|
|
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[جنادة بن ابیامیه ازدی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جناده بن ابیامیه در تاریخ اسلامی]] | [[جناده بن ابیامیه در تراجم و رجال]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| وی [[اهل شام]] بود و در اوایل عمرش [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد. جناده در [[فتح مصر]] شرکت داشت و از [[زمان]] [[عثمان]] زیر نظر [[معاویه]] در [[روم]] با [[رومیان]] میجنگید. بعضی از [[محدثان]] در این که رسول خدا{{صل}} را دیده باشد، [[تردید]] کردهاند ولی مطلبی که از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کرده، [[شاهد]] آن است که [[حضرت]] را دیده است.
| |
| | |
| جناده میگوید: برخی از [[یاران پیامبر]]{{صل}} درباره این که آیا [[حکم]] [[هجرت]] برداشته شده یا نه، [[اختلاف]] داشتند. من نزد رسول خدا{{صل}} رفتم و این مطلب را پرسیدم. پیامبر{{صل}} فرمود: "تا وقتی که میان اسلام و دیگران [[جنگ]] هست،، حکم هجرت هم باقی است و برداشته نمیشود"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۰۸.</ref>.
| |
| | |
| هم چنین میگوید: ما هشت نفر بودیم که [[روز]] جمعهای نزد پیامبر{{صل}} رفتیم. آن حضرت در حال خوردن [[غذا]] بود و به ما فرمود: "نزدیک بیایید و غذا بخورید". گفتیم: ما [[روزه]] هستیم. حضرت فرمود: "آیا دیروز هم روزه بودید؟" گفتیم: یا [[رسول الله]]! نه؛ حضرت فرمود: "میخواهید فردا را هم روزه بگیرید؟" گفتیم: [[تصمیم]] نداریم. حضرت فرمود: "[[افطار]] کنید". سپس ما هم افطار کردیم<ref>اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۰۷.</ref>.
| |
| | |
| از برخی نقلها دانسته میشود که او مرد [[زاهد]] و [[پرهیز]] کاری بوده است؛ چنان که [[ابوعبدالله صنابحی]] نقل کرده که روزی جناده میخواست [[امام جماعت]] عدهای شود. همین که برای [[نماز]] برخاست، به طرف راست خود توجه کرد و پرسید: شما به [[امامت]] من [[راضی]] هستید؟ آنها گفتند: آری؛ سپس متوجه طرف چپ شد و همین سؤال را تکرار کرد. آنگاه گفت: "از رسول خدا{{صل}} شنیدم که فرمود: "هر که بر قومی امامت کند در حالی که نمازگزاران از امامت او ناراضی باشند، نمازش از حنجرهاش [[تجاوز]] نمیکند"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۲ و اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۳.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۳-۲۸۴.</ref>
| |
| | |
| ==جناده و [[امام حسن]]{{ع}}==
| |
| جناده همان کسی است که در وقت [[رحلت امام حسن]]{{ع}} بر بالینش حاضر شد و از [[حضرت]] خواست تا او را [[نصیحت]] کند. خود جناده میگوید: نزد امام حسن{{ع}} رفتم، در حالی که طشتی در جلو آن حضرت بود و [[خون]] از دهان ایشان در میان طشت میریخت و پارههای درون [[امام]] در میان آن دیده میشد. به ایشان گفتم آقای من! چرا درمان نمیکنید؟ امام{{ع}} فرمود: [[بنده]] [[خدا]]! [[مرگ]] را چه درمان کنم!"
| |
| | |
| گفتم: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. سپس متوجه من شد و فرمود: به خدا قسم، [[رسول خدا]]{{صل}} به ما فرمود که این [[مقام]] را [[دوازده نفر]] امام از [[اولاد علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{ع}} مالک میشوند و همه ما [[مسموم]] و یا کشته میشویم" سپس طشت را برداشتند و حضرت گریست <ref>الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی، ج۲، ص۱۲۸؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۴؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۳۸-۱۴۰؛ به نقل از: کفایة الاثر خزار قمی رازی و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۵۶۷-۵۶۹.</ref>.
| |
| | |
| گفتم: یابن [[رسول الله]]! مرا [[موعظه]] کنید.
| |
| | |
| فرمود: "آماده [[سفر آخرت]] شو، و قبل از رسیدن مرگ، توشهات را مهیا ساز. [[آگاه]] باش تو در جستجوی [[دنیایی]] و مرگ در پی توست؛ [[غم]] روزی را که نیامده به امروز بار مکن؛ بدان که هر چه از [[اموال]]، افزون بر احتیاجت بیندوزی، [[امانت]] دار دیگران خواهی بود اما در [[حلال]] آن حساب و در حرامش [[عقاب]] و در شبه دار آن، [[سرزنش]] است؛ [[دنیا]] را مانند مرداری به حساب آور و به اندازه لازم از آن برگیر؛ زیرا بیش از آن، اگر حلال باشد و تو واگذاری، [[زاهد]] خواهی بود، و اگر [[حرام]] باشد، گناهی را ترک کردهای؛ در [[امور دنیا]] چنان باش که گویا همیشه در آن خواهی زیست، و درباره [[آخرت]] چنان باش که گویی فردا خواهی [[مرد]](یعنی [[فکر]] نکن که شاید فردا بمیرم پس برای چه به دنبال کسب و کارم بروم؛ اما درباره آخرت نهایت کوشش خود را همین امروز به جای آور)؛ اگر میخواهی بدون بستگان، [[عزیز]] و بدون داشتن قدرتی، محترم باشی؛ از زیر بار [[خواری]] [[گناه]] [[خدا]] بیرون رو و در [[عزت]] [[اطاعت]] از [[پروردگار]] داخل شو؛ اگر محتاج [[رفیق]] و هم صحبت شدی با کسی [[رفاقت]] کن که [[هم نشینی]] با او بر [[شخصیت]] تو بیفزاید و اگر به او [[خدمت]] کنی، آبرؤیت را [[حفظ]] کند و اگر از او کمک خواستی، خودداری نکند؛ و اگر به [[راستی]] [[سخن]] گفتی، تو را [[راستگو]] بداند؛ اگر قدرتی یافتی تو را کمک کند؛ اگر به مقامی دست یافتی تو را [[یاری]] کند؛ اگر خطایی از تو ببیند، آن را بپوشاند؛ چنانچه از تو خوبی دید آن را بگوید؛ اگر خواهشی نمودی [[اجابت]] کند؛ و اگر [[سکوت]] کردی قبل از خواستن، [[حاجت]] تو را برآورد. چیزی خواستی بپذیرد؛ اگر [[سختی]] و مصیبتی بر تو وارد شد، ناراحت شود؛ [[دوستی]] که از او سختی به تو نرسد، و از قبول خواسته او [[راه]] بر تو تنگ نشود (در سختی نیفتی)"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۳۹-۱۴۰؛ به نقل از کفایة الاثر خزار قمی رازی.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۴-۲۸۶.</ref>
| |
| | |
| ==سرانجام [[جنادة بن ابی امیه]]==
| |
| درباره [[زمان]] [[مرگ]] جناده، [[اختلاف]] است و سخنان مختلفی در این باره [[نقل]] شده است؛ [[محمد بن عمر واقدی]] و [[ابن یونس]] میگویند او در [[سال ۸۰ هجری]] و در دوران [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]] از [[دنیا]] رفت<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۴.</ref>. [[محمد بن اسماعیل]]، [[عبادة بن صامت]] و [[بخاری]][[تاریخ]] مرگ او را [[سال ۶۷ هجری]] میدانند<ref>الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۱۰۴.</ref> و مدائنی تاریخ مرگ او را [[سال ۶۵ هجری]] دانسته است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۶.</ref>
| |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| | |
| [[رده:جناده بن ابیامیه]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |