عصمت از نسیان به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۹۶: خط ۹۶:


==== افسانه غرانیق ====
==== افسانه غرانیق ====
{{اصلی|افسانه غرانیق}}
از جمله روایات سخیف و جعلی که در پاره‌ای از منابع اهل سنت نقل شده<ref>ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۴و۳۶۶-۳۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیه، بیروت، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۸، ص۴۳۹-۴۴۰ و...</ref> و دستمایه تردید در [[عصمت پیامبر]] از فراموشی نیز قرار گرفته، روایتی است که به افسانه غرانیق [[شهرت]] دارد. بر اساس این [[روایت]]، پیامبر حدود دو ماه پس از [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] در جمع [[مشرکان]] بود که [[سوره نجم]] بر وی نازل شد. آن حضرت نیز به [[امر الهی]] این [[سوره]] را بر [[مردم]] [[تلاوت]] کرد اما هنگامی که به [[آیه]] نوزدهم و بیستم رسید، تحت‌تأثیر [[شیطان]] قرار گرفت و [[آیات]] نازل شده [[الهی]] را فراموش نمود لذا عباراتی را بر آن سوره افزود که مضمونشان [[تأیید]] بت‌های بزرگ مشرکان و [[امید]] [[شفاعت]] توسط آنها بود: {{عربی|تِلْکَ الْغَرانیقُ الْعُلی وَإنّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجی}}؛ آنها (بت‌های [[لات]] و عُزّی و منات) پرندگان زیبای بلند مقامی‌اند و از آنها امید شفاعت می‌رود». با این وجود شب‌ هنگام که [[جبرئیل]] نزد پیامبر{{صل}} آمده و از آن حضرت خواست تا سوره نجم را قرائت کند. پیامبر آن سوره را با همان آیات مذکور قرائت نمود. هنگامی که جبرئیل عبارات {{عربی|تِلْکَ الْغَرانیقُ الْعُلی وَ اِنّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجی}} را [[انکار]] کرد، پیامبر فرمود: «آیا چیزی به [[خدا]] نسبت دادم که نفرموده است؟» پس از این [[خداوند]] آیات ۷۳ تا ۷۵ [[سوره اسراء]] را به [[پیامبر]] [[وحی]] کرد که ترجمه آن چنین است: «و نزدیک بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده‌ایم [[گمراه]] کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و سپس تو را به [[دوستی]] خود گیرند؛ و اگر تو را [[استوار]] نمی‌داشتیم، قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی؛ در آن صورت، حتما تو را (عذابی) دو برابر (در) [[زندگی]] و دو برابر (پس از) [[مرگ]] می‌چشانیدیم، آنگاه در برابر ما برای خود [[یاوری]] نمی‌یافتی»<ref>عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.
از جمله روایات سخیف و جعلی که در پاره‌ای از منابع اهل سنت نقل شده<ref>ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۱۹۴و۳۶۶-۳۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیه، بیروت، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۶؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۷، ص۱۳۱-۱۳۴؛ ابن‌حجر عسقلانی، فتح الباری، ۱۳۷۹ق، ج۸، ص۴۳۹-۴۴۰ و...</ref> و دستمایه تردید در [[عصمت پیامبر]] از فراموشی نیز قرار گرفته، روایتی است که به افسانه غرانیق [[شهرت]] دارد. بر اساس این [[روایت]]، پیامبر حدود دو ماه پس از [[هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] در جمع [[مشرکان]] بود که [[سوره نجم]] بر وی نازل شد. آن حضرت نیز به [[امر الهی]] این [[سوره]] را بر [[مردم]] [[تلاوت]] کرد اما هنگامی که به [[آیه]] نوزدهم و بیستم رسید، تحت‌تأثیر [[شیطان]] قرار گرفت و [[آیات]] نازل شده [[الهی]] را فراموش نمود لذا عباراتی را بر آن سوره افزود که مضمونشان [[تأیید]] بت‌های بزرگ مشرکان و [[امید]] [[شفاعت]] توسط آنها بود: {{عربی|تِلْکَ الْغَرانیقُ الْعُلی وَإنّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجی}}؛ آنها (بت‌های [[لات]] و عُزّی و منات) پرندگان زیبای بلند مقامی‌اند و از آنها امید شفاعت می‌رود». با این وجود شب‌ هنگام که [[جبرئیل]] نزد پیامبر{{صل}} آمده و از آن حضرت خواست تا سوره نجم را قرائت کند. پیامبر آن سوره را با همان آیات مذکور قرائت نمود. هنگامی که جبرئیل عبارات {{عربی|تِلْکَ الْغَرانیقُ الْعُلی وَ اِنّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجی}} را [[انکار]] کرد، پیامبر فرمود: «آیا چیزی به [[خدا]] نسبت دادم که نفرموده است؟» پس از این [[خداوند]] آیات ۷۳ تا ۷۵ [[سوره اسراء]] را به [[پیامبر]] [[وحی]] کرد که ترجمه آن چنین است: «و نزدیک بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کرده‌ایم [[گمراه]] کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و سپس تو را به [[دوستی]] خود گیرند؛ و اگر تو را [[استوار]] نمی‌داشتیم، قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی؛ در آن صورت، حتما تو را (عذابی) دو برابر (در) [[زندگی]] و دو برابر (پس از) [[مرگ]] می‌چشانیدیم، آنگاه در برابر ما برای خود [[یاوری]] نمی‌یافتی»<ref>عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۳۷-۱۳۸.</ref>.


۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش