دفاع از مظلوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۹۲: خط ۹۲:


[[رده:اهداف اسلام]]
[[رده:اهداف اسلام]]
[[رده:دفاع]]
{{عدالت}}
{{عدالت}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۳

دفاع از مظلوم عبارت دیگری از اجرای عدالت در جامعه است، یعنی وجود تساوی و برابری در امور، در مقابل ظلم. براساس آیات قرآن کریم مقابله با ستم و دفاع از مظلوم برای خشکاندن ریشه ستم، راهکاری مناسب و مشروع است. دفاع خدا از مظلومان، سنتی الهی است که به دست انسان‌ها انجام می‌شود و در همه ادیان الهی این سنت بوده است. دفاع از مظلوم و ظلم‌ستیزی از محوری‌ترین موضوعات مطرح شده در نظام سیاسی و فقه شیعه است که مسلمانان علاوه بر ظلم ستیزی باید به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کنند: «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ‏ عَوْناً». راهکارها و اقدامات عملی برای دفاع از مظلوم بیان شده است مانند: کمک به مظلومان و توجه به آنان؛ عدالت در تقسیم بیت المال؛ مبارزه با ظالم و دادخواهی.

معنا‌شناسی عدل و ظلم

عدالت و ظلم دو محور متضادند که در همه سیستم‌های سیاسی مورد توجه قرار گرفته و عدالت، هدف غایی تمامی تلاش‌های فکری و اجرایی را در عرصه سیاست و حکومت تشکیل می‌دهد. عدل و ظلم از پرکاربردترین مفاهیم به ویژه در حوزه حقوق و اخلاق است. مهم‌ترین معانی لغوی عدل عبارت‌اند از‌: تساوی، برابری، رعایت حد وسط در امور، در مقابل ظلم[۱]. عدل همچنین به معنای رعاية الحقوق و إعطاء كل ذي حقٍ حقَّه است[۲].

ظلم (مصدر عربی) نیز در لغت به معنای وضع شیء در غیر موضع خود، ستم، ستم کردن و بیداد آمده است[۳]. ابن فارس گفته است: ظلم دارای دو معنی اصولی است:

  1. تاریکی و سیاهی‌،
  2. چیزی را از ستم در غیر موضوع خود نهادن[۴]. همانطور که شخص در تاریکی چیزی را نمی‌بیند، در حال ستم کردن هم‌، مثل اینکه در تاریکی فرو رفته، نمی‌تواند درک حقیقت کند و به‌طور کلی می‌توان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است[۵].

ظلم از نگاه قرآن و نهج البلاغه

در قرآن کریم‌، مشتقات مادۀ "ظلم" و "عدل" بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش، و ظلم نهی و سرزنش شده است. ظلم در این آیات، ۴١ مرتبه از خداوند نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است‌: ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا[۶].

در اصطلاح قرآن و نهج البلاغه، ظلم تنها به تجاوز فرد یا گروهی به حقوق فرد یا گروه دیگر اختصاص ندارد، بلکه شامل ظلم فرد به نفس خود نیز می‌شود. هر فسق و فجور، گناه و هر خروج از مسیر درست انسانیت، ظلم است. بنابراین ظلم در حقیقت مفهوم اعمی دارد که هم شامل ظلم به غیر می‌گردد و هم شامل معصیت و کارهای ضد اخلاقی[۷].

دفاع از مظلوم در فقه شیعه

دفاع از مظلوم از محوری‌ترین موضوع‌هایی است که در خصوص نفی ظلم و ستم در نظام سیاسی شیعه مطرح شده و مسلمانان علاوه بر ظلم‌ستیزی باید به مظلومین نیز در غلبه بر ظالمان کمک کرده و از حقوق مظلومان دفاع کنند. بنابر فقه شیعه، دفاع از مظلوم مورد تأکید است؛ یعنی فقه شیعه عبور از کنار مظلوم را برنمی‌تابد، در این فقه سرنوشت همه مسلمانان به یکدیگر گره خورده است و نمی‌توان بی‌اعتنا از کنار یکدیگر عبور کرد، به‌خصوص اگر مسلمان باشد.

در فقه شیعه اصطلاحی وجود دارد که بر اساس آن، مرزبندی‌های جهانی تعیین می‌شود، یعنی جهان یا دارالاسلام است یا دارالکفر؛ این دوگانه معنایش این است که اگر کسی در سرزمین‌های امروزی مسلمان باشد هم ملیت با سایر مسلمانان محسوب می‌شود و اگر مورد ظلم قرار بگیرد همه باید دفاع کنند و این معنایش مقابله مشترک با ظلم است. در فقه شیعه بحث مرزداری و دفاع از مرز نیز وجود دارد و مرز را به مرزهای ملی محدود نمی‌کند، بلکه ملاک دفاع را مذهب و دین می‌داند؛ بنابراین، هر کشوری کافر باشد و بر دیگر کشورها بتازد، طبیعتاً مسلمانان در هر کجای جهان باشند موظف به دفاع و عقب نشاندن آن دشمن هستند؛ امروزه این وظیفه به مرزهای جغرافیایی محدود نمی‌شود، زیرا جنگ‌های اقتصادی، فرهنگی و ... شکل گرفته و در همه این عرصه‌ها به مرزبان نیاز است. در جهان کنونی مصادیق مختلفی برای این مرزها و مرزبان‌ها وجود دارد که مصلحت نظام اسلامی اقتضا می‌کند در برابر آنها ایستادگی کرد، یعنی منطق عقلانی چنین حکم می‌کند که اگر با نظام سلطه در جنگ مداوم فرهنگی، اقتصادی و فرهنگی هستیم، راه آن را بدانیم؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) اگر شما با دشمن در خارج از شهرها نجنگید مجبور می‌شوید در شهرهای خود با آنها بجنگید. در برخی روایات بیان شده است اگر انسان‌ها بخوابند دشمن او خواب نیست. همه مسلمانان وظیفه داند ظلم‌ستیز باشند و به عنوان مرزبان اسلام از مظلوم حمایت کنند[۸].

مبارزه با ظلم و عدالت‌خواهی در حکومت علوی

اساس جهان آفرینش بر عدل و حق پایدار است‌ و اجرای عدالت، ضروری‌ترین نیاز هر جامعه است. امام علی (ع) برای عدالت جایگاه محکمی‌ در تنظیم حیات اجتماعی انسان قائل است‌. امام حکومت منهای عدالت را پَست و بی‌ارزش می‌‌شمارد. ایشان عدل و حق را ملازم یکدیگر می‌شمارد و در کلام و مواعظ خود به هر دو توجه می‌‌کند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکان‌پذیر نمی‌‌داند و ایشان حق را اعم از حقوق الهی و حقوق انسان‌ها می‌شمارد. بحث عدالت و ظلم در منظر امام علی‌(ع) از گستردگی و عمق ویژه‌ای برخوردار است. مطالعه در تاریخ حکومت علوی و سیاست‌هایی که آن حضرت در مقاطع مختلف به کار بسته است به خوبی نشان می‌دهد امیرالمؤمنین‌(ع)، تنها آسیبی را که در مواجهه با آن هرگز تسامح و مماشات نکرد و با مبارزه دلیرانه با آن همه حوادث و ناملایمات سیاسی را به جان خرید و سرانجام جان خویش را برای آن ایثار کرد، اصرار و ابرام بر رعایت عدالت بود. عشق عمیقی که علی (ع) نسبت به مردم دارد، او را وادار می‌سازد که با ستمکاران و بدخواهان، سازش نکند‌. ایشان در مبارزه با ظلم و ستم هرگز سست و خسته نگردید، به هیچ وجه عقب‌نشینی هم ننمود و در قلب امام از مهر و عاطفه انسانی تا آن مقدار وجود داشت که ضامن پایداری وی در نبرد به خاطر حق و بر ضد باطل می‌شد و ضامن نیروی وی بر رهبری پیکار می‌‌گشت[۹].

انواع ظلم از نگاه امام علی (ع)

امام علی (ع) ظلم را به سه دسته تقسیم می‌کند و می‌فرماید: "آگاه باشید که ظلم بر سه نوع است: ظلمی که آمرزیده نمی‌شود و ظلمی که بازخواست می‌شود و ظلمی که آمرزیده شده و بازخواست ندارد‌. اما ظلمی که آمرزیده نمی‌شود، شرک به پروردگار است. چنانکه خداوند می‌فرماید‌: "همانا خدای کسی را که به او شرک ورزد، نمی‌آمرزد"، اما ظلمی که آمرزیده می‌شود، ظلم بنده است نسبت به خویشتن، به هنگام انجام گناهان صغیره و نیز ظلمی که بازخواست می‌شود‌، ظلم بندهای نسبت به بنده دیگر است‌. قصاص و تلافی‌ ـ چنین ظلمی ـ در آخرت سخت و دشوار است و قصاص اخروی به وسیله زخم کاردها و ضربت تازیانه‌ها نیست. قصاص در آخرت چنان است که زخم و تازیانه در برابر آن بسی کوچک شمرده می‌شود"[۱۰].

از دیدگاه حضرت تنها ظلمی که بازخواست می‌شود و قابل بخشش نیست، ظلم بنده است به بنده دیگر. لذا امیرالمؤمنین (ع) بار‌ها بر این امر و دوری از ظلم به مردم و مظلومان تأکید داشته‌اند[۱۱].

یاری کردن مظلوم

همان‌طور که کمک به ظالم ستمکاری است، کمک به مظلومان از نشانه‌های عدالت در وجود انسان است. امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: "بهترین عدالت، کمک کردن به مظلوم است"[۱۲]. دشمنی و مقابله با ظالم و یاری مظلوم یکی از آموزه‌های اکید دین مقدس اسلام است.

امیرالمؤمنین (ع) در سفارش به دو فرزند گرامی‌اش امام حسن و امام حسین (ع) می‌فرماید: "دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید"[۱۳]. یاری مظلوم تکلیفی است واجب که قصور و کوتاهی در انجام آن، جز با توبه و انابه به درگاه حق تعالی جبران نمی‌شود.

امام سجاد (ع) در ضمن دعایی عرض می‌کند: "الهی اگر در حضور من بر کسی ستمی رفته و من یاری‌اش نکرده‌ام از تو پوزش می‌خواهم"[۱۴]. به همین دلیل ترک این تکلیف موجب عقاب و التزام به آن در خور پاداش است.

امام صادق (ع) می‌فرماید: "هر مؤمنی، برادرش را بی‌یاور بگذارد، در حالی که میتواند یاری‌اش کند، خداوند او را در دنیا و آخرت بی‌یاور می‌گذارد"[۱۵]. یاری مظلوم عبادت مقبولی است که چون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر پاداش فراوان دارد. رسول خدا (ص) می‌فرماید: "هرکس حق مظلومی را از ظالم بگیرد، در بهشت هم‌صحبت من خواهد بود"[۱۶] و می‌فرماید: خداوند متعال به داود پیامبر (ص) فرموده است: هرکس مظلومی را یاری کند یا در راه دادخواهی با او قدم بردارد، خداوند در روز قیامت که همه قدم‌ها می‌لغزد، قدم‌هایش را استوار می‌کند[۱۷]. امام صادق (ع) می‌فرماید: یاری یک مظلوم از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام بهتر است[۱۸].[۱۹]

راهکارها و اقدامات عملی دفاع از مظلوم

نخست: کمک به مظلومان و توجه به آنان

براساس آیات و روایات کمک به مظلوم از نشانه‌های عدالت در وجود انسان است و این امر مبتنی بر اصل عدالت و احترام به انسانیت و از مستقلات عقلی است. بدین معنی که اگر در شریعت، حکمی هم در این مورد نداشتیم، عقل آدمی می‌تواند حَسَن بودن آن را تأیید نماید[۲۰].

دوم: عدالت در تقسیم بیت المال

امام علی (ع) در زمان خلافتش می‌‌خواست جلو حیف و میل اموال عمومی و سیستم ظالمانه‌ای که در تقسیم بیت المال به وجود آمده بود را بگیرد و جامعه اسلامی را به مساوات و سادگی عصر پیغمبر (ص) برگرداند. روزی حضرت علی (ع) خراج و موجودی بیت المال را بین مسلمین تقسیم می‌‌کرد. مرد سرشناسی از انصار جلو آمد و امام (ع) سه دینار به او داد و بعد از او، غلام سیاهی آمد. امام (ع) به او نیز سه دینار پرداخت کرد. مرد انصاری در مقام اعتراض عرض کرد: ای امیرمؤمنان! این غلام من بود که دیروز آزادش کردم، تو او را با من یکسان قرار می‌دهی؟! امام (ع) در جواب آن مرد انصاری فرمود: من در کتاب خدا نظر کردم، و هیچ برتری‌ای برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق ندیدم: «إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَارٌ»[۲۱]؛ همانا از آدم غلام و کنیزی متولد نشد، همه مردم آزادند. بنابراین اگر در برهه‌ای از زمان و تحت شرایط خاص، طوق بندگی بر گردن بعضی از افراد انسان بیفتد، سرانجام باید آزاد شوند و به اصل خود بازگردند[۲۲].

سوم: مبارزه با ظالم

ظلم‌ستیزی یکی از عوامل پویایی جامعه و از اصلی‌ترین کلیدهای تأمین امنیت در مکتب اسلامی محسوب می‌شود. آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارد و این مبارزه هدف از بعثت انبیا و پیامبر خاتم (ص) بوده است. مبارزه با ظلم وظیفه تمام مردم نیز محسوب می‌شود بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود[۲۳].

چهارم: دادخواهی

دادخواهی عبارت است از شکایت مظلوم نزد حاکم یا قاضی از ستم دیگری. خداوند همه توانمندان را به فریادرسی فریادخواهان فراخوانده و انسان‌هایی را که نسبت به اینان احساس مسئولیت نمی‌کنند نکوهش کرده است. این عنوان در قرآن کریم صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاح دادخواهی را از برخی آیات می‌توان استفاده کرد. قرآن کریم دادخواهی را حق افراد ستمدیده دانسته و به مظلوم اجازه می‌دهد با بدگویی از ظالم و رسوا کردن وی برای احقاق حق خویش گام بردارد[۲۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن فارس، ابوالحسین، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.
  2. مکارم شیرازی‌، ناصر، پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۸۲.
  3. فرهنگ جامع، سیاح، ج۳ و۴، ص۵۵.
  4. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۱۸۶.
  5. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۵.
  6. «و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد» سوره انعام، آیه ۱۱۵.
  7. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۵.
  8. سید سجاد ایزدهی، وبگاه شبکه اجتهاد، رویکرد «مقاومت» در فقه شیعه.
  9. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۴.
  10. «أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ: فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ؛ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ، وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً، الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ. فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيمَا تَكْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَيْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِيمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَيْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقِيَ»
  11. علی اکبری، نگین و نصیری زرندی، زینب، دفاع از مظلوم از منظر نهج‌البلاغه، ص۱۶.
  12. «أَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلُومِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۱۳.
  13. «كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً»؛ شریف رضی، نهج‌البلاغه، با شرح محمد عبده، ۳/۷۶.
  14. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ»؛ صحیفه سجادیه، تحقیق سید محمد باقر موحد ابطحی، ص۱۸۷؛ ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، ص۳۸۹.
  15. «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۹؛ حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۶۷.
  16. «مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ كَانَ مَعِي فِي الْجَنَّةِ مُصَاحِباً»؛ ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ص۵۶؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۵۹.
  17. جلال‌الدین عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الدر المنثور؛ ج۲، ص۲۵۵؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۵، ص۸۷۲.
  18. حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۴۷؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۴۱۳.
  19. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۳.
  20. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۱ ـ ۳۸۳.
  21. الکافی، ج ۸، ص ۶۹، ح ۲۶.
  22. سخی حلیمی، غلام، فصلنامه فرهنگ کوثر، امام علی و دفاع از مظلوم، ص۲۷، ۲۸.
  23. جمشیدی، محمد حسین، احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص۳۲؛ موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار؛ ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص۱۳۲.
  24. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲؛ شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «فریادرسی و فریادخواهی»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۵۲.