقش بسزایی ایفامیکنند<ref>روضة المحبین، ج۱، ص۲۲۰.</ref>، بنابراین، معیار اعتدال، عقل و شرع معرفی شده<ref>معارجالقدس، ص۸۸ـ۸۹.</ref> و در واقع حالت اعتدال همان پایبندی به کتاب و سنت در رفتار و گفتار شمرده شده است<ref>کتاب الاستقامه، ج۱، ص۳.</ref> که آیاتی همچون {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ }}﴾}}<ref> پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن؛ سوره هود، آیه:۱۱۲.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ }}﴾}}<ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.</ref> به آن اشاره دارند<ref>معارج القدس، ص۸۸.</ref>؛ همچنین از این آیات برمیآید که انسان بر اثر سیر و سلوک اخلاقی همواره میتواند به اعتدال کامل نزدیکتر شود، گرچه کاملا به آن دست نیابد<ref>امراض القلوب، ج۱، ص۷؛ معارج القدس، ص۸۸.</ref>، بنابراین، راه سلوک همواره امتداد داشته و از مرحلهای به مرحلهای متعالیتر صعود میکند؛ همچنین در اخلاق اجتماعی مفهوم عدالت با این پیش فرض که عدل به معنای استواری در راه حق و نلغزیدن به سوی باطل است، به حالت اعتدال تفسیر شده است<ref>التعریفات، ص۱۹۲؛ امراضالقلوب، ج۱، ص۶.</ref>. در نگاهی کلی به مبحث اعتدال در اخلاق اسلامی میتوان از آن به عنوان حالت ثبات و سلامت روح و روان آدمی یاد کرد<ref>التوقیف، ج۱، ص۴۷۸؛ التعریفات، ص۱۸۲.</ref> که هماهنگی میان خلقیات و رفتار انسان و در نتیجه آرامش و اطمینان را در پی دارد<ref>التوقیف، ج۱، ص۴۸۵.</ref>، بنابراین هرگونه اضطراب و پیدایش صفات نکوهیده اخلاقی مانند ترس و نفاق و جهل بر اثر خروج از حالت اعتدال رخ میدهد<ref>مفردات، ص۵۳۷ـ۵۳۸، «ظلم»، ص۶۳۶، «فسد»؛ التوقیف، ج۱، ص۶۴۹.</ref>. | ||
قرآن کریم افراطگرایان را پیرو هوای نفس خویش معرفی میکند: | |||
در آیه ۲۸ کهف | |||
بازتاب آیات اعتدال در اخلاق اسلامی | |||
توجه ویژه آیات و روایات به موضوع اعتدال گرچه در قالب کلید واژههای دیگری چون |