احسان در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...)
خط ۱۵: خط ۱۵:


==بازگشت تاثیر احسان به خود شخص==
==بازگشت تاثیر احسان به خود شخص==
[[احسان]] از جنس کنش است که در [[اجتماع]] [[ظهور]] می‌یابد و نوعی کنش [[اجتماعی]] مثبت و ثمرات و تأثیرات آن علاوه بر [[جامعه]]، به فاعل آن (مُحسن) نیز باز می‌گردد: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ}}<ref>محمود سرمدی، «حسن/احسان»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱،ص۹۳۰.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۵۰-۵۱.</ref>
[[احسان]] از جنس کنش است که در [[اجتماع]] [[ظهور]] می‌یابد و نوعی کنش [[اجتماعی]] مثبت و ثمرات و تأثیرات آن علاوه بر [[جامعه]]، به فاعل آن (مُحسن) نیز باز می‌گردد: {{متن قرآن|إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ}}<ref>محمود سرمدی، «حسن/احسان»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱،ص۹۳۰.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۵۰-۵۱.</ref>


==احسان در دانشنامه فقه سیاسی==
==احسان در دانشنامه فقه سیاسی==
خط ۲۷: خط ۲۷:


گرچه در [[فقه]]، [[انفاق]] و [[احسان]] دو عمل [[اخلاقی]] تلقی شده است، لکن تعبیر [[قرآن]] در این مورد که آن دو را نوعی استرداد [[حق]] به شمار آورده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و آنان که در دارایی‌هایشان حقی معین است * و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره معارج، آیه ۲۴-۲۵.</ref> نشان می‌دهد که این دو دستور هر چند [[اخلاقی]] در واقع نوعی [[ادای حق]] است که به نفع [[نیازمندان]] در [[اموال]] [[اغنیا]]، قرار داده شده است. به طوری که از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود، این حق جز [[حقوق مالی]] [[واجب]] است که بر عهده [[ثروتمندان]] تعلق گرفته و یا خواهد گرفت<ref>وسائل‌الشیعه، ج۶، ص۲۹.</ref>.
گرچه در [[فقه]]، [[انفاق]] و [[احسان]] دو عمل [[اخلاقی]] تلقی شده است، لکن تعبیر [[قرآن]] در این مورد که آن دو را نوعی استرداد [[حق]] به شمار آورده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ}}<ref>«و آنان که در دارایی‌هایشان حقی معین است * و در دارایی‌هایشان بخشی برای (مستمند) خواهنده و بی‌بهره بود» سوره معارج، آیه ۲۴-۲۵.</ref> نشان می‌دهد که این دو دستور هر چند [[اخلاقی]] در واقع نوعی [[ادای حق]] است که به نفع [[نیازمندان]] در [[اموال]] [[اغنیا]]، قرار داده شده است. به طوری که از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود، این حق جز [[حقوق مالی]] [[واجب]] است که بر عهده [[ثروتمندان]] تعلق گرفته و یا خواهد گرفت<ref>وسائل‌الشیعه، ج۶، ص۲۹.</ref>.
[[نظارت]] بر کم و کیف این نوع [[حقوق عمومی]] و نحوه اخذ و استرداد آن به صاحبان شایسته‌اش از مسئولیت‌های بسیار مهم دولتی است که در عین [[بعد اقتصادی]]، دارای بعد [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] نیز می‌باشد<ref>وسائل‌الشیعه، ص۳۲-۲۷.</ref><ref>فقه سیاسی، ج۴، ص۳۰-۲۹.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۹.</ref>
[[نظارت]] بر کم و کیف این نوع [[حقوق عمومی]] و نحوه اخذ و استرداد آن به صاحبان شایسته‌اش از مسئولیت‌های بسیار مهم دولتی است که در عین [[بعد اقتصادی]]، دارای بعد [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] نیز می‌باشد<ref>وسائل‌الشیعه، ص۳۲-۲۷.</ref><ref>فقه سیاسی، ج۴، ص۳۰-۲۹.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش