شرک عبادی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== مقدمه == شرک عبادی به معنای نهایت خضوع و تذلل انسان در برابر کسانی است که آنها را در تدبیر برخی شئون عالم اثرگذار و مستقل بداند.<ref>معالم التوحید فی القرآن، ص۳۸۴. </ref> از آنجا که این شرک در عمل ظهور مییابد، به آن "شرک عملی" نیز گفت...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = شرک | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
شرک عبادی به معنای نهایت [[خضوع]] و تذلل [[انسان]] در برابر کسانی است که آنها را در [[تدبیر]] برخی [[شئون]] عالم اثرگذار و مستقل بداند | شرک عبادی به معنای نهایت [[خضوع]] و تذلل [[انسان]] در برابر کسانی است که آنها را در [[تدبیر]] برخی [[شئون]] عالم اثرگذار و مستقل بداند<ref>معالم التوحید فی القرآن، ص۳۸۴.</ref> از آنجا که این [[شرک]] در عمل [[ظهور]] مییابد، به آن "[[شرک عملی]]" نیز گفتهاند. این گونه شرک، با [[اعتقاد]] به برخی اقسام [[توحید]] سازگار است، از همین رو بیشتر مردمی که [[قرآن کریم]] [[شرک]] آنها را گزارش کرده است به رغم اعتراف به توحید در ذات و [[خالقیت]]، به [[شرک عبادی]] [[مبتلا]] بودهاند. شرک عبادی به صورتهای گوناگون مانند [[بتپرستی]]، [[سجده]] و بر [[خاک]] افتادن برای غیر [[خدا]] و [[ریا]] در انجام [[اعمال]] تحققپذیر است که البته برخی از اقسام آن [[شرک خفی]] به شمار میآید و موجب خروج از دایره [[اسلام]] نمیشود. از [[ادله]] نافی اقسام شرک نظری میتوان برهانی برای [[نفی]] شرک در [[عبادت]] اقامه کرد؛ زیرا بر اساس ادله نفی شرک در [[اندیشه]] و [[باور]]، روشن میشود که جز خدا [[واجب]] الوجودی که [[زمامدار]] هستی باشد نیست و هرچه غیر اوست در همه جهات، ممکن و محتاج است. این گزاره خود صغرای [[برهان]] بر نفی شرک عبادی است. در کبرای این [[قیاس]] گفتهاند که هیچ موجودی جز واجب الوجود و [[غنی]] بالذات که [[ربوبیت]] در انحصار اوست [[استحقاق]] [[بندگی]] ندارد و نتیجه گرفتهاند که غیر خدا که همه ممکن و محتاجاند شایستگی [[معبود]] بودن ندارند<ref>نک: المیزان، ج۷، ص۲۹۱.</ref>. این برهان را از [[آیات قرآن]] میتوان استفاده کرد؛ از جمله، [[آیات]] {{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ فَالِقُ الإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَهُوَ الَّذِيَ أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ وَهُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُواْ لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«خداوند شکافنده هسته و دانه است، زنده را از مرده بیرون میآورد و بیرون آورنده مرده از زنده است، این است خداوند پس چگونه (از حق) بازتان میگردانند؟ شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست. و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم. و اوست که شما را از یک تن پدید آورد، آنگاه آرامشگاه و ودیعه گاهی است، این آیات را برای گروهی که درمییابند روشن (بیان) داشتهایم. و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است. و برای خداوند شریکهایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بیدانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف میکنند. آفریننده آسمانها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست. این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۹۵-۱۰۲.</ref> پس از آنکه بر خالقیت خدا تأکید و هرگونه [[ثنویت]] را نفی کرده و به شئون مختلفی از تدبیر و ربوبیت او همانند [[نزول]] [[باران]]، احیای [[زمین]]، روزی رسانی به [[بندگان]] و [[هدایت]] [[انسانها]] اشاره کردهاند، نتیجه گرفتهاند که خدا [[ربّ]] و [[پروردگار]] شماست و هیچ معبودی جز او که آفریننده همه چیز است، شایستگی پرستیده شدن ندارد. پس او را بپرستید و از [[پرستش]] غیر او بپرهیزید: {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۸۰.</ref> | ||
از [[آیات قرآن کریم]] به روشنی استفاده میشود که بیشتر [[اقوام]] [[پیامبران]]، گرفتار [[انحراف]] [[شرک]] در [[عبادت]] بودهاند، از همینرو [[مبارزه]] با [[شرک عبادی]] و [[دعوت]] [[مردم]] به [[توحید در عبادت]] مهمترین [[رسالت]] همه پیامبران بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref> [[قرآن]] خطاب به [[رسول خدا]] {{صل}}میفرماید پیش از تو هیچ [[پیامبری]] را نفرستادیم، مگر اینکه [[خدا]] به او [[وحی]] کرد که جز من معبودی سزاوار پرستش نیست. پس همه مرا بپرستید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref> فعلِ مضارع {{متن قرآن|نُوحِي}} که بیانگر استمرار است میرساند که بازداشتن مردم از [[شرک]] در عبادت و دعوت آنها به [[توحید عبادی]] در طول [[تاریخ]] همواره به پیامبران یادآوری میشده است<ref>پیام قرآن، ج۳، ص۲۱۷.</ref>. | |||
بررسی [[آیات قرآن]] درباره یکایک پیامبران نشان میدهد که دعوت به [[عبادت خدا]] و [[وانهادن]] پرستش [[بتها]]، همواره محوریترین موضوع دعوت آنها بوده است. فقط با نگاهی گذرا به [[آیات]] بیانکننده سرگذشت پیامبران [[اولوا العزم]]، روشن میشود که مهمترین انحراف اقوام آنان، شرک در عبادت و پرستش تندیسها، و محوریترین موضوع [[تبلیغ]]، اجتناب از بتپرستی و [[دعوت به توحید]] [[عبادی]] بوده است؛ از جمله، بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم» سوره اعراف، آیه ۵۹.</ref>، [[نوح]] {{ع}} که نخستین [[پیامبر]] اولوا العزم بود، به [[قوم]] [[بتپرست]] خود گفت خدا را بپرستید که جز او خدایی نیست. [[ابراهیم]] {{ع}} نیز با استفهام انکاری قوم خویش را به سبب [[عبادت غیر خدا]] [[نکوهش]] کرده: {{متن قرآن|أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ}}<ref>«آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید» سوره انبیاء، آیه ۶۶.</ref> و آنها را به عبادت خدا فراخوانده است: {{متن قرآن| اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ }}<ref>«خداوند را بپرستید و از او پروا کنید» سوره عنکبوت، آیه ۱۶.</ref> [[موسی]] {{ع}} نیز پس از آنکه [[بنیاسرائیل]] معبودی همانند آلهه [[بتپرستان]] از او خواستند، چنین درخواستی را از روی [[نادانی]] خواند: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref> و هنگامی که از [[عیسی]] {{ع}} در [[قیامت]] پرسیده میشود که آیا تو پیروانت را به [[پرستش]] خود و مادرت فراخواندهای؟ آن حضرت با منزه دانستن [[خداوند]] از هرگونه [[شریک]]، اعلام میکند که چنین [[دعوت]] ناحقی را به زبان نیاورده است و تأکید میکند که تنها چیزی را گفته که از سوی [[خدا]] [[فرمان]] داشته و آن پرستش [[پروردگار]] [[یکتا]] و یگانه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}}<ref>«و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی» سوره مائده، آیه ۱۱۶.</ref>، {{متن قرآن|مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.</ref> [[قرآن کریم]] [[خاتم پیامبران]]، [[حضرت محمد بن عبدالله]] {{صل}} را نیز مخاطب قرار داده و از [[حکم]] پروردگار خبر میدهد که از [[شرک عبادی]] اجتناب کرده و فقط خداوند را [[عبادت]] کنید: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.</ref>.<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[شرک (مقاله)|مقاله "شرک"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶]].</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[شرک (مقاله)|مقاله «شرک»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:شرک]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۳
مقدمه
شرک عبادی به معنای نهایت خضوع و تذلل انسان در برابر کسانی است که آنها را در تدبیر برخی شئون عالم اثرگذار و مستقل بداند[۱] از آنجا که این شرک در عمل ظهور مییابد، به آن "شرک عملی" نیز گفتهاند. این گونه شرک، با اعتقاد به برخی اقسام توحید سازگار است، از همین رو بیشتر مردمی که قرآن کریم شرک آنها را گزارش کرده است به رغم اعتراف به توحید در ذات و خالقیت، به شرک عبادی مبتلا بودهاند. شرک عبادی به صورتهای گوناگون مانند بتپرستی، سجده و بر خاک افتادن برای غیر خدا و ریا در انجام اعمال تحققپذیر است که البته برخی از اقسام آن شرک خفی به شمار میآید و موجب خروج از دایره اسلام نمیشود. از ادله نافی اقسام شرک نظری میتوان برهانی برای نفی شرک در عبادت اقامه کرد؛ زیرا بر اساس ادله نفی شرک در اندیشه و باور، روشن میشود که جز خدا واجب الوجودی که زمامدار هستی باشد نیست و هرچه غیر اوست در همه جهات، ممکن و محتاج است. این گزاره خود صغرای برهان بر نفی شرک عبادی است. در کبرای این قیاس گفتهاند که هیچ موجودی جز واجب الوجود و غنی بالذات که ربوبیت در انحصار اوست استحقاق بندگی ندارد و نتیجه گرفتهاند که غیر خدا که همه ممکن و محتاجاند شایستگی معبود بودن ندارند[۲]. این برهان را از آیات قرآن میتوان استفاده کرد؛ از جمله، آیات ﴿ إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ فَالِقُ الإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَهُوَ الَّذِيَ أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ وَهُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُواْ لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۳] پس از آنکه بر خالقیت خدا تأکید و هرگونه ثنویت را نفی کرده و به شئون مختلفی از تدبیر و ربوبیت او همانند نزول باران، احیای زمین، روزی رسانی به بندگان و هدایت انسانها اشاره کردهاند، نتیجه گرفتهاند که خدا ربّ و پروردگار شماست و هیچ معبودی جز او که آفریننده همه چیز است، شایستگی پرستیده شدن ندارد. پس او را بپرستید و از پرستش غیر او بپرهیزید: ﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ﴾[۴].[۵]
از آیات قرآن کریم به روشنی استفاده میشود که بیشتر اقوام پیامبران، گرفتار انحراف شرک در عبادت بودهاند، از همینرو مبارزه با شرک عبادی و دعوت مردم به توحید در عبادت مهمترین رسالت همه پیامبران بوده است: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾[۶] قرآن خطاب به رسول خدا (ص)میفرماید پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه خدا به او وحی کرد که جز من معبودی سزاوار پرستش نیست. پس همه مرا بپرستید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ﴾[۷] فعلِ مضارع ﴿نُوحِي﴾ که بیانگر استمرار است میرساند که بازداشتن مردم از شرک در عبادت و دعوت آنها به توحید عبادی در طول تاریخ همواره به پیامبران یادآوری میشده است[۸].
بررسی آیات قرآن درباره یکایک پیامبران نشان میدهد که دعوت به عبادت خدا و وانهادن پرستش بتها، همواره محوریترین موضوع دعوت آنها بوده است. فقط با نگاهی گذرا به آیات بیانکننده سرگذشت پیامبران اولوا العزم، روشن میشود که مهمترین انحراف اقوام آنان، شرک در عبادت و پرستش تندیسها، و محوریترین موضوع تبلیغ، اجتناب از بتپرستی و دعوت به توحید عبادی بوده است؛ از جمله، بر اساس آیه ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾[۹]، نوح (ع) که نخستین پیامبر اولوا العزم بود، به قوم بتپرست خود گفت خدا را بپرستید که جز او خدایی نیست. ابراهیم (ع) نیز با استفهام انکاری قوم خویش را به سبب عبادت غیر خدا نکوهش کرده: ﴿أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾[۱۰] و آنها را به عبادت خدا فراخوانده است: ﴿ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ﴾[۱۱] موسی (ع) نیز پس از آنکه بنیاسرائیل معبودی همانند آلهه بتپرستان از او خواستند، چنین درخواستی را از روی نادانی خواند: ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾[۱۲] و هنگامی که از عیسی (ع) در قیامت پرسیده میشود که آیا تو پیروانت را به پرستش خود و مادرت فراخواندهای؟ آن حضرت با منزه دانستن خداوند از هرگونه شریک، اعلام میکند که چنین دعوت ناحقی را به زبان نیاورده است و تأکید میکند که تنها چیزی را گفته که از سوی خدا فرمان داشته و آن پرستش پروردگار یکتا و یگانه است: ﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ﴾[۱۳]، ﴿مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ﴾[۱۴] قرآن کریم خاتم پیامبران، حضرت محمد بن عبدالله (ص) را نیز مخاطب قرار داده و از حکم پروردگار خبر میدهد که از شرک عبادی اجتناب کرده و فقط خداوند را عبادت کنید: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ﴾[۱۵].[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ معالم التوحید فی القرآن، ص۳۸۴.
- ↑ نک: المیزان، ج۷، ص۲۹۱.
- ↑ «خداوند شکافنده هسته و دانه است، زنده را از مرده بیرون میآورد و بیرون آورنده مرده از زنده است، این است خداوند پس چگونه (از حق) بازتان میگردانند؟ شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست. و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم. و اوست که شما را از یک تن پدید آورد، آنگاه آرامشگاه و ودیعه گاهی است، این آیات را برای گروهی که درمییابند روشن (بیان) داشتهایم. و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است. و برای خداوند شریکهایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بیدانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف میکنند. آفریننده آسمانها و زمین است، چگونه او را فرزندی تواند بود در حالی که او را همسری نیست و همه چیز را آفریده است و او به هر چیزی داناست. این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۹۵-۱۰۲.
- ↑ «این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۷، ص۱۸۰.
- ↑ «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.
- ↑ «و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.
- ↑ پیام قرآن، ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ «همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، من از عذاب روزی سترگ بر شما میهراسم» سوره اعراف، آیه ۵۹.
- ↑ «آیا به جای خداوند چیزی را میپرستید» سوره انبیاء، آیه ۶۶.
- ↑ «خداوند را بپرستید و از او پروا کنید» سوره عنکبوت، آیه ۱۶.
- ↑ «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بتهایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
- ↑ «و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانستهای، تو آنچه در درون من است میدانی و من آنچه در ذات توست نمیدانم، بیگمان این تویی که بسیار داننده نهانهایی» سوره مائده، آیه ۱۱۶.
- ↑ «به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان بهسر میبردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله "شرک"، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶.