|
|
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قاتلان امام حسین | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عمر بن سعد در معارف و سیره حسینی]] - [[عمر بن سعد در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }}
| | '''عمر بن سعد''' ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد: |
|
| |
|
| [[عمر بن سعد]] فرزند [[سعد بن ابیوقاص]] به دلیل [[جنگ]] با [[امام حسین]] {{ع}} و به [[شهادت]] رساندن آن حضرت، چهرهای منفور یافته است. او در حوادث [[واقعه کربلا]] و [[روز]] [[عاشورا]] نقش مستقیم داشته است و سرانجام در [[قیام مختار]] کشته شد. | | # [[عمر بن سعد بن ابیوقاص]] |
| | | # [[عمر بن سعد بن نفیل ازدی]] |
| == زندگینامه ==
| | # [[عمر بن سعد بن ابیصید اسدی]] |
| نام کامل او، [[عمر بن سعد بن ابیوقّاص بن مالک بن وَهَیب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب بن مُرّه]] از تیره [[بنیزهره]] [[قریش]] و معروف به ابنسعد بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری، ج۳، ص۱۳۸، ج۵، ص۱۶۸.</ref>. پدرش [[سعد بن ابیوقاص|سعد بن ابیوقّاص]] [[صحابی]] مشهور [[پیامبر]] {{صل}} بود. مادر عمر بن سعد [[ماویه]] ([[ماریه]]) دختر [[قیس بن معدیکرب|قیس بن مَعَدی کَرِب]] از [[قبیله کنده]] است<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری، ج۳، ص۱۳۷، ج۵، ص۱۶۸؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد بن علی، نجف: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۷ قمری، ج۶، ص۵۶؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، مزی، یوسف بن عبدالرحمان، چاپ بشار عواد معروف، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۲۲ قمری / ۲۰۰۲ میلادی، ج۲۱، ص۳۵۶.</ref>.
| | # [[عمر بن سعد (راوی)]] |
| | | |
| در مورد [[تاریخ]] ولادت عمر بن سعد اطلاع [[درستی]] در دست نیست. به گفته برخی وی در [[زمان پیامبر]] {{صل}} و بنا به قول دیگر سال کشته شدن [[عمر بن خطاب]] متولد شد<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین احمد بن علی، نجف: دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۷۷ قمری، ج۶، ص۵۶. </ref>.
| | {{ابهامزدایی}} |
| | |
| کُنیه عمر بن سعد را به واسطه فرزندش حفص، [[ابوحفص]] یاد کردهاند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵قمری، ج۵، ص۱۶۸؛ المعارف، ابن قتبیه، عبدالله، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۴۳-۲۴۴؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، مزی، یوسف بن عبدالرحمان، چاپ بشار عواد معروف، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۲۲ قمری / ۲۰۰۲ میلادی، ج۲۱، ص۳۵۶.</ref>.
| |
| | |
| عمر بن سعد [[دوازده]] پسر و نُه دختر از [[همسران]] و [[کنیزان]] مختلف داشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری، ج۵، ص۱۶۸.</ref>. فرزندانش عبارت بودند از: [[حفص بن عمر بن سعد|حفص]]، [[عبدالله بن عمر بن سعد|عبدالله]]، [[عبدالله اکبر بن عمر بن سعد|عبدالله اکبر]]، [[عبدالله اصغر بن عمر بن سعد|عبدالله اصغر]]، [[عبدالرحمان بن عمر بن سعد|عبدالرحمان]]، [[عبدالرحمان اصغر بن عمر بن سعد|عبدالرحمان اصغر]]، [[حمزه بن عمر بن سعد|حمزه]]، [[حمزه اصغر بن عمر بن سعد|حمزه اصغر]]، [[محمد بن عمر بن سعد|محمد]]، [[محمد اصغر بن عمر بن سعد|محمد اصغر]] و دو پسر دیگر با نامهای [[مغیرة بن عمر بن سعد|مغیره]] و دخترانی با نامهای: [[حفصه بنت عمر بن سعد|حفصه]]، [[حفصه صغری بنت عمر بن سعد|حفصه صغری]]، [[حمیده بنت عمر بن سعد|حمیده]]، [[امعمرو بنت عمر بن سعد|امعمرو]]، [[امعمرو صغری بنت عمر بن سعد|ام عمرو صغری]]، [[امیحیی بنت عمر بن سعد]]، [[امسلمه بنت بن عمر بن سعد|امسلمه]]، [[امکلثوم بنت عمر بن سعد]]، [[امعبدالله بنت عمر بن سعد|امعبدالله]]؛ از عمر بن سعد نسلی باقی نماند. | |
| | |
| اسامی [[همسران]] او عبارت بودند از: [[مریم بنت عامر بن ابی وقاص|مریم]] دختر [[عامر بن ابی وقاص]] مکنی به [[امحفص]]، [[ام یحیی بنت عبدالله بن معدیکرب بن قیس|امیحیی]] دختر [[عبدالله بن معدیکرب بن قیس]] از [[قبیله کنده]]، زنی از قبیله کنده<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۱۱-۱۲۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۵۳.</ref>.
| |
| | |
| == عمر بن سعد در [[زمان]] واقعه [[کربلا]] ==
| |
| عمر بن سعد به جهت [[جنگ]] با [[امام حسین]] {{ع}} و به [[شهادت]] رساندن آن حضرت، در [[تاریخ اسلام]] چهرهای منفور یافته است. او در حوادثی که منجر به [[واقعه کربلا]] شد و حوادث [[روز]] [[عاشورا]] نقش مستقیم داشته است.
| |
| | |
| عمر بن سعد و افرادی چون [[محمد بن اشعث]]، [[عبدالله بن مسلم بن سعید حضرمی]] جزء کسانی بودند که طی نامهای اوضاع [[کوفه]] را به اطلاع [[یزید]] رساندند و او را از [[ضعف]] [[نعمان بن بشیر]] [[والی کوفه]] و اقدامات [[مسلم بن عقیل]] و [[اخبار]] کوفه [[آگاه]] نمودند<ref> انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ ـ ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۷۷؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۳۱.</ref>.
| |
| | |
| [[عبیدالله بن زیاد]]، عمر بن سعد را به [[حکومت ری]] و دَستَبی<ref>دستبی معرب دشتبی، دشتی پهناور میان ری و همدان که بعدها به قزوین ملحق گردید. ر. ک: البلدان ابن فقیه، چاپ یوسف الهادی، بیروت، ۱۴۱۶ قمری / ۱۹۹۶ میلادی، ص۲۸۲-۲۸۳. </ref> [[منصوب]] کرد و برای او فرمانی نوشت<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ ـ ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۷۷؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۵۳. </ref>، اما پیش از عزیمت به محل مأموریتش، عبیدالله بن زیاد به او [[فرمان]] داد ابتدا به [[کربلا]] برود و [[قیام]] [[امام حسین]] {{ع}} را با گرفتن [[بیعت]] از او برای [[یزید]] و یا با جنگ خاتمه دهد، سپس به سوی ری حرکت کند در غیر این صورت او را از این سِمَت برکنار و خانهاش را خراب خواهد کرد. عمر بن سعد که از جنگ با [[امام]] [[اکراه]] داشت، ابتدا نپذیرفت اما به جهت [[دلبستگی]] شدید به حکومت ری علیرغم [[مخالفت]] افراد خاندانش از جمله خواهرزادهاش [[حمزة بن مغیرة بن شعبه]]، [[جنگ با امام]] را پذیرفت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵ قمری، ج۵، ص۱۸۸؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ ـ ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸.</ref>.
| |
| | |
| عمر بن سعد یک [[روز]] پس از ورود امام حسین {{ع}} به [[کربلا]]، یعنی روز سوم [[محرم]] ۶۱ با چهار هزار سپاهی از [[کوفه]] وارد کربلا شد<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق:۱۹۹۶ ـ ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۷۷-۴۷۸. </ref>. آنگاه [[عروة بن قیس حنظلی|عُروة بن قَیس حَنظلی]] را نزد [[امام]] فرستاد تا علت آمدنش را بپرسد. سپس در نامهای به [[عبیدالله بن زیاد]] دلیل آمدن امام حسین {{ع}} را که به جهت [[دعوت]] [[کوفیان]] بود، نوشت<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ ـ ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ ـ ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۱۱. </ref>.
| |
| | |
| گفته شده امام به عمر بن سعد پیشنهاد کرد تا به [[مدینه]] باز گردد. عمر بن سعد که مایل بود کار به [[صلح]] بیانجامد، با امام در اینباره توافق کرد، اما عبیدالله بن زیاد به تحریک [[شمر بن ذی الجوشن]] پیشنهاد امام را نپذیرفت<ref>ر. ک: وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی، ص۱۸۷-۱۸۸؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۸۰، ۴۸۲-۴۸۳.</ref>.
| |
| | |
| عمر بن سعد [[شب جمعه]] نهم [[محرم]] ۶۱ با یارانش به سوی [[امام]] پیش رفت. امام برای تأخیر [[جنگ]] تا صبح مهلت خواست و آنان پذیرفتند<ref>الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۵۷. </ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۱۱-۱۲۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۵۳.</ref>
| |
| | |
| == صبح عاشورا ==
| |
| صبح عاشورا عمر بن سعد فرماندهان سپاه خود را مشخص نمود و [[پرچم]] را به دست [[غلام]] خود [[درید|دُرَید]] (ذُوَید) داد<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۸۷. </ref>.
| |
| | |
| [[امام حسین]] {{ع}} پس از خواندن [[خطبه]] و در پایان سخنانش رو به عمر بن سعد کرد و فرمود: تو مرا میکشی، اما [[گمان]] کردهای آن [[انسان]] بیریشه [[حکومت ری]] را به تو میدهد؟ به [[خداوند]] [[سوگند]] بدان [[آرزو]] نخواهی رسید و این عهدی است یقینی. پس مرتکب هر چه خواهی شو که تو پس از من در [[دنیا]] و آخرت، شادمان نخواهی بود و آرام نمیگیری. سرت را میبینم که در کوفه [[نصب]] کرده و [[کودکان]] آن را [[هدف]] قرار دادهاند و بر آن سنگ میزنند. عمر بن سعد [[خشمگین]] به یارانش گفت: [[منتظر]] چه هستید؟ همگی [[یورش]] برید. او یک لقمه شما بیشتر نیست<ref> فرهنگ جامع سخنان امام حسین {{ع}} ترجمه موسوعه کلمات الامام الحسیت {{ع}}، حدیث پژوهکده باقر العلوم {{ع}}، به کوشش علی مؤیدی و دیگران، قم: نشر مشرقین، ۱۳۸۱ شمسی، ص۴۷۶.</ref>.
| |
| | |
| اگر چه امام بسیار کوشید تا از [[جنگ]] جلوگیری نماید، اما عمر بن سعد برای اینکه نشان دهد در [[عزم]] خود در [[جنگ با امام]] [[راسخ]] است، نخستین تیر را به سوی امام و سپاهش پرتاب کرد و از [[یاران]] خود خواست تا نزد [[عبیدالله بن زیاد]] بر این مطلب [[گواهی]] دهند و بدینسان عمر بن سعد آغازکننده جنگ بود<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۴.</ref>. به قول [[عقاد مصری]] گویا این تیر در سینه او فرو رفته و ناراحتش کرده بود و خواست خود را از این [[ناراحتی]] خلاص کند<ref> الحسین، ابوالشهداء عقاد، عباس محمود، قم: مشورات شریف ارضی، ۱۴۱۳ قمری، ص۱۷۹. </ref>. با پرتاب این تیر جنگ رسماً شروع شد.
| |
| | |
| عمر بن سعد در تمام طول نبرد [[لشکر]] را [[فرماندهی]] کرد و از آنان خواست تا از [[میمنه]] و [[میسره]] [[سپاه]] بر [[امام]] [[حمله]] آرند و [[لشکر]] امام را آماج تیر قرار دهند<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۴. </ref>. او افرادی را از ناحیه راست و چپ به [[خیمهگاه]] امام فرستاد تا آنها را نابود کنند. چون تنها از جلو میتوانستند به [[سپاه امام]] نزدیک شوند، [[یاران امام]] در بین خیمهها رفته و با نیروی فوقالعادهای به [[دفاع]] پرداختند<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۲۳۰.</ref>.
| |
| | |
| پس از آنکه امام از اسب به زیر افتاد، [[زینب]] {{س}} که نظارهگر صحنه بود، خود را به میدان رساند و خطاب به پسر سعد فرمود: ای [[عمر]]! آیا سزاوار است [[ابا عبدالله]] به [[قتل]] رسد و تو به نظاره بپردازی؟ عمر بن سعد پاسخی نگفت<ref>ر. ک: انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۵۰۰.</ref>.
| |
| | |
| عمر بن سعد از یارانش خواست تا کار امام را تمام کنند<ref>الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: ۱۳۹۵ قمری/ ۱۹۷۵ میلادی، ج۵، ص۱۱۸-۱۱۹. </ref>. به [[دستور]] او سر امام را از تن جدا کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دار صادر، ۱۴۰۵قمری، ج۶، ص۴۲۱. </ref> و همان شب توسط [[خولی بن یزید]] و [[حمید بن مسلم|حُمَید بن مسلم]] برای [[عبیدالله بن زیاد]] به [[کوفه]] فرستاد<ref>ر. ک: کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره، ۱۹۵۳ میلادی، ص۴۰؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۵۰۳.</ref>.
| |
| | |
| در بامداد یازدهم محرم، عمر بن سعد دستور داد کشتگان [[اموی]] را در نقطهای جمع و پس از برگزاری [[نماز]] میت، آنان را [[دفن]] کردند<ref>العبر و دیوان المبتدأ و الخبر (تاریخ ابن خلدون)، این خلدون، عبدالرحمن بن محمد، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: مؤسسه مطالعات فرهنگی و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۳ شمسی، ج۲، ص۳۶.</ref>. اما اجساد [[شهیدان]] [[خانواده]] پیامبر {{صل}} در برابر دیدگان زنان و [[کودکان]] عریان، همچنان در صحرا بر خاک افتاده بودند.
| |
| | |
| با پایان یافتن [[واقعه کربلا]]، دیگر عمر بن سعد روی [[آسایش]] ندید. خود میگفت: هیچکس بدتر از من به [[خانه]] خویش برنگشته است؛ زیرا از امیری [[فاجر]] و [[ظالم]] [[اطاعت]] کرده و [[عدالت]] را پایمال و [[قرابت]] را قطع نموده و [[مرتکب گناه]] بزرگی شدم<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق:۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۲، ص۵۰۷؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۱۱-۱۲۷.</ref>
| |
| | |
| == [[قیام مختار]] ==
| |
| در [[سال ۶۶ هجری]]، [[مختار ثقفی]] در [[کوفه]] [[قیام]] کرد. او در تعقیب [[قاتلان امام حسین]] {{ع}} بود و اگر چه در ابتدا بنا به درخواست [[عبدالله بن جعدة بن هبیره مخزومی|عبدالله بن جَعدة بن هُبَیره مخزومی]] که به سبب [[قرابت]] با [[امام علی]] {{ع}}<ref>این فرد برادر طفیل بن جعدة بن هبیره است که با امهانی خواهر امیرالمؤمنین خویشاوندی داشته است. ر. ک: بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار {{ع}}، علامه مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۲ شمسی، ج۴۵، ص۳۷۸. </ref>، نزد مختار گرامی بود، اماننامهای برای عمر بن سعد نوشت، اما با گنجاندن عبارتی زیرکانه، {{عربی|"اِنَّكَ اَمِنٌ بِاَمانِ اللهِ... اِلاّ اَن تُحدِثَ حَدَثاً"}} دست خود را علیه او باز گذاشت<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۶۰-۶۱.</ref>.
| |
| | |
| بنا به نقل دینوری، عمر بن سعد تا پس از کودتای نافرجام [[اشراف کوفه]] علیه مختار پنهان بود. پس از [[شکست]] کودتا و فرار اشراف کوفه به [[بصره]]، او نیز جزء فراریان بود. مختار [[ابو قلوص شبامی]] یکی از [[خواص]] خود را با گروهی سواره [[نظام]] به دنبالشان فرستاد. ابوقلوص او را هنگام فرار دستگیر کرد و به [[دارالاماره]] [[کوفه]] آورد. به [[دستور]] مختار، [[ابو عمره کیسان]] او را گردن زد<ref>الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: ۱۹۶۰ میلادی، ص۳۰۱. </ref>. [[مرگ]] عمر بن سعد به سال ۶۶<ref>ر. ک: تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ابن عمر، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ قمری، ص۱۶۴؛ تاریخ ۵۶. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۶، ص۶۱-۶۲.</ref> یا سال ۶۷<ref>المعرفه و التاریخ، بسوی، یعقوب، به کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد: ۱۳۹۴ قمری/ ۱۹۷۴ میلادی، ج۳، ص۳۰۳؛ شذرات الذهب فی اخبار من الذهب، ابن عماد حنبلی، ابوالفلاح عبدالحیبن احمد، بیروت: دارالحیاء التراث العربی، ۱۴۰۶ قمری، ج۱، ص۲۹۲.</ref> رخ داد. [[یعقوبی]] مینویسد: پس از مرگ، [[جسد]] او را هم سوزاندند<ref>تاریخ الیعقوبی، احمدبن اسحاق (ابن واضح)، بیروت: دارصادر، ۱۳۷۹ قمری / ۱۹۶۰ میلادی، ج۲، ص۲۵۹.</ref>.
| |
| | |
| پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و در [[غارت]] [[روز عاشورا]]، [[زره]] [[امام]] را عمر بن سعد برای خود برداشت. پس از کشته شدن عمر بن سعد، مختار آن زره را به ابو عمره کیسان [[قاتل]] او بخشید<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۱۱-۱۲۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۵۳.</ref>.
| |
| | |
| == منابع ==
| |
| {{منابع}}
| |
| # [[پرونده:87443.jpg|22px]] [[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|'''دوزخیان جاوید''']]
| |
| # [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
| |
| {{پایان منابع}}
| |
| | |
| == پانویس ==
| |
| {{پانویس}}
| |
| | |
| {{عاملان واقعه کربلا}}
| |
| | |
| [[رده:قاتلان امام حسین]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |
| [[رده:عاملان واقعه کربلا]]
| |