جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==خاستگاه و [[نسب]] اوس و خزرج== | ==خاستگاه و [[نسب]] اوس و خزرج== | ||
اوس و [[خزرج]] [[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبه]]، از عربهای [[یمنی]] [[قبیله]] اَزْد بودند. از پیشینه آنها در [[یمن]] تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست<ref> الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۲؛ النسب، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref> | اوس و [[خزرج]] [[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبه]]، از عربهای [[یمنی]] [[قبیله]] اَزْد بودند. از پیشینه آنها در [[یمن]] تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست<ref> الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۲؛ النسب، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء [[حاکم]] منطقه [[سبأ]] و [[رئیس]] [[قبیله ازد]]، در یمن ساکن بود. [[مهاجرت]] کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب [[حجاز]]، به [[رهبری]] او صورت گرفت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۸۰۹؛ المعارف، ص ۱۰۸، ۶۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>. ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از [[وفات]] پدرش [[عمرو]]، رهبری [[ازد]] را برعهده گرفت و در [[زمان]] او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا [[شام]] ادامه یافت<ref>المقتضب، ص ۲۲۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۷۲.</ref>. در این [[مهاجرت]] بخشهایی از [[ازد]] از جمله [[قبیله]] خُزاعَه که بر [[مکه]] مسلط شد از ازد جدا شدند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۴.</ref>. | جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء [[حاکم]] منطقه [[سبأ]] و [[رئیس]] [[قبیله ازد]]، در یمن ساکن بود. [[مهاجرت]] کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب [[حجاز]]، به [[رهبری]] او صورت گرفت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۸۰۹؛ المعارف، ص ۱۰۸، ۶۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>. ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از [[وفات]] پدرش [[عمرو]]، رهبری [[ازد]] را برعهده گرفت و در [[زمان]] او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا [[شام]] ادامه یافت<ref>المقتضب، ص ۲۲۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۷۲.</ref>. در این [[مهاجرت]] بخشهایی از [[ازد]] از جمله [[قبیله]] خُزاعَه که بر [[مکه]] مسلط شد از ازد جدا شدند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۴.</ref>. | ||
[[حارثه]] ([[پدر]] اوس و [[خزرج]])، پس از [[مرگ]] پدر، به عنوان [[رهبر]] [[قبایل]] [[مهاجر]] که در این [[زمان]] به غَسّان شهره بودند [[برگزیده]] شد و هرچند در آغاز رویاروییهایی را در شام بر ضدّ [[روم]] [[رهبری]] کرد؛ امّا به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب [[هجرت]] کرد و به یثرب رفت <ref>التیجان، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۷.</ref> | [[حارثه]] ([[پدر]] اوس و [[خزرج]])، پس از [[مرگ]] پدر، به عنوان [[رهبر]] [[قبایل]] [[مهاجر]] که در این [[زمان]] به غَسّان شهره بودند [[برگزیده]] شد و هرچند در آغاز رویاروییهایی را در شام بر ضدّ [[روم]] [[رهبری]] کرد؛ امّا به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب [[هجرت]] کرد و به یثرب رفت <ref>التیجان، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۷.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
==سکونت در یثرب== | ==سکونت در یثرب== | ||
اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها [[بنی قیله]] نیز میگفتند<ref>المقتضب، ص ۲۲۲؛ الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.</ref> در [[جوانی]] و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با [[حاکمان]] یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند<ref>فتوح البلدان، ص ۲۶؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵.</ref>؛ اما به مرور زمان که جمعیت آنها افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند<ref> التیجان، ص ۳۰۲؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref>. از این مقطع تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها میتوان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریعتر از اوس افزایش یافت تا اینکه به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت [[حاکمیت]] حاکمان [[یهودی]] [[ازدی]] تبار<ref>جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۹؛ نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص ۷.</ref> یثرب سپری کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۰۴.</ref>. [[در آستانه ظهور]] [[اسلام]] اوس و خزرج از یک [[قبیله]] فراتر رفته و به چند واحد مستقل قبیلهای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخهها هم از یثرب کوچ کردند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۳.</ref>. | اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها [[بنی قیله]] نیز میگفتند<ref>المقتضب، ص ۲۲۲؛ الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.</ref> در [[جوانی]] و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با [[حاکمان]] یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند<ref>فتوح البلدان، ص ۲۶؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵.</ref>؛ اما به مرور زمان که جمعیت آنها افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند<ref> التیجان، ص ۳۰۲؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref>. از این مقطع تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها میتوان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریعتر از اوس افزایش یافت تا اینکه به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت [[حاکمیت]] حاکمان [[یهودی]] [[ازدی]] تبار<ref>جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۹؛ نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص ۷.</ref> یثرب سپری کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۰۴.</ref>. [[در آستانه ظهور]] [[اسلام]] اوس و خزرج از یک [[قبیله]] فراتر رفته و به چند واحد مستقل قبیلهای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخهها هم از یثرب کوچ کردند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۳.</ref>. | ||
کمتر از ۱۰۰ سال پیش از [[هجرت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[مالک بن عجلان خزرجی]] از غسانیان [[شام]] بر ضدّ [[حاکمان]] [[یهودی]] یثرب کمک خواست و طی توطئهای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و [[دارایی]] آنان در [[اختیار]] بنیقیله قرار گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> [[حمایت]] غسانیان تابع [[روم]] که در این [[زمان]] عمدتاً [[مسیحی]] شده بودند، از مالک بن عجلان و اوس و [[خزرج]]، در برابر حاکمان یهودی یثرب را میتوان در راستای گسترش [[آیین مسیحیت]] بر ضدّ [[کیش]] [[یهود]] دانست، به ویژه آنکه همزمان در جنوب [[حجاز]] و در [[یمن]] همین فرایند با [[حمله]] حبشیهای مسیحی به یمن دنبال شد. گسترش آیین مسیحیت در یمن، حجاز و شام زمینه [[نفوذ]] بیشتر امپراتوری روم شرقی و در نتیجه [[تسلط]] آنها بر راههای تجاری را افزایش میداد <ref>تاریخ عرب قبل از اسلام، ص ۱۰۴.</ref> | کمتر از ۱۰۰ سال پیش از [[هجرت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[مالک بن عجلان خزرجی]] از غسانیان [[شام]] بر ضدّ [[حاکمان]] [[یهودی]] یثرب کمک خواست و طی توطئهای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و [[دارایی]] آنان در [[اختیار]] بنیقیله قرار گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> [[حمایت]] غسانیان تابع [[روم]] که در این [[زمان]] عمدتاً [[مسیحی]] شده بودند، از مالک بن عجلان و اوس و [[خزرج]]، در برابر حاکمان یهودی یثرب را میتوان در راستای گسترش [[آیین مسیحیت]] بر ضدّ [[کیش]] [[یهود]] دانست، به ویژه آنکه همزمان در جنوب [[حجاز]] و در [[یمن]] همین فرایند با [[حمله]] حبشیهای مسیحی به یمن دنبال شد. گسترش آیین مسیحیت در یمن، حجاز و شام زمینه [[نفوذ]] بیشتر امپراتوری روم شرقی و در نتیجه [[تسلط]] آنها بر راههای تجاری را افزایش میداد <ref>تاریخ عرب قبل از اسلام، ص ۱۰۴.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
==زیرمجموعههای اوس و خزرج== | ==زیرمجموعههای اوس و خزرج== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==مخالفان [[اوسی]] یا خزرجی پیامبر== | ==مخالفان [[اوسی]] یا خزرجی پیامبر== | ||
در برخی از [[آیات]] [[مدنی]] [[قرآن کریم]]، [[مسلمانان]] از برقراری [[روابط]] دوستانه با [[یهودیان]] و [[کافران]] [[نهی]] شدهاند. با توجه به اینکه چنین آیاتی در سالهای نخست [[هجرت پیامبر]] نازل شده که قلمرو [[حکومت نبوی]] محدود به [[شهر مدینه]] بود و نیز با توجه به [[شأن]] نزولهای [[نقل]] شده ذیل هر یک از این [[آیات]] به دست میآید چنین آیاتی ناظر به [[یهودیان]] و [[کافران]] [[مدینه]] است، به ویژه یهودیان [[بنینضیر]] و [[بنیقریظه]] و [[کفار]] [[اوسی]]، زیرا از کافران [[خزرجی]] کمتر سخنی گزارش شده و [[بنیقینقاع]] نیز به عنوان یک [[قبیله]] [[متحد]] با [[خزرج]] به سبب [[تبعید]] زود هنگام آنها (در [[سال دوم هجری]]) کمتر مجال فعالیت پیدا کردند، گرچه تنی از آنها به ظاهر [[اسلام]] آوردند و در شمار [[منافقان]] درآمدند <ref>سیرة النبی صلی الله علیه و آله، ج ۲، ص ۳۷۰.</ref>، در نتیجه هرچند چنین آیاتی خطاب به همه [[مؤمنان]] است؛ اما بیشتر به مؤمنان اوسی توجه دارد و آنان را از [[روابط]] دوستانه با اوسیان [[کافر]] و همپیمانان [[یهودی]] پیشین خود باز میدارد: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref> | در برخی از [[آیات]] [[مدنی]] [[قرآن کریم]]، [[مسلمانان]] از برقراری [[روابط]] دوستانه با [[یهودیان]] و [[کافران]] [[نهی]] شدهاند. با توجه به اینکه چنین آیاتی در سالهای نخست [[هجرت پیامبر]] نازل شده که قلمرو [[حکومت نبوی]] محدود به [[شهر مدینه]] بود و نیز با توجه به [[شأن]] نزولهای [[نقل]] شده ذیل هر یک از این [[آیات]] به دست میآید چنین آیاتی ناظر به [[یهودیان]] و [[کافران]] [[مدینه]] است، به ویژه یهودیان [[بنینضیر]] و [[بنیقریظه]] و [[کفار]] [[اوسی]]، زیرا از کافران [[خزرجی]] کمتر سخنی گزارش شده و [[بنیقینقاع]] نیز به عنوان یک [[قبیله]] [[متحد]] با [[خزرج]] به سبب [[تبعید]] زود هنگام آنها (در [[سال دوم هجری]]) کمتر مجال فعالیت پیدا کردند، گرچه تنی از آنها به ظاهر [[اسلام]] آوردند و در شمار [[منافقان]] درآمدند <ref>سیرة النبی صلی الله علیه و آله، ج ۲، ص ۳۷۰.</ref>، در نتیجه هرچند چنین آیاتی خطاب به همه [[مؤمنان]] است؛ اما بیشتر به مؤمنان اوسی توجه دارد و آنان را از [[روابط]] دوستانه با اوسیان [[کافر]] و همپیمانان [[یهودی]] پیشین خود باز میدارد: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref><ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۰.</ref> | ||
[[مخالفان]] اوسی یا [[خزرجی]] [[پیامبر]] افزون بر کافرانِ ایشان، شامل گروههای دیگری نیز میشد؛ از جمله برخی مسلمانانِ اوسی و خزرجی که به جهت برخی مخالفتها و اقدامها به [[نفاق]] متهم شده بودند. چنین افرادی.... عمدتاً میانسال و [[کهنسال]] بودند<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۹.</ref> | [[مخالفان]] اوسی یا [[خزرجی]] [[پیامبر]] افزون بر کافرانِ ایشان، شامل گروههای دیگری نیز میشد؛ از جمله برخی مسلمانانِ اوسی و خزرجی که به جهت برخی مخالفتها و اقدامها به [[نفاق]] متهم شده بودند. چنین افرادی.... عمدتاً میانسال و [[کهنسال]] بودند<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۱۹ ـ ۵۲۹.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
===منافقان [[خزرجی]]=== | ===منافقان [[خزرجی]]=== | ||
منافقان خزرجی (کمتر از ۲۵ % منافقان) تا حدودی در دو دسته قابل تفکیکاند: حدود نیمی از آنها از بنینجارند که کمتر در منابع انعکاس یافتهاند و تنها گفته شده: در جلسهای تنی چند از [[مؤمنان]]، آنها را از [[مسجد پیامبر]] بیرون کردهاند<ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۲۶.</ref>. نیم دیگر [[عبدالله بن ابیّ]] و اطرافیان او هستند. عبدالله بن ابیّ در [[نبرد]] [[احد]] با ۳۱ نیروها عقب نشست و با [[یهودیان بنیقینقاع]] [[ارتباط]] داشت {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود تنها شوند میگویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref> | منافقان خزرجی (کمتر از ۲۵ % منافقان) تا حدودی در دو دسته قابل تفکیکاند: حدود نیمی از آنها از بنینجارند که کمتر در منابع انعکاس یافتهاند و تنها گفته شده: در جلسهای تنی چند از [[مؤمنان]]، آنها را از [[مسجد پیامبر]] بیرون کردهاند<ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۲۶.</ref>. نیم دیگر [[عبدالله بن ابیّ]] و اطرافیان او هستند. عبدالله بن ابیّ در [[نبرد]] [[احد]] با ۳۱ نیروها عقب نشست و با [[یهودیان بنیقینقاع]] [[ارتباط]] داشت {{متن قرآن|وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و هرگاه با کسانی که ایمان آوردهاند دیدار کنند میگویند ایمان آوردهایم و چون با شیطانهای خود تنها شوند میگویند ما با شماییم، ما تنها (مؤمنان را) ریشخند میکنیم» سوره بقره، آیه ۱۴.</ref><ref>جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۱۸۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۱۴.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
===[[منافقان]] [[اوسی]]=== | ===[[منافقان]] [[اوسی]]=== | ||
به گزارش [[ابنعساکر]] در سال نهم پدیده [[نفاق]] تشدید شده بود<ref>.تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۸.</ref> منافقان اوسی در این سال به رغم [[دارایی]] و [[توانایی]] از درخواست پیامبر مبنی بر شرکت در [[غزوه تبوک]] سرباز زده، خود را رسوا ساختند. برخی اوسیان در محله بنی عبدالاشهل (راتج) در خانهای گرد آمدند و دیگران را از شرکت در غزوه تبوک باز میداشتند که به [[فرمان پیامبر]] [[خانه]] مورد نظر سوزانیده شد<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۱۷.</ref>. | به گزارش [[ابنعساکر]] در سال نهم پدیده [[نفاق]] تشدید شده بود<ref>.تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۸.</ref> منافقان اوسی در این سال به رغم [[دارایی]] و [[توانایی]] از درخواست پیامبر مبنی بر شرکت در [[غزوه تبوک]] سرباز زده، خود را رسوا ساختند. برخی اوسیان در محله بنی عبدالاشهل (راتج) در خانهای گرد آمدند و دیگران را از شرکت در غزوه تبوک باز میداشتند که به [[فرمان پیامبر]] [[خانه]] مورد نظر سوزانیده شد<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۱۷.</ref>. | ||
همه کسانی که در محله [[اوسی]] ِ [[بنی عمرو بن عوف]] و نزدیک [[مسجد قبا]] مسجدی بنا کردند که [[قرآن]] ضرارش نامید اوسی بودند<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۴۱۵؛ الدرر، ج ۱، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. آنها میخواستند این [[مسجد]] را پایگاهی برای [[یاران]] یکی از [[دشمنان]] به [[روم]] گریخته [[پیامبر]] ([[ابوعامر]]) و نیز پوششی برای فعالیتهای خصمانه خود قرار دهند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اسباب النزول، ص ۲۱۴.</ref> که پس از مراجعت پیامبر از [[غزوه تبوک]] در سال نهم و به [[فرمان]] ایشان سوزانیده شد{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷. التبیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ اسباب النزول، ص ۲۱۴.</ref> | همه کسانی که در محله [[اوسی]] ِ [[بنی عمرو بن عوف]] و نزدیک [[مسجد قبا]] مسجدی بنا کردند که [[قرآن]] ضرارش نامید اوسی بودند<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۴۱۵؛ الدرر، ج ۱، ص ۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>. آنها میخواستند این [[مسجد]] را پایگاهی برای [[یاران]] یکی از [[دشمنان]] به [[روم]] گریخته [[پیامبر]] ([[ابوعامر]]) و نیز پوششی برای فعالیتهای خصمانه خود قرار دهند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۳۵؛ اسباب النزول، ص ۲۱۴.</ref> که پس از مراجعت پیامبر از [[غزوه تبوک]] در سال نهم و به [[فرمان]] ایشان سوزانیده شد{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیدهاند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند میخورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷. التبیان، ج ۵، ص ۲۹۷؛ اسباب النزول، ص ۲۱۴.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |