آتش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[آتش]]، عنصری همراه با گرمی، [[روشنایی]] و شعله و نیز سَبُک و بالارونده است که از موادّ سوختنی پدید می‌آید. برابر [[عربی]] آتش، "[[نار]]" و ۱۴۵ بار در [[قرآن]] آمده است.<ref>المعجم الاحصائی، ج ۳، ص ۱۵۱۵ و ۱۵۱۶.</ref> راغب، "نار" را شعله‌ای قابل [[رؤیت]] معنا کرده و آن را با [[نور]] از یک ریشه دانسته که به طور معمول ملازمند و افزوده است که نور، توشه [[آخرتی]]، و نار، توشه [[دنیایی]] است.<ref>مفردات، ص ۸۲۸، «نور».</ref> واژه‌های دیگری همانند "حریق" به معنای سوزاننده {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفته‌اند و اینکه پیامبران را ناروا می‌کشتند می‌نویسیم و می‌گوییم: عذاب آتش سوزان  را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> "[[سعیر]]" به معنای شعله‌ور {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان آتش را می‌افزاییم» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> "[[جحیم]]" یعنی خرمن آتش {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ}}<ref>«و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.</ref> "شهاب" {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۸.</ref> "صلی" به معنای [[سوزاندن]] {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ}}<ref>«و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.</ref> "سجر" {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.</ref> و "ایقاد" {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> که دو واژه اخیر به معنای برافروختن آتش است، به نوعی، القاکننده معنای یاد شده‌اند. نویسندگان وجوه القرآن، برای "نار" وجوه متعدّدی مانند آتش جهنّم {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>، آتش معروف {{متن قرآن|النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ}}<ref>«آن آتش پرهیزم» سوره بروج، آیه ۵.</ref>، آتشِ آتش‌زنه {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref>، آتش درخت {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref>، [[مال]] [[حرام]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>، نور {{متن قرآن|إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى}}<ref>«آن هنگام که آتشی دید به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعله‌ای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.</ref>، [[دشمنی]] {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، آتشی که [[قربانی]] را می‌سوزاند {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>، [[کفر]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> و [[اختلاف]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>فی‌ظلال، ج ۱، ص ۴۴۳.</ref> ذکر کرده‌اند.<ref>وجوه القرآن، نیشابوری، ص ۳۲۲؛ الوجوه‌والنظایر، دامغانی، ج ۲، ص ۲۵۱ و ۲۵۲؛ وجوه قرآن، تفلیسی، ص ۲۸۱.</ref>
[[آتش]]، عنصری همراه با گرمی، [[روشنایی]] و شعله و نیز سَبُک و بالارونده است که از موادّ سوختنی پدید می‌آید. برابر [[عربی]] آتش، "[[نار]]" و ۱۴۵ بار در [[قرآن]] آمده است.<ref>المعجم الاحصائی، ج ۳، ص ۱۵۱۵ و ۱۵۱۶.</ref> راغب، "نار" را شعله‌ای قابل [[رؤیت]] معنا کرده و آن را با [[نور]] از یک ریشه دانسته که به طور معمول ملازمند و افزوده است که نور، توشه [[آخرتی]]، و نار، توشه [[دنیایی]] است.<ref>مفردات، ص ۸۲۸، «نور».</ref> واژه‌های دیگری همانند "حریق" به معنای سوزاننده {{متن قرآن|لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«خداوند سخن آن کسان را که گفتند: خداوند تهیدست است و ما توانگریم شنیده است؛ به زودی آنچه را گفته‌اند و اینکه پیامبران را ناروا می‌کشتند می‌نویسیم و می‌گوییم: عذاب آتش سوزان  را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۱.</ref> "[[سعیر]]" به معنای شعله‌ور {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان آتش را می‌افزاییم» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref> "[[جحیم]]" یعنی خرمن آتش {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ}}<ref>«و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.</ref> "شهاب" {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۸.</ref> "صلی" به معنای [[سوزاندن]] {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ}}<ref>«و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.</ref> "سجر" {{متن قرآن|وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ}}<ref>«و آنگاه که دریاها برجوشند» سوره تکویر، آیه ۶.</ref> و "ایقاد" {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> که دو واژه اخیر به معنای برافروختن آتش است، به نوعی، القاکننده معنای یاد شده‌اند. نویسندگان وجوه القرآن، برای "نار" وجوه متعدّدی مانند آتش جهنّم {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>، آتش معروف {{متن قرآن|النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ}}<ref>«آن آتش پرهیزم» سوره بروج، آیه ۵.</ref>، آتشِ آتش‌زنه {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref>، آتش درخت {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref>، [[مال]] [[حرام]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>، نور {{متن قرآن|إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى}}<ref>«آن هنگام که آتشی دید به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعله‌ای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.</ref>، [[دشمنی]] {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>، آتشی که [[قربانی]] را می‌سوزاند {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>، [[کفر]] {{متن قرآن|وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ}}<ref>«با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند که کنیزی مؤمن از زن (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن زن مشرک) دلتان را برده باشد، و به مردان مشرک (نیز) زن مؤمن ندهید تا ایمان آورند که یک برده مؤمن از مرد (آزاد) مشرک بهتر است هر چند (آن مرد مشرک) از شما دل برده باشد، آنان (شما را) به دوزخ فرا می‌خوانند و خداوند به بهشت و آمرزش- به اذن خویش- فرا می‌خواند و آیات خود را برای مردم روشن می‌دارد باشد که آنان پند گیرند» سوره بقره، آیه ۲۲۱.</ref> و [[اختلاف]] {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید  و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref><ref>فی‌ظلال، ج ۱، ص ۴۴۳.</ref> ذکر کرده‌اند.<ref>وجوه القرآن، نیشابوری، ص ۳۲۲؛ الوجوه‌والنظایر، دامغانی، ج ۲، ص ۲۵۱ و ۲۵۲؛ وجوه قرآن، تفلیسی، ص ۲۸۱.</ref>


بر اساس [[آیات قرآن]]، عامل اصلی پیدایش آتش، [[خداوند]] است: {{متن قرآن| أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ }}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۱-۷۲.</ref> در [[آیه]] دیگری نیز به تبیین [[آفرینش]] آتش از درخت سبز برای [[آدمیان]] پرداخته است: {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref> درباره درخت [[آتش]] مذکور در [[آیه]]، نظریّات گوناگونی وجود دارد. برخی آن را هیزم معنا کرده‌اند <ref>اطیب‌البیان، ج ۱۲، ص ۴۰۵.</ref> و بسیاری از [[مفسّران]] برآنند که درخت مزبور، آتش‌زنه است و آورده‌اند که دو نوع درخت به نام "مَرْخ" و "عَفار" بوده که دو شاخه از آنها را می‌بریدند و در حالی ‌که هر دو سبز بود و از آنها آب می‌چکید، آنها را به هم می‌ساییدند، و از آنها جرقه تولید می‌شد.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۸، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.</ref> بعضی گفته‌اند: منشأ همه آتش‌ها، انرژی خورشیدی است و سوختن هیزم هم به سبب [[ذخیره]] شدن انرژی خورشیدی در دوران سبزی آن است.<ref>من هدی القرآن، ج ۱۱، ص ۱۷۸.</ref> برخی نیز با [[یادآوری]] اینکه ذکر دو درخت مرخ و عفار در [[تفاسیر]] به جهت [[استعداد]] بیش‌تر آنها برای آتش‌زا بودن است، نوشته‌اند: همه درختان، این ویژگی را دارند و [[شاهد]] آن، آتش سوزی در جنگل‌ها است که بدون دخالت عوامل بیرونی صورت می‌گیرد و حاکی از وجود جریان الکتریسته در درختان است که بر اثر مالش، جرقه می‌زند و آتش می‌گیرد.<ref>نمونه، ج ۱۸، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۵.</ref> در جای دیگری از [[قرآن]] که در آن از اسبان [[مجاهدان]] [[سخن]] به میان آمده، [[اذعان]] شده که با مالش پای اسبان بر سنگ و یا [[زمین]] از آنها جرقه تولید می‌شود: {{متن قرآن|وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا }}<ref>«سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)» سوره عادیات، آیه ۱-۲.</ref> کوبیده شدن پای اسبان به [[کوه]] و تولید آتش، اصابت سم اسب‌ها به سنگ و جهیدن جرقه از آن <ref>التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۶۵؛ جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴۸.</ref> و پدید آمدن جرقّه از سنگ‌هایی که با فشارِ پای اسبان به هم می‌خورند،<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۴.</ref> وجوهی است که مفسّران درباره {{متن قرآن|الْمُورِيَاتِ}} ذکر کرده‌اند.
بر اساس [[آیات قرآن]]، عامل اصلی پیدایش آتش، [[خداوند]] است: {{متن قرآن| أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ }}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۱-۷۲.</ref> در [[آیه]] دیگری نیز به تبیین [[آفرینش]] آتش از درخت سبز برای [[آدمیان]] پرداخته است: {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref> درباره درخت [[آتش]] مذکور در [[آیه]]، نظریّات گوناگونی وجود دارد. برخی آن را هیزم معنا کرده‌اند <ref>اطیب‌البیان، ج ۱۲، ص ۴۰۵.</ref> و بسیاری از [[مفسّران]] برآنند که درخت مزبور، آتش‌زنه است و آورده‌اند که دو نوع درخت به نام "مَرْخ" و "عَفار" بوده که دو شاخه از آنها را می‌بریدند و در حالی ‌که هر دو سبز بود و از آنها آب می‌چکید، آنها را به هم می‌ساییدند، و از آنها جرقه تولید می‌شد.<ref>کشف‌الاسرار، ج ۸، ص ۲۴۸؛ قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.</ref> بعضی گفته‌اند: منشأ همه آتش‌ها، انرژی خورشیدی است و سوختن هیزم هم به سبب [[ذخیره]] شدن انرژی خورشیدی در دوران سبزی آن است.<ref>من هدی القرآن، ج ۱۱، ص ۱۷۸.</ref> برخی نیز با [[یادآوری]] اینکه ذکر دو درخت مرخ و عفار در [[تفاسیر]] به جهت [[استعداد]] بیش‌تر آنها برای آتش‌زا بودن است، نوشته‌اند: همه درختان، این ویژگی را دارند و [[شاهد]] آن، آتش سوزی در جنگل‌ها است که بدون دخالت عوامل بیرونی صورت می‌گیرد و حاکی از وجود جریان الکتریسته در درختان است که بر اثر مالش، جرقه می‌زند و آتش می‌گیرد.<ref>نمونه، ج ۱۸، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۵.</ref> در جای دیگری از [[قرآن]] که در آن از اسبان [[مجاهدان]] [[سخن]] به میان آمده، [[اذعان]] شده که با مالش پای اسبان بر سنگ و یا [[زمین]] از آنها جرقه تولید می‌شود: {{متن قرآن|وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا }}<ref>«سوگند به آن اسبان دونده (که) نفس زنان (تاختند)، و به (اسبان) اخگرافروز (با سم از سنگ راه)» سوره عادیات، آیه ۱-۲.</ref> کوبیده شدن پای اسبان به [[کوه]] و تولید آتش، اصابت سم اسب‌ها به سنگ و جهیدن جرقه از آن <ref>التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۶۵؛ جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۴۸.</ref> و پدید آمدن جرقّه از سنگ‌هایی که با فشارِ پای اسبان به هم می‌خورند،<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۰۴.</ref> وجوهی است که مفسّران درباره {{متن قرآن|الْمُورِيَاتِ}} ذکر کرده‌اند.
خط ۱۵: خط ۱۵:
از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که آتش، از پدیده‌های پیش از [[آفرینش انسان]] است. آیاتی که در آنها از [[خلقت آدم]]{{ع}} و [[دستور خدا]] به [[فرشتگان]] برای [[سجده]] بر وی، [[سخن]] گفته شده، نشان می‌دهد که [[ابلیس]]، پیش از [[آفرینش آدم]]{{ع}} از آتش [[آفریده]] شده است: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. در آیه‌ای، ابلیس از جنس جـن معرّفی شده {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و در آیه‌ای دیگر، به ‌صراحت آمده که [[جن]]، پیش از [[آدم]]{{ع}}، از آتش آفریده شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ }}<ref>«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم و پیش‌تر پری را از آتشباد  آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶-۲۷.</ref>.
از [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که آتش، از پدیده‌های پیش از [[آفرینش انسان]] است. آیاتی که در آنها از [[خلقت آدم]]{{ع}} و [[دستور خدا]] به [[فرشتگان]] برای [[سجده]] بر وی، [[سخن]] گفته شده، نشان می‌دهد که [[ابلیس]]، پیش از [[آفرینش آدم]]{{ع}} از آتش [[آفریده]] شده است: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. در آیه‌ای، ابلیس از جنس جـن معرّفی شده {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و در آیه‌ای دیگر، به ‌صراحت آمده که [[جن]]، پیش از [[آدم]]{{ع}}، از آتش آفریده شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ }}<ref>«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم و پیش‌تر پری را از آتشباد  آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶-۲۷.</ref>.


در [[تورات]]، از آتش مقدّسی یاد شده که همواره فروزان بوده‌است <ref>کتاب مقدّس، لاویان، ۶: ۱ تا ۶.</ref> و [[مردم]]، قربانی‌های خود را برای جلب [[رضایت خدا]] در آن می‌سوزانده‌اند.<ref> کتاب مقدّس، لاویان، ۱: ۷ تا ۹ و ۲: ۲ و ۳ و ۶: ۱ تا ۵.</ref> [[نزول]] چنین آتشی از [[آسمان]] بر قربانی، نشانه قبول قربانی و دلیل حقّانیّت آورنده آن نیز تلقّی می‌شده است.<ref> کتاب مقدّس، لاویان، ۹: ۲۳ و ۲۴ و اوّل پادشاهان، ۱۸: ۳۸.</ref> [[قرآن]] نیز خواست تعدادی از [[یهودیان]] را از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} گزارش کرده که نزد [[پیامبر]] آمده، اظهار داشتند که [[عهد]] کرده‌اند به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاورند، مگر قربانی‌یی بیاورد که [[آتش]] آن را بسوزاند:{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۹۰۱؛ روض‌الجنان، ج ۵، ص ۱۷۳.</ref> برای آتش مطرح شده در [[آیه]]، اوصافی چون سپید بی‌دود،<ref>روض‌الجنان، ج ۵، ص ۱۹۰.</ref> صدای مهیب،<ref>مواهب علّیه، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref> و آسمانی <ref>قمی، ج ۱، ص ۱۲۷؛ جوامع‌الجامع، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> را ذکر کرده‌اند.
در [[تورات]]، از آتش مقدّسی یاد شده که همواره فروزان بوده‌است <ref>کتاب مقدّس، لاویان، ۶: ۱ تا ۶.</ref> و [[مردم]]، قربانی‌های خود را برای جلب [[رضایت خدا]] در آن می‌سوزانده‌اند.<ref> کتاب مقدّس، لاویان، ۱: ۷ تا ۹ و ۲: ۲ و ۳ و ۶: ۱ تا ۵.</ref> [[نزول]] چنین آتشی از [[آسمان]] بر قربانی، نشانه قبول قربانی و دلیل حقّانیّت آورنده آن نیز تلقّی می‌شده است.<ref> کتاب مقدّس، لاویان، ۹: ۲۳ و ۲۴ و اوّل پادشاهان، ۱۸: ۳۸.</ref> [[قرآن]] نیز خواست تعدادی از [[یهودیان]] را از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} گزارش کرده که نزد [[پیامبر]] آمده، اظهار داشتند که [[عهد]] کرده‌اند به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاورند، مگر قربانی‌یی بیاورد که [[آتش]] آن را بسوزاند:{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۹۰۱؛ روض‌الجنان، ج ۵، ص ۱۷۳.</ref> برای آتش مطرح شده در [[آیه]]، اوصافی چون سپید بی‌دود،<ref>روض‌الجنان، ج ۵، ص ۱۹۰.</ref> صدای مهیب،<ref>مواهب علّیه، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref> و آسمانی <ref>قمی، ج ۱، ص ۱۲۷؛ جوامع‌الجامع، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> را ذکر کرده‌اند.


در [[آیات قرآن]]، به [[قداست]] آتش اشاره‌ای نشده و فقط در آیاتی، به نقل از [[ابلیس]] (به دلیل [[خلق]] شدنش از آتش) خود را [[برتر]] از [[آدمی]] که از [[گِل]] [[آفریده]] شده به شمار آورده است: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref> گویا [[برتری]] آتش بر گِل و امثال آن نزد ابلیس، چنان [[بدیهی]] بوده که وی بدون [[اقامه دلیل]] به ادّعای برتری خود بسنده کرده است؛ در عین حال، [[مفسّران]] کوشیده‌اند وجوهی را که نشانه یا دلیل برتری آتش باشد، در [[تفاسیر]] بیاورند. برخی، احتمال‌هایی را ذکر کرده و درباره آنها نظری نداده‌اند و برخی دیگر، آنها را نقل و نقد کرده‌اند و در مقابل، ادلّه‌ای را مبنی بر برتری چیزهایی بر آتش برشمرده‌اند.<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> مفسّران، احتمال‌های یاد شده را چنین بر شمرده‌اند: آتش، [[قوّت]] بیش‌تری بر موجودات دیگر دارد.<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۳.</ref> از عالم عِلوی، لطیف، [[گرما]] بخش، خشک، در کنار اجرام آسمانی و تأثیرگذار است و با حرارت غریزی که مادّه [[حیات]] دارد، متناسب است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۲ و ۳۳.</ref> اجرام فلکی، برتر از اجرام عنصری‌اند و [[آتش]]، نزدیک‌ترین عنصر به [[فلک]] است. آتش در پرتوافکنی [[جانشین]] [[خورشید و ماه]] است؛ وقتی که آنها نیستند. آتش [[نور]] دارد و شبیه [[روح]] (نفس [[بخاری]]) است. سبک و بالا رونده است. نخستین بُرج فلک، [[برج]] حَمَل است که بر [[طبیعت]] آتش قرار دارد. هر جِرم زمینی که [[نورانیت]] داشته باشد، [[اشرف]] است. [[چشم]] که شریف‌ترین عضو [[بدن]] است، رؤیتش به شعاع است. اشرف اجسام، [[خورشید]] است که به آتش می‌ماند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۳۲ و ۲۳۳.</ref> و آتش، جوهر نوردهنده است<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
در [[آیات قرآن]]، به [[قداست]] آتش اشاره‌ای نشده و فقط در آیاتی، به نقل از [[ابلیس]] (به دلیل [[خلق]] شدنش از آتش) خود را [[برتر]] از [[آدمی]] که از [[گِل]] [[آفریده]] شده به شمار آورده است: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref> گویا [[برتری]] آتش بر گِل و امثال آن نزد ابلیس، چنان [[بدیهی]] بوده که وی بدون [[اقامه دلیل]] به ادّعای برتری خود بسنده کرده است؛ در عین حال، [[مفسّران]] کوشیده‌اند وجوهی را که نشانه یا دلیل برتری آتش باشد، در [[تفاسیر]] بیاورند. برخی، احتمال‌هایی را ذکر کرده و درباره آنها نظری نداده‌اند و برخی دیگر، آنها را نقل و نقد کرده‌اند و در مقابل، ادلّه‌ای را مبنی بر برتری چیزهایی بر آتش برشمرده‌اند.<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> مفسّران، احتمال‌های یاد شده را چنین بر شمرده‌اند: آتش، [[قوّت]] بیش‌تری بر موجودات دیگر دارد.<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص ۱۷۳.</ref> از عالم عِلوی، لطیف، [[گرما]] بخش، خشک، در کنار اجرام آسمانی و تأثیرگذار است و با حرارت غریزی که مادّه [[حیات]] دارد، متناسب است.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۲ و ۳۳.</ref> اجرام فلکی، برتر از اجرام عنصری‌اند و [[آتش]]، نزدیک‌ترین عنصر به [[فلک]] است. آتش در پرتوافکنی [[جانشین]] [[خورشید و ماه]] است؛ وقتی که آنها نیستند. آتش [[نور]] دارد و شبیه [[روح]] (نفس [[بخاری]]) است. سبک و بالا رونده است. نخستین بُرج فلک، [[برج]] حَمَل است که بر [[طبیعت]] آتش قرار دارد. هر جِرم زمینی که [[نورانیت]] داشته باشد، [[اشرف]] است. [[چشم]] که شریف‌ترین عضو [[بدن]] است، رؤیتش به شعاع است. اشرف اجسام، [[خورشید]] است که به آتش می‌ماند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۳۲ و ۲۳۳.</ref> و آتش، جوهر نوردهنده است<ref>قرطبی، ج ۷، ص ۱۱۰ و ۱۱۱.</ref><ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==فواید [[معنوی]] [[آتش]]==
==فواید [[معنوی]] [[آتش]]==
از مجموع [[آیات]] مربوط به آتش استفاده می‌شود که دو نوع فایده و کارکرد دارد: کارکردی معنوی، و نقشی [[مادّی]]. فایده معنوی آن، [[آیه]] [[خدا]] بودن و [[یادآوری]] حقایقی مانند [[معاد]] و جهنّم است. آیات {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref> و {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref> که درباره درخت آتش‌زنه است، در شمار آیاتی‌اند که نشانه‌های [[خداوند]] را بیان می‌کنند. تعبیر {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> و [[سیاق آیات]] در [[سوره یس]] و نیز تعبیر {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ}}<ref>«آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۲.</ref> و ذکر صفت {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} برای آتش در [[سوره واقعه]]، الهام‌بخش این حقیقت‌اند که پدید آمدن آتش از درخت سبز، آیه [[الهی]] است.
از مجموع [[آیات]] مربوط به آتش استفاده می‌شود که دو نوع فایده و کارکرد دارد: کارکردی معنوی، و نقشی [[مادّی]]. فایده معنوی آن، [[آیه]] [[خدا]] بودن و [[یادآوری]] حقایقی مانند [[معاد]] و جهنّم است. آیات {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۸۰.</ref> و {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref> که درباره درخت آتش‌زنه است، در شمار آیاتی‌اند که نشانه‌های [[خداوند]] را بیان می‌کنند. تعبیر {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است» سوره یس، آیه ۷۷.</ref> و [[سیاق آیات]] در [[سوره یس]] و نیز تعبیر {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ}}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟» سوره واقعه، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ}}<ref>«آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۷۲.</ref> و ذکر صفت {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} برای آتش در [[سوره واقعه]]، الهام‌بخش این حقیقت‌اند که پدید آمدن آتش از درخت سبز، آیه [[الهی]] است.


[[مفسّران]]، در هر دو مورد، آتش را مایه [[پند]] و [[اندرز]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.</ref> نشانه توان خداوند بر بازآفرینی [[انسان‌ها]] در [[قیامت]]، و یادآور شعله‌های آتش جهنّم دانسته‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۶۲ و ج ۹، ص ۱۴۳؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۲۲۹.</ref> برخی آیه ۸۰ یس را که در سیاق آیات معاد است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟ و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست. همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۷۷-۸۰.</ref> قرینه گرفته‌اند که متعلّق {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} در آیه {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> [[معاد]] یا جهنّم است. فخررازی، آن را یادآور امکان معاد دانسته و توضیح داده است: کسی که بر ایجاد [[آتش]] از درخت سبز توانا است، بر ایجاد حرارت جان‌دار در مرده، [[ناتوان]] نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۸۴.</ref> [[مفسّران]]، بر همین نظر، تصریح <ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۵، ص ۴۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۹، ص ۱۶۶.</ref> و آن را حجّتی در پاسخ [[منکران]] معاد تلقّی کرده‌اند؛ زیرا [[کافران]] مدّعی بوده‌اند که نطفه، حار و مرطوب و با طبع [[حیات]] سازگار است؛ در حالی که استخوان، سرد و خشک و با طبع [[مرگ]] [[سازگاری]] دارد؛ بنابراین، ایجاد حیات در استخوان ممکن نیست و [[خداوند]] با تبیین چگونگی پیدایش آتش از درخت سبز، اشکال مزبور را پاسخ می‌دهد.<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.</ref> ملاّصدرا، آتش مزبور را افزون بر یادآور معاد بودن، تذکّری برای وجود آتش نفس که شعله‌ای [[ملکوتی]] است و یادآور مادّه [[آفرینش]] [[شیطان]] دانسته که باید با آن به یاد [[کید شیطان]] بود<ref> تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۹۵.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
[[مفسّران]]، در هر دو مورد، آتش را مایه [[پند]] و [[اندرز]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.</ref> نشانه توان خداوند بر بازآفرینی [[انسان‌ها]] در [[قیامت]]، و یادآور شعله‌های آتش جهنّم دانسته‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۶۲ و ج ۹، ص ۱۴۳؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۲۲۹.</ref> برخی آیه ۸۰ یس را که در سیاق آیات معاد است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُّبِينٌ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟ و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوان‌هایی را که پوسیده است زنده می‌گرداند؟ بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زنده‌اش می‌گرداند و او به (حال) هر آفریده‌ای داناست. همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که  از آن (چیزی) می‌افروزید» سوره یس، آیه ۷۷-۸۰.</ref> قرینه گرفته‌اند که متعلّق {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} در آیه {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> [[معاد]] یا جهنّم است. فخررازی، آن را یادآور امکان معاد دانسته و توضیح داده است: کسی که بر ایجاد [[آتش]] از درخت سبز توانا است، بر ایجاد حرارت جان‌دار در مرده، [[ناتوان]] نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۱۸۴.</ref> [[مفسّران]]، بر همین نظر، تصریح <ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۵، ص ۴۱۱؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۹، ص ۱۶۶.</ref> و آن را حجّتی در پاسخ [[منکران]] معاد تلقّی کرده‌اند؛ زیرا [[کافران]] مدّعی بوده‌اند که نطفه، حار و مرطوب و با طبع [[حیات]] سازگار است؛ در حالی که استخوان، سرد و خشک و با طبع [[مرگ]] [[سازگاری]] دارد؛ بنابراین، ایجاد حیات در استخوان ممکن نیست و [[خداوند]] با تبیین چگونگی پیدایش آتش از درخت سبز، اشکال مزبور را پاسخ می‌دهد.<ref>قرطبی، ج ۱۵، ص ۴۱.</ref> ملاّصدرا، آتش مزبور را افزون بر یادآور معاد بودن، تذکّری برای وجود آتش نفس که شعله‌ای [[ملکوتی]] است و یادآور مادّه [[آفرینش]] [[شیطان]] دانسته که باید با آن به یاد [[کید شیطان]] بود<ref> تفسیر ملاصدرا، ج ۷، ص ۹۵.</ref><ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==نقش مادی آتش==
==نقش مادی آتش==
[[کشف]] آتش به وسیله [[انسان]]، اهمّیّت شایان توجّهی دارد <ref>تاریخ تمدّن، ج ۱، ص ۱۶.</ref> و از عظیم‌ترین حوادث [[زندگی]] [[بشر]] است و تمدّن بشری با آن آغاز شده.<ref>فی‌ظلال، ج ۶، ص ۳۴۶۹.</ref> این پدیده، از جمله وسایلی است که تداوم [[حیات بشر]] و [[رشد]] و تحوّل [[صنعت]] در گرو آن بوده و هست. [[انسان]] برای ادامه حیاتش به [[غذا]] نیاز دارد که تهیّه آن با حرارت و آتش ممکن است.<ref>الجواهر، ج ۹، ص ۲۳۴.</ref> به ساخت‌وساز ابزارهای فلزی محتاج است که با آتش انجام می‌شود. {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> نقشی که آتش در زندگی بشر ایفا می‌کند، به قدری حائز اهمّیّت است که خداوند از آن به متاع (کالای زندگی) تعبیر کرده {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> و نیز از آتش با صفت {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} یاد شده که یادآور [[نعمت]] [[خدای متعال]] است؛<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.</ref> هم‌چنین در همین [[سوره]]، از [[آتش]] به {{متن قرآن|مَتَاعً}} (کالا) تعبیر شده که نشان‌دهنده استفاده همه [[انسان‌ها]] از آن است: {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> {{متن قرآن|مُقْوِي}}از ریشه "قواء" به معنای بیابان و ملازم با [[ناداری]] است.<ref>مفردات، ص ۶۹۴، «قوی».</ref> قُطرب آن را از واژه‌های اَضداد و به معنای [[فقیر]] و [[غنی]] شمرده <ref> قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.</ref> و [[مفسّران]]، مقصود از "مقوین" را همه کسانی دانسته‌اند که از [[نور]] و گرمای آتش استفاده می‌کنند و برای پختن نان و [[غذا]] از آن بهره می‌گیرند؛<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.</ref> با این حال، در برخی [[آیات]]، مواردی از استفاده خاص از آن، مورد اشاره قرار گرفته است. آتش، وسیله گرمازا و وسیله روشنایی‌بخش است که می‌توان از آن برای یافتن راه در [[تاریکی]] استفاده کرد؛ چنان‌که [[موسی]]{{ع}} پس از [[مشاهده]] آتش در بیابان، برای گرفتن شعله‌ای از آن برای گرم شدن یا یافتن راه در تاریکی [[شب]] به طرف آن رفت: {{متن قرآن|إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى}}<ref>«آن هنگام که آتشی دید به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعله‌ای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.</ref> نیز {{متن قرآن|إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله‌ای  آتش  برایتان می‌آورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ}}<ref>«پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.</ref>.
[[کشف]] آتش به وسیله [[انسان]]، اهمّیّت شایان توجّهی دارد <ref>تاریخ تمدّن، ج ۱، ص ۱۶.</ref> و از عظیم‌ترین حوادث [[زندگی]] [[بشر]] است و تمدّن بشری با آن آغاز شده.<ref>فی‌ظلال، ج ۶، ص ۳۴۶۹.</ref> این پدیده، از جمله وسایلی است که تداوم [[حیات بشر]] و [[رشد]] و تحوّل [[صنعت]] در گرو آن بوده و هست. [[انسان]] برای ادامه حیاتش به [[غذا]] نیاز دارد که تهیّه آن با حرارت و آتش ممکن است.<ref>الجواهر، ج ۹، ص ۲۳۴.</ref> به ساخت‌وساز ابزارهای فلزی محتاج است که با آتش انجام می‌شود. {{متن قرآن|أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ}}<ref>«از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی -هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد و آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند، (نیز) کفی همانند آن (کف سیلاب) است؛ بدین‌گونه خداوند درست و نادرست را مثل می‌زند؛ باری، کف، کنار می‌رود اما آنچه مردم را سودمند افتد در زمین باز می‌ماند؛ بدین‌گونه خداوند مثل می‌زند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> نقشی که آتش در زندگی بشر ایفا می‌کند، به قدری حائز اهمّیّت است که خداوند از آن به متاع (کالای زندگی) تعبیر کرده {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> و نیز از آتش با صفت {{متن قرآن|تَذْكِرَةً}} یاد شده که یادآور [[نعمت]] [[خدای متعال]] است؛<ref>کشف‌الاسرار، ج ۹، ص ۴۶۱.</ref> هم‌چنین در همین [[سوره]]، از [[آتش]] به {{متن قرآن|مَتَاعً}} (کالا) تعبیر شده که نشان‌دهنده استفاده همه [[انسان‌ها]] از آن است: {{متن قرآن|نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ}}<ref>«ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۳.</ref> {{متن قرآن|مُقْوِي}}از ریشه "قواء" به معنای بیابان و ملازم با [[ناداری]] است.<ref>مفردات، ص ۶۹۴، «قوی».</ref> قُطرب آن را از واژه‌های اَضداد و به معنای [[فقیر]] و [[غنی]] شمرده <ref> قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.</ref> و [[مفسّران]]، مقصود از "مقوین" را همه کسانی دانسته‌اند که از [[نور]] و گرمای آتش استفاده می‌کنند و برای پختن نان و [[غذا]] از آن بهره می‌گیرند؛<ref>قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۴۴.</ref> با این حال، در برخی [[آیات]]، مواردی از استفاده خاص از آن، مورد اشاره قرار گرفته است. آتش، وسیله گرمازا و وسیله روشنایی‌بخش است که می‌توان از آن برای یافتن راه در [[تاریکی]] استفاده کرد؛ چنان‌که [[موسی]]{{ع}} پس از [[مشاهده]] آتش در بیابان، برای گرفتن شعله‌ای از آن برای گرم شدن یا یافتن راه در تاریکی [[شب]] به طرف آن رفت: {{متن قرآن|إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى}}<ref>«آن هنگام که آتشی دید به خانواده‌اش گفت: درنگ کنید! من آتشی دیدم باشد که از آن شعله‌ای بیاورم یا با آتش رهنمودی بیابم» سوره طه، آیه ۱۰.</ref> نیز {{متن قرآن|إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله‌ای  آتش  برایتان می‌آورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ}}<ref>«پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.</ref>.


آتش مزبور که موسی{{ع}} آن را مشاهده کرد، بر نور حمل شده است؛<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳.</ref> هرچند مفسّران در اینکه آن‌چه موسی دیده، آتش [[حقیقی]] بوده یا نوری بوده که در نظر او آتش آمده، [[اختلاف]] نظر دارند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۹.</ref> در مَثَلی که [[خداوند]] در [[سوره بقره]] آورده و حال [[منافقان]] را به آن [[تشبیه]] کرده، به [[روشنایی]] بخش بودن آتش اشاره شده است: {{متن قرآن|مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.</ref> در سه جای [[قرآن]]، به تصریح یا اشاره، از آتش، به صورت ابزاری برای ساخت زیورآلات، سـدّ و پختن خشت یاد شده است. [[قرآن]]، به دست آوردن [[زینت]] آلات یا وسایلی دیگر چون آهن، مس و روی به کمک حرارت [[آتش]] را [[نعمت]] [[الهی]] دانسته است: {{متن قرآن| وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ }}<ref>«آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> چنان‌که [[ذوالقرنین]] برای جلوگیری از [[ستم]] [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، با کمک قطعات ذوب شده آهن (مس)<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۳۴.</ref> بین دو [[کوه]]، سدّی بنا کرد: {{متن قرآن|آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا}}<ref>«پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه ۹۶.</ref> از اینکه [[فرعون]] از وزیرش [[هامان]] می‌خواهد که با آتش، آجر بسازد و با آن مناره‌ای بنا کند تا وی بتواند به خدای [[موسی]]{{ع}} [[دست]] یابد: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز  و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref> می‌توان به‌دست آورد که کاربرد آتش در ساختن آجر در آن دوران امری شناخته شده بوده است؛ هم‌چنین آتش، به صورت وسیله [[کیفر]] و [[تعذیب]] [[پیامبران]] و [[دین‌داران]] از سوی [[کافران]] به کار رفته است؛ چنان‌که قوم [[نمرود]]، [[ابراهیم]] را به [[جرم]] شکستن بت‌هایشان، با آتش کیفر کرده‌اند: {{متن قرآن|قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گفتند: اگر می‌خواهید کاری کنید ، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید» سوره انبیاء، آیه ۶۸.</ref>.<ref>الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> و [[اصحاب اخدود]]، مؤمنانی را در گودالی از آتش انداختند و در حالی‌که خود نظاره می‌کردند، آنان را در آتش سوزاندند: {{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ}}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.</ref> در مقابل، از آتش به گونه‌ای برضدّ کافران و کژروان استفاده شده است؛ چنان‌که در تمثیلی، با تشبیهِ [[عمل صالح]] آمیخته با [[ریا]] به باغ سوخته، به [[مؤمنان]] هشدار داده تا [[اعمال صالح]] خود را با ریا و [[نفاق]] نیامیزند {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref>. چنان‌که صاحبان باغ سوخته وقتی [[تصمیم]] گرفتند از عواید باغشان به [[فقیران]] کمک نکنند، آتشی آسمانی بر باغ آنان اصابت و آن را به تلّی از خاکستر تبدیل کرد: {{متن قرآن|فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ  فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ}}<ref>«آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.</ref> هم‌چنین ماجرای [[سوزاندن]] [[گوساله سامری]] با [[آتش]] و ریشه‌کن کردن آن، از جمله موارد استفاده از آتش است. [[موسی]]{{ع}} برای ریشه‌کن کردن [[بت‌پرستی]]، گوساله سامری را در مقابل چشم [[بنی‌اسرائیل]] سوزاند و به دریا افکند.
آتش مزبور که موسی{{ع}} آن را مشاهده کرد، بر نور حمل شده است؛<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳.</ref> هرچند مفسّران در اینکه آن‌چه موسی دیده، آتش [[حقیقی]] بوده یا نوری بوده که در نظر او آتش آمده، [[اختلاف]] نظر دارند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۹.</ref> در مَثَلی که [[خداوند]] در [[سوره بقره]] آورده و حال [[منافقان]] را به آن [[تشبیه]] کرده، به [[روشنایی]] بخش بودن آتش اشاره شده است: {{متن قرآن|مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشنایی‌شان را ببرد و آنان را در تاریکی‌ها که چیزی نمی‌بینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.</ref> در سه جای [[قرآن]]، به تصریح یا اشاره، از آتش، به صورت ابزاری برای ساخت زیورآلات، سـدّ و پختن خشت یاد شده است. [[قرآن]]، به دست آوردن [[زینت]] آلات یا وسایلی دیگر چون آهن، مس و روی به کمک حرارت [[آتش]] را [[نعمت]] [[الهی]] دانسته است: {{متن قرآن| وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ }}<ref>«آنچه در آتش می‌گدازند تا زینتی یا کالایی به دست آورند» سوره رعد، آیه ۱۷.</ref> چنان‌که [[ذوالقرنین]] برای جلوگیری از [[ستم]] [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، با کمک قطعات ذوب شده آهن (مس)<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۳۴.</ref> بین دو [[کوه]]، سدّی بنا کرد: {{متن قرآن|آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا}}<ref>«پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم» سوره کهف، آیه ۹۶.</ref> از اینکه [[فرعون]] از وزیرش [[هامان]] می‌خواهد که با آتش، آجر بسازد و با آن مناره‌ای بنا کند تا وی بتواند به خدای [[موسی]]{{ع}} [[دست]] یابد: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز  و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref> می‌توان به‌دست آورد که کاربرد آتش در ساختن آجر در آن دوران امری شناخته شده بوده است؛ هم‌چنین آتش، به صورت وسیله [[کیفر]] و [[تعذیب]] [[پیامبران]] و [[دین‌داران]] از سوی [[کافران]] به کار رفته است؛ چنان‌که قوم [[نمرود]]، [[ابراهیم]] را به [[جرم]] شکستن بت‌هایشان، با آتش کیفر کرده‌اند: {{متن قرآن|قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گفتند: اگر می‌خواهید کاری کنید ، او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید» سوره انبیاء، آیه ۶۸.</ref><ref>الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> و [[اصحاب اخدود]]، مؤمنانی را در گودالی از آتش انداختند و در حالی‌که خود نظاره می‌کردند، آنان را در آتش سوزاندند: {{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ}}<ref>«مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق، آن آتش پرهیزم، آنگاه که کنار آن نشسته بودند، و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.</ref> در مقابل، از آتش به گونه‌ای برضدّ کافران و کژروان استفاده شده است؛ چنان‌که در تمثیلی، با تشبیهِ [[عمل صالح]] آمیخته با [[ریا]] به باغ سوخته، به [[مؤمنان]] هشدار داده تا [[اعمال صالح]] خود را با ریا و [[نفاق]] نیامیزند {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref>. چنان‌که صاحبان باغ سوخته وقتی [[تصمیم]] گرفتند از عواید باغشان به [[فقیران]] کمک نکنند، آتشی آسمانی بر باغ آنان اصابت و آن را به تلّی از خاکستر تبدیل کرد: {{متن قرآن|فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ  فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ}}<ref>«آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.</ref> هم‌چنین ماجرای [[سوزاندن]] [[گوساله سامری]] با [[آتش]] و ریشه‌کن کردن آن، از جمله موارد استفاده از آتش است. [[موسی]]{{ع}} برای ریشه‌کن کردن [[بت‌پرستی]]، گوساله سامری را در مقابل چشم [[بنی‌اسرائیل]] سوزاند و به دریا افکند.


[[قرآن]]، از آتش به صورت مادّه [[خلقت]] جنّیان یاد کرده است: {{متن قرآن|وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ}}<ref>«و پری را از زبانه‌ای از آتش پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۵.</ref> و از آنجا که [[ابلیس]] نیز به [[نصّ]] [[آیه]] {{متن قرآن|مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ}}<ref>«هیچ سخنی بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.</ref> از جنّیان بوده، مادّه خلقت او هم آتش است. {{متن قرآن|مَارِجٍ}}، مُخ، [[خالص]] آتش و شعله آتش [[ناب]] است. آن را مخلوطی از آتش سرخ و زرد و سبز نیز دانسته‌اند. برخی، آن را شعله زرد و سبزی دانسته‌اند که با برافروختن آتش، بالا می‌رود.<ref>روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۱۶۱.</ref>  
[[قرآن]]، از آتش به صورت مادّه [[خلقت]] جنّیان یاد کرده است: {{متن قرآن|وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ}}<ref>«و پری را از زبانه‌ای از آتش پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۵.</ref> و از آنجا که [[ابلیس]] نیز به [[نصّ]] [[آیه]] {{متن قرآن|مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ}}<ref>«هیچ سخنی بر زبان نمی‌آورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۸.</ref> از جنّیان بوده، مادّه خلقت او هم آتش است. {{متن قرآن|مَارِجٍ}}، مُخ، [[خالص]] آتش و شعله آتش [[ناب]] است. آن را مخلوطی از آتش سرخ و زرد و سبز نیز دانسته‌اند. برخی، آن را شعله زرد و سبزی دانسته‌اند که با برافروختن آتش، بالا می‌رود.<ref>روح‌المعانی، مج ۱۵، ج ۲۷، ص ۱۶۱.</ref>  
خط ۳۵: خط ۳۵:
صاحب [[المیزان]] در وجه جمع بین {{متن قرآن|مَارِجٍ}} (آتش خالص) و {{متن قرآن|السَّمُومِ}} (آتش مخلوط)، گفته است: مادّه اصلیِ آفرینش جنّیان، {{متن قرآن|السَّمُومِ}} و حار و حادّ بوده؛ سپس شعله کشیده و {{متن قرآن|مَارِجٍ}} شده است.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۳.</ref>
صاحب [[المیزان]] در وجه جمع بین {{متن قرآن|مَارِجٍ}} (آتش خالص) و {{متن قرآن|السَّمُومِ}} (آتش مخلوط)، گفته است: مادّه اصلیِ آفرینش جنّیان، {{متن قرآن|السَّمُومِ}} و حار و حادّ بوده؛ سپس شعله کشیده و {{متن قرآن|مَارِجٍ}} شده است.<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۵۳.</ref>


برخی [[مفسّران]] در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ }}<ref>«و بی‌گمان در آسمان کوشک  هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۶-۱۸.</ref>، گفته‌اند که {{متن قرآن|شِهَابٌ}} شعله [[آتش]] است <ref>قرطبی، ج ۱۰، ص ۹ و ۱۰.</ref> و از آن به آتش لطیف تعبیر کرده‌اند<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۸۵.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
برخی [[مفسّران]] در ذیل [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاء بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ }}<ref>«و بی‌گمان در آسمان کوشک  هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۶-۱۸.</ref>، گفته‌اند که {{متن قرآن|شِهَابٌ}} شعله [[آتش]] است <ref>قرطبی، ج ۱۰، ص ۹ و ۱۰.</ref> و از آن به آتش لطیف تعبیر کرده‌اند<ref>الکشّاف، ج ۱، ص ۸۵.</ref><ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==سرد شدن آتش==
==سرد شدن آتش==
[[طبیعت]] آتش، سوزانندگی آن است؛ امّا در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> از سرد شدن آن سخن به میان آمده. بعضی مقصود از سرد شدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی از سوی [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۸۷.</ref> و بعضی گفته‌اند: خداوند، طبیعت آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت.<ref>جوامع‌الجامع، ج ۳، ص ۲۱؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۲، ص ۱۸۹؛ روح‌المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۳.</ref> [[سیدقطب]]، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار [[خدا]] دانسته و گفته است: کسی که به آتش [[دستور]] [[سوزاندن]] داد، [[فرمان]] سرد شدن را نیز داد و چنین عملی، با [[موازین]] بشری قابل تحلیل نیست.<ref>فی‌ظلال، ج ۴، ص ۲۳۸۸؛ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۳۲۸.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
[[طبیعت]] آتش، سوزانندگی آن است؛ امّا در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref> از سرد شدن آن سخن به میان آمده. بعضی مقصود از سرد شدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی از سوی [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۸۷.</ref> و بعضی گفته‌اند: خداوند، طبیعت آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت.<ref>جوامع‌الجامع، ج ۳، ص ۲۱؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۱۲۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۲، ص ۱۸۹؛ روح‌المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۰۳.</ref> [[سیدقطب]]، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار [[خدا]] دانسته و گفته است: کسی که به آتش [[دستور]] [[سوزاندن]] داد، [[فرمان]] سرد شدن را نیز داد و چنین عملی، با [[موازین]] بشری قابل تحلیل نیست.<ref>فی‌ظلال، ج ۴، ص ۲۳۸۸؛ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۳۲۸.</ref><ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==آتش گرفتن دریاها==
==آتش گرفتن دریاها==
خط ۴۶: خط ۴۶:
براساس [[آیات قرآن]]، هم در [[آخرت]] [[آتش]] وجود دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲.</ref> و هم در [[برزخ]] {{متن قرآن|فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان  و پایان روز  بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.</ref> زیرا طبق این [[آیه]]، [[آل فرعون]] پیش از فرا رسیدن [[قیامت]]، هر صبح‌گاه و شام‌گاه بر آتش عرضه می‌شوند.
براساس [[آیات قرآن]]، هم در [[آخرت]] [[آتش]] وجود دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است» سوره مائده، آیه ۷۲.</ref> و هم در [[برزخ]] {{متن قرآن|فَوَقَاهُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ مَا مَكَرُوا وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگ‌هایی که می‌ورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت» سوره غافر، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آتش (دوزخ) که سپیده‌دمان  و پایان روز  بر آن عرضه می‌شوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سخت‌ترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.</ref> زیرا طبق این [[آیه]]، [[آل فرعون]] پیش از فرا رسیدن [[قیامت]]، هر صبح‌گاه و شام‌گاه بر آتش عرضه می‌شوند.


تفاوت آتش آخرت و آتش برزخ در شدّت و [[ضعف]] آن دو است.<ref>شرح الاسماء، ص ۷۵۴.</ref> آتش آخرت، به مراتب قوی‌تر و سوزاننده‌تر از آتش [[دنیا]] است. در [[حدیثی]] آمده: بخشی از آتش آخرت، هفتاد بار با آب خاموش، سپس شعله‌ور شده تا به صورت آتش دنیا در آمده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۸.</ref> با توجّه به اینکه [[اعمال انسان‌ها]] دارای دو چهره ظاهری و [[باطنی]] است و در قیامت، همان چهره باطنی [[اعمال]] برای صاحبانشان تجسّم می‌یابد، <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۲۵.</ref> چهره باطنی بعضی از اعمال، مانند [[خوردن مال یتیم]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref>.<ref>المیزان، ج۴، ص۲۰۳.</ref> یا [[مالی]] که از راه [[کتمان]] [[وحی]] به دست می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۲۶.</ref> همان خوردن آتش است که در آخرت [[ظهور]] پیدا می‌کند. گفته شده: کلمه {{متن قرآن|النَّارَ}} در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref> به صورت استعاره تمثیلی به کار رفته و مشبّه به (آتش) در مشبّه ([[رشوه]] [[خواری]] [[اهل کتاب]]) استعمال شده است.<ref>روح‌المعانی، مج ۲، ج ۲، ص ۶۶.</ref> در آخرت، آتش هر [[انسانی]] از درون وی شعله‌ور شده، مخصوص خود او است و فقط به مبدأ فاعلی ([[ملکات]] [[انسان]]) وابسته است و نیازی به مبدأ قابلی و سبب اعدادی ندارد.<ref>تسنیم، ج ۲، ص ۴۵۷.</ref> این [[آتش]] که تجلّی [[غضب]] و [[انتقام الهی]] است با [[گناهان]] تولید و تقویت و با [[توبه]] خاموش می‌شود؛ بنابراین، آتش [[آخرت]]، ابتدا [[باطن]] شخص را می‌سوزاند و از آنجا به ظاهر سرایت می‌کند؛ چنان‌که از [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref>، که در آن تعبیر {{عربی|"زدنهم}} به کار رفته نه {{عربی|"زدنها}} به دست می‌آید که هرگاه آتش سوزاننده [[بدن]] [[گمراهان]] فروکش کند، [[خداوند]] آتش درون آنان را شعله‌ور می‌سازد. آتش [[آخرتی]]، افزون بر [[سوزاندن]] اجسام گرم و سرد {{متن قرآن|وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ}}<ref>«و به دریای برافروخته» سوره طور، آیه ۶.</ref> [[نفوس]] را نیز می‌سوزاند: {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> ولی هیچ‌گاه [[مؤمن]] را نمی‌سوزاند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است ، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.</ref> بلکه با وارد شدن مؤمن درآن {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا}}<ref>«و هر یک از شما در آن درخواهد آمد  این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر  انجام‌پذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.</ref> خاموش می‌شود؛<ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۳.</ref> چنان که بر اساس روایتی، [[آتش جهنم]] می‌گوید: ای مؤمن! عبور کن که نورت شعله مرا خاموش کرد.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۱۲.</ref> آتش آخرتی با حواس ظاهری قابل [[مشاهده]] نیست و فقط با [[حواس]]آخرتی می‌توان آن را [[ادراک]] کرد.<ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref> آتش جهنّم، برای [[کیفر]] [[کافران]] و [[مجرمان]] [[آفریده]] شده و بیش‌ترین کاربرد آتش در قرآن، به همین‌ آتش مربوط است. اوصافی چون جوشان بودن {{متن قرآن|إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ}}<ref>«چون آنان را در آن درافکنند فریادی از آن (دوزخ) می‌شنوند در حالی که برمی‌جوشد» سوره ملک، آیه ۷.</ref>، شعله داشتن {{متن قرآن|سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ}}<ref>«زودا که در آتشی زبانه‌دار درآید» سوره مسد، آیه ۳.</ref>، [[نفوذ]] بر [[جان‌ها]] {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref>، گداختن چهره {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>، [[سایه]] انداختن {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایه‌بان‌هایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن می‌هراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref> و...، برخی اوصاف آتش جهنّم است. از نگرش به مجموع [[آیات]] [[عذاب]] و آتش جهنّم به دست می‌آید که شایع‌ترین و سخت‌ترین عذاب جهنّمیان، آتش است.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
تفاوت آتش آخرت و آتش برزخ در شدّت و [[ضعف]] آن دو است.<ref>شرح الاسماء، ص ۷۵۴.</ref> آتش آخرت، به مراتب قوی‌تر و سوزاننده‌تر از آتش [[دنیا]] است. در [[حدیثی]] آمده: بخشی از آتش آخرت، هفتاد بار با آب خاموش، سپس شعله‌ور شده تا به صورت آتش دنیا در آمده است.<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۸.</ref> با توجّه به اینکه [[اعمال انسان‌ها]] دارای دو چهره ظاهری و [[باطنی]] است و در قیامت، همان چهره باطنی [[اعمال]] برای صاحبانشان تجسّم می‌یابد، <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۲۵.</ref> چهره باطنی بعضی از اعمال، مانند [[خوردن مال یتیم]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که دارایی‌های یتیمان را به ستم می‌خورند جز این نیست که در شکم خود آتش می‌انبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref><ref>المیزان، ج۴، ص۲۰۳.</ref> یا [[مالی]] که از راه [[کتمان]] [[وحی]] به دست می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۴۲۶.</ref> همان خوردن آتش است که در آخرت [[ظهور]] پیدا می‌کند. گفته شده: کلمه {{متن قرآن|النَّارَ}} در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان آنان که از کتاب (آسمانی) آنچه را خداوند فرو فرستاده است پنهان می‌دارند و (آن را) به بهای اندک می‌فروشند جز آتش در اندرون خود نمی‌انبارند و روز رستخیز خداوند با آنان سخن نمی‌گوید و آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۴.</ref> به صورت استعاره تمثیلی به کار رفته و مشبّه به (آتش) در مشبّه ([[رشوه]] [[خواری]] [[اهل کتاب]]) استعمال شده است.<ref>روح‌المعانی، مج ۲، ج ۲، ص ۶۶.</ref> در آخرت، آتش هر [[انسانی]] از درون وی شعله‌ور شده، مخصوص خود او است و فقط به مبدأ فاعلی ([[ملکات]] [[انسان]]) وابسته است و نیازی به مبدأ قابلی و سبب اعدادی ندارد.<ref>تسنیم، ج ۲، ص ۴۵۷.</ref> این [[آتش]] که تجلّی [[غضب]] و [[انتقام الهی]] است با [[گناهان]] تولید و تقویت و با [[توبه]] خاموش می‌شود؛ بنابراین، آتش [[آخرت]]، ابتدا [[باطن]] شخص را می‌سوزاند و از آنجا به ظاهر سرایت می‌کند؛ چنان‌که از [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند رهنمایی کند رهیافته است و آن کسان را که بیراه وانهد هرگز برای آنها در برابر وی یارانی نخواهی یافت و آنان را در رستخیز به رو در افتاده، نابینا و گنگ و ناشنوا گرد می‌آوریم؛ جایگاهشان دوزخ است، هرگاه (زبانه آتش آن) فرو نشیند برای آنان» سوره اسراء، آیه ۹۷.</ref>، که در آن تعبیر {{عربی|"زدنهم}} به کار رفته نه {{عربی|"زدنها}} به دست می‌آید که هرگاه آتش سوزاننده [[بدن]] [[گمراهان]] فروکش کند، [[خداوند]] آتش درون آنان را شعله‌ور می‌سازد. آتش [[آخرتی]]، افزون بر [[سوزاندن]] اجسام گرم و سرد {{متن قرآن|وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ}}<ref>«و به دریای برافروخته» سوره طور، آیه ۶.</ref> [[نفوس]] را نیز می‌سوزاند: {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ}}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> ولی هیچ‌گاه [[مؤمن]] را نمی‌سوزاند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ}}<ref>«کسانی که برای آنان از سوی ما از پیش نیکی مقرّر است ، از آن (آتش)، برکنارند» سوره انبیاء، آیه ۱۰۱.</ref> بلکه با وارد شدن مؤمن درآن {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا}}<ref>«و هر یک از شما در آن درخواهد آمد  این، بر پروردگارت حکمی است ناگزیر  انجام‌پذیر» سوره مریم، آیه ۷۱.</ref> خاموش می‌شود؛<ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۳.</ref> چنان که بر اساس روایتی، [[آتش جهنم]] می‌گوید: ای مؤمن! عبور کن که نورت شعله مرا خاموش کرد.<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۸۱۲.</ref> آتش آخرتی با حواس ظاهری قابل [[مشاهده]] نیست و فقط با [[حواس]]آخرتی می‌توان آن را [[ادراک]] کرد.<ref>تفسیر ملاصدرا، ج ۲، ص ۱۵۰.</ref> آتش جهنّم، برای [[کیفر]] [[کافران]] و [[مجرمان]] [[آفریده]] شده و بیش‌ترین کاربرد آتش در قرآن، به همین‌ آتش مربوط است. اوصافی چون جوشان بودن {{متن قرآن|إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ}}<ref>«چون آنان را در آن درافکنند فریادی از آن (دوزخ) می‌شنوند در حالی که برمی‌جوشد» سوره ملک، آیه ۷.</ref>، شعله داشتن {{متن قرآن|سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ}}<ref>«زودا که در آتشی زبانه‌دار درآید» سوره مسد، آیه ۳.</ref>، [[نفوذ]] بر [[جان‌ها]] {{متن قرآن|نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دل‌ها راه می‌یابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref>، گداختن چهره {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند، ما برای ستمگران آتشی آماده کرده‌ایم که سراپرده‌هایش آنان را فرا می‌گیرد و اگر فریادرسی خواهند با آبی چون گدازه فلز به فریادشان می‌رسند که (گرمای آن) چهره‌ها را بریان می‌کند؛ آن آشامیدنی بد است و زشت آسایشگهی است (آن آتش)» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>، [[سایه]] انداختن {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ}}<ref>«آنان را از فراز سر و از زیر پایشان سایه‌بان‌هایی از آتش است، این است که خداوند بندگانش را با آن می‌هراساند، ای بندگان من! از من پروا کنید» سوره زمر، آیه ۱۶.</ref> و...، برخی اوصاف آتش جهنّم است. از نگرش به مجموع [[آیات]] [[عذاب]] و آتش جهنّم به دست می‌آید که شایع‌ترین و سخت‌ترین عذاب جهنّمیان، آتش است.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[آتش (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>


==استعاره‌های [[قرآنی]] آتش==
==استعاره‌های [[قرآنی]] آتش==
خط ۶۴: خط ۶۴:
[[کافران]] در حوادث مهمی که شرح آن در [[تاریخ]] آمده، از آتش برای [[شکنجه]] [[پیامبران]] و [[دینداران]] استفاده کرده‌اند. چنان که در آیه‌ای آمده است که [[قوم]] [[نمرود]] خواستند تا [[ابراهیم]] را به [[جرم]] [[شکستن بت‌ها]] با آتش [[کیفر]] دهند و [[اصحاب]] اُخدود، [[مؤمنان]] را در گودالی از آتش می‌انداختند و در حالی که خود نظاره‌گر بودند، آنان را در آتش سوزاندند<ref>{{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ}} «مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق * آن آتش پرهیزم * آنگاه که کنار آن نشسته بودند * و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.</ref>. در مقابل، از آتش ضد کافران، کژاندیشان و [[خطاکاران]] استفاده شده است، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref> در تمثیلی، [[عمل صالح]] آمیخته با [[ریا]]، به باغ سوخته [[تشبیه]] شده و به [[مؤمنان]] هشدار داده است تا [[اعمال صالح]] خود را با ریا و [[نفاق]] نیامیزند. صاحبان باغ سوخته وقتی [[تصمیم]] گرفتند، از عواید باغشان به [[فقرا]] کمک نکنند، آتشی آسمانی باغ آنان را به تلی از خاکستر تبدیل کرد<ref>{{متن قرآن|فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ}} «آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند * و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.</ref>.
[[کافران]] در حوادث مهمی که شرح آن در [[تاریخ]] آمده، از آتش برای [[شکنجه]] [[پیامبران]] و [[دینداران]] استفاده کرده‌اند. چنان که در آیه‌ای آمده است که [[قوم]] [[نمرود]] خواستند تا [[ابراهیم]] را به [[جرم]] [[شکستن بت‌ها]] با آتش [[کیفر]] دهند و [[اصحاب]] اُخدود، [[مؤمنان]] را در گودالی از آتش می‌انداختند و در حالی که خود نظاره‌گر بودند، آنان را در آتش سوزاندند<ref>{{متن قرآن|قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ * وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ}} «مرگ بر گروه (آتش افروز در) آن خندق * آن آتش پرهیزم * آنگاه که کنار آن نشسته بودند * و بر آنچه بر سر مؤمنان می‌آوردند گواه بودند» سوره بروج، آیه ۴-۷.</ref>. در مقابل، از آتش ضد کافران، کژاندیشان و [[خطاکاران]] استفاده شده است، چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref> در تمثیلی، [[عمل صالح]] آمیخته با [[ریا]]، به باغ سوخته [[تشبیه]] شده و به [[مؤمنان]] هشدار داده است تا [[اعمال صالح]] خود را با ریا و [[نفاق]] نیامیزند. صاحبان باغ سوخته وقتی [[تصمیم]] گرفتند، از عواید باغشان به [[فقرا]] کمک نکنند، آتشی آسمانی باغ آنان را به تلی از خاکستر تبدیل کرد<ref>{{متن قرآن|فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ}} «آنگاه، بلایی از سوی پروردگارت بدان رسید و آنان در خواب بودند * و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۱۹-۲۰.</ref>.


از موارد دیگر استفاده از [[آتش]] ضد [[کافران]]، ماجرای [[سوزاندن]] [[گوساله سامری]] و از بین بردن آن است. طبق [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}}<ref>«(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمی‌ورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را می‌سوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو می‌پاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref> [[موسی]]{{ع}} برای از بین بردن [[بت‌پرستی]]، گوساله سامری را در مقابل چشم [[بنی‌اسرائیل]] سوزاند و به دریا افکند. در آیه‌ای دیگر از سرد شدن آتش سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>. بعضی مقصود از سردشدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی، از سوی [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۸۷.</ref> و بر این باورند که خداوند، [[طبیعت]] آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت<ref>تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۱؛ الکشاف، ج۳، ص۱۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۸۹؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۰۳.</ref>. [[سید قطب]]، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار [[خدا]] دانسته و گفته است: "کسی که به [[آتش]] [[دستور]] [[سوزاندن]] داد، [[فرمان]] سرد شدن را نیز داد و چنین عملی با [[موازین]] بشری قابل تحلیل نیست"<ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۳۸۸. الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref>. در [[قرآن]] آمده است: گروهی از [[یهودیان]] نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمدند و گفتند که [[عهد]] کرده‌اند به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاورند؛ مگر آنکه قربانی‌ای بیاورد که آتش آن را بسوزاند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۱: روض الجنان و روح الجنان، ج۵، ص۱۷۳.</ref><ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref>[[سید کمال‌الدین میرمحمدی|میرمحمدی، سید کمال‌الدین]]، [[آتش - میرمحمدی (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۲۵.</ref>
از موارد دیگر استفاده از [[آتش]] ضد [[کافران]]، ماجرای [[سوزاندن]] [[گوساله سامری]] و از بین بردن آن است. طبق [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا}}<ref>«(موسی) گفت: برو که تو را در زندگی (کیفر) این است که بگویی: (به من) دست نزنید! و تو را موعدی است که در آن با تو خلاف نمی‌ورزند و (اینک) در خدایت که پیوسته در خدمتش بودی بنگر که آن را می‌سوزانیم سپس (خاکستر) آن را در دریا به هر سو می‌پاشیم» سوره طه، آیه ۹۷.</ref> [[موسی]]{{ع}} برای از بین بردن [[بت‌پرستی]]، گوساله سامری را در مقابل چشم [[بنی‌اسرائیل]] سوزاند و به دریا افکند. در آیه‌ای دیگر از سرد شدن آتش سخن به میان آمده است: {{متن قرآن|قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}}<ref>«گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش» سوره انبیاء، آیه ۶۹.</ref>. بعضی مقصود از سردشدن آتش را تبدیل حرارت آن به سردی، از سوی [[خداوند]] دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۸۷.</ref> و بر این باورند که خداوند، [[طبیعت]] آتش (حرارت و سوزانندگی) را از آن گرفت<ref>تفسیر جوامع الجامع، ج۳، ص۲۱؛ الکشاف، ج۳، ص۱۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج۲۲، ص۱۸۹؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۰۳.</ref>. [[سید قطب]]، بدون ذکر وجوه و احتمالات، آن را کار [[خدا]] دانسته و گفته است: "کسی که به [[آتش]] [[دستور]] [[سوزاندن]] داد، [[فرمان]] سرد شدن را نیز داد و چنین عملی با [[موازین]] بشری قابل تحلیل نیست"<ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۳۸۸. الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۲۸.</ref>. در [[قرآن]] آمده است: گروهی از [[یهودیان]] نزد [[پیامبر خدا]]{{صل}} آمدند و گفتند که [[عهد]] کرده‌اند به هیچ [[پیامبری]] [[ایمان]] نیاورند؛ مگر آنکه قربانی‌ای بیاورد که آتش آن را بسوزاند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۹۰۱: روض الجنان و روح الجنان، ج۵، ص۱۷۳.</ref><ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.</ref><ref>[[سید کمال‌الدین میرمحمدی|میرمحمدی، سید کمال‌الدین]]، [[آتش - میرمحمدی (مقاله)|مقاله «آتش»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۲۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش