جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* از جمله گروهی که به [[اسلام]] ضربه بسیار زدهاند و در [[زیارت عاشورا]] مورد لعنتاند، [[آل]] زیادند {{متن حدیث|العن...وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ}} [[نسل]] [[ناپاک]] زیاد، دستشان به [[خون]] [[عترت]] [[پیامبر]] آمیخته است. [[عبید االله بن زیاد]] که [[والی کوفه]] و [[بصره]] بود و [[امام حسین]] را در [[کربلا]] کشت، [[فرزند]] همین زیاد است. [[مادر]] زیاد، [[سمیه]] نام داشت، از [[زنان]] زناکار [[صاحب پرچم]]. زیاد از طریق آمیزش [[نامشروع]] و [[زنا]] توسط [[غلام]] [[سمیه]] به نام [[عبید ثقفی]] به دنیاآمد. زیاد را [[زیاد بن عبید]] میگفتند. از [[بدعتهای معاویه]]، آن بود که بر خلاف [[حکم]] [[پیامبر]]، این [[زنا]] زاده را به دودمان [[بنی امیه]] ملحق ساخت و از آن پس او را زیاد بن [[ابی سفیان]] میگفتند.<ref>الغدیر، ج ۱۰،ص ۲۱۸.</ref> این موضوع که به مسأله استلحاق معروف است، در سال ۴۴ [[هجری]] انجام گرفت و مورد [[اعتراض]] بسیاری از بزرگان از جمله [[امام حسین|سید الشهدا]] بود که در نامهاش به [[معاویه]]، این کار را در ردیف کشتن [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]]، آورده<ref>معادن الحکمه، محمد بن فیض کاشانی، ج ۲، ص ۳۵ چاپ جامعه مدرسین، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲</ref> و او را [[نکوهش]] کرده است. پس از انقراض [[امویان]]، [[مردم]] زیاد را به اسم مادرش [[سمیه]] یا به نام پدری ناشناخته، [[زیاد بن ابیه]] زیاد، پسر پدرش میخواندند.<ref>الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۸</ref> [[امام حسین]]{{ع}} [[روز عاشورا]] در یکی از خطبههایش جمله {{متن حدیث|أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی...}} دارد، که اشاره به ناپاکزادگی [[ابن زیاد]] و پدرش زیاد است که هر دو نسبی [[پست]] و [[آلوده]] داشتند و عبید االله هم از [[کنیز]] [[زنا]] کاری به نام مرجانه به [[دنیا]] آمده بود و به [[ابن مرجانه]] مشهور بود. [[حاکمیت]] یافتن کسی چون پسر زیاد، فاجعهای بود که [[عزت]] و [[کرامت]] [[مسلمین]] و [[عرب]] را نابود کرد. [[زید بن ارقم]] وقتی در [[کوفه]] [[شاهد]] آن بود که [[ابن زیاد]] بر لبهای سر بریده [[امام حسین|ابا عبد الله]]{{ع}} میزند، [[گریه]] کنان و با [[اعتراض]] برخاست و از مجلس بیرون آمد و میگفت: ای [[جماعت]] [[عرب]]! از این پس برده شدهاید. پسر [[فاطمه]] را کشته و پسر مرجانه را به [[امارت]] پذیرفتهاید...<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷</ref> در همان ایام، آل زیاد بهعنوان گروهی [[فاسد]] و [[شیطانی]] به شمار میرفتند. آل زیاد، طبق [[روایات]]، دلهایی [[مسخ]] شده، دودمانی ننگین و مورد [[خشم]] بودند و [[روز عاشورا]] را به خاطر کشته شدن [[امام حسین|حسین بن علی]]، [[مبارک]] دانسته و به [[شادمانی]] [[روزه]] میگرفتند<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۹۵</ref> نیز آل زیاد نام سلسلهای از خلفاست که از [[نسل]] [[زیاد بن ابیه]] بودند و ازسال ۲۰۴ تا ۴۰۹ [[هجری]] بر [[یمن]] [[حکومت]] کردند. آغاز حکومتشان از زمان [[هارون الرشید]] بود و ماموریتشان سرکوبی [[علویان]] آن دیار<ref>ر. ک. دائرة المعارف تشیع، ج ۱</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۱.</ref> | * از جمله گروهی که به [[اسلام]] ضربه بسیار زدهاند و در [[زیارت عاشورا]] مورد لعنتاند، [[آل]] زیادند {{متن حدیث|العن...وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ}} [[نسل]] [[ناپاک]] زیاد، دستشان به [[خون]] [[عترت]] [[پیامبر]] آمیخته است. [[عبید االله بن زیاد]] که [[والی کوفه]] و [[بصره]] بود و [[امام حسین]] را در [[کربلا]] کشت، [[فرزند]] همین زیاد است. [[مادر]] زیاد، [[سمیه]] نام داشت، از [[زنان]] زناکار [[صاحب پرچم]]. زیاد از طریق آمیزش [[نامشروع]] و [[زنا]] توسط [[غلام]] [[سمیه]] به نام [[عبید ثقفی]] به دنیاآمد. زیاد را [[زیاد بن عبید]] میگفتند. از [[بدعتهای معاویه]]، آن بود که بر خلاف [[حکم]] [[پیامبر]]، این [[زنا]] زاده را به دودمان [[بنی امیه]] ملحق ساخت و از آن پس او را زیاد بن [[ابی سفیان]] میگفتند.<ref>الغدیر، ج ۱۰،ص ۲۱۸.</ref> این موضوع که به مسأله استلحاق معروف است، در سال ۴۴ [[هجری]] انجام گرفت و مورد [[اعتراض]] بسیاری از بزرگان از جمله [[امام حسین|سید الشهدا]] بود که در نامهاش به [[معاویه]]، این کار را در ردیف کشتن [[حجر بن عدی]] و [[عمرو بن حمق]]، آورده<ref>معادن الحکمه، محمد بن فیض کاشانی، ج ۲، ص ۳۵ چاپ جامعه مدرسین، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۱۲</ref> و او را [[نکوهش]] کرده است. پس از انقراض [[امویان]]، [[مردم]] زیاد را به اسم مادرش [[سمیه]] یا به نام پدری ناشناخته، [[زیاد بن ابیه]] زیاد، پسر پدرش میخواندند.<ref>الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۸</ref> [[امام حسین]] {{ع}} [[روز عاشورا]] در یکی از خطبههایش جمله {{متن حدیث|أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی...}} دارد، که اشاره به ناپاکزادگی [[ابن زیاد]] و پدرش زیاد است که هر دو نسبی [[پست]] و [[آلوده]] داشتند و عبید االله هم از [[کنیز]] [[زنا]] کاری به نام مرجانه به [[دنیا]] آمده بود و به [[ابن مرجانه]] مشهور بود. [[حاکمیت]] یافتن کسی چون پسر زیاد، فاجعهای بود که [[عزت]] و [[کرامت]] [[مسلمین]] و [[عرب]] را نابود کرد. [[زید بن ارقم]] وقتی در [[کوفه]] [[شاهد]] آن بود که [[ابن زیاد]] بر لبهای سر بریده [[امام حسین|ابا عبد الله]] {{ع}} میزند، [[گریه]] کنان و با [[اعتراض]] برخاست و از مجلس بیرون آمد و میگفت: ای [[جماعت]] [[عرب]]! از این پس برده شدهاید. پسر [[فاطمه]] را کشته و پسر مرجانه را به [[امارت]] پذیرفتهاید...<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷</ref> در همان ایام، آل زیاد بهعنوان گروهی [[فاسد]] و [[شیطانی]] به شمار میرفتند. آل زیاد، طبق [[روایات]]، دلهایی [[مسخ]] شده، دودمانی ننگین و مورد [[خشم]] بودند و [[روز عاشورا]] را به خاطر کشته شدن [[امام حسین|حسین بن علی]]، [[مبارک]] دانسته و به [[شادمانی]] [[روزه]] میگرفتند<ref>بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۹۵</ref> نیز آل زیاد نام سلسلهای از خلفاست که از [[نسل]] [[زیاد بن ابیه]] بودند و ازسال ۲۰۴ تا ۴۰۹ [[هجری]] بر [[یمن]] [[حکومت]] کردند. آغاز حکومتشان از زمان [[هارون الرشید]] بود و ماموریتشان سرکوبی [[علویان]] آن دیار<ref>ر. ک. دائرة المعارف تشیع، ج ۱</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |