پیشوایان جرح و تعدیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
#تغییر_مسیر [[دانشمندان رجال اهل سنت]]
| موضوع مرتبط =
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}
 
==مقدمه==
علمای جرح و تعدیل نزد اهل سنت بسیارند، و ما در این جا به معرفی یازده نفر از بزرگان آنها بسنده می‌کنیم:
 
==[[یحیی بن سعید قطان]]==
(متوفای سال ۱۹۸) او نزد [[اهل سنت]] از علمای بزرگ [[جرح و تعدیل]] است و از او به عنوان «أمیرالمؤمنین فی الحدیث» تعبیر می‌کنند.
[[علی بن مدینی]] -استاد [[بخاری]]- در مورد یحیی بن سعید می‌گوید:
{{عربی|ما رأیت أحدا أعلم بالرجال من یحیی بن سعید}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۱۷۷.</ref>؛
احدی را در [[رجال]] عالم‌تر از یحیی بن سعید نیافتم.
بالاترین [[جرح]] در یحیی بن سعید این که از مخالفان [[خاندان رسول الله]]{{عم}} است. وی در مورد [[امام صادق]]{{ع}} می‌گوید:
{{متن حدیث|فی نفسی منه شیء}}<ref>الکاشف، ج۱، ص۲۹۵، ۷۹۸، میزان الاعتدال، ج۱، ص۴۱۴، ۱۵۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۳.</ref>
 
==[[کاتب واقدی|ابن سعد]]==
(متوفای سال ۲۳۰) وی مؤلف کتاب الطبقات الکبری که به [[طبقات ابن سعد]] معروف است.
ابن سعد [[امامان اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{عم}} را [[ضعیف]] می‌شمارد. این موضوع بیانگر [[دشمنی]] او با [[اهل بیت]]{{عم}} است. [[شاهد]] مدعا این که وی در مورد امام صادق{{ع}} می‌نویسد:
{{عربی|کان کثیر الحدیث ولا یحتج به ویستضعف؛ سئل مرة: هذه الأحادیث من أبیک؟ فقال: نعم، وسئل مرة فقال: إنما وجدتها فی کتبه}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۸۹، ۱۵۶.</ref>.
ابن سعد در [[مقام]] بیان دلیل [[ضعف]] [[حضرت صادق]] و عدم اعتبار روایاتشان - والعیاذ بالله-می گوید: از ایشان سؤال شد آیا روایاتی که دارید از پدرتان می‌باشد؟ دو [[جور]] جواب دادند، یک بار گفتند که از پدر شنیده‌اند و بار دیگر گفتند که در کتاب‌های ایشان دیده ام، پس (نعوذ بالله) مرتکب تناقض شده‌اند. ابن سعد غرض ورزی کرده یا نفهمیده؟! در تناقض، [[وحدت]] موضوع شرط است و امام صادق{{ع}} احادیثی را از پدر بزرگوارشان شنیده و در عین [[حال]] احادیثی را هم از کتب ایشان نقل فرموده‌اند. در هر صورت این طرز حرف زدن [[شخصیت]] ابن سعد را نزد [[اهل]] [[انصاف]] مخدوش می‌کند. بلکه مثل [[حافظ]] [[ابن حجر عسقلانی]]، نظر ابن سعد را در مورد امام صادق{{ع}} نادرست می‌شمارد و می‌نویسد:
{{عربی|یحتمل أن یکون السؤالان وقعا عن أحادیث مختلفة، فذکر فیما سمعه أنه سمعه وفیما لم یسمعه أنه وجده، وهذا یدل علی تثبته}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۲، ص۸۹، ۱۵۶.</ref>.
احتمال دارد که این دو سؤال در مورد دو گروه از [[احادیث]] بوده باشد پس در مورد آن چه شنیده متذکر شده که شنیده است و آن چه را نشندیده است [در کتب پدرش] یافته است و این بر تثبت (و دقت و [[وثاقت]]) ایشان دلالت دارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۴.</ref>
 
==[[یحیی بن معین]]==
(متوفای سال ۲۳۳) وی در [[جرح و تعدیل]] موقعیت بالایی بین [[اهل سنت]] داشته و [[امام عصر]] خود بوده است. از او به عنوان «شیخ المحدثین» تعبیر می‌شود. با این [[حال]] یحیی بن معین مورد قبول و [[اعتماد]] همۀ علمای بزرگ [[سنی]] نیست. برخی مطالب نیز از [[فساد اخلاقی]] وی حکایت دارد.
شخصی می‌گوید، از شنیدم یحیی بن معین گفت:
{{عربی|کنت بمصر فرأیت جاریة بیعت بألف دینار ما رأیت أحسن منها صلی الله علیها}}؛
من در [[مصر]] بودم. کنیزکی را به [[بازار]] آوردند و به هزار دینار فروختند [که من] در [[زیبایی]] بهتر از او ندیده‌ام [[صلوات خدا]] بر او باد.
 
یحیی بن معین در مواجهه با [[کنیز]] زیباروئی بر او [[درود]] می‌فرستد، و این در حالی است که اهل سنت [[صلوات]] را بر کسی به غیر از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جایز نمی‌شمارند.
[[شیعیان]] درود و صلوات را بر [[امامان اهل بیت]]{{عم}} جایز و بلکه لازم می‌دانند، اهل سنت برای [[مخالفت]] با [[شیعه]] صلوات را مختص پیامبر اکرم{{صل}} گفته و تصریح می‌کنند که جایز نیست در مورد کسی غیر از [[رسول خدا]]{{صل}} گفته شود. به همین جهت [[راوی]] به یحیی بن معین [[اعتراض]] کرده و خطاب به وی می‌گوید:
{{عربی|یا أبا زکریا، مثلک یقول هذا؟}}؛
ای ابا [[زکریا]] آیا چون توئی چنین می‌گوید؟!
 
راوی [[شأن]] و [[منزلت]] یحیی بن معین را بالاتر از آن می‌داند که [[اعتقاد]] خود را در مواجهه با زیبارویی نادیده بگیرد، اما یحیی بن معین [[هوس بازی]] خود را آشکارتر می‌کند و در پاسخ وی می‌گوید:
{{عربی|نعم صلی الله علیها و علی کل ملیح}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۴۱۰؛ تاریخ دمشق، ج۶۵، ص۳۴؛ تهذیب الکمال، ج۳۱، ص۵۶۱، المنتظم، ج۹، ص۱۷۸.</ref>؛
بله [[صلوات خدا]] بر او و بر هر زیباروئی [اعم از مرد و [[زن]]].
علاوه بر [[فساد اخلاقی]]، اعتبار یحیی بن معین نیز از نظر برخی از بزرگان [[اهل سنت]] مخدوش است. از [[ابوداوود]] [[سجستانی]]-که مؤلف یکی از [[صحاح سته]] است - نقل شده که در مورد یحیی بن معین بد می‌گفته است.
[[احمد بن حنبل]] نیز [[نقل حدیث]] و شاگردی نزد یحیی بن معین را جایز نمی‌دانسته است. [[حافظ]] [[ذهبی]] می‌نویسد:
{{عربی|کان لا یری الکتابة عنه<ref>ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۱۰، ۹۶۳۹.</ref>؛
او [[نوشتن احادیث]] [یحیی بن معین] را جایز نمی‌دانسته است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۵.</ref>
 
==[[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]]==
(متوفای سال ۲۵۹) وی از علمای بزرگ [[جرح و تعدیل]] اهل سنت است، و آراء و نظرات وی را در احوالات [[رجال]] نقل می‌کنند. وی با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دشمنی]] داشته است. در احوال وی نوشته‌اند:
{{عربی|فیه انحراف عن علی}}<ref>تاریخ الاسلام، ج۱۹، ص۷۲، خلاصة تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۳، تاریخ دمشق، ج۷، ص۲۸۱، میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۴۸، ۹۷۹۵، لسان المیزان، ج۶، ص۳۰۱، ۱۰۸۲.</ref>.
 
[[حافظ ابن حجر عسقلانی]] می‌نویسد:
کان شدید المیل إلی [[مذهب]] [[أهل]] [[دمشق]] فی المیل علی علی؛
او به شدت به مذهب [[اهل]] دمشق [[تمایل]] داشت از جهت [[سخت‌گیری]] و دشمنی بر علی.
وی رجال را بر مبنای دشمنی با [[اهل بیت]]{{عم}} جرح و تعدیل می‌کند، هر کس از امیرالمؤمنین{{ع}} بغضی به [[دل]] داشته در نظر او «[[ثقه]]» و هر کس با امیرالمؤمنین [[دوستی]] داشته مورد [[جرح]] قرار گرفته هر چند که ثقه و [[صدوق]] باشد!
 
و نیز می‌گوید:
{{عربی|ورأیت فی نسخة من کتاب ابن حبان: حریزی المذهب. وهو-بفتح الحاء المهمله وکسر الراء وبعد الیاء زای-نسبة إلی حریز بن عثمان المعروف بالنصب}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۵۹، الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۳۱۰، تاریخ الاسلام، ج۱۹، ص۷۲، میزان الاعتدال، ج۱، ص۷۶، ۲۵۷.</ref>؛
و در نسخه‌ای از کتاب [[ابن حبان]] دیدم که [جوزجانی] حریزی مذهب است - حریزی به فتح حاء مهمله، کسر راء و بعد از یاء زا - منتسب به حریز بن عثمان است که معروف به [[نصب]] می‌باشد.
پس ابواسحاق جوزجانی از [[پیروان]] [[حریز بن عثمان حمصی]] است، و چنان که پیشتر بیان شد حریز با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دشمنی]] داشته و [[بغض]] خود را نسبت به ایشان [[اعلان]] می‌کرده است و نوشته‌اند:
{{عربی|کان یلعن علیا سبعین مرة کل یوم}}<ref>تاریخ الاسلام، ج۱۰، ص۱۲۴، تاریخ دمشق، ج۱۲، ص۳۴۹، ۱۲۵۴، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۱۰، ۴۳۶.</ref>؛
همواره [حریز] هفتاد مرتبه در هر [[روز]] علی [{{ع}}] را [[لعن]] می‌کرد.
[[پیروی]] از چنین کسی به روشنی بیانگر بغض جوزجانی نسبت به امیرالمؤمنین{{ع}} است؛ لذا [[حافظ ابن حجر]] می‌گوید:
{{عربی|والجوزجانی غال فی النصب}}<ref>مقدمه فتح الباری، ج۲، ص۴۰۶، {{عربی|الفصل التاسع فی سیاق اسماء من طعن من رجال هذا الکتاب}}.</ref>؛
جوزجانی در دشمنی [[زیاده روی]] داشت.
 
در احوالات وی نوشته‌اند:
{{عربی|إجتمع علی بابه أصحاب الحدیث، فأخرجت جاریة له فروجة لتذبحها فلم تجد من یذبحها، فقال: سبحان الله، فروجة لا یوجد من یذبحها، وعلی یذبح فی ضحوة نیفا وعشرین ألف مسلم}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۱۵۹، ۳۳۲، تاریخ الاسلام، ج۱۹، ص۷۲، تاریخ دمشق، ج۷، ص۲۸۱، ۵۴۴.</ref>؛
[[اصحاب]] [[حدیث]] بر در خانۀ او جمع شده بودند [تا از او حدیث بشنوند] [[کنیز]] او مرغی را بیرون آورد تا کسی آن را [[ذبح]] کند اما کسی را برای ذبح مرغ نیافت. [جوزجانی چون این ماجرا را دید] گفت: سبحان الله. کسی پیدا نشد یک مرغ را [به دلیل [[رقت قلب]]] ذبح کند در حالی که علی در یک روز بیش از بیست هزار نفر از [[مسلمانان]] را کشت.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۹.</ref>
 
==[[احمد بن عبدالله عجلی]]==
(متوفای سال ۲۶۱) او نزد [[اهل سنت]] از علمای بسیار بزرگ به شمار می‌آید، و در کتب [[جرح و تعدیل]] اقوال وی را نقل می‌کنند. [[عجلی]] در کتاب [[تاریخ الثقات]] [[عمر بن سعد بن أبی وقاص]] را [[توثیق]] کرده است<ref>معرفة الثقات، ج۲، ص۱۶۶، ۱۳۴۳، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۹۶، ۷۴۷.</ref>.
 
یحیی بن معین پس از نقل توثیق [[عمر بن سعد]] از سوی احمد عجلی و [[نسائی]]، می‌گوید:
{{عربی|کیف یکون من قتل الحسین ثقة!}}<ref>ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۹۶، تاریخ دمشق، ج۴۵/۵۵، ص۵۲۱۲، تهذیب الکمال، ج۲۱، ص۳۵۷، ۴۲۴۰، میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۹۹، ۶۱۱۶.</ref>.
و بدین ترتیب این [[توثیق]] را رد می‌کند.
و از این جا [[میزان]] [[تقوا]] و [[انصاف]] [[عجلی]] در [[جرح و تعدیل]] [[راویان]] به دست می‌آید!<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۹.</ref>
 
==[[أبوحاتم ابن حبان]]==
(متوفای سال ۳۵۴) از او به «شیخ [[خراسان]]» تعبیر می‌کنند<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۹۲.</ref>. ابن حبان نیز [[مخالفت]] خود را با [[امامان اهل بیت]]{{عم}} آشکار ساخته است. او در مورد [[حضرت امام صادق]]{{ع}} می‌گوید:
{{عربی|یحتج بحدیثه من غیر روایة أولاده عنه}}<ref>الثقات ابن حبان، ج۶، ص۱۳۱، ۷۰۳۹.</ref>؛
به احادیثی که [افرادی] غیر از فرزندانش از او نقل می‌کنند می‌شود [[احتجاج]] نمود.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۲۹.</ref>
 
==ابوالفتح [[ازدی]]==
(متوفای سال ۳۷۴)
او یکی دیگر از [[عالمان رجال]] [[سنی]] است و کتابی در جرح و تعدیل راویان دارد. [[اهل سنت]] آراء او را در کتب نقل می‌کنند. اما در مورد او [[اتفاق نظر]] وجود ندارد و برخی از بزرگان اهل سنت وی را [[طعن]] کرده‌اند. بنابر قول [[حافظ ذهبی]]، در کتاب ابوالفتح ازدی انظار بلادلیل وجود دارد، پس نمی‌توان به تضعیفات وی [[اعتماد]] کرد، بلکه قسمتی از آنها مردود می‌باشد. ذهبی می‌نویسد:
{{عربی|وعلیه فی کتابه فی الضعفاء مؤاخذات، فإنه ضعف جماعة بلا دلیل}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۳۴۸.</ref>؛
و بر او در کتابش [که] در خصوص ضعفاء رواة تألیف کرده اشکالاتی وارد می‌باشد [؛ چرا که] وی جماعتی را بدون دلیل [[تضعیف]] کرده است.
 
به علاوه، حافظ [[ابن حجر عسقلانی]] در [[شخصیت]] ابوالفتح ازدی خدشه می‌کند و صریحا او را [[ضعیف]] می‌داند و می‌گوید:
{{عربی|إن الأزدی ضعیف، فکیف یقبل منه تضعیف الثقات}}<ref>مقدمه فتح الباری، ص۴۰۰.</ref>؛
همانا خود ازدی ضعیف و غیر قابل اعتماد است، پس چگونه می‌توان تضعیف [[ثقات]] از سوی وی را پذیرفت.
بنابر قول ذهبی و [[ابن حجر ابوالفتح ازدی]] مجروح است و آراء وی نیز در تضعیف [[رجال]] مورد قبول نیست.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۳۰.</ref>
 
==[[ابن حزم اندلسی]]==
(متوفای سال ۴۵۶) او در بین اهل سنت، از جمله [[عالمان]] بزرگ جرح و تعدیل و از صاحب‌نظران در [[فقه]] و اصول به شمار می‌آید، و از بزرگان [[فقهاء]] [[مکتب]] أخذ به [[ظواهر]] أدله که [[مکتب]] مستقلی در [[فقه]] بوده است و از آنها به «[[ظاهریون]]» تعبیر می‌شود<ref>ر.ک: توضیح المشتبه فی ضبط اسماء الرواة، ج۶، ص۷.</ref> می‎باشد.
[[ابن حزم]] از ارادتمندان [[بنی امیه]] و قائل به شرعیت [[حکومت]] آنها بوده و با [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{عم}} [[دشمنی]] داشته است؛ لذا برخی وی را [[ناصبی]] می‌دانند. در کتاب المحلی که تألیف ابن حزم است، جمله‌ای پیرامون [[شهادت امیرالمؤمنین]]{{ع}} وجود دارد که بر ناصبی بودن وی دلالت می‌کند<ref>المحلی، ج۱۰، ص۴۸۴، ۲۰۷۹.</ref>. [[حافظ]] [[ذهبی]] نیز در مورد او می‌نویسد:
{{عربی|کان مما یزید فی شنآنه تشیعه لأمراء بنی امیه ماضیهم وباقیهم واعتقاده لصحة إمامتهم حتی نسب إلی النصب}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۲۰۱، لسان المیزان، ج۴، ص۲۰۰، ۵۳۱، تاریخ الاسلام، ج۳۰، ص۴۱۳، تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۲۳۰ ش۱۰۱۶.</ref>؛
و از جملۀ بدی‌های وی [[تشیع]] او نسبت به [[حاکمان]] گذشته و [[حال]] بنی امیه است و اعتقادش به [[حقانیت]] [[امامت]] آنها به جایی رسید تا وی را به [[نصب]]، نسبت دادند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۳۱.</ref>
 
==[[أبوالفرج ابن جوزی]]==
(متوفای سال ۵۹۷) وی مؤلف کتاب الموضوعات است که در آن بسیاری از [[جرح]] و تعدیل‌ها بر پایه دشمنی با اهل بیت رسول خدا{{صل}} پی‌ریزی و احادیثی در مناقبشان [[تکذیب]] شده است.
در [[زندگی]] [[امامان شیعه]]{{عم}} چیزی جز [[زهد]] و [[تقوی]] و [[علم]] و [[فضیلت]] چیزی وجود ندارد، و همه حالاتشان از [[مقامات معنوی]] ایشان حکایت دارد. از این‌رو [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} وقتی هیچ بهانه‌ای برای [[تضعیف]] آنان نمی‌یابند، با به‌کارگیری اصطلاحاتی که حکایت از عدم اعتبار دارند، در جهت بی‌اعتبار نشان دادن ایشان می‌کوشند. اما هرگز دلیلی برای ارائه ندارند. ابن جوزی در مورد [[حضرت امام حسن عسکری]] علیه الصلاة والسلام می‌نویسد:
{{عربی|والحسن بن علی صاحب العسکر... لیس بشیء}}<ref>الموضوعات، ج۱، ص۴۱۵.</ref>.
 
عبارت «لیس بشیء» یکی از اصطلاحات [[علم حدیث]] است. و در مواقعی به کار می‌رود که بخواهند شخص را بی‌اعتبار معرفی کنند.
اما حتی [[عالمان]] [[حدیثی]] [[اهل سنت]] نیز [[اذعان]] دارند که جرح بدون دلیل اساسا فاقد [[ارزش]] است<ref>الکفایة فی علم الروایة، ج۱، ص۱۰۸، طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۱۱، تدریب الراوی، ج۱، ص۳۰۵-۳۰۷، الیواقیت والدرر، ج۲، ص۳۷۴.</ref>، و نه تنها [[ابن جوزی]] بلکه هیچ یک از [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} نخواهند توانست دلیلی برای [[جرح]] یکی از [[ائمه]] بیابند. از این‌رو هیچ یک از جرح‌های آنان در مورد [[امامان اهل بیت]]{{عم}} و [[شیعیان]] ایشان [[حجت]] نیست. مثلا در مورد [[امام رضا]]{{ع}} گفته‌اند:
{{عربی|یروی عن أبیه العجائب}}<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۳۹: ۶۲۸.</ref>.
اما هیچ ذکری از چیستی عجایب به میان نیامده است، این سخن هرگز دلالتی بر جرح ندارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۳۲.</ref>
 
==[[شمس الدین ذهبی]]==
(متوفای سال ۷۴۸) او تألیفات زیادی در [[حدیث]] و [[رجال]] و [[تاریخ]] دارد، از جمله:
[[میزان]] الاعتدال، الکاشف، المغنی فی الضعفاء، [[سیر]] اعلام النبلاء و [[تاریخ الاسلام]].
[[ذهبی]] معاصر [[ابن تیمیه]] و [[شاگرد]] او بوده. هر چند در برخی مسائل با ابن تیمیه [[مخالفت]] کرده است.
ذهبی شاگردان بزرگی داشته، [[حافظ]] سبکی مؤلف طبقات الشافعیة در مورد وی می‌گوید: هر چند ذهبی استاد من است و احترامش بر من لازم می‌باشد، اما گفتن [[حق]] سزاوارتر است.
آن گاه به [[بی‌انصافی]] و [[تعصب]] ذهبی تصریح می‌کند، و از حافظ علائی نیز [[کلامی]] می‌آورد<ref>طبقات الشافعیة الکبری، ج۲، ص۱۳-۱۴.</ref>.
و واقع مطلب همین است؛ زیرا وقتی به کتاب میزان الاعتدال فی [[نقد الرجال]] مراجعه می‌کنیم، آثار تعصب وی نسبت به [[راویان]] [[مناقب اهل بیت]]{{عم}} را می‌بینیم، و همچنین در کتاب سیر أعلام النبلاء -که در احوالات [[علما]] نوشته-تعصب او به [[مخالفین]] خود در [[اعتقاد]]، کاملا هویداست؛ لذا در تشیید المراجعات در این رابطه آمده است:
{{عربی|فمن کان هذا حاله مع علماء مذاهب السنة من الحنفیة والحنابلة ومع غیرهم من المخالفین له فی العقیدة او الفروع، کیف یرتجی منه أن یترجم للشیخ أبی جعفر الکلینی الامامی-مثلا-بأکثر من ثلاثة أسطر؟!}}<ref>تشیید المراجعات، ج۳، ص۱۲۱.</ref>.
 
پس کسی که در رفتارش با [[عالمان]] [[مذاهب]] دیگر [[اهل تسنن]] از [[حنفی]] و [[حنبلی]] و غیر آنها که در [[عقیده]] یا در فروعات [[احکام]] با او مخالفند، چنین باشد چطور می‌توان [[انتظار]] داشت که مثلا در شرح [[حال]] مرحوم ابوجعفر [[کلینی]] که شیعۀ امامی است بیش از سه سطر بنویسد؟!
[[ذهبی]] در [[مدح]] و ثنای هم مسلکان خویش از هیچ تعریفی فروگذار نکرده و گاهی دربارۀ یکی از [[عالمان]] [[مکتب]] خود بیش از بیست و پنج صفحه [[تمجید]] و تعریف کرده در حالی که فقط سه سطر در مورد مرحوم کلینی نوشته و ترجمۀ [[شیخ صدوق]] رحمه الله هم دو سطر است.
او در [[عالمان شیعه]] هیچ نقطه ضعفی نیافته که اگر کمترین بهانه‌ای می‌یافت، از [[تبلیغات]] منفی و نسبت‌های ناروا دریغ نمی‌کرد. اما چون کمترین گردی از [[ضعف]] بر دامان [[پاک]] عالمان [[شیعی]] ننشسته است از این‌رو نه ذهبی و نه هیچ یک از علمای [[جرح و تعدیل]] [[اهل سنت]] نتوانسته‌اند عالمان شیعه را به چیزی که موجب [[قدح]] باشد متهم تا چه رسد به این که به کبائر [[رمی]] کنند. فقط ایشان را با عنوان «شیعی» یا «[[رافضی]]» به [[خیال]] خود [[تضعیف]] کرده‌اند!
ذهبی به قدری [[متعصب]] است که در شرح [[حال]] عالم شیعی [[خدا]] را بر این که کتاب‌های او را ندیده [[شکر]] می‌کند. وی در مورد [[شیخ مفید]] رحمه الله می‌گوید:
{{عربی|وقیل: بلغت توالیفه مأتین، لم أقف علی شیء منها ولله الحمد}}<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۷، ص۳۴۴.</ref>.
[[تعصب]] شدید ذهبی بر ضد [[شیعه]] و [[تشیع]] باعث شده که تألیفات وی مورد [[اعتماد]] وهابی‌ها قرار گیرد. تا آنجا که فقط به آراء و نظرات او و یا شاگردان مکتبش استناد می‌کنند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۳۳.</ref>
 
==[[جلال الدین سیوطی]]==
(متوفای سال ۹۱۱) وی نیز کتابی در زمینه [[احادیث]] ساختگی به عنوان: اللآلی المصنوعة فی الاحادیث الموضوعة نگاشته است.
با مراجعه به این کتاب می‌توان به بی‌پایه بودن بسیاری از انظار اهل سنت پی برد.
مطلب دیگری که در کتاب [[سیوطی]] همچون کتاب [[ابن جوزی]] مشهود است [[جرح]] بدون دلیل [[امامان اهل بیت]]{{عم}} و [[شیعیان]] ایشان می‌باشد. عبارت سیوطی در مورد [[حضرت امام حسن عسکری]]{{ع}} همانند عبارت ابن جوزی است که پیشتر ذکر شد<ref>اللآلی المصنوعة، ج۱، ص۳۶۱.</ref>.
در دو کتاب الموضوعات و اللآلی المصنوعة بسیاری از [[راویان]] فقط با عنوان «[[شیعی]]» و «[[رافضی]]» [[جرح]] و [[احادیث]] آنها از اعتبار ساقط شده است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۱۳۵.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:Jawahir-kalam-1.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱]]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۷