دلیل عقلی نصب الهی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: تغییر هدف تغییرمسیر
 
(۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
#تغییر_مسیر [[اثبات نصب الهی امام در کلام اسلامی]]
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[نصب الهی امام]]''' است. "'''[[نصب الهی امام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نصب الهی امام در قرآن]] | [[نصب الهی امام در حدیث]] | [[نصب الهی امام در نهج البلاغه]] | [[نصب الهی امام در معارف دعا و زیارات]] | [[نصب الهی امام در معارف مهدویت]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نصب الهی امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==ادله عقلی دال بر [[نصب امام]] ==
* به دلایل عقلی متعددی بر [[انتصابی بودن]] [[امامت]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} استدلال شده است که به برخی اشاره می‌‌شود:
 
===نخست: [[دلیل لطف]]===
[[دانشمندان]] [[امامیه]] از دیرباز در ضمن [[ادله عقلی]] بر [[ضرورت]] [[نصب امام]] به [[دلیل]] [[لطف]] [[تمسک]] کرده‌اند<ref>مانند: شیخ طوسی در مسأله ۵۳ از کتاب رسائل العشر: {{عربی|أن الإمامة لطف، و اللطف واجب علی الله تعالی فی کل وقت}}. خواجه (م ۶۷۲) در تجرید الاعتقاد المقصد الخامس فی: الإمامة (صفحه ۱۸۳) قال: {{عربی|الإمام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض. دلایل الصدق، ج ۴، ص ۲۵۳: {{عربی|إنّ نصب الإمام لطف، و اللطف واجب على اللّه عزّ و جلّ. أمّا الصغرى؛ فلأنّ اللطف هو ما يقرّب إلى الطاعة و يبعّد عن المعصية و لو بالإعداد، و بالضرورة أنّ نصب الإمام كذلك، لما به من تنفيذ الأحكام و رفع الظلم و الفساد و نحوها.}}.</ref> خلاصه [[دلیل]] این است:
 
مقدمه اول: [[نصب امام]] [[لطف]] است.
 
مقدمه دوم: [[لطف]] بر [[خداوند]] [[حکیم]] - تبارک و تعالی - عقلاً [[واجب]] است.
 
نتیجه: [[نصب امام]] بر [[خداوند]] [[حکیم]] - تبارک و تعالی - عقلاً [[واجب]] است.
 
توضیح: [[لطف]] موهبتی است از سوی [[قانون]] گذار که به وسیله آن اسباب و زمینه [[فرمان]] برداری و [[اطاعت]] از مقررات و پرهیز از [[نافرمانی]] و [[سرپیچی]] از [[قوانین]] و دوری از ارتکاب [[معصیت]] فراهم و مهیا می‌‌گردد. بدون تردید [[نصب امام]] و [[زمامدار]] و [[پیشوایی]] که [[مکلفان]] را به [[وظایف]] آشنا کرده و با [[ترغیب]] و [[تشویق]] و از سوی دیگر تنبیه و مجازات درپی استقرار [[عدالت]] و [[هدایت]] [[جامعه]] به [[صلاح]] و [[رستگاری]] باشد، از مصادیق بارز [[لطف]] شمرده می‌‌شود.
[[خداوند]] [[حکیم]] [[انسان]] را برای رسیدن به کمال از راه [[عبادت]] و [[اطاعت]] از [[تکالیف الهی]] آفریده است از سوی دیگر تأمین این غرض متوقف بر [[لطف]] و [[موهبت الهی]] در [[نصب امام]] است زیرا بعد از [[ختم رسالت]] و [[نبوت]]، بدون [[امام]] این [[هدف]] [[خداوند]] که رسیدن [[مردم]] به کمال است تأمین نمی‌شود و عدم [[لطف]] [[نقض غرض]] است و [[نقض غرض]] از [[حکیم]] تعالی فبیح و محال است<ref>استحاله انجام امور قبیح از خدای تعالی در بخش حسن و قبح عقلی تبیین شده است ر.ک: القواعد الکلامیه، ص ۸.</ref>.
با توجه و تامل در این دو مقدمه [[نصب امام]] عقلا لازم و عدم [[نصب امام]] از جانب [[خداوند تعالی]] [[نقض غرض]] و قبیح و محال است<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
 
===دوم: [[قبح بی توجهی به نصب امام]]===
[[عقل]] سلیم نمی‌پذیرد که [[نبی اکرم]]{{صل}} با آن همه اهتمام به [[امت اسلامی]]، آنان را بدون [[رهبر]] و [[پیشوا]] رها کند. [[قرآن کریم]] اهتمام و [[دلسوزی]] و ترحم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را این گونه توصیف می‌‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا}}<ref>«بسا اگر به این سخن ایمان نیاورند تو، به دنبال ایشان از دریغ، جان خود بفرسایی» سوره کهف، آیه ۶.</ref> گویی می‌‌خواهی خود را از [[غم]] و [[اندوه]] به خاطر [[اعمال]] آنها هلاک کنی، اگر آنها به این گفتار [[ایمان]] نیاورند. و نیز در تلاش بی وقفه و [[دلسوزی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت به [[امت اسلامی]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن| طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى}}<ref>«طا،‌ها * ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی» سوره طه، آیه ۲.</ref>.
از سوی دیگر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مشکلات [[آینده]] [[جامعه اسلامی]] را به خوبی [[پیش بینی]] نموده و افتراق و تشتت [[امت]] بعد از خود را به آنان خبر داده است<ref>ر.ک: حدیث مقبول بین فریقین که معروف است به حدیث افتراق {{متن حدیث|عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ إِنَ أُمَّةَ مُوسَى افْتَرَقَتْ بَعْدَهُ عَلَى إِحْدَى وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ افْتَرَقَتْ أُمَّةُ عِيسَى{{ع}} بَعْدَهُ عَلَى اثْنَتَيْنِ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ إِحْدَى وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ وَ إِنَّ أُمَّتِي سَتَفْتَرِقُ بَعْدِي عَلَى ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ فِرْقَةً فِرْقَةٌ مِنْهَا نَاجِيَةٌ وَ اثْنَتَانِ وَ سَبْعُونَ فِي النَّارِ.}}. الخصال، ج ۲، ص ۵۸۵ و نیز ر.ک: مسند احمد، ج ۲، ص ۳۳۲ و سنن ترمذی، ج ۴، ص ۱۳۴ و سایر منابع اهل سنت.</ref>.
 
بنابراین [[پیامبر]] [[دلسوز]] و مشفق نسبت به [[امت اسلامی]] به [[حکم عقل]] بایا برای [[رهبری]] [[امت]] بعد از خودش [[تدبیر]] و چاره جویی کرده و [[جانشین]] و [[خلیفه]] خود را تعیین کند.
این مطلب حکیمانه و موافق [[عقل]] را [[ابن ابی الحدید]] معتزلی هم در ضمن شرح [[خطبه]] ۱۶۲ [[نهج البلاغه]]<ref>{{متن حدیث|و من كلام له{{ع}} لبعض أصحابه و قد سأله كيف دفعكم قومكم عن هذا المقام و أنتم أحق به فقال{{ع}} يَا أَخَا بَنِي أَسَدٍ إِنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَدٍ وَ لَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ وَ حَقُّ الْمَسْأَلَةِ وَ قَدِ اسْتَعْلَمْتَ فَاعْلَمْ أَمَّا الِاسْتِبْدَادُ عَلَيْنَا بِهَذَا الْمَقَامِ وَ نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ ص نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ الْقِيَامَةِ}}.</ref> از استادش این گونه [[نقل]] می‌‌کند: روا نمی‌دارم که به [[پیامبر]]{{صل}} نسبت دهم امر [[امامت]] را مهمل داشته باشد و [[مردم]] را سرگشته و بیهوده رها فرماید و حال آنکه هیچ گاه از [[مدینه]] بیرون نمی‌رفت مگر آنکه امیری بر آن می‌‌گماشت و این کار در حالی صورت می‌‌گرفت که [[پیامبر]]{{صل}} زنده بود و از [[مدینه]] هم چندان دور نبود، چگونه ممکن است برای پس از [[مرگ]] - که [[قادر]] به جبران آنچه پیش بیاید نیست - کسی را [[امیر]] نکند<ref>شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید، ج ۹، ص ۲۴۸-۲۴۹.</ref>.
 
بعد از [[نبی اکرم]]{{صل}} دیگران هم به [[ضرورت عقلی]] و [[لزوم]] [[نصب]] و [[تعیین جانشین]] توجه و تصریح کرده‌اند<ref>عایشه از طریق فرزند عمر برایش پیغام می‌‌فرستند و لزوم نصب جانشین را گوشزد می‌‌کند: {{عربی|یا بنی ابلغ عمر سلامی و قل له لا تدع امه محمد{{صل}} بلا راع استخلف علیهم و لا تدعهم بعدک هملا فانی اخشی علیهم الفتنه فاتی عبدالله فاعلمه الامامه و السیاسه}}. ابن قتیبه الدینوری (م ۲۷۶)، ج ۱، ص ۲۸.</ref>. حاصل سخن اینکه بی توجهی و [[مسامحه]] [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به امر [[خلافت]] و [[جانشینی]] برای بعد از خودش به [[حکم عقل]] پذیرفتنی نیست و عدم [[نصب امام]] خلاف [[لطف]] و [[نقض غرض]] محسوب می‌‌شود و [[نقض غرض]] از [[حکیم]] تعالی محال است<ref>غیر از آنچه گفته شد ادله گوناگونی بر ضرورت وجود امام منصوب اقامه شده است. شیخ طوسی در کتاب الاقتصاد، ص ۱۸۷ بعد از دلیل لطف دلیل خاتمیت را تقریر کرده است و نیز ر.ک: امامت پژوهی، ص ۱۳۸.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
==شبهات دلیل عقلی نصب الهی امام==
===[[شبهه]] در مصداق [[لطف]]===
در کتب [[کلامی]] [[اهل سنت]] شبهاتی پیرامون این [[دلیل]] مطرح شده از جمله اینکه [[امام]]، هنگامی می‌‌تواند مصداق [[لطف]] باشد که ظاهر [[قاهر]] باشد در حالی که غالب [[امامان شیعه]] مقهور و تحت [[سلطه]] [[حاکمان]] بوده و دوازدهمین آنان هم [[غائب]] است<ref>رک: شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>.
 
پاسخ: اولاً عدم دسترسی تک تک [[مردم]] و عدم [[تصرف]] [[امام]] به صورت عادی و معمولی ناشی از کم کاری و عدم [[انجام وظیفه]] از [[ناحیه]] [[امام]] نیست بلکه نتیجه عدم [[پذیرش مردم]] و [[مخالفت]] جدی و سوءقصد به [[جان]] [[امام]] است. خواجه می‌‌گوید: {{عربی| وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۱۸۲.</ref> و [[علامه حلی]] در توضیح، تمامیت [[لطف]] را متوقف بر سه رکن می‌‌داند اول: [[نصب امام]] از [[ناحیه]] [[شارع]] دوم: قبول و [[تحمل]] [[مسئولیت]] از [[ناحیه]] [[امام]] و سوم؛ پذیرش و قبول [[مردم]]<ref>{{عربی|و التحقیق ان نقول: لطف الامامه یتم بامور منها ما یجب علی الله و هو خلق الامام و تمکینه بالقدره و العلم و النص علیه باسمه و نسبه و هذا قد فعله الله تعالی و منها ما یجب علی الامام و هو تحمله للامامه و قبوله لها و هذا قد فعله الامام و ما یجب علی الرعیه و هو مساعدته و النصره له و امتثال قوله و هذا لم تفعله الرعیه فکان منع اللطف الکامل منهم لامن الله تعالی و لا من الامام}}؛ کشف المراد، ص ۱۸۳.</ref>. هرگاه رکن سوم محقق نشود خللی در امو [[امامت]] ایجاد نمی‌کند زیرا در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و [[پیامبران پیشین]] هم انجام [[تکالیف]] بر اساس [[قهر]] و [[غلبه]] نبوده، لذا کسانی که [[لطف]] را متوقف بر [[وجود امام]] ظاهر [[قاهر]] می‌‌دانند، به معنی [[حقیقی]] [[لطف]] توجه نداشته‌اند که [[لطف]] نباید به [[حد ]][[الجاء]] برسد<ref>برای مطالعه بیشتر پیرامون لطف و اقسام و شرائط آن ر.ک: القواعد الکلامیه، ص ۶۹ و امامت در بینش اسلامی، ص ۶۷.</ref>. بنابراین استفاده از [[امام]] و [[لطف]] بودن او متوقف بر حضور و [[تشکیل حکومت]] نیست.
با توجه به اینکه مراد از [[شناخت امام]]، [[آگاهی]] از [[جایگاه]] و [[منصب]] او و [[پیروی]] از [[خواسته‌ها]] و منویاتش هست، چنین شناختی موقوف به رؤیت و مشاهده نمی‌باشد.
 
ثانیاً: [[وظیفه امام]] [[هدایت]] است {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و [[هدایت]] هم دارای مراتبی است [[اجرای احکام]] و [[تشکیل حکومت]] نیز یکی از [[وظائف امام]] و یکی از مراتب [[هدایت]] است که گاه زمینه آن فراهم و گاهی فراهم نیست، چنان که برای بسیاری از راهنمایان [[الهی]] و [[انبیای سلف]] فراهم نبود و آنان پیوسته مقهور [[ظالمان]] بودند اما هیچ گاه [[وظیفه]] [[هدایت]] را تعطیل نکردند<ref>امیرالمؤمنین درباره انبیای الهی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|...وَ كَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِينَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَكَارِهِ... وَ لَكِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِي قُوَّةٍ فِي عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِيمَا تَرَى الْأَعْيُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُيُونَ غِنًى وَ خَصَاصَةٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى}}. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ معروف به خطبه قاصعه.</ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[نزول وحی]] در غار حرا و [[مبعوث]] شدن به [[نبوت]] و [[رسالت]] در دوران [[اختفا]] و عدم [[دعوت علنی]] و در شعب ابیطالب نبی و مصداق [[لطف]] بود در حالی که [[قاهر]] و دارای [[حکومت]] و [[قدرت]] برای [[اجرای احکام]] نبود.
 
ثالثاً: دسترسی همه [[مردم]] به [[امام]] مقوم [[لطف بودن امام]] نیست و لازم نیست [[امام]] به شخصه تک تک افراد [[جامعه]] را [[هدایت]] کند. در زمان [[نبی]] مکرم{{صل}} همچنین نبوده که آن [[حضرت]] موظف به [[هدایت]] فردی باشد و ملزم باشد در اقصا نقاط [[راهنمائی]] تک تک افراد را به عهده داشته باشد بلکه آن [[حضرت]] سفیران و نمایندگانی برای [[ارشاد]] به نقاط مختلف می‌‌فرستادند و چه بسا مسلمانانی که هرگز موفق به مشاهده و رؤیت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نشدند در عین حال درجات والایی از [[ایمان]] را به دست آورده و [[صاحب]] [[مقام شفاعت]] هم شدند مانند [[اویس قرنی]] خیرالتابعین و دارای [[مقام شفاعت]] که [[نبی اکرم]]{{صل}} را مشاهده نکرده بود<ref>احمد حنبل از عمر نقل می‌‌کند: {{متن حدیث|انی سمعت رسول الله{{صل}}: ان خیر التابعین رجل یقال له اویس}} مسند احمد، ج ۱، ص ۳۸ و نیز، ج ۳، ص ۴۸۰ و صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۸۹ و مستدرک، ج ۳، ص ۴۰۲. درباره شخصیت والای اویس قرنی نزد فریقین و مقام ویژه سفاعت او رجوع کنید به: العقائد الاسلامیة، ج ۴، ص ۷۲.</ref>.
برخی از [[متکلمان]] [[عامه]] در پاسخ به اشکال عدم دسترسی به [[امام]]<ref>{{عربی| الاتنفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه و لا یخفی تعذز وصول آحاد الرعیه الیه فی کل ما یعن لهم من الامور الدنیویه عاده فلا فائده فی نصبه للعامه فلا یکون واجبا}} شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۷.</ref> گفته‌اند: {{عربی| لا نسلم ان الانتفاع بالامام انما یکون بالوصول الیه فقط بل و یکون بوصول احکامه و سیاسته الیهم و نصبه من یرجعون الیه}}<ref>شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۴۸.</ref>. قبول نداریم که استفاده از [[امام]] منحصر به دسترسی به او باشد بلکه راه دیگر آن [[نصب]] فردی است که [[مردم]] به او مراجعه کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
 
===شبهه [[فائده امام غائب]]===
* [[امام غائب]] هم فوائد بسیار مهم و تأثیرگذاری دارد از جمله:
#محافظت از [[دین]]: راهنمائی‌ها و ارشادات [[امام غائب]] در دوره [[غیبت کبری]] به [[علما]] و [[دانشمندان]] [[دینی]] یکی از راه‌های [[حفظ دین]] و [[شریعت]] است [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی| ان وجود الامام نفسه لطف لوجوه: احدها انه یحفظ الشرایع و یحرسها عن الزیاده و النقصان}} <ref>کشف المراد: المقصد الخامس فی الامامه، ص ۱۸۳.</ref>.
#بازدارندگی از [[معصیت]]، فائده دیگری است که بر [[وجود امام]] [[غائب]] فی نفسه مترتب می‌‌باشد. [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی| ان الاعتقاد المکلفین لوجود الامام و تجویز انفاد حکمه علیهم فی کل وقت سبب لردعهم عن الفساد و قربهم الی الصلاح}}.
* هر چند [[امام]] را مشاهده نکرده باشیم اما چون [[امام]] را ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خود می‌‌دانیم و این احتمال [[قوی]] را هر لحظه می‌‌دهیم که آن [[حضرت]] [[ظهور]] فرماید، صرف همین احتمال برای [[ترغیب]] به [[کار خیر]] و پرهیز از [[منکرات]] تأثیرگذار می‌‌باشد<ref>فوائد امام غائب در بحث مهدویت بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
 
==جستارهاوابسته==
* [[نصب الهی امام]]
 
==منابع==
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
 
==[[:رده:آثار امامت|منبع‌شناسی جامع امامت]]==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های امامت|کتاب‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های امامت|مقاله‌شناسی امامت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های امامت|پایان‌نامه‌شناسی امامت]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
{{امامت شناسی}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:دلیل عقلی نصب الهی امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۴