انسان در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = انسان
| موضوع مرتبط = انسان
| عنوان مدخل  = انسان
| عنوان مدخل  = انسان
| مداخل مرتبط = [[انسان در قرآن]] - [[انسان در حدیث]] - [[انسان در نهج البلاغه]] - [[انسان در کلام اسلامی]] - [[انسان در اخلاق اسلامی]] - [[انسان در فلسفه اسلامی]] - [[انسان در معارف دعا و زیارات]] - [[انسان در معارف و سیره علوی]] - [[انسان در معارف و سیره سجادی]] - [[انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[انسان در لغت]] - [[انسان در قرآن]] - [[انسان در حدیث]] - [[انسان در نهج البلاغه]] - [[انسان در کلام اسلامی]] - [[انسان در اخلاق اسلامی]] - [[انسان در فلسفه اسلامی]] - [[انسان در معارف دعا و زیارات]] - [[انسان در معارف و سیره علوی]] - [[انسان در معارف و سیره سجادی]] - [[انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


== [[انسان]] از نظر [[فلسفه]] ==
== [[انسان]] از نظر [[فلسفه]] ==
انسان را نوع الانواع می‌نامیدند<ref>شرح مبسوط منظومه، جلد چهارم، ص۱۹۸.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>
انسان را نوع الانواع می‌نامیدند<ref>شرح مبسوط منظومه، جلد چهارم، ص۱۹۸.</ref>


=== انسان از نظر قدما و [[بوعلی سینا]] ===
=== انسان از نظر قدما و [[بوعلی سینا]] ===
بنابر آنچه قدما، امثال [[بوعلی]] می‌گفتند، انسان مرکب است از جوهری [[عقلانی]] و از [[بدن]]، تمام [[قوای ادراکی]] کیفیاتی بدنی می‌باشند و با فناء بدن فانی می‌گردند، تنها قوه‌ای که باقی می‌ماند [[قوه عاقله]] است که به اصل خود باز می‌گردد<ref>مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۷.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>
بنابر آنچه قدما، امثال [[بوعلی]] می‌گفتند، انسان مرکب است از جوهری [[عقلانی]] و از [[بدن]]، تمام [[قوای ادراکی]] کیفیاتی بدنی می‌باشند و با فناء بدن فانی می‌گردند، تنها قوه‌ای که باقی می‌ماند [[قوه عاقله]] است که به اصل خود باز می‌گردد<ref>مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>
 
=== انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب ===
=== انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب ===
به [[عقیده]] برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعه‌ای است از [[جسم]] و [[جان]]؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی [[روح انسان]] جوهری است صددرصد مغایر با [[بدن]]<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.</ref>. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن می‌دانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذی‌حیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه [[احساس]] دارند و نه میل و نه درد و نه [[لذّت]]؛ ماشین‌هایی بی‌جانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف [[حقیقی]] او آن است که موجودی است جاندار<ref>نظریه معروف دکارت.</ref><ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>
به [[عقیده]] برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعه‌ای است از [[جسم]] و [[جان]]؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی [[روح انسان]] جوهری است صددرصد مغایر با [[بدن]]<ref>مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.</ref>. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن می‌دانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذی‌حیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه [[احساس]] دارند و نه میل و نه درد و نه [[لذّت]]؛ ماشین‌هایی بی‌جانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف [[حقیقی]] او آن است که موجودی است جاندار<ref>نظریه معروف دکارت.</ref>.<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۵۶-۱۵۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۲: خط ۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:انسان در فلسفه اسلامی]]
[[رده:انسان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۹

انسان از نظر فلسفه

انسان را نوع الانواع می‌نامیدند[۱]

انسان از نظر قدما و بوعلی سینا

بنابر آنچه قدما، امثال بوعلی می‌گفتند، انسان مرکب است از جوهری عقلانی و از بدن، تمام قوای ادراکی کیفیاتی بدنی می‌باشند و با فناء بدن فانی می‌گردند، تنها قوه‌ای که باقی می‌ماند قوه عاقله است که به اصل خود باز می‌گردد[۲].[۳]

انسان از نظر برخی از مکاتب فلسفی غرب

به عقیده برخی از فیلسوفان غرب، انسان مجموعه‌ای است از جسم و جان؛ جسم انسان مانند همه اجسام دیگر از جماد و نبات و حیوان، یک ماشین است و بس، ولی روح انسان جوهری است صددرصد مغایر با بدن[۴]. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن می‌دانند؛ یعنی معتقدند جاندار و ذی‌حیات منحصر به انسان است؛ حیوانات دیگر نه احساس دارند و نه میل و نه درد و نه لذّت؛ ماشین‌هایی بی‌جانند شبیه جاندار؛ تنها موجود جاندار انسان است؛ پس تعریف حقیقی او آن است که موجودی است جاندار[۵].[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. شرح مبسوط منظومه، جلد چهارم، ص۱۹۸.
  2. مقالات فلسفی (۱)، ص۱۹۷.
  3. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۶-۱۵۹.
  4. مجموعه آثار، ج۶، ص۸۱۹.
  5. نظریه معروف دکارت.
  6. مجموعه آثار، ج۲، ص۲۵.
  7. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۵۶-۱۵۹.