دنیادوستی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به دنیاگرایی و دنیاطلبی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ولایت}}
#تغییر_مسیر [[دنیاگرایی و دنیاطلبی]]
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = موانع عملی معرفت| عنوان مدخل  = دنیادوستی| مداخل مرتبط = [[دنیادوستی در قرآن]] - [[دنیادوستی در حدیث]] - [[دنیادوستی در نهج البلاغه]] - [[دنیادوستی در اخلاق اسلامی]] - [[دنیادوستی در معارف دعا و زیارات]] - [[دنیادوستی در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[دنیادوستی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = دنیادوستی (پرسش)}}
 
== مقدمه ==
* این [[رذیلت]] {{متن حدیث| رَأْسُ‌ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}<ref>"اساس و منشأ همه [[اشتباهات]] وگناهان"؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ‌ ص۲۵۸.</ref>، دانسته شده؛ و مراد از آن، آن است که تعلّق به [[دنیا]] برای [[قلب]] [[انسان]] ملکه گردد.
* به دیگر سخن، دنیادوستی آن است که نفس [[آدمی]] به صورت ملکه به خواستنی‌های [[دنیا]] بپردازد، و از غیر آن فارغ شود. [[قرآن کریم]] از این [[رذیلت]] به "[[تَلَهِّی]]" یاد کرده است: {{متن قرآن|لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>.
* و گاه نیز آن را هوا / میل شدید، خوانده و بلافاصله هواپرستان را دوزخی دانسته است: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ طَغَى * وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا * فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى}}<ref>«اما آنکه سرکشی کرده باشد * و زندگی این جهان را برگزیده باشد * تنها دوزخ جایگاه اوست» سوره نازعات، آیه ۳۷-۳۹.</ref>.
* و فراتر از آن، میل‌های [[نفسانی]] را در شمار بتان آورده، و [[صاحب]] آن را [[گمراهی]] که دانسته پای در راه [[گمراهی]] می‌نهد، برشمرده است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۴.</ref>.
* در بسیاری از [[روایات]] و نیز [[آیات قرآن کریم]]، این [[رذیلت اخلاقی]] به شدّت مذمّت نازل شده است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت بیشتر از یک‌دهم [[قرآن کریم]]، تنها در همین موضوع نازل شده است!.
* [[قرآن کریم]]، هواپرستان را گاه حیوان می‌شمارد: {{متن قرآن|يَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ}}<ref>«همچون چارپایان می‌خورند» سوره محمد، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref> و گاه از حیوان نیز پست‌تر!: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۵.</ref>.
 
== ویژگی‌های هواپرستان از منظر [[قرآن کریم]] ==
# '''[[ضعف اراده]]:''' اینان همواره در پی مطامع کم‌ارزش دنیائی هستند؛ از این‌ رو از اراده‌ای [[قوی]] برخوردار نیستند، تا بتوانند سر در پی اهداف بلند آن جهانی گذارند.
# '''[[فراموشی]] [[فطرت]]:''' اینان چون در خواست‌های [[نفسانی]] فرو رفته‌اند، [[فطرت]] خود را به [[فراموشی]] سپرده از بُعد [[معنوی]] و [[پروردگار]] خود [[غافل]] شده‌اند. از این رو در پایان، هیچ بهره‌ای به‌جز جهنّم نصیب آنان نخواهد شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref>.
# '''[[منفی بافی]]:''' اینان به [[مرض]] [[فراموشی]] [[نعمت‌ها]]، و به یاد آوردن [[مشکلات]] و نقمت‌ها دچار می‌شوند. امروزه این [[بیماری]] [[روحی]] را "منفی‌باف" بودن می‌نامند: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ}}<ref>«و اگر به انسان بخشایشی از خویش بچشانیم سپس آن را از وی باز گیریم بی‌گمان نومید و ناسپاس خواهد شد» سوره هود، آیه ۹.</ref>.
# '''[[غفلت]] از [[یاد خدا]]:'''[[دنیا]] پرستان به متاع بی‌ارزش [[دنیا]] که به‌دست می‌آورند شادمان شده، این [[شادمانی]] آنان را از [[یاد خدا]] [[غافل]] می‌سازد: {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«و اگر پس از رنجی که به او رسیده است آسایشی به وی بچشانیم به یقین خواهد گفت بدی‌ها از من دور شد؛ که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>.
# '''[[ظالم]] و [[نادان]] بودن:''' اینان هم ظالم‌اند، و هم [[نادان]]. ظالم‌اند چرا که به نفس خود [[ظلم]] کرده دنیای فانی را بر [[آخرت]] باقی، و [[ظلمت]] را بر [[نور]] ترجیح می‌دهند؛ و نادانند چرا که [[قدر]] خود را ندانسته به جای آنکه به ندای [[عرش]] پاسخ دهند. {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}}<ref>«بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>.
# '''[[بی‌وفائی]]:''' اینان چون به [[حضرت حق]] پشت کرده به [[دنیا]] روی آورده‌اند، نمک‌نشناسند و بی‌وفا؛ چه [[صاحب]] [[نعمت]] را رها کرده به [[نعمت]] زودگذر او اکتفا کرده‌اند.
# '''[[دشمنی]] با [[صالحان]]:''' اینان با هر چه در مقابل دنیای [[پست]] آنان بایستد، [[دشمنی]] می‌ورزند. این مطلب از [[دشمنی]] با [[اولیاء]] [[خدا]] آغاز، و به [[دشمنی]] با [[انبیاء]] {{عم}}، و سرانجام به [[دشمنی]] با خود [[حضرت حق]] خواهد انجامید. [[قرآن کریم]] به‌وضوح بر این مطلب [[گواهی]] داده است: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ}}<ref>«و آیا آدمی ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم و ناگاه ستیزه‌جویی آشکار است؟» سوره یس، آیه ۷۷.</ref>
# '''[[مبتلا]] شدن به [[جهل]] مرکّب:''' [[دنیا]] پرستان به [[جهل]] مرکّب نیز دچار می‌شوند؛ ‌ چه [[دنیا]] را پایان همّت خود قرار داده حتّی آن را به [[دعا]] از [[حضرت حق]] طلب می‌نمایند: {{متن قرآن|وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا می‌خواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>
# '''[[عجول بودن]]:''' آنان [[نور]] [[عقل]] را در خود خاموش می‌سازند؛ از این رو به [[بیماری]] [[عجله]] [[مبتلا]] شده در بیشتر موارد، آنچه [[ناپسند]] است را برای خود درخواست می‌نمایند: {{متن قرآن| وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>
# '''[[مبتلا]] شدن به [[بُخل]]:''' [[دنیا پرستی]] آنان را از [[مصرف]] [[اموال]] خود در موارد [[واجب]] و [[مستحب]] باز داشته، به [[بُخل]] دچار می‌شوند؛ از این رو [[شیطان]] بر آنان [[غلبه]] کرده به [[رذیلت]] [[اتراف]] دچارشان می‌سازد. هم بر این اساس [[ثروت]] خود را در آنچه [[خداوند]] بدان [[راضی]] نیست خرج می‌کنند، امّا انفاقات [[واجب]] و مستحبّ خود - که [[بهشت]] را برایشان از پی خواهد داشت-، ترک می‌نمایند: {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ }}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ در تفبادی و آبی داغند و سایه‌ای از دود بسیار سیاه که نه سرد است و نه خوش چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند و بر گناه بزرگ پای می‌فشردند» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۶.</ref>.
# '''نپذیرفتن [[حق]]:''' آنان به [[جدال]] با [[حق]] برخاسته از [[پذیرش]] آن سرباز می‌زنند: {{متن قرآن|ٍ وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
# '''[[ابتلاء]] به [[خشم خداوند]]:''' دنیاپرستان به هیچ قید [[شرعی]] و یا [[عقلی]] در [[دنیا]] تن نمی‌دهند، بلکه خواهان آنند که [[دنیا]] را به تمامی در برگیرند. از این رو از [[حکم عقل]] و [[شرع]] سرباز می‌زنند؛ و روشن است که نتیجه این عمل چیزی جز [[خشم]] خداوندی نیست!: {{متن قرآن|بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ}}<ref>«بلکه آدمی بر آن است که در آینده خویش، (نیز) گناه ورزد» سوره قیامه، آیه ۵.</ref>.
# '''عرض اندام در برابر او - جلّ وعلا -:''' [[طغیان]] در برابر [[خداوند]] از پی خُلق پیشین [[ظهور]] می‌کند، و اینان به دام [[خوی]] [[فرعونی]] خویش می‌افتند؛ از این رو در مقابل [[حضرت حق]] نیز عرض اندام می‌نمایند تا [[دنیا]] را به‌دست آورده برای خویش نگاه دارند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد،» سوره علق، آیه ۶.</ref>.
# '''[[سختی]] و [[مشقّت]] دائمی:''' آنان دائماً در [[سختی]] و [[مشقّت]] به‌سر می‌برند، نه از آن رو که در پی جمع مالند، بلکه از آن رو که [[طبیعت]] [[دنیا]] همچون جهنّم است؛ و در پی آن بودن، [[آدمی]] را خواه ناخواه در این جهنّم نگاه می‌دارد: {{متن قرآن|وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref>.
# '''[[بازماندن از نیکی‌ها]]:''' اینان چون [[دل]] بر [[دنیا]] نهاده‌اند، از انجام تمامی [[خیرات]] باز می‌مانند؛ چه [[دنیاپرستی]] آنان را به این [[گمان]] [[مبتلا]] می‌سازد، که تمامی [[دنیا]] برای آنان [[آفریده]] شده، نه آنکه آنان برای [[خدمت]] به خویشتن، [[خداوند]] و هم‌نوع [[آفریده]] شده‌اند: {{متن قرآن|لِيُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ}}<ref>«توانگر باید از توانگری خویش و آنکه روزی بر او تنگ شده از آنچه خدا به وی داده است هزینه کند» سوره طلاق، آیه ۷.</ref>
# '''[[زیانکاری]] دائمی:''' [[دنیا]] پرستان زیانکارند، چه همچون در آب‌افتادگان، دائماً دست و پا می‌زنند تا خود را به [[دنیا]] وصل کنند؛ و سرانجام نیز با [[اندوه]] [[دنیا]] از آن خارج می‌شوند: {{متن قرآن|وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ }}<ref>«سوگند به روزگار * که آدمی در زیانمندی است» سوره عصر، آیه ۱-۲.</ref>.
# '''ترک [[آخرت]]:''' [[دنیا]] و [[آخرت]] هیچگاه با هم جمع نمی‌شوند، و دنیاپرستان یکسر [[آخرت]] را نهاده به [[دنیا]] رو می‌کنند؛ از این رو تمامی قبائح [[دنیا]] را طلب کرده آن را در [[جسم]] و [[جان]] خود حاصل می‌نمایند: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}}<ref>«خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref>
# '''سیری ناپذیری:''' [[دنیا]] پرستان به صفت سیری ناپذیری- که از اوصاف جهنّم است-، [[مبتلا]] می‌شوند. چه هر چه سر در پی [[دنیا]] می‌نهند آن را بیشتر طلب می‌کنند، تا سرانجام خود به [[دوزخ]] تبدیل می‌شوند: {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ می‌گوییم: سیر شدی؟ و می‌گوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref>
# '''[[مخالفت]] صریح با [[پیامبران]]:''' کلمه "مَلَأ" در [[قرآن کریم]] در سی مورد به‌کار رفته، و در تمامی این موارد، مراد از آن کسانی هستند که به [[حبّ دنیا]] گرفتار شده، با [[پیامبران]] {{صل}} به [[مخالفت]] برخاسته‌اند. * بررسی این موارد، نشان می‌دهد که هر [[آزار]] و اذیّتی که متوجّه [[انبیاء]] عظام شده است، تنها از [[ناحیه]] اینان بوده است و بس.
* [[دنیا پرستی]] [[آدمی]] را به این ورطه هولناک انداخته، او را در شما ملأ [[قرآنی]] در می‌آورد: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«سرکردگان قوم او گفتند: بی‌گمان ما تو را در گمراهی آشکاری می‌بینیم» سوره اعراف، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۶۵-۲۷۱.</ref>.
* این نوزده مورد را، می‌توان بخشی از نتائج [[دنیاپرستی]] دانست. حال به این نکته توجّه می‌کنیم که [[آدمی]] [[ودیعه]] [[خداوند]] در این دنیاست؛ و او را هیچ ارزشی جز از رضای [[حضرت حق]] - که از [[بهشت]] نیز [[برتر]] است-، نیست: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!* آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.</ref>. چه او به تمامی اسماء و [[صفات الهی]] [[آگاه]] بوده [[مظهر]] آن است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>. و به این واسطه، [[اشرف مخلوقات]] [[حضرت حق]] می‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۱-۲۷۲.</ref>.
* با این بیان، آیا [[پسندیده]] است که [[آدمی]] خود را به دنیای [[پست]] فروخته از [[بهشت]] رضای [[حضرت]] [[دوست]] [[دست]] کشد؟!، و خود را به [[دوزخ]] سوزان [[دنیا]] و [[آخرت]] [[مبتلا]] سازد؟!.
* دنیادوستی نیز خود مراتبی دارد، که [[قبح]] آن به‌حسب این مراتب شدید و یا کمتر می‌شود.
* [[حبّ دنیا]] در مراتب ضعیف آن ناشایست و [[ناپسند]] است، چه به هرحال [[بنده]] را از [[خدای متعال]] باز می‌دارد و [[حجاب]] او از [[درک]] [[نور]] او می‌گردد، چه [[حجاب]] را برای وارد نشدن [[بیگانگان]] به‌کار می‌برند، نه آنکه آن را برای خارج کردن صاحب‌خانه استفاده نمایند!.
* از آن ناپسندتر امّا، مراتب شدید [[حبّ دنیا]] است؛ چه در این مراتب - همان‌گونه که پیش از این اشاره کردیم-، [[قلب]] [[آدمی]] هم‌چون جهنّم شده تنها و تنها سر در پی [[دنیا]] می‌نهد، و هر لحظه بهره‌ای بیشتر از آن را طلب می‌نماید.
* این مراتب به حسب [[دنیا پرستی]] ترتیب یافته، یک یک از پس یکدیگر وارد می‌شود. در این میان، می‌توان دنیادوستی را به‌گونه‌ای دیگر نیز مورد بررسی قرار داد؛ چه می‌توان آنچه برای [[انسان]] در این دنیای مادّی [[محبوب]] می‌شود را، نه خود [[دنیا]] که بخشی از آن دانست؛ در این صورت نیز مراتبی از ناپسندی این صفت [[رذیلت اخلاقی]] دامن‌گیر [[انسان]] خواهد شد، هر چند [[قبح]] آن به اندازه دنیادوستی مطلق نخواهد بود. این مطلب را در این چند بخش می‌توان خلاصه کرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۲-۲۷۳.</ref>.
 
== انواع دنیادوستی غیر مطلق ==
# '''دنیادوستی برای استفاده از آن در راه [[خداوند متعال]]:''' در این صورت، [[دنیا]] هم‌چون قلمی است که نویسنده با آن به [[نوشتن]] مطالب خویش می‌پردازد؛ چه او را هیچ هدفی از به‌کارگیری قلم جز از [[نوشتن]] نیست. پر واضح است که در اینجا [[قلب]] راگرایشی به [[دنیا]] نبوده، آن را تنها برای تحصیل رضای [[حضرت حق]] به‌کار می‌برد و بس.
# '''خویشتن [[دوستی]]:''' پیش از این، درباره این صفت [[رذیلت]] [[سخن]] داشتیم و به [[حجاب]] بودن آن نیز اشاره کردیم. این مرتبه نیز در شمار مراتب دنیادوستی است، هرچند- همان‌گونه که پیش از این گفتیم- حرکت برای زدودن این [[رذیلت]] از نفس، هم [[واجب]] است و هم بسیار مشکل.
# '''علاقمندی به مقدار لازم از مادّیات [[دنیا]] برای [[زندگی]] عادیِ [[انسانی]]:''' این مقدار، هرچند برای [[حیات]] [[آدمی]] ضروری است، امّا علاقه‌مندی به آن نیز در شمار مراتب ناشایست دنیادوستی بوده، [[دل]] نبستن به آن برای سالکان [[راه کمال]] سخت لازم است و بایسته.
# '''علاقه‌مندی به [[مال]] [[حلال]] دنیائی:''' این مرتبه نیز هرچند برای بسیاری از افراد ناگزیر می‌نماید، امّا به‌ هر حال [[ناپسند]] بوده در شمار [[رذائل اخلاقی]] به حساب می‌آید.
# علاقمندی به مشتبهات و مکروهات دنیائی: این مرتبه، در شمار قبیح‌ترین مراتب دنیادوستی است که زدودن آن از نفس، اوّلین گام در مسیر [[سلوک]] إلی اللّه است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۷۳-۲۷۴.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[گرایش‌های انسانی]]
* [[دنیا]]
* [[تجملگرایی]]
* [[زهد]]
* [[هواپرستی]]
* [[اسباب آرزوی طولانی]]
* [[اسباب کراهت مرگ]]
* [[حب مذموم]]
* [[حرص]]
* [[طمع]]
* [[حب بدنی دنیا]]
* [[حب قلبی دنیا]]
* [[آتش فراق از شهوات دنیا]]
* [[اسباب حب دنیا]]
* [[افزایش حب دنیا]]
* [[بغض دنیا]]
* [[تذکر بی ارزشی تعلق به امور فانی]]
* [[تشبیه دنیا]]
* ### [[313]]###
* [[حب مقدمی دنیا]]
* [[حزن برای دنیا]]
* [[حزن مفارقت از زخارف دنیوی]]
* [[درمان حب دنیا]]
* [[ریشه لغزش‏ها]]
* [[رکون به دنیا]]
* [[زهد]]
* [[طلب حرام]]
* [[فرح برای دنیا]]
* [[قطع علایق دنیوی]]
* [[کراهت مرگ]]
* [[محبت آخرت]]
* [[مراتب حب دنیا]]
* [[مرگ]]
* [[مفاسد حب دنیا]]
* [[نکوهش حب دنیا]]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده: مدخل]]
[[رده:موانع عملی معرفت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۲