←مستورد خارجی
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==[[مستورد خارجی]]== | ==[[مستورد خارجی]]== | ||
در [[سال ۴۲ هجری]]، [[خوارج]] برای [[قیام بر ضد حکومت]] آماده شدند و با [[مستورد بن علقه تیمی]] از تیمالرباب به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[بیعت]] کردند. در آغاز [[سال ۴۳ هجری]]، به [[مغیرة بن شعبه]] خبر دادند که خوارج در [[خانه]] [[حیان بن ظبیان سلمی]] تجمع کردند و [[روز]] اول [[ماه شعبان]] را برای [[قیام]] معین و مقرر کردند. [[مغیره]] هم [[رئیس شرطه]] خود، [[قبیصة]] بن دمون، را برای [[دستگیری]] آنان فرستاد. [[قبیصه]]، خانه حیان را محاصره کرد و افراد درون خانه را که بیست نفر بودند و از جمله آنها [[معاذ | در [[سال ۴۲ هجری]]، [[خوارج]] برای [[قیام بر ضد حکومت]] آماده شدند و با [[مستورد بن علقه تیمی]] از تیمالرباب به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[بیعت]] کردند. در آغاز [[سال ۴۳ هجری]]، به [[مغیرة بن شعبه]] خبر دادند که خوارج در [[خانه]] [[حیان بن ظبیان سلمی]] تجمع کردند و [[روز]] اول [[ماه شعبان]] را برای [[قیام]] معین و مقرر کردند. [[مغیره]] هم [[رئیس شرطه]] خود، [[قبیصة]] بن دمون، را برای [[دستگیری]] آنان فرستاد. [[قبیصه]]، خانه حیان را محاصره کرد و افراد درون خانه را که بیست نفر بودند و از جمله آنها [[معاذ بن جوین]] بود، در دام انداخت. [[زن]] حیان که با عمل آنها مخالف بود، شمشیرهای خوارج را پنهان کرد و هنگامی که آنان برای [[دفاع]] برخاستند، شمشیرهای خود را نیافتند؛ پس ناگزیر همه [[تسلیم]] شدند. قبیصه نیز آنها را نزد مغیره برد. هنگامی که مغیره از آنها درباره علت تجمعشان پرسید، در پاسخ گفتند ما فقط برای [[خواندن قرآن]] در آن مکان تجمع کرده بودیم. پس همه را به [[زندان]] افکند و مدت یک سال در زندان [[حبس]] شدند. مستورد با شنیدن خبر [[گرفتاری]] گروهی از یارانش در [[شهر]]، از [[کوفه]] خارج شد و به [[حیره]] رفت و در آنجا ساکن شد. خوارج نیز رفتوآمد را نزد او آغاز کردند. [[حجار بن ابجر]] آنها را دید؛ ولی قول داد در این رابطه به مغیره سخنی نگوید. اما آنها ترسیدند و به خانه [[سلیم بن مجدوح عبدی]] که داماد مستورد بود، [[پناه]] بردند. ولی مغیره از قصدِ قیام و خروج آنها [[آگاه]] شد و دانست که تا چند روز دیگر قیام خواهند کرد. پس مغیره به [[منبر]] رفت و گفت: | ||
ای [[مردم]]، شما همه میدانید که من [[آسایش]] و [[آرامش]] شما را در نظر داشته و از هر نوع [[آزار]]، خودداری کرده بودم؛ ولی میترسم این [[سهلانگاری]] و [[اغماض]] موجب [[گستاخی]] [[بیخردان]] گردد. من از این بیمناک بودم که [[مرد]] [[بردبار]] و [[پرهیزگار]] به [[گناه]] [[مرد]] [[نادان]] و سبک سر دچار شود (خشک وتر با هم بسوزد). شما باید [[بیخردان]] و [[نادانان]] تندرو را از [[فتنه]] و [[فساد]] بازدارید تا بلیه شامل عموم نگردد. به [[خدا]] [[سوگند]]، در هر محل و [[آبادی]] که فتنه بروز کند، من [[اهل]] آن محل را به هلاک میرسانم تا [[عبرت]] دیگران شوند. همچنین [[رئیس]] هر [[قبیله]] هم باید ملزم و [[متعهد]] شود که [[مفسدین]] [[قوم]] خود را دستگیر و [[تسلیم]] نماید. | ای [[مردم]]، شما همه میدانید که من [[آسایش]] و [[آرامش]] شما را در نظر داشته و از هر نوع [[آزار]]، خودداری کرده بودم؛ ولی میترسم این [[سهلانگاری]] و [[اغماض]] موجب [[گستاخی]] [[بیخردان]] گردد. من از این بیمناک بودم که [[مرد]] [[بردبار]] و [[پرهیزگار]] به [[گناه]] [[مرد]] [[نادان]] و سبک سر دچار شود (خشک وتر با هم بسوزد). شما باید [[بیخردان]] و [[نادانان]] تندرو را از [[فتنه]] و [[فساد]] بازدارید تا بلیه شامل عموم نگردد. به [[خدا]] [[سوگند]]، در هر محل و [[آبادی]] که فتنه بروز کند، من [[اهل]] آن محل را به هلاک میرسانم تا [[عبرت]] دیگران شوند. همچنین [[رئیس]] هر [[قبیله]] هم باید ملزم و [[متعهد]] شود که [[مفسدین]] [[قوم]] خود را دستگیر و [[تسلیم]] نماید. | ||