|
|
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[حکم بن ابیعاص بن امیه]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[حکم بن ابی العاص در تاریخ اسلامی]] | [[حکم بن ابی العاص در تراجم و رجال]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| نام و [[نسب]] او [[حکم بن ابی العاص بن أمیة بن عبدشمس بن عبد مناف]] و از [[طایفه]] [[بنی امیه]] و عموی [[عثمان بن عفان]] ([[خلیفه سوم]]) است. مادرش، [[رقیه]]، دختر [[حارث بن عبید]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۵.</ref> و [[حکم]] [[پدر]] [[مروان بن حکم]] است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۹۱؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۱۴.</ref>. او [[اهل]] [[حجاز]] بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۱۴.</ref> و برای او بیست پسر و هشت دختر [[نقل]] شده است<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۵.</ref>.
| |
| | |
| او از جمله کسانی بود که در [[روز]] [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۲۹۱.</ref> و به [[مدینه]] آمد و در آنجا ساکن شد <ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۹۱.</ref>. مخالفتهای او با [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نه تنها [[قبل از ظهور اسلام]] بود بلکه پس از مسلمان شدنش هم از این کار دست برنداشت تا حدی که [[رسول خدا]]{{صل}} او را به همراه پسرش، [[مروان]]، به [[طائف]] [[تبعید]] کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۲ ص۹۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۵.</ref>.
| |
| | |
| [[دشمنی]] [[بنی امیه]] با [[پیامبر]]{{صل}} و خاندانش ویژه او نبود بلکه همه بنی امیه چنین بودند و رسول خدا{{صل}} بارها او را [[نفرین]] کرد<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۶؛ الایضاح، فضل بن شاذان، ص۹۰-۸۸.</ref>. او قبل از [[اسلام]] و پس از آن تا [[زمان]] [[خلافت عثمانی]] مردی [[پست]] و دور افتاده از [[اجتماع]] بود و [[مردم]] فقط گاهی که میخواستند [[بیضه]] گوسفندان خود را بکشند به او مراجعه میکردند<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>.
| |
| | |
| یک نمونه از مخالفتهای او با پیامبر اسلام{{صل}} این بود که وقتی مروان بن حکم به [[حویطب]] گفت: "پیر مرد! به حدی در مسلمان شدن کندی کردی و آن را به تأخیر انداختی که [[جوانها]] از تو پیشی گرفتند"، حویطب به او گفت: "[[پناه]] بر [[خدا]]! بارها [[تصمیم]] گرفتم که [[مسلمان]] شوم ولی پدرت [[حکم]] مانع میشد و به من میگفت: میخواهی [[شرف]] و [[دین]] اجدادی خود را واگذاری و تابع دین جدیدی شوی؟" در این حال [[مروان]] از گفته خود پشیمان شد<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۲ و ۲۴۷.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[حکم بن ابی العاص - فتاحزاده (مقاله)|مقاله «حکم بن ابی العاص»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۰۰-۴۰۱.</ref>
| |
| | |
| ==حکم و [[آزار]] [[رسول خدا]]{{صل}}==
| |
| او در [[مکه]] [[همسایه]] نزدیک [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اذیت]] و آزار او نسبت به ایشان از همه همسایگانش بیشتر بود<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۳.</ref>.
| |
| | |
| حکم در مکه به طور مستقیم و در [[مدینه]] به صورت [[پنهانی]] به آزار آن [[حضرت]] میپرداخت؛ مثلا گاهی که [[پیامبر]]{{صل}} در حرکت بود، حکم از پشت سر با حرکات دست و پا از حضرت [[تقلید]] میکرد و پیامبر{{صل}} را مسخره میکرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۶۸.</ref>، و هنگامی که صحبت میفرمود، با حرکات چشم و لب از پیامبر{{صل}} تقلید میکرد، روزی پیامبر{{صل}} او را در همین حال دید و به او فرمود: چنین باش؛ با این [[نفرین]] پیامبر او به لرزش دست و سر [[مبتلا]] شد و تا دم [[مرگ]] در این حالت به سر میبرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۶۸؛ الغدیر، علامه امینی، ج۱، ص۲۶۰.</ref>. او حتی وقتی که پشت سر پیامبر{{صل}} به [[نماز]] میایستاد، با حرکات دست آن حضرت را مسخره میکرد.
| |
| | |
| همچنین [[اخبار]] و [[اسرار]] پیامبر را که نبایستی به [[منافقان]] و [[کفار]] خبر داده میشد فلش میکرد <ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹.</ref>.
| |
| | |
| روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در حجره یکی از زنانش بود و حکم از شکاف در به داخل حجره نگاه میکرد. حضرت متوجه شد و با حربهای در تعقیب او از حجره بیرون آمد و فرمود: "اگر به او دست مییافتم، چشمش را بیرون میآوردم؛ کیست مرا علیه این مرد لعین کمک کند"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۹۱.</ref> سپس فرمود: "او و [[خاندان]] و فرزندانش نباید در [[مدینه]] بمانند"، و آنها را به [[طائف]] [[تبعید]] کرد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۱۴؛ انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۱۵۱.</ref>.
| |
| | |
| روزی [[حکم]] اجازه خواست تا به حضور [[پیامبر]]{{صل}} برسد، [[حضرت]] صدایش را [[شناخت]] و فرمود: "اجازه دهید وارد شود که [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و همه [[مردم]] بر او و بر کسانی که از پشت او به وجود میآیند، باد <ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۶۰؛ الایضاح، فضل بن شاذان، ص۸۸؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۲۹۲.</ref>. اینها در [[دنیا]] [[بزرگی]] مییابند و در [[آخرت]]، پستترین مردماند؛ آنان مردمانی مکار و [[حیله]] گرند، مگر نیکانشان که آنها هم خیلی کماند<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۲؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۷؛ الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[حکم بن ابی العاص - فتاحزاده (مقاله)|مقاله «حکم بن ابی العاص»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۰۱-۴۰۲.</ref>
| |
| | |
| ==حکم و [[عثمان]]==
| |
| [[عثمان بن عفان]] پسر [[برادر]] حکم بود و همواره از [[خلافت]] و [[حکومت]] فقط به سود خود و بستگان خود استفاده میکرد؛ گویا در نظر وی حکومت و مالیتها و [[خراج]] [[مملکت اسلامی]] [[ملک]] شخصی [[بنی امیه]] بود <ref>نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۲۹۳.</ref>. بدین وسیله، همه افراد بنی امیه ثروتمند شدند، تا جایی که حکم و [[مروان]] و سایر [[فرزندان]] او را که در تبعیدگاه طائف در نهایت درجه [[خواری]] به سر میبردند، به مدینه برگرداند و به او [[پول]] زیادی بخشید<ref>تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۳۶۶.</ref>. روزی تمام [[زکات]] قبیلة [[قضاعه]] را که در حدود سیصد هزار [[دینار]] بود، به حکم و [[خمس]] [[اموال]] مردم [[آفریقا]] را که پانصد هزار دینار بود، به فرزندش مروان، واگذار کرد<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۱.</ref>.
| |
| | |
| وقتی که پیامبر{{صل}} از دنیا رفت و [[ابوبکر]] به خلافت رسید؛ عثمان نزد [[خلیفه]] رفت و درباره عمویش حکم [[شفاعت]] کرد تا به مدینه برگردد. ابوبکر گفت: "هرگز حکمی را که [[رسول خدا]]{{صل}} صادر فرموده، نقض نمیکنم. عثمان در [[زمان]] [[خلافت عمر]] باز به شفاعت حکم [[اقدام]] کرد، [[عمر]] هم گفت: پیامبر{{صل}} او را تبعید کرده و ابوبکر حکم پیامبر یا را نقض نکرد و من هم خلاف [[حکم]] [[پیامبر]]{{صل}} عمل نمیکنم"<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۱۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۲؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۲۹۱ و ۲۹۲؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۲۴۰.</ref>.
| |
| | |
| ولی هنگامی که [[عثمان]] به [[خلافت]] رسید، حکم و پسرش [[مروان]] را به [[مدینه]] بازگرداند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۵۹؛ الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۶۸.</ref>، و روزی [[اهل]] مدینه دیدند حکم با لباسهای کهنه به همراه چند رأس بز لاغر به [[دارالخلافه]] مدینه وارد شد. وضع او طوری بود که [[مردم]] به [[بدبختی]] و [[بیچارگی]] او و همراهانش با شگفتی مینگریستند. اما هنگامی که از [[خانه]] عثمان بیرون آمد، لباسهای گرانبهایی، از جمله پالتو و پوستین [[خزی]] پوشیده بود<ref>الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[حکم بن ابی العاص - فتاحزاده (مقاله)|مقاله «حکم بن ابی العاص»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۰۲-۴۰۳.</ref>
| |
| | |
| ==سرانجام حکم==
| |
| حکم در [[سال ۳۲ هجری]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۹۱؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۲۴۰.</ref>، در [[زمان]] [[حکومت]] فرزند برادرش، عثمان از [[دنیا]] رفت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۱۵؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۲۴۰.</ref> و او را در مدینه [[دفن]] کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۵؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۴، ص۲۴۰.</ref>. به [[دستور]] عثمان بر [[قبر]] او سایبانی درست کردند که مردم به آن [[اعتراض]] کردند. عثمان گفت: "[[عمر]] نیز در زمان حکومت خود، بر قبر [[زینب بنت جحش]] سایبانی [[نصب]] کرد"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۹۲؛ الغدیر، علامه امینی، ج۸، ص۲۴۳.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[حکم بن ابی العاص - فتاحزاده (مقاله)|مقاله «حکم بن ابی العاص»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۰۳.</ref>
| |
| | |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[حکم بن ابی العاص - فتاحزاده (مقاله)|مقاله «حکم بن ابی العاص»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| | |
| [[رده:حکم بن ابی العاص]]
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |