|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[صدق در معارف و سیره نبوی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[صدق]]''' است. "'''[[صدق]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[صدق در قرآن]] | [[صدق در حدیث]] | [[صدق در نهج البلاغه]] | [[صدق در معارف دعا و زیارات]] | [[صدق در کلام اسلامی]] | [[صدق در اخلاق اسلامی]]| [[صدق در سیره پیامبر خاتم]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[صدق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==شهره بودن [[پیامبر]]{{صل}} به [[راستگویی]]==
| |
| *[[قرآن کریم]] میفرماید:{{متن قرآن| قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند میخواست آن را برای شما نمیخواندم و او شما را از آن آگاه نمیکرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیستهام پس آیا خرد نمیورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref>
| |
| *[[حدیث]]:
| |
| #به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر خدا]]{{صل}} بیرون آمد و از کوه [[صفا]] بالا رفت و ندا داد: "بشتابید که خطر نزدیک است!". [[مردم]] گفتند: این کیست و چه خبر شده است؟ و به گرد او جمع شدند. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "آیا اگر به شما خبر بدهم که سوارانی از دامنه این کوه، گذشتهاند و به سوی شما میآیند، تصدیقم میکنید؟". گفتند: ما دروغی از تو سراغ نداریم!. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "من به شما هشدار میدهم که عذابی سخت پیشرو دارید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ذَاتَ يَوْمٍ الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْشٌ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصَبِّحُكُمْ أَوْ مُمَسِّيكُمْ أَ مَا كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ }}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۰۲، ح۴۶۸۷؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۴، ح۳۵۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۲، ح۱۷۷۲۵، کلاهما نحوه؛ المجازات النبویة، ص۱۷۹، ح۱۴۶، المناقب لابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۶، کلاهما نحوه، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>.
| |
| #[[پیامبر خدا]]{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> فرمود: ای [[مردم]]! بلدِ راه، به کسان خود، [[دروغ]] نمیگوید و من، اگر هم [[دروغگو]] بودم، دستِ کم به شما [[دروغ]] نمیگفتم. [[سوگند]] به خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست، من فرستاده به [[حقّ]] [[خدا]] به سوی شما خصوصاً و به سوی همه [[مردم]] عموماً هستم. به [[خدا]] [[سوگند]]، همانگونه که میخوابید، میمیرید و همانگونه که بیدار میشوید، برانگیخته خواهید شد و مطابق کردارتان، حسابرسی خواهید شد و در برابر [[نیکی]]، [[پاداش نیک]] خواهید دید و در برابر [[بدی]]، [[کیفر]] بد خواهید چشید. [[بهشت]] جاویدان و [[دوزخ]] همیشگی، در کار است<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} بَعْدَ مَا نَزَلَتْ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَهُ وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً وَ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً وَ اللَّهِ لَتَمُوتُونَ كَمَا تَنَامُونَ وَ لَتُبْعَثُونَ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ وَ لَتُحَاسَبُونَ كَمَا تَعْمَلُونَ وَ لَتُجْزَوْنَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسُّوءِ سُوءً وَ إِنَّهَا الْجَنَّةُ أَبَداً وَ النَّارُ أَبَداً}}؛ المناقب لابن شهر آشوب، ج۱، ص۴۶؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۱۴۳ و لیس فیه {{متن حدیث|وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ}} و فیه "تعلمون" بدل "تعملون"؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۱۹۷، ذیل ح۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۸۷، عن جعفر بن عبدالله بن أبی الحکم نحوه.</ref>.
| |
| #در مناقب، [[ابن شهر آشوب]] آمده: [[پیامبر خدا]]{{صل}} پیش از آن که [[مبعوث]] شود، بیست [[خصلت]] از خصلتهای [[پیامبران]] را دارا بود که اگر فردی یکی از آنها را داشته باشد، [[دلیل]] بر [[عظمت]] اوست، چه رسد به کسی که همه آنها را دارا باشد. ایشان، [[پیامبری]] [[امین]] و [[راستگو]] بود<ref>بقیه صفات، در ادامه حدیث آمده است؛ ولی آنها را نیاوردهایم.</ref><ref>{{متن حدیث|المناقب لابن شهر آشوب: كَانَ النَّبِيُّ{{صل}} قَبْلَ الْمَبْعَثِ مَوْصُوفاً بِعِشْرِينَ خَصْلَةً مِنْ خِصَالِ الْأَنْبِيَاءِ لَوِ انْفَرَدَ وَاحِدٌ بِأَحَدِهَا لَدَلَّ عَلَى جَلَالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَتْ فِيهِ كَانَ نَبِيّاً أَمِيناً صَادِقاً}}؛ المناقب لابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۲۳؛ بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۷۵، ح۱۹.</ref>.
| |
| #[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: [[ابو جهل]] به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: ما تو را دروغزن نمیشماریم؛ بلکه آنچه را آوردهای، [[دروغ]] میدانیم! پس [[خداوند]]، این [[آیه]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن| قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref> ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند ؛ سوره انعام، آیه:۳۳.</ref><ref>{{متن حدیث|الامام علی{{ع}}: انّ أبا جهل قال للنبيّ {{صل}}: انّا لا نكذّبك و لكن نكذّب بما جئت به، فأنزل الله: {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}} }}؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۲۶۱، ح۳۰۶۴، عن ناجیة بن کعب؛ تهذیب الکمال، ج۲۹، ص۲۵۹، الرقم ۶۳۵۲ و فیه صدره إلی "جئت به"؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۴۵؛ تفسیر القرطبی، ج۶ ، ص۴۱۶؛ الشفاء، ص۱۳۴، عن ناجیة بن کعب من دون إسناد إلی الإمام علی{{ع}}؛ کنز العمّال، ج۲، ص۴۰۹، ح۴۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>.
| |
| #[[اخنس]]، [[ابو جهل]] را دید و با او خلوت کرد و گفت: ای ابو [[حکم]]<ref>ابو حکم، کنیه اصلی "ابو جهل" بود؛ ولی مسلمانان او را به خاطر دشمنی شدید و آزارها و جهالتش “ابو جهل" نامیدند.</ref>! به من بگو [[محمد]] راستگوست یا [[دروغگو]]، که این جا غیر از من و تو، کس دیگری از [[قریش]] نیست که سخن ما را بشنود. [[ابو جهل]] گفت: وای بر تو! به [[خدا]] [[سوگند]]، [[محمّد]]، بیتردید راستگوست و [[محمّد]] هرگز [[دروغ]] نگفته است؛امّا هنگامی که [[فرزندان]] قصیّ<ref>قصیّ بن کلاب بن مرة بن کعب جدّ چهارم پیامبر{{صل}} و پیشوای قریش در مکّه بود.</ref>، [[پرچم]] و پردهداری [[کعبه]] و [[آب]] دادن به [[حاجیان]] و [[پیامبری]] را ببرند، برای بقیه [[قریش]] چه میماند؟!<ref>{{عربی| الْتَقَى أخنس بْنِ شريق وَ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ فَقَالَ لَهُ يَا أَبَا الْحَكَمِ أَخْبِرْنِي عَنْ مُحَمَّدٍ أَ صَادِقُ هُوَ أَمْ كَاذِبُ فَإِنَّهُ لَيْسَ هُنَا أَحَدُ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ يَسْمَعُ كَلَامَنَا فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ وَيْحَكَ وَ اللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَصَادِقُ وَ مَا كَذَبَ قَطُّ وَ لَكِنْ إِذَا ذَهَبَ بَنُو قُصَيُّ بِاللِّوَاءِ وَ الْحِجَابَةِ وَ السِّقَايَةَ وَ الندوة وَ النُّبُوَّةَ فَمَا ذَا يَكُونُ لِسَائِرِ قُرَيْشٍ }}؛ تفسیر الطبری، ج۵، الجزء ۷، ص۱۸۲؛ أسباب النزول، ص۲۱۸، ح۴۲۸؛ تفسیر ابنکثیر، ج۳، ص۲۴۶؛ الأمالی للسید المرتضی، ج۴، ص۱۷۴؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۵۵؛ بحارالأنوار، ج۹، ص۸۶.</ref>
| |
| #[[نضر بن حارث]] به [[قریش]] گفت: [[محمّد]]، [[نوجوانی]] تازهسال میان شما بوده است. او پسندیدهترین [[مردم]] میان شما، راستگوترین شما و امانتدارترین فرد شما بوده است<ref>{{عربی|قال النضر بن الحارث لقریش: قد کان محمد فیکم غلاما حدثا، أرضاکم فیکم، وَ أَصْدَقَكُمْ حَدِيثاً وَ أَعْظَمَكُمْ أَمَانَةً}}؛ السیرة النّبویّة لابن هشام، ج۱، ص۳۲۰؛ تاریخ الإسلام للذّهبی، ج۱، ص۱۵۷؛ الشّفاء ص۱۳۵؛ سبل الهدی و الرشاد، ج۲، ص۳۴۵؛ امتاع الأسماع، ج۴، ص۳۴۹.</ref>.
| |
| #به [[نقل]] از [[ابوسفیان]]، درباره سخنش با هرقل [[پادشاه روم]] درباره [[پیامبر]]{{صل}}، هرقل پرسید: آیا شما او را پیش از آن که از [[پیامبری]] سخن بگوید، به [[دروغگویی]] متّهم میکردید؟ گفتم: نه<ref>{{عربی|عن أبی سفیان فی حدیثه مع هرقل ملک الروم حول النبی{{صل}}، قال هرقل: ... فهل کنتم تتهمونه بالکذب قبل أن یقول ما قال؟ قلت: لا}}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۵۷، ح۴۲۷۸؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۹۴، ح۷۴؛ السنن الکبری للنسائی، ج۶، ص۳۱۰، ح۱۱۰۶۴؛ مسند ابن حنبل، ج۱، ص۵۶۴، ح۲۳۷۰؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۳۱، ح۲۱۷، عن دحیة الکلبی، بحارالأنوار، ج۲، ص۳۷۹، ح۳.</ref>.
| |
| #[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: شنیدم [[ابو طالب]] میگوید: [[محمّد]]، [[برادر]] زادهام، که به [[خدا]] [[سوگند]]، راستگوست...<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيٌّ{{ع}}: سَمِعْتُ أَبَا طَالِبٍ يَقُولُ حَدَّثَنِي مُحَمَّدٌ ابْنُ أَخِي وَ كَانَ وَ اللَّهِ صَدُوقاً ...}}؛ تاریخ دمشق، ج۶۶، ص۳۰۷؛ عن الإمام الکاظم عن آبائه{{عم}}؛ الإصابه، ج۷، ص۲۰۳؛ الرقم ۱۰۱۷۵، عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام الحسین{{ع}}؛ الطرائف، ص۳۰۴، ح۳۹۰؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۵۱.</ref>.
| |
| #[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: هنگامی که [[وفات]] [[ابوطالب]] فرا رسید، سرشناسان [[قریش]] را گرد آورد و به آنها [[وصیّت]] کرد و گفت:... من شما را به [[نیکی]] به [[محمّد]] سفارش میکنم که او میان [[قریش]]، فرمانروا و میان [[عرب]]، راستگوست<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}} لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا طَالِبٍ الْوَفَاةُ جَمَعَ وُجُوهَ قُرَيْشٍ فَأَوْصَاهُمْ فَقَالَ ... إِنِّي أُوصِيكُمْ بِمُحَمَّدٍ خَيْراً فَإِنَّهُ الْأَمِيرُ فِي قُرَيْشٍ وَ الصِّدِّيقُ فِي الْعَرَبِ}}؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۳۲۲؛ بحار الأنوار، ج۳۵ ، ص۱۰۶، ح۳۴ و فیه “الأمین” بدل “الأمیر”.</ref>.
| |
| #در [[حدیثی]] که [[پیامبر]]{{صل}} خویشانش را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد... سپس [[ابوطالب]] گفت: هیچ کس برنخیزد. همه نشستند. سپس به [[پیامبر]]{{صل}} گفت: ای سَرور من! برخیز و آنچه را [[دوست]] داری، بگو و [[پیام]] پروردگارت را برسان، که تو [[راستگو]] و [[تصدیق]] شدهای. [[پیامبر]]{{صل}} به آنان گفت: "آیا چنین میبینید که اگر به شما میگفتم: پشت این کوه، لشکری است که میخواهد بر شما بتازد، آیا تصدیقم میکردید؟". همه گفتند: آری، بیگمان، تو [[امین]] و [[راستگویی]]. [[پیامبر]]{{صل}} به آنان فرمود: "پس [[خداوند]] [[جبّار]] را یگانه بشمارید و خالصانه و بیشریک، تنها او را بپرستید و این شریکان پلید آلوده را کنار بگذارید و [[اقرار]] کنید و [[گواهی]] دهید که من، فرستاده [[خداوند]] به سوی شما و [[مردم]] هستم؛ چرا که من [[عزّت]] [[دنیا]] و [[آخرت]] را برایتان آوردهام". آنها برخاستند و همگی رفتند و گویی که [[اندرز]] در آنها کارگر افتاد<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ قَالَ أَبُو طَالِبٍ{{ع}}: لَا يَقُومَنَّ أَحَدٌ قَالَ فَجَلَسُوا ثُمَّ قَالَ لِلنَّبِيِّ{{صل}} قُمْ يَا سَيِّدِي فَتَكَلَّمْ بِمَا تُحِبُّ وَ بَلِّغْ رِسَالَةَ رَبِّكَ فَإِنَّكَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ. قَالَ: فَقَالَ{{صل}} لَهُمْ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ قُلْتُ لَكُمْ إِنَّ وَرَاءَ هَذَا الْجَبَلِ جَيْشاً يُرِيدُ أَنْ يُغِيرَ عَلَيْكُمْ أَ كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي؟ قَالَ فَقَالُوا كُلُّهُمْ نَعَمْ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْأَمِينُ الصَّادِقُ. قَالَ فَقَالَ لَهُمْ فَوَحِّدُوا اللَّهَ الْجَبَّارَ وَ اعْبُدُوهُ وَحْدَهُ بِالْإِخْلَاصِ وَ اخْلَعُوا هَذِهِ الْأَنْدَادَ الْأَنْجَاسَ وَ أَقِرُّوا وَ اشْهَدُوا بِأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ وَ إِلَى الْخَلْقِ فَإِنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِعِزِّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. قَالَ فَقَامُوا وَ انْصَرَفُوا كُلُّهُمْ وَ كَانَ الْمَوْعِظَةُ قَدْ عَمِلَتْ فِيهِمْ}}؛ الطرائف، ص۳۰۰، ح۳۸۵؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۴۵.</ref>.
| |
| #به [[نقل]] از [[ابو طالب]]: از او ([[محمد]]{{صل}}) هرگز دروغی ندیدم<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب: لَمْ أَرَ مِنْهُ كَذِبَةً قَطُّ...}}؛ المناقب لابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۷؛ الدّر النظیم، ص۹۱؛ بحارالأنوار، ج۱۵، ص۲۳۶، ح۵.</ref>.
| |
| #به [[نقل]] از [[ابو طالب]]، درباره [[پیامبر خدا]]{{صل}}: بیگمان، تو را به [[راستگویی]] شناختهام، بی آن که خطایی کنی. همواره و از همان [[طفولیت]]، درست سخن گفتهای. و نیز این [[شعر]] از اوست: و ترازوی [[راستی]] است، بی آن که دانه کوچک جوی [[خطا]] کند. و ترازوی [[عدل]]، بی آن که وزنش بیشتر باشد و اجحافی کند<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب فی رسول الله{{صل}}:فلقد عرفتك صادقا بالقول لا تتفندما زلت تنطق بالصواب و أنت طفل أمرد؛ و عنه أیضاً: و ميزان صدق لا يخيس شعيرة و ميزان عدل وزنه غير عائل}}؛ التوحید، ص۱۵۸، ح۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۲۶۶ و لیس فیه البیت الأخیر؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۶۶؛ تفسیر الطبری، ج۳، الجزء ۴، ص۲۴۰؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۵۳؛ تفسیر القرطبی، ج۵، ص۲۱ و فیها البیت الأخیر فقط نحوه و راجع؛ الصراط المستقیم: ج۲، ص۴۲ و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۱۴، ص۷۷ و ۷۹.</ref>.
| |
| #[[پیامبر خدا]]{{صل}} میفرماید: [[خداوند]] ده [[سرشت]] را در ما گرد آورده که نُه برای پیشینیان گردآورد و نُه برای دیگران. [[حکمت]]، [[بردباری]]، [[دانش]]... و [[راستی]]، در ماست<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ يَجْمَعْهَا لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لَا تَكُونُ فِي أَحَدٍ غَيْرِنَا فِينَا الْحُكْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ ... وَ الصِّدْقُ}}؛ الخصال، ص۴۳۲، ح۱۴؛ تفسیر فرات، ص۳۰۷، ح۴۱۲، کلاهما عن ابن عبّاس؛ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲۴۴، ح۵.</ref>.
| |
| #به [[نقل]] از [[عبد الله بن سلام]]: هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] آمد، [[مردم]] به دیدنش شتافتند و گفته میشد: [[پیامبر خدا]] وارد شد! من هم با [[مردم]] رفتم تا ایشان را ببینم. وقتی چهره [[پیامبر خدا]]{{صل}} را دیدم، متوجّه شدم که چهره او چهره یک فرد [[دروغگو]] نیست. نخستین سخنی که فرمود، این بود: "ای [[مردم]]! به همه [[سلام]] دهید و [[اطعام]] کنید و شب هنگام که [[مردم]] خفتهاند، [[نماز]] بگزارید، تا به [[سلامت]] وارد [[بهشت]] شوید"<ref>{{متن حدیث|سنن ابن ماجه عن عبدالله بن سلام: لما قدم رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} المدینه انجفل الناس إلیه، و قیل: قدم رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}. فجئت فی الناس لأنظر إلیه، فلمّا استبنت وجه رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} عرفت أنّ وجهه لیس بوجه کذاب. فکان أول شیءٍ تکلم به أن قال: یَا أَيُّهَا النَّاسُ أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صِلُوا الْأَرْحَامَ وَ أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ}}؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۲۳، ح۱۳۳۴؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۲۰۴، ح۲۳۸۴۵؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۴۱۸، ح۷۱۹، کلاهما نحوه؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴، ح۴۲۸۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۸۶-۲۹۵.</ref>.
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:راستی]]
| |
| [[رده:صدق]]
| |